2. شهريور 1394 - 12:06   |   کد مطلب: 7102
خواسته و یا مطالبات اولیه که بیشتر مردم زمین در هر زمان و مکانی به آن به عنوان یک دغدغه اصلی نگاه می کنند خوراک، پوشاک و مسکن است. و این "مثلث طلایی" مطالبه اصلی زنان بی سرپرست از ریاست جمهوری است.
مثلث طلایی مطالبه زنان بی سرپرست از ریاست جمهور

خبرنگار افتخاری شبنم ها نوشت: کوچکتر که بودیم همیشه حرف از این بود که چطوری می شود به آرزوهایت برسی، آخر بچه ها بیشتر از هرکسی توی دنیا حق دارند و می توانند درباره آینده خودشان فکر کنند. برای رسیدن به آنها هم هر کاری می کردیم، از شمارش تسبیح جانماز مادر گرفته تا شمارش ستاره ها و برگ های گل رز، گاهی با گل شبدر چهار برگ و گاهی هم با فوت کردن قاصدک و دنبال کردن شهاب سنگ ها... اما هر چقدر که بزرگتر می شدیم تازه می فهمیدیم آنها آرزو هستند و بس... و به بعضی از آنها شاید کمتر از یک درصد رسیدیم آن هم با هزار دردسر و مشکلات.... تازه می فهمیدیم که آنها فقط و فقط برای امید دادن به زندگی است یا به قول خودمانی دل خوش کنکی بیش نیست... اما در کنار آنها، آدم ها از بدو تولد خواسته و احتیاجاتی دارند که تا آنها را نداشته باشد زندگی غیر ممکن و یا بسیار مشکل می شود. مثل خوراک، پوشاک، مسکن. این ها همان نیازهای اولیه زندگی است که برکنار از آرزوها، باید داشته باشی و از همان بدو تولد تا آخرین نفس فقط باید به دنبال این ها باشی تا آرزوها... به این ها می گویندخواسته و یا مطالبات اولیه که بیشتر مردم زمین در هر زمان و مکانی جز این "مثلث طلایی" خواسته ای ندارند و نمی توانند که داشته باشند.

 

آنها از همان ابتدا چنین آموخته اند که باید شکم را سیر کرد و تن را پوشاند، آن هم زیر سقفی که تو را از بلایا حفظ کند. این فرمول اصلی زندگی 99 درصد از مردمان این دنیاست. تازه آن هم اگر باشد و بتوانی به آنها برسی... دیگر آرزو در اینجا معنایی پیدا نمی کند جز روزنه های امید برای ادامه دادن به زندگی... چقدر آدم در طول روز در همسایگی و فامیل و آشنا و غریبه می توان دید که بدنبال همان "مثلث طلایی" یا "یک لقمه نان" هستند، آدم هایی که از صبح تا نیمه شب می دوند و می دوند و می دوند و چقدر بد اگر این آدم ها از جنس زن باشند...

 

این روزها باید برای رسیدن به این "مثلث زندگی" از دولت کمک گرفت، از او خواست تا راه را هموار کرد و در حقیقت فلسفه دولت رفع مشکلات  جامعه و سامان دادن به آنها  است... باید از او خواست تا چاره ای بیاندیشد که مردمان در چارچوب زندگی اسیر نشوند و به نفس نفس نیافتند و ما از زبان زنان صحبت خواهیم کرد و خواهیم گفت که:

 

آقای رئیس جمهور! که طلایه دار دولت  کنونی هستی: ما به عنوان یک زن، یک زن ایرانی مسلمان، خواسته ها داریم، خواسته هایی که فقط در میان همان سه ضلع گنجانیده شده است... باور کنید خواسته های ما  آرزو نیست، نیاز ماست. باور کنید نیازهای اولیه است که الان جز آرزوهای دست نیافتنی اسمی نمی توان بر آن گذاشت.... آقای رئیس جمهور! داشتم می گفتم که چقدر بد که اگر در میان این همه هیاهو یک زن بود تا نیازهای اولیه خانواده اش را تأمین کند. همه به آنها می گویند زنان بی سرپرست یا بد سرپرست ولی من می گویم "مادران متعهد"، کسانی که در سکوت چشم هایشان غم های بسیاری نهفته است، کسانی که می سوزند آرام آرام تا فرزندانشان بمانند. آقای رئیس جمهور! اولین خواسته ما از شما به عنوان رئیس تمامی ملت که مسئول تامین همان مثلث طلایی برای این مردمان هستید، این است که به این زنان و به این خانواده توجه بیشتری بکنید، می خواهیم به مادری که تمام قد در مقابل طوفان ها می ایستد تا به فرزندانش آسیبی نرسد توجه داشته باشید؛ همان هایی که از زن بودن فقط اسمش را یدک می کشند و باید به اندازه چند مرد توان جسمی و روحی داشته باشند. هم سقف خانه باشند و هم ستون آن، هم کار کنند و هم محبت، هم خسته باشند هم سرزنده و شاداب. همان هایی که زودتر از خروس خوان بیدار می شوند و بیشتر از مادران دیگر به نگران هستند تا مبادا فرزند آنها احساس کند پدر نیست...

آقای رئیس جمهور! همانی که برای سربلندی فرزندش غرور خود را با تمییز کردن سرویس های بهداشتی و پله های آدم های بالای شهر یا با شستن لباهای چرکین و عفونی بیمارستان و یا جمع کردن سیب زمینی و خیار از باغات دیگران در هرم آفتاب سوزان و ...  به زیر پا می افکند، او هم زمانی دختر عزیز پدر و مادر خود بوده و هم اکنون به خاطر چرخی که در روزگارش چرخیده به چنین روزی افتاده ست.

 

آقای رئیس! اولین خواسته ما بانوان همدانی همین است، این که به این زنان توجه خاص داشته باشید و در کنار توجه مشکلات روحی ایشان به مسائل مالی آنها را هم زیر نظر داشته باشید. مهمترین مشکل آنها اشتغال و مسکن است، البته نه شغلی مردانه، باید توجه کنید که آنها باید مادر هم باشند و شاغل باشند، شغلی درخور چنین مادرانی باید باشد تا هم فرزندان خود را فراموش نکنند و هم گرفتار مسائل اقتصادی نشوند.

بخش دیگر خواسته های ما مربوط به تمامی زنان این مرز و بوم است و همدان هم یک بخشی از آن است، مشکلی که در دوران اخیر بیشتر شاهد آن هستیم، مشکل بد فهمی از حکومت اسلامی و یا اسلام، مشکل جاری نشدن صحیح فرهنگی اسلامی در ایران. مهمترین بخش زندگی یک زن را امنیت تشکیل می دهد و اگر این امنیت با جاری شدن دستورات و خیرخواهی های اسلام باشد زودتر و بهتر به آن خواهیم رسید. چقدر از زنان ما به خاطر دلایل مختلفی به راه های ناامن کشیده شده اند و بی تدبیری های دولت ها  به آنها دامن زده و این مشکلات را شعله ورتر ساخته است. بیاندیشید که اگر یک مادر در راهی ناامن باشد بر سر فرزندان او چه خواهد آمد...

این خواسته را از زبان دختران جوان (یا حتی پسران جوان) بازگو می کنم، آنهایی که به خواسته عادی و نیاز فطری خود یعنی ازدواج، این موهبت و هدیه الهی می خواهند پاسخی درخورد خود بدهند. الان این مسئله بزرگ دختران جوان است، آنهایی که آمادگی ازدواج دارند و خود را برای همسر بودن و مادر بودن آموزش داده اند و نه برای شاغل بودن و محصل بودن. در واقع به خاطر نبود خواسته اصلی، تن به شغل و تحصیلات بی مورد می دهند و باز هم از زندگی و خواسته های اصلی خود باز می مانند. سدهای زیادی برای این امر الهی درست شده، سدی از جنس مشکلات مالی، از جنس آداب و رسوم بی مورد، از جنس بی صبری ها، از جنس توقعات بسیار بالا. البته برخی که ازدواج کرده اند هم مشکلاتی مثل جهیزیه، مسکن، شغلی با درآمد مکفی برای زندگی بسیار ساده و... دارند.

 

رئیس جمهور محترم این موارد مهمترین خواسته ها و نه آرزوهای زنان این مرز و بوم است، زنانی که نیمی از جمعیت را تشکیل می دهند، زنانی که پشتیبان و ستون خانواده و مایۀ پیشرفت مردان هستند... و من و ما به خوبی واقفیم که این موارد را دولت به تنهایی نمی تواند پیش ببرد ولی این را هم می دانیم که دولت سهم بسزایی در حل این معضلات دارد و خشت اول را باید او بگذارد و نهادهای اجتماعی دیگر و به تبع آنها مردم باید برای پشتیبانی از این موارد، پشت سر دولت حرکت کنند. امیدوام که روزی برسد که در زیر سایه امام زمان(عج) زنان در کنار مردان به جایگاه واقعی خود دست یابد...

دیدگاه شما

آخرین اخبار