به گزارش شبنم همدان به نقل از آرمان زنان : دختر جوانی که آزارهای والدینش عامل فرار او از خانه بوده است درباره قصه پر غصه خود این چنین گفت: والدینم از بچگی نسبت به من کاملاً بیاعتنا بودند و مرا همچون یک شیء بیارزش درخانه خود میپنداشتند، چون از نظر آنها من موجودی اضافه بودم که فقط برای آنها خرج میتراشیدم! پدرم بسیار شکاک است و دائم با مادرم درگیر میشود، پدرم زمانی که درخواستی از او داشتیم اینقدر اذیت میکرد، که ما دیگر درخواستی از او نداشته باشیم. مادرم هم دستکمی از پدرم نداشت، او هم فقط به دو پسری که بعد از من به دنیا آورده اهمیت میدهد وگاهی وقتها احساس میکنم او مرا هووی خود میپندارد.
از بچگی شده بودم کیسه بوکس افراد خانواده! وقتی پدرومادرم باهم دعوا میکردند، عقدههایشان را سرمن خالی میکردند. اینقدر به این مشاجرات ادامه دادند که بالاخره دامنگیر من هم شد. مدام بدبینی، دعوا، کتککاری، آبروریزی بین درو همسایه، همه اقوام و دوستان هم شاهد تبعیض بین من و برادرانم بودند. اشک از چشمان سارا جاری شد و گفت: این وضعیت ادامه داشت تا اینکه یک روز که از سرکلاس به خانه برگشتم در را به رویم باز نکردند و من به ناچار به خانه عمویم رفتم. خواستگاران زیادی داشتم ولی به مرحله تحقیقات که میرسید همه درجا میزدند و به خاطر اختلافات والدینم منصرف میشدند تا اینکه بختم باز شد و ازدواج کردم.
خیلی تلاش کردم زندگی خوبی داشته باشم ولی باز هم والدینم در زندگیام دخالت میکردند، طوری شدکه با همسرم ناسازگارشدم و توافقی از او جدا شدم اما بعد ازطلاق دیگر عمویم مرا به خانه خودش راه نداد، چارهای جز رفتن به خانه پدری نداشتم. به ناچار به امید اینکه شاید درکم کنند به خانه پدرم رفتم ولی این بارآنها مرا دختری فراری خواندند والقاب رکیکی برای من بکار بردند و با تحقیر مرا ازخانه بیرون انداختند. بعد از آن شب به منزل یکی از دوستانم که مجردی زندگی میکرد رفتم. روزها مثل او در خیابانها به رانندگان گل میفروختم و شبها با او به منزلش میرفتم و پول ها را با هم تقسیم میکردیم تا اینکه امشب وقتی با دستههای گل از لابلای ماشینها عبور میکردم دو جوان نامرد به من پیشنهاد بیشرمانهای کردند و وقتی با مخالفت من روبرو شدند میخواستند مرا به زور سوار ماشین کنند که مردم آمدند و مرا از دست آنها نجات دادند. نمیدانم چکار کنم خیلی تنها و بی پناهم، ای کاش هیچ وقت به دنیا نیامده بودم.
تبعیض جنسیتی، یکی از عوامل فرار دختران از خانه
کارشناس ارشد مرکز مشاوره ناجا درباره این پرونده به خبرنگار ایمنا گفت: با توجه به اینکه خانواده مجموعهای از افراد است که در یک فضای مادی و روانی خاص با یکدیگر زندگی میکنند که هر کدام از اعضاء آن نقشهای خاص خود را دارند به نظر میرسد پدر خانواده که باید نقش مدیریت خانواده را داشته باشد، از لحاظ احساسی و عاطفی و از نظر ارتباطی با اعضاء و از نظر مالی و رفتاری شرایط مناسبی نداشته و به نظر میرسد که ایشان نیاز به کمک خاص روانشناسان و روانپزشکان دارد.
این کارشناس ارشد روانشناسی با بیان اینکه تبعیض جنسیتی در خانوادهها یکی از عوامل مهم فرار دختران از خانه است گفت: با توجه به اینکه در بعضی از خرده فرهنگها تفاوت جنسیتی قالب است و جنس پسر را به دختر ترجیح میدهند این امر باعث میشود تا دختران از خانه فراری شده و با انواع و اقسام آسیبهای اجتماعی روبرو شوند.
وی افزود: در این پرونده نیز همین مورد مشکلآفرین شده و متأسفانه این خانواده براساس فرهنگ خود تفاوت جنسیتی قائل هستند و همین امر باعث عدم پذیرش دختر جوان در خانواده است.
کارشناس مرکز مشاوره آرامش گفت: والدین برای بچهدار شدن نیاز به آگاهی روحی و روانی دارند با توجه به اینکه فرزند درخانه درحال رشد است و نیاز به برقراری ارتباط فرزند با والدین باید از قوت خوبی برخوردار باشد و عدم شناخت در این امر باعث طرد شدن و دور شدن فرزند از خانه میشود پناه بردن به دیگر مراجع جهت دریافت توجه و محبت نظیر دوستان آسیب دیگری است که متوجه این فرد شده است. پس بنابراین احساس مسئولیت افراد خانواده در قبال یکدیگر و حل مشکل اعضاء با همدیگر ، برقراری روابط صمیمانه میان اعضاء خانواده، دوری از رفتارهای خصمانه نسبت به یکدیگر، حل تضادها و تعارضات از طریق گفتگوی صحیح، توسط والدین، دوری از سرزنش وعیبجویی در خانواده بسیار مهم و ضروری است.
انتهای پیام/ص
دیدگاه شما