بخش اول: افسردگی
افسردگی یکی از متداول ترین اختلالات روانی است و از این نظر میتوان از آن به عنوان سرماخورگیِ بیماری های روانی یاد کرد. تقریباً همه افراد به صورت خفیف این احساس افسردگی را در خود تجربه کرده اند. احساس بی حوصلگی ، غمگینی ، نا امیدی ، دلسردی و ناخشنودی ، همگی تجربیات رایج افسردگی هستند. با توجه به تعریف فوق باید دید چه کسانی در معرض خطر ابتلا به افسردگی هستند و یا به عبارت دیگر عواملی که باعث آسیب پذیریِ برخی از افراد در مقابل افسردگی میشود چیست ؟
* ژنتیک: یکی از عوامل ابتلا به افسردگی ژنتیک بوده و احتمال آن در میان افرادی که خویشاوندانِ آنها مبتلا به اختلال های افسردگی هستند ، بیشتر است.
* دوره تاریخی و یا زمان تولد: افرادی که در دوره های بحرانی با تجربیات اجتماعی مشترک و ناآرام (مانند بحران های اقتصادی و قحطی و ...) متولد شده اند بیشتر از افراد دیگر که در دوره های آرام و فاقد بحران به دنیا آمده اند ، در معرض افسردگی قرار دارند.
* سن و سال افراد: هیچ گروه سنی در مقابل افسردگی واکسینه نیست. افسردگی در مراحل مختلف زندگی افراد ، ممکن است نمودهای متفاوتی داشته باد. افسردگی های شدید قربانیان خود را حتی در زمانی که بسیار جوان هستند مبتلا میکند و تقریباً در نیمی از افرادی که قبلاً تجربه اش را داشته اند ، عود می کند. نشانه های افسردگی در کودکان ، همراه با کاستی های عقلانی ، به اندازه بزرگسالان بالاست. مشکل دیگر برای کودکان ، طلاق و جدایی والدین و به ویژه پیش درآمد آن یعنی نا آرامی بین آنها است. مشاجرات پدر و مادر ها احتمالاً احساس امنیت کودک را تضعیف می کند و اغلب به یک رشته رویدادهای زندگی ناگوار ، مانند جدایی و مشکلات اقتصادی منجر می شود . به همین خاطر ابتلای کودک به افسردگی را افزایش می دهد. سرانجام که طلاق صورت می گیرد و کودک پدر یا مادر خود را از دست می دهد ممکن است شروع به آشکار ساختن نشانه های افسردگی کند. این نشانه ها در نوجوانان کاملاً مانند نشانه هایی است که در بزرگسالان دیده میشود. بی قراری ، بد خلقی ، پرخاشگری و میل زیاد به ترک خانه نشانه های رایج افسردگی هستند. علاوه بر آن، منفی گرایی، حرکات ضد اجتماعی ، نداشتن حس همکاری در فعالیت های خانوادگی، مشکلات تحصیلی و سوء مصرف مواد نیز نشانه هایی هستند که در نوجوانان و به ویژه پسرها نمود پیدا میکند. افسردگی در بزرگسالان از نظر فراوانی و شدت با افزایش سن ، بیشتر نمیشود. اگر چه هنگام پیری با بروز درماندگی ناشی از ناتوانی جسمی ترکیب میشود ، اما در حال حاضر فراوانی افسردگی در بین افراد مسن بسیار کمتر از جوانان است.
* نژاد و طبقه اجتماعی: بر خلاف اسکیزوفرنی که در طبقه متوسط و بالا ی جامعه کمتر شایع است ، افسردگی همه گیر بوده و در بین طبقات مختلف اجتماعی تفاوت چندانی در مقابل افسردگی دیده نمیشود. اما مطابق با طبقه اجتماعی و سبک زندگی بیمار ، جلوه های متفاوتی دارد. بیماران طبقه پایین جامعه ممکن است احساس عجز و نا امیدی بیشتری نشان دهند. و این نشانه ها در بیماران طبقه متوسط ، به صورت احساس تنهایی و طرد شدن نمودار شده و در بیماران طبقه بالا ، همراه با بدبینی و کناره گیری اجتماعی بروز کند.
* آثار و رویدادهای زندگی: بررسی ها نشان میدهد زندگی افراد افسرده قبل از شروع افسردگی آنها با افراد غیر افسرده تفاوت دارد. برخی از رویدادها خطر ابتلا به افسردگی را افزایش میدهند. یکی از آنها ضایعه اوایل کودکی است: مرگ مادر قبل از 11 سالگی و مرگ پدر زمانی که کودک کوچک است احتمال افسردگی در بزرگسالی را بالا می برد. یکی دیگر از این رویدادها ضایعه جدید است: اغلب افسردگی ها بعد از یک ضایعه استرس زا جدید رخ می دهد. ناکامی در شغل ، جدایی زناشویی ، ناکامی در تحصیلات، از دست دادن شغل ، طرد شدن توسط فردی که برای افراد عزیز است ، مرگ فرزند ، بیماری یکی از اعضای خانواده و بیماری جسمانی خود فرد ، همه از عوامل رایج ایجاد کننده افسردگی هستند.
در بخش بعد درباره تفاوتهای جنسیتی در میزان شیوع افسردگی و ریشه یابی آنها صحبت خواهیم کرد.
منبع علمی : آسیب شناسی روانی (سلیکمن)
تهیه و تنظیم: سهیلا آقاجانی/ کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
انتهای پیام / ن
دیدگاه شما