16. مرداد 1395 - 8:23   |   کد مطلب: 11620
گفت‌وگو با عمار تفتی، بازیگر نقش شهرام در سریال پریا
10 روز در تنهایی مطلق ماندم
عمار تفتی، سومین بار است که در نقش یک معتاد تزریقی ظاهر شده؛ سال 81 وقتی فقط 21 سال داشت در سریال زنبق‌های وحشی به کارگردانی بهرام کاظمی و دومین بار سال 93 در سریال برابر با اصل به کارگردانی سید جلال‌الدین دری و حالا در پریا که به کارگردانی حسین سهیلی‌زاده هر شب از شبکه سه پخش می‌شود. البته او یک بار هم در سریال رنگ شک به کارگردانی فریبرز عرب‌نیا نقشی برعهده داشت که علاوه بر اعتیاد به شیشه، نفر دوم یک باند مواد مخدر محسوب می‌شد.

به گزارش شبنم همدان به نقل از جام جم :

 

تفتی بازیگری را خیلی زود شروع کرد؛ وقتی 11 ساله بود در فیلم سینمایی ایلیا، نقاش جوان به کارگردانی ابوالحسن داوودی ظاهر شد و بعد از آن، نقش‌های بسیاری را در فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی بازی کرد که در تمام این نقش‌ها نوعی شوریدگی و آشفتگی دیده می‌شود. در این باره و نیز درباره نقش‌اش در سریال پریا، گفت‌وگویی با این بازیگر جوان داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

وقتی نقش شهرام به شما پیشنهاد شد، خوشحال شدید یا نگران؟

فکر می‌کنم این نقش به هر بازیگری پیشنهاد بشود، باعث خوشحالی اوست؛ نقشی با این اندازه و این حجم داستان و این‌قدر واقعی که مابه‌ازای بیرونی کمی هم ندارد، برای هر بازیگری وسوسه‌برانگیز است. همه ما کسی را در همسایگی یا میان آشنایان و دوستان می‌شناسیم که به شهرام شبیه باشد و بازی در چنین نقشی می‌تواند وسوسه‌برانگیز باشد.

لازم بود برای بازی در نقش شهرام مطالعه و تحقیق داشته باشید؟

برای اجرای نقش یک معتاد، دیگر مثل زمانی که فیلم گوزن‌ها ساخته می‌شد، لازم نیست بازیگر با معتادها زندگی کند. طی این سال‌ها بارها و بارها نقش معتاد در سینما و تلویزیون بازی شده و دیدن آدم‌های معتاد هم خیلی سخت نیست. بنابراین تحقیق و مطالعه به شیوه‌ای که احتمالا مدنظر شماست، خیلی ضرورتی نداشت، اما از حافظه حسی و تصویری‌ام برای ایفای این نقش بسیار وام گرفته و بیشتر سعی کردم روی احساسات انسانی این شخصیت وقت بگذارم. قبلا تجربه اجرای فیگور و حال معتاد را داشته‌‌ام و سعی کردم، متفاوت‌تر با این نقش برخورد کنم.

این نقش با بقیه معتادهایی که بازی کرده‌اید، چه تفاوتی دارد؟

در صحبت‌های اولیه با آقای سهیلی‌زاده درباره قومیت این فرد، شرایط زیست، سبک زندگی، اوضاع و احوال مالی و زندگی پیش از ازدواجش حرف زدیم و مسیر زندگی او را تا این جایی که در سریال نشان داده می‌شود، ترسیم کردیم. به این نتیجه رسیدیم که شهرام با توجه به این که وضعیت عاطفی بدی نداشته، عاشق بوده و می‌خواسته با همسرش یک زندگی خیلی خوب بسازد، پس حتما اتفاقی در رابطه‌ او و همسرش رخ داده و یک ترس نهفته و قدیمی در او سر باز کرده است؛ بنابراین تصمیم گرفتیم او را یک شخصیت بیمار و تنها ببینیم که درصدد بهبود است. به همین دلیل اعتیادش را در حاشیه قرار دادیم تا بتوانیم بیشتر به حال و احوال امروزش بپردازیم و انگیزه‌ها، ترس‌ها، نگرانی‌ها و احساساتش را به نمایش بگذاریم؛ احساساتی که برای همه آدم‌های معمولی جامعه ملموس است؛ مثل امید‌ها، آرزوها و انگیزه‌های خیلی کوچک یک آدم معمولی. حالا در ادامه بیشتر خواهیم دید که او چقدر بی‌پناه و تنهاست و هیچ دستاویزی ندارد.

برای درک و نشان دادن این میزان تنهایی و بی‌پناهی چه راهکارهایی داشتید؟

از زمان پیشنهاد این نقش تا زمان تصویربرداری که چند بار هم به تعویق افتاد، حدود دو ماه وقت داشتم. سعی کردم در این دو ماه، سابقه شخصیت و زندگی روزمره شهرام را تجربه و لمس کنم. بنابراین تلاش کردم در خلوت و تنهایی بمانم و فکر ‌کنم. 10 روز به طور عمد در خانه ماندم، تلفن‌ها را خاموش کردم و با هیچ کسی حرف نزدم که این تنهایی را مزه کنم و کمی سکوت در چهره‌ام بنشیند.

ضمن این که در این دو ماه آنچه شما در سریال نمی‌بینید، یعنی زندگی عادی این شخصیت را برای خودم بازآفرینی کردم؛ مثل ولو بودن، بی‌عمل بودن، بیکار بودن، غصه خوردن، تنهایی‌‌ و هر چیزی جز تجربیات او در زمینه اعتیاد و ارتباط با همسرش.

چه احساسی داشتید در این مدت؟

خیلی سخت بود، اما چون آگاه بودم که چرا و به چه نیتی تنها مانده‌ام و چون می‌دانستم این یک تمرین است، از موقعیت رنج نمی‌بردم ولی بی‌شک تنهایی تجربه تلخی است.

معمولا نقش آدم‌هایی را بازی می‌کنید که به لحاظ عاطفی و روحی آسیب دیده‌اند. چه چیزی باعث می‌شود که برای این نقش‌ها انتخاب بشوید؟

بازی کردن در نقش آدم‌هایی که به لحاظ عاطفی و روحی در سلامت نسبی به‌سر می‌برند، بسیار آسان است چون به لحاظ شخصیتی خیلی ساده‌تر از آدم‌های آسیب‌دیده هستند. کسی که از سلامت روانی برخوردار است؛ ساده زیست و ساده‌گو است، ساختار ذهنی پیچیده‌‌ای ندارد و به همین دلیل، احساسات روشن و واضحی دارد و براحتی می‌تواند خودش را بیان کند. بازی کردن در قالب کسی که آسیب روانی دیده، بسته به نوع آسیب بسیار پیچیده است و فکر می‌کنم هر بازیگری از آن استقبال می‌کند. از خوش‌شانسی و سعادتم بوده که چنین نقش‌هایی را بازی کرده‌ام. من در انتخاب‌هایم بر این موضوع تمرکز نکرده‌ام و کاملا ناآگاهانه و بدون برنامه این اتفاق افتاده است. فکر می‌کنم توانایی استفاده از حافظه حسی‌ام را دارم و می‌توانم آسیب‌ روحی را به نمایش بگذارم و به همین دلیل است که چنین نقش‌هایی به من پیشنهاد می‌شود. یادم هست چند سال پیش از دفتر تهیه‌کننده و کارگردان عزیزی که حق به گردن من دارد، برای بازی در یک نقش دعوت شدم و یادم هست که بعد از توضیحات اولیه، پرسیدم چرا برای بازی در نقش هر چه آدم مساله‌دار و دیوانه است، مرا صدا می‌کنید؟ و البته جوابی نگرفتم.

از این روند نگران نیستید؟

در شهر یکی کس را هشیار نمی‌بینم، هر یک بدتر از دیگر، شوریده و دیوانه! من اگر بتوانم از این آدم‌های شوریده، نقش‌های متنوع‌تری را به نمایش بگذارم به این معناست که بازیگر موفقی بوده‌ام و اگر این اتفاق به قیمت دیوانه خطاب کردن من تمام شود یا مثل دیوانگان با من رفتار کنند، اقتضای حرفه و شغلی است که من عاشقش هستم، اما اگر این طور نشود، یعنی به عنوان بازیگر پذیرفته شده‌ام و احتمالا باعث می‌شود، به عنوان بازیگر بهتری بین اهل فن قبول شوم.

بنابراین نگاهتان به نتیجه هر چه باشد، مثبت است!

همه چیز به سمت نور و روشنی و بهتر شدن و نیکی و خیر است؛ آنچه خدا مقرر می‌کند جز خیر نیست، فقط ما گاهی احساس می‌کنیم اوضاع بد است که در واقع این حال ماست که خوب نیست.

هیچ وقت وسوسه نشده‌اید که جوان‌اول فیلم‌ها و سریال‌ها یا ستاره شوید؟

سال‌ها پیش، از زمان بازی در سریال زیرزمین که تصمیم گرفتم بازیگری را ادامه بدهم و حس کردم کارگردانی امری دورتر و نیازمند برنامه درازمدت‌تری است؛ تکلیفم را با ستاره شدن روشن کردم. هرگز برنامه‌ام ستاره شدن نبوده است. نمی‌گویم چنین نقش‌هایی پیشنهاد دادند و من نپذیرفتم یا حتی ادعا نمی‌کنم که تا به حال نگفته‌ام که فلان نقش را به من بدهید، اما موردی بوده و به همان نقش خاص مربوط می‌شده است.

 

انتهای پیام/ص

دیدگاه شما

آخرین اخبار