به گزارش شبنم همدان به نقل از جام جم :
زنان چگونه میتوانند از تواناییهای خود در ارتقای اقتصاد خانواده استفاده کنند؟
در وهله اول باید باور زنان و مردان به این سمت هدایت شود که خانمها توانایی فکری، ذهنی و جسمی بالایی دارند و علاقهمندند در تقویت اقتصاد خانواده همکاری کنند. معتقدم زنان باید توانایی جسمی خود را افزایش دهند تا بتوانند در بیرون از خانه هم فعالیت کنند. مدیریت زمان برای خانمها اهمیت زیادی دارد، چون مسئولیت آنها در خانواده بیشتر از مردان است. آنها با مدیریت زمان میتوانند به کارهای مختلفی که بهعهدهشان است، رسیدگی کنند. باید این باور در آنها تقویت شود که حضورشان در جامعه بسیار موثر است. کارهایی وجود دارد که فقط خانمها میتوانند آنها را انجام دهند. بنابراین بهتر است وارد عمل شوند و سکان کارها را به دست گیرند و برای پیشرفت خود، اعضای خانواده، فرزندانشان و جامعه تلاش کنند. زنها بهتر است باور کنند که میتوانند نقش موثری در اقتصاد خانواده داشته باشند و آن را ارتقا دهند.
این باور غلط در جامعه ما وجود دارد که اگر خانمها بیرون از خانه کار کنند، مردان بدعادت میشوند. با این باور غلط چه باید کرد؟
این مسائل به گفتوگوهای اولیه و قبل ازدواج بین زن و مرد برمیگردد. اگر خانمی متاهل که در بیرون از خانه هم کار میکند، پس از بازگشت به خانه همه بار مسئولیت را به تنهایی به دوش بکشد و همسر او فقط نظارگر باشد و استراحت کند، نشان میدهد که مرد بدعادت شده و باید فکری برای این شرایط کرد. وقتی زن و مرد هر دو شاغل هستند و درآمدشان را برای خانواده هزینه میکنند، وقتی از سر کار به خانه میآیند هم باید کار خانه بین آنها تقسیم شود و مرد در انجام کارهای خانه مشارکت کند. این مورد به فرهنگسازی نیاز دارد، چون در برخی اوقات به زنان ظلم میشود.
و هستند مردانی که وقتی میبینند همسرشان کار میکند و درآمد دارد، به مرور نسبت به کسب درآمد و بهعهده گرفتن تامین مخارج خانه بیمسئولیت میشوند.
این کاملا به فرهنگ خانوادگی مرد بستگی دارد که در چه خانوادهای با چه فرهنگی به دنیا آمده و رشد کرده است. اگر تربیت مرد صحیح نبوده و او مسئولیتپذیر نباشد، خانوادهاش با بحرانهای متعددی روبهرو میشود.
که گاهی حتی باعث اختلاف و طلاق هم میشود؟
واقعیت این است که افراد جامعه ما تمایل دارند شبیه مردم کشورهای پیشرفته و مدرن رفتار کنند، اما خیلی از مردم کشور ما هنوز به بلوغ فکری و رفتاری که مناسب جامعه مترقی است، نرسیدهاند. این ناپختگی هم در زنان و هم در مردان دیده میشود. گاهی کار کردن زن و استقلال مالی او باعث ایجاد رفتارهایی نادرست هم در مردو هم در زن میشود. زن و مرد شاغل هر دو باید در بهبود شرایط مالی خانواده سهم داشته باشند، مسلما تنبلی مرد و لجاجت و خودبزرگبینی زن و اینکه من کار میکنم و نمیتوانم تمام وقتم را در خانه بگذرانم، اما درآمدم را برای خانواده هزینه نمیکنم، مشکلاتی را برای خانواده به وجود میآورد و مسلما گاهی اوقات کار به جاهای باریک، دادگاه خانواده و طلاق هم کشیده میشود.
خانهداری کار دشواری است، اما به نظرتان بهتر نیست که زنان در کنار خانهداری، حرفه و مهارتی را نیز یاد بگیرند؟
مهارتآموزی و یاد گرفتن یک فن و حرفه نیاز اساسی هر زن خانهداری است که متاسفانه کمتر مورد توجه قرار میگیرد. مهارتهای عملی هم به لحاظ روحی میتواند زنان را قوی کند و هم میتواند باعث ارتقای سطح بنیه اقتصادی خانواده شود. زنان خانهدار به مرور زمان گرفتار کارهای تکراری خانه میشوند و این در درازمدت روحیه آنها را ضعیف میکند. بنابراین بهتر است برای تقویت ذهن و روح خود حرفهای را بیاموزند تا بتوانند اوقات خالی خود را با آن پر و متنوع کنند. خانمها حتی اگر از حرفه و فن در بیرون از خانه استفاده نکنند، باز هم میتوانند در اقتصاد خانواده موثر باشند مثلا خانمی که خیاطی بلد است هم اوقات خود را متنوع میکند و هم با صرفهجویی بخشی از بار مالی را از دوش همسر خود برمیدارد و این یعنی تقویت اقتصاد خانواده. بیکاری باعث هجوم افکار منفی به ذهن و سبب افسردگی میشود، پس برای رهایی از این موقعیت خانمها حتما وقت خود را با ایجاد کارهای مفید پر کنند. مهارتآموزی باعث توانمندی زنان میشود، بنابراین باید در این زمینه فرهنگسازی شود و زنان خانهدار به این سمت هدایت شوند.
برخی از خانمها بر این باورند که تحصیلات لازم است، اما نباید از آن برای اشتغال و فعالیتهای اجتماعی استفاده کرد آیا این روش در توانمندسازی آنها موثراست؟
من با این تفکر موافق نیستم. تحصیلات دانشگاهی،اطلاعات عمومی و دانش را افزایش میدهد، اما تا زمانی که این علم به صورت عملی تجربه نشود، هیچ کمکی به توانمندی فرد نمیکند. هیچگاه مطالب تئوری نمیتواند باعث رشد شخصیتی شود.
چه توصیهای به جوانها برای داشتن اعتماد به نفس بالا دارید، چون برخی بر این باورند که اعتماد به نفس، نقش زیادی در موفقیت افراد دارد؟
اعتماد به نفس خوب است، اما بهتنهایی برای موفقیت کافی نیست. الان خیلی از جوانان اعتماد به نفس بالایی دارند، آنقدر که باعث خودبزرگبینی در آنها شده و در مواقعی جلوی پیشرفتشان را میگیرد که در علم روانشناسی به آن اعتماد به نفس کذایی میگویند! این خودبزرگبینی در آنها آنقدر قوی شده که باعث میشود هر کاری را نپذیرند و چون مثلا فلان مدرک را دارند، بیکاری را به کار کردن ترجیح دهند. این گروه از افراد تمایل دارند از پله اول به یکباره به پلهآخر برسند، به همین دلیل اغلب با شکست روبهرو میشوند.
زنان برای حفاظت خود در مقابل آسیبهای اجتماعی چه کارهایی باید انجام دهند؟
واقعبینی بهترین روش محافظت و زودباوری بزرگترین آسیب است. زنان باید دقیق و موشکافانه نقاط قوت و ضعف خود و جامعه را بشناسند و وقتی از کسی شناخت کافی به دست آوردند، به او اعتماد کنند. من سالهاست در بخش دولتی و خصوصی مشغول کارم و از روی تجربه شخصی به خانمها توصیه میکنم، گاهی بهتر است کار در محیطی امن با حقوق کم را بپذیرند تا مجبور نباشند در محیطهای نامناسب، اما با دستمزد بالا مشغول کار شوند.
انتهای پیام/ص
دیدگاه شما