به گزارش شبنم ها، جامعه انقلابی ما با رویکردهای فرهنگی و اعتقادی که در رأس آن کرامت انسانی قرار دارد در میان راه همواره با چالشهای متعدد و طاقت فرسایی روبرو بوده است. یکی از اهداف بنيادين ما ، کاهش بزهکاری در میان جوانان با تکیه بر تحکیم بنیان خانواده بوده است. اما در اوائل انقلاب، غرب و شرق، نيروي ما را آنچنان به رفع چالشهای سیاسی و نظامی معطوف کردند که توان ما در این برهه که مهمترین زمان برای فرهنگ سازیهای بنیادین بود، تحت الشعاع قرار گرفت و کمتر به آن پرداختيم.
یکی از مسائل امروز جامعه ما فرار برخي دختران نوجوان از خانه است. موضوع از آنجا شروع شدکه در روزهای گذشته، رئيس اورژانس اجتماعي سازمان بهزيستي در پی ارائه یک آمار کلی از فرار دختران نوجوان، به بیان علل بروز آن در جامعه پرداخت. وي اين اتفاق را ناشي از ترس آنان از گرفتاری در دامن اعتیاد و بیم تعرض جنسی توسط اعضای خانواده مي داند. با نگاهي اجمالي به دور و بر و با کمی تأمل و تعمق بيشتر، اینگونه به نظر می رسد که نه تنها با يک تحلیل غير واقعي، بلکه غيرعقلاني مواجهیم.
آقای ارجمندی که در بطن ماجرا فعالیت می کنند باید بهتر بدانند ، اینکه هر از گاهی شنيده می شود که دختران در یک خانواده به خاطر وجود یک انسان روانی که اغلب به دام اعتیاد گرفتار است، احساس امنیت نمی کنند، اگرچه تکان دهنده است اما عمومیت دادن به آن به دور از ژرف نگری يک مقام مسئول است.
در گام نخست بايد پرسيد که ايشان اين آمار به ظاهر جامع را از کجا آورده اند و در گام دوم تحليل ايشان را از انحراف خانواده بررسي کرد.
آقاي ارجمندي! مسئول گرامي! شما که در جايگاه حساسي قرار داريد و بسياري از مسئولان اجرايي ممکن است با آمار شما توان خود را در اين مسير بگذارند! از شما انتظار مي رود کمي با درايت بيشتر مسائل را تحليل کنيد. آنچه دختران نوجوان از آن فرار مي کنند، خانه است، نه خانواده. نکته مهم اين معضل همينجاست، اصلا کدام خانواده ؟؟ به هر عده اي که در يک خانه دور هم جمع مي شوند که خانواده نمي گويند. خانواده بايد داراي کانون و پايبند به يک اصول مشخص باشد. اينکه نوجواني خانه را ترک مي کند عمدتاً به خاطر فقدان خانواده است. نبود يک اصول و هويت مشخص در خانواده است که باعث مي شود ابزارهاي متعدد از جمله شبکه هاي ماهواره اي با زير پا گذاشتن آداب و سنن، نوجوان سرخورده و عقده اي را با شکاف عميقي ميان خود و والدينش روبرو کرده و او را به دنبال رسیدن به یک زندگی مرفه و ایده آل که آن را خاتمه دهنده تمام مشکلات خویش می داند، روانه جامعه کند. اين نوجوان به بخشی از جامعه که گمان می کند هرچه باشد از خانواده بهتر است پناه برده و به دام دوستان ناباب و شيادان سود جو مي افتد.
از این رو انتظار می رود مسئولاني که به هر دليلي در اين جايگاهها قرار دارند، نگاه هوشمندانه تر و دقیق تری به معضلات مهم اجتماعی و فرهنگی داشته باشند تا درمان ریشه ای تری در این باره صورت بگیرد. به امید اينکه در بررسی مسائل و مشکلات جامعه با تشخیص صحیح و پرداختن به ریشه مشکلات، راه بهتری برای درمان آنها پیدا نموده و هرچه بیشتر به سمت جامعه آرمانی حود تحت تعالیم اسلامی به پیش برویم.
به قلم ستاره سهیل
دیدگاه شما