به گزارش شبنم ها به نقل از پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، دیگر این حرف به ضرب المثل تبدیل شده است که « تا عروس و داماد نباشی و با کفش آهنی دنبال کارها و خریدهای عروسی، نمی فهمید که چه می گذرد دور و برتان » انگار دیگر دور شده ایم از آن زمان هایی که به قول قدیمی ها چشن عروسی شب شیرین وصال بود! دیگر کمتر این حرف به گوشتان میرسد که ان شاء الله در عروسیت جبران میکنم.
در سال های اخیر در چشن های عروسی، آنقدر به ریز و به پاش میشود و آنقدر هزینه های چند صد میلیونی بابت یک شب مراسم خرج می شود که هر کسی از دور به این ماجراها نگاه کند انگشت به دهان خواهد ماند، چشن های عروسی به نوعی تبدیل به میدان محک زدن مهمانانی شده است که دعوت شده اند تا حسابی شگفت زده صفرهایی شوند که قرار است یک عمر عروس و داماد به پای آن پیر شوند؛ شگفت هایی مانند تالارهایی با ورودی چند هزار تومانی، ماشین های آخرین سیستم و حتی هواپیما و بالن هایی که عروس و داماد را می خواهند به خانه بخت ببرند. لباس عروس، آرایشگاه و فیلم برداری که برای ثبت خاطرات می آیند انگار به نوعی فریاد از خود بیگانگی تجملاتی می زنند اما کجاست گوش شنوا.
خودروی عروسی 300میلیونی، فیلم برداری و عکاس 25 میلیونی آن هم در کویر دبی و سواح ترکیه، گل آرایی های میلیونی، ورودی های 300 هزار تومانی برای هر نفر در سالن های عروسی و ... از جمله امکاناتی هستند که در همین تهران خودمان همه روزه هزینه می شود تا یک شبِ به قول خودشان به یادمانی ثبت کنند.
از خرید حلقه تا آیینه و شمعدان و لباس عروسی و داماد تا تالار عروسی بحث جدل بین زوجین و خانواده های آنان تا حدی است که به گفته کارشناسان امور خانواده این مسائل در بین زوجین در دوران نامزدی به جدایی منجر می شود. گاهی مواقع زوجین به حدی مسائل مادی و هزینه های مراسم عروسی برایشان مهم می شود که یادشان می رود برای چه هدفی تصمیم به زندگی مشترک گرفته اند نه تنها معیارهای ازدواج در حال حاضر تغییر پیدا کرده اند بلکه این تغییرات تمام آیین ها و سنت آغاز یک زندگی مشترک را در بر گرفته است تا حدی که معیار یک مراسم ساده شب عروسی به مجلل ترین چشن با هزنیه های بالا تبدیل شده است.
آیا واقعا تأسف بار نیست که بشنویم و ببینیم تعدادی از دختران و پسران جوان این مملکت با همه سختی هایی که وجود دارد، مراسم عقد خود را برگذار کرده اند اما برخی از این عزیزان به خاطر تأمین نبودن جهیزیه که معلوم نیست این رسم از کدام قانون ، شرع و عرفی نشأت می گیرد در آرزوی سر و سامان گرفتن و به خانه خود رفتن مانده اند.
آیا جهیزیه های امروزی که مثل برخی از رسوم جاری در کشور ما رسمی بی ریشه است می تواند و باید با آینده جوانان و خانواده ها اینچنین بازی کند که گاه چند سال زوج جوانی در عقد بماند تا پدر و مادر عروس با هر فشار و مصیبتی که شده وام بگیرند و قرض کنند تا جهیزیه آنچنان را تهیه کنند با این رسم بی ریشه آنچنان چنگال اختاپوسی خود را بر زندگی عده ای بفشارند که برخی از خانواده ها بخاطر نداشتن توان تهیه جهیزیه از پذیرفتن خواستگار برای دخترشان اجتناب کنند؟ آنهم جهیزیه های که گاه برخی از لوازم آن هر چند سال یک بار هم ممکن است به کار زوج های جوان نیاید، جهیزیه هایی که بسیاری از اقلام آن عمدتا وارداتی است و پول هایش به کیسه خارجی ها خصوصا چینی ها سرازیر می شود.
جهیزیه های که گاه برای فخر فروشی و به رخ کشیدن و چشم و هم چشمی تهیه می شود، جهیزیه هایی که گاه تمام ثمره یک عمر خدمت یک کارمند به عنوان پاداشت بازنشستگی صرف آن می شود. جهیزیه هایی که پدارنی که حالا موهایشان سپید شده و گذر زمان فشارهای زیادی بر آنان تحمیل کرده است مجبورند برای تهیه آن بین صندوق و آن مؤسسه اعتبار روی بیندازند آن هم در شرایطی که این بانک هایی که باید بخشی از همتشان مصروف کارگشایی برای تولید کنندگان و مردم باشد، خیلی از آنها مشغو شرکت داری و بنگاه داری شده اند و برای پرداخت 3 میلیون وام ازدواج جوانان پول یا بودجه ندارند یا کلی تشریفات طلب می کنند!
روشن است که در این شرایط اقتصادی و حاکمیت رکود تورمی بر اقتصاد کشور و .. برای یک کارگر، کارمند ساده ، بازنشسته و کاسب جزء، تهیه جهیزیه های آنچنانی بسیار بسیار سخت است.
اما شاید به یاد داشته باشید عروسی هایی که برای راه اندازی هایش تمام اهل فامیل، دوست و آشنا دست به دست هم می دادند و گوشه ای از کار را می گرفتند، آنقدر کارها به سرعت پیش می رفت که هیچ کاری روی زمین نمی ماند، عروسی ها در یک خانه خشتی برگزار می شد این خانه ها در شب عروسی پر می شد از صندلی های فلزی معمولی بدون حریر و گل آرایی .
آقایان در حیاط و خانم ها در خانه می نشستند و سفره عقدی هم در یک اتاق کوچک بود با همان وسیله های محدود و سنتی که در هر خانه ای پیدا می شد، میوه و شیرینی و یک نوع غذا که دیگ شام هم در حیات پشتی بار می گذاشتند، عروس و داماد هم به کمک همسایه و فامیل آماده می شدند یک نفر نیز ماشین عروس را گل می زد و دیگری ریسه وصل می کرد...
این سبک عروسی را تنها می توان در فیلم های و سریال های تلویزیونی دید و در واقعیت باید آنها را به دست فراموشی بسپارید، معادل پیچیده و عجیبی است این روزها خیلی در اوج جوانی به ازدواج تن نمی دهند چون پول کافی برای برگزاری جشن ازدواجشان در فلان تالار و خرید طلا و ماشین مدل بالا ، تهیه جهیزیه را ندارند، سالها تلاش می کنند و زحمت می کشند تا شاید بتوانند بخشی از این هزینه را تأمین کنند و در نهایت زمانی که دیگر خبری از شوق جوانی و ازدواج نیست با یک هزینه نسبی عروسی مجللی برگذار می کنند.
اما با این حال کسانی را می توانیم پیدا کنیم که به راحتی آب خوردن بابت این گونه مراسم هزینه می کنند و روز به روز به خاطر بالا رفتن تقاضا به مشاغلی برای برگزاری عروسی های خاص و گران قیمت افزوده می شود.
انتهای پیام/
دیدگاه شما