این اندیشه و تصمیم مثبت اگر مبتنی بر شناخت صحیح و همراه با فراهم کردن زمینههای آن باشد، میتوان امیدوار بود رفته رفته برگهای تازهای در زندگی ما ورق بخورد و از مجرای مثبتاندیشی، قفلهای بظاهر سخت آهسته درهم شکسته خواهد شد و انوار سلامت (در وجوه مختلف آن) در انتهای تونل پرفراز و نشیب زندگی قابل رویت خواهد شد. برای واکاوی ابعاد مختلف این موضوع به سراغ دکتر حسن احدی، روانشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم تحقیقات رفتیم و گفتوگویی با وی انجام دادیم.
مثبتاندیشی را چگونه معنا میکنید؟
مثبتاندیشی یعنی تمرکز بر خواستهها، موفقیت و شاد بودن. مثبتاندیشی، فرد را قادر میکند نسبت به نگرشها، احساسات و استعدادهای خود و دیگران، تلقی و برداشتی مثبت داشته باشد.
برای حرکت در مسیر مثبتاندیشی و رسیدن به آن چه زمینههایی را باید در درون خود تقویت کنیم و چه مواردی را کماثر؟
اولین گام این که افکار منفی را که عامل به وجود آمدن تفکر منفی است باید ابتدا شناسایی و سپس آنها را از خود دور کنیم. حتی بتوانیم آنها را با افکار مثبت جایگزین کنیم؛ برای مثال، اگر شخصی سخنی میگوید که هم میتوان از آن معنای مثبت برداشت کرد و هم منفی، سعی کنیم به معنای مثبت آن بهای بیشتری بدهیم تا به این وسیله بتوانیم با او ارتباط سالم و نزدیکتری برقرار کنیم. نکته دیگر آن که، یکی از مصداقهای داشتن تفکر منفی، مقصر دانستن خود یا دیگران در مسائل و مشکلات است. در صورتی که، خود را مقصر بدانیم استرس مان زیاد میشود و اگر تقصیر را به گردن دیگری بیندازیم، در افکار مثبتِ منفی خود غوطهور خواهیم شد.
راهحل جایگزین شما چیست و چگونه میتوان به آن دست یافت؟
به جای آن که صورت مسأله را با مقصر دانستن خود یا دیگران پاک کنیم باید چارهای برای حل موضوع بیندیشیم. البته این موضوع، خود شامل سه مرحله است. نخست باید حواسمان را به کار گیریم. دوم، شناخت ذهنی نسبت به راهحل درست پیدا کرده و سوم، شناخت ذهنی را به ایمان قلبی تبدیل کنیم.
اجازه دهید برگردیم به پاسخ سوال قبل. اگر ممکن است درباره زمینههای دیگر هم توضیح دهید.
داشتن مشغله و استرس زیاد به صورت خودکار تفکر منفی به وجود خواهد آورد. باید سعی کنیم تا جایی که امکان دارد از عواملی که باعث استرس میشوند بکاهیم. بعلاوه باید در برابر استعمال کلمات منفی، از خود مراقبت و در درون خود روحیه خودمراقبتی ایجاد کنیم. مسأله دیگر، تواناییها و ناتواناییهای خود را قبول داشته و بپذیریم و بر داشته به جای نداشتهها تمرکز کنیم. در یک کلام، با واقعیتهای زندگی کنار آمدن.
موضوع مهم دیگر، تقدیر و تشکر کردن است. اگر میبینیم افرادی کارهای نیک انجام میدهند یا صادقانه به مردم خدمت میکنند، از آنها تشکر کنیم. میتوانیم هر روز یک کار مثبت انجام دهیم و دیگران را شاد کنیم. مثلا کمک به ایتام، صلهرحم، دیدن دوستان و در کل، تفکر و روحیه کمک به دیگران را ایجاد و تقویت کنیم.
مسأله بعد که در دین اسلام بسیار بر آن تاکید شده، گذشت در مقابل خطاها و اشتباهات دیگران است.
شکر نعمتهای الهی نیز باعث تقویت روحیه مثبتاندیشی در درون انسان میشود و به قول شاعر: شکر نعمت نعمتت افزون کند/ کفر نعمت از کفت بیرون کند.
نکته دیگر آن که از صفات مثبت و منفی خود میتوانیم فهرستی تهیه و تلاش کنیم روز به روز نقاط مثبت را افزایش و منفیها را کم کنیم. قناعت، یادآوری خاطرات خوشایند گذشته و اجتناب از شک و دودلی و بددلی را هم میتوان به عنوان عوامل موثر در این ارتباط عنوان کرد.
داشتن برداشت مثبت و فراهم کردن زمینههای آن چه نتایجی به دنبال خواهد داشت؟
افزایش بازده و کارایی فعالیتهای انسان را در پی خواهد داشت. به بیان دیگر، باعث سلامت جسمانی و تقویت سیستم ایمنی بدن، روانی، تحصیلی، شغلی، اقتصادی میشود و انسان ارجمندتری نزد دیگران خواهیم بود. ما اگر به معنای واقعی مثبتاندیش باشیم میتوانیم راحتتر از لحظات سخت زندگی عبور کنیم. برای نمونه، فردی را در نظر بگیرید که در جایی شکست خورده است. اگر مثبتاندیش باشد، بدون تردید مواجه مثبتی با موضوع خواهد داشت و این شکست را مقدمه پیروزی میبیند و این قدم بسیار مهمی است.
جدای از فرد، چه نهادهایی میتوانند به تقویت روحیه مثبتاندیشی کمک کنند؟
رسانههای جمعی بخصوص تلویزیون یکی از تاثیرگذارترین نهادهایی است که میتواند مثلا با به تصویر کشیدن سنتهای کهن باعث تقویت احساس شادکامی در جامعه شود. در واقع، این مسأله باعث بومیسازی شادکامی میشود که بسیار مهم است.
از طرفی، دولت میتواند با ایجاد و تجهیز مکانهای ورزشی و تفریحی سالم، حرکت در راستای مثبتاندیشی را تسهیل کند.
بسیاری از مردم بخصوص قشر جوانِ جامعه با توجه به مشکلات مختلف ازجمله نابسامانیهای اقتصادی و اشتغال، با داشتن نگاه مثبت تا حدودی غریبه هستند. نظرتان در این رابطه چیست؟
مسئولان جامعه باید به معنای واقعی کلمه پاسخگوی نیازهای جوانان و نوجوانان باشند. از یکسو، تصمیمگیران جامعه باید برای نوجوانان و جوانان ارزش قائل شوند. این موضوع سبب میشود جوان و نوجوان به هویتش پی ببرد. از سوی دیگر به جوان و نوجوان آموزش داده شود آنها نیز در قبال جامعه مسئولیتهایی دارند.
مرز میان مثبتاندیشی و توهم کجاست؟
از ویژگیهای افراد مثبتاندیش این است که قدرت کنترل افکار خود را دارند. ظریف تر این که، مثبتاندیشی مبتنی بر شناخت صحیح است. ما به وسیله شناخت درست، میتوانیم رشد کنیم. وقتی شناخت ما بالا باشد هرگز دچار هذیان و توهم نخواهیم شد.
گاهی مردم بر حسب یک اتفاق یا تلنگر تصمیم میگیرند با الگو گیری و شاید تقلید، تحولی در زندگی خود ایجاد کنند و نگاهی مثبت، نو و متفاوت داشته باشند، اما پس از مدتی احساس میکنند به هدف یا اهدافشان نرسیدهاند یا فرسنگها از آن فاصله دارند. ریشه مشکل چیست؟
در وهله اول، توازن میان الگوگیریها و گزینش صحیح آنها رعایت نمیشود. دوم، الگوهایی که با مسائل دینی، ارزشی و فرهنگی جامعه گره خوردهاند به شیوه مناسبی به مردم معرفی نمیشوند؛ بنابراین در نحوه گزینش الگوها خطا رخ میدهد و فرد به نتایج مطلوب دست پیدا نخواهد کرد.
مثبتاندیشی میتواند عوارض فردی و اجتماعی داشته باشد؟
ممکن است به صورت ظاهری عوارضی داشته باشد، اما در طولانی مدت و باطن امر، خیر.
میتوانید مصداقی بیاورید؟
مثلا تصور کنید بگوییم من صداقت (که یکی از ارکان مثبتاندیشی است) خواهم داشت، گرچه به ضررم تمام شود. سخن حق خواهم گفت حتی اگر برایم گران تمام شود و مانند آن.
انتهای پیام/ص
دیدگاه شما