15. آذر 1395 - 0:38   |   کد مطلب: 14008
شما می توانید پاسخ سوالاتی را که تا 13 آذر ماه مطرح کرده اید در این صفحه بخوانید . در صورت داشتن مشکل و سوال در همین صفحه مطرح نمایید
شبنم همدان , پرسش و پاسخ روانشناسی

مشاور سایت  شبنم ها  به سوالات مطرح شده توسط شما مخاطبان عزیز به شرح زیر پاسخ داده است:

پاسخ به سوالات توسط مشاور

سوالات دی ماه :

سلام و عرض خسته نباشید.پسر من 13 سال داره بنابه دلایلی خونمونو عوض کردیم و مدرسه پسرم هم عوض کردیم. توی مدرسه جدیدش با چندتا دوست شرور و لاابالی دوست شده و هرچی پدرش بهش نصیحت میکنه و من با نرمی و مهربانی بهش میگم که باید از این بچه ها فاصله بگیری و اینا به درد تو نمیخورن گوش نمیده و یا به یه بهانه ای از جمع خارج میشه و یا دلیل میاره که شما گیر میدین و دوستای منو که خیلی بچه های پاک و خوبی هستن بد میبینید. اما برای من و پدرش همین بس که کاملا آشکار می بینیم که رفتارش خیلی عوض شده و هرچی روی تربیتش کار کردیم همش به باد رفته و حتی لحن حرف زدنش مثل اون دوستاش شده.واقعا پسر خوب و مودبی بود.همش میگم چرا اونها نباید از پسر من ادب یاد بگیرن و پسر من باید از اونها بی ادبی و گستاخی و چاله میدونی حرف زدن یاد بگیره.شما بگید کجای کارم اشتباه بوده که تنها فرزندم باید از دستم دربیاد.پیشاپیش از کمکتون ممنونم

پاسخ مشاور: با سلام خدمت شما دوست عزیز

پسر شما در سن حساسی قرار دارد. بهترین عملکرد شما اینست که با او مقابله نکنید.اگر او جذب دوستانی این چنینی شده در وحله اول نشانه کم کاری شماست. بافرزندتون از در دوستی وارد شوید و از این طریق در جریان کارها و دوستی هاش قرار بگیرید. بعضی چیزها رو باید اجازه بدید که فرزندتون خودش تجربه کنه و شما از دور حواستون به کارهاش باشه اما از طرفی به صورت علنی هرگز با او مخلفت نکنید و رو در رویش قرار نگیرید.برای پسرتون این تصور که والدینی حمایت کننده دارد که با آنها دوست و بسیار راحت است باعث دلگرمیست و دیگر از جمع و یا خانه فراری نمیشود.

 

بانویی پرسیدند : اگر میشه در مورد نحوه برخورد با کودکی که غذا نمیخوره توضیح بدید فرزند من 4 سالشه و میل زیادی به غذا نداره و به دکتر مراجعه کردم چیزی مشخص نشد و گفتند علت پزشکی نداره و گفتند به روانشناس مراجعه کنم حالا وقت روانشناس گرفتم ولی میخوام قبل از موعد اون وقت دکتر اطلاعات بیشتری داشته باشم

 

پاسخ مشاور: با سلام خدمت شما دوست عزیز

بد غذایی یا درست غذانخوردن در بچه های ۳ تا ۵ سال امری شایع است. با توجه به اینکه پزشک به شما گفته است که فرزندتان مشکل خاصی ندارد بنابراین علت میتواند عادت ها یا برخوردهای والدینی باشد. با مراجعه به روانشناس نوع مشکل مشخص شده و راهکار های لازم با توجه به نوع مشکل به شما داده خواهد شد

سلام دوستان من یک خانم 24 ساله هستم که همسرم خیلی وسواس داره و همش ظرفها را با حساسیت میشوره و بعضی وقتا چندبار ابکشی میکنه در مورد فرش و لباس و باقی چیزا هم همینجوره این مساله دیگه داره منو بی تحمل میکنه و نمیتونم باهاش سرکنم اینم بگم که خودشو واقعا و قلبا از ته دل دوست دارم ولی نمیدونم چجوری این عادت بدشو از سرش بندازم چون خیلی شدیده و نمیشه به راحتی از کنارش گذشت وگرنه به خدا تحمل میکردم ولی دیگه بریدم اون همه چیزو میخواد تمیز کنه و همش برای تمیزی و کثیفی غر میزنه و منو که یه عمر توی زندگی تمیز خونه بابام زندگی کردم همش تهمت میزنه که آدم تمیزی نیستی و اهمیت نمیدی اگر میشه راهنماییم کنید که چطور با این قضیه برخورد کنم

پاسخ مشاور: با سلام خدمت شما دوست عزیز

وسواس همسر شما امکان دارد که با افزایش سن بیشتر شود بنابراین به شما  توصیه میکنم که هر چه سریعتر حضوری  به روانشناس مراجعه کرده و نسبت به درمان همسرتون اقدام فرمایید

بانوی 37 ساله ای که گفته بودند:  مدت زیادی فشارهای عصبی دوره مجردی را کشیدم و دیر ازدواج کردم الان در زمان عقد هستیم شوهرم اون چیزی که نشون میداد نیس شغل درستی نداره و یک دفعه اخلاقش از اینرو به اونرو شده حالا هم خودم دلم به طلاق رضا نمیده چون سنم بالا رفته و از طرفی خانوادم میگن باید طلاق بگیری اما اون طلاق نمیده و تکلیف منو روشن نمیکنه خودم فکر میکنم که میخواد مهریه را حلال کنم که راحت منو دور بندازه به نظر شما چکار کنم ممنونم

پاسخ مشاور:

باسلام خدمت شما دوست عزیز.
قبل از هر چیزی باید گفت که هیچ مشاوری حق ندارد به شما بگویید که باید طلاق بگیری یا نه. تصمیم گیرنده اصلی در اینجا خود شما هستید. چرا که خود شما نهایتا باید پای تمام عواقب تصمیم تان بایستید. دوست عزیز شما ۳۷ سال مجرد بوده اید و فشارهای زیادی را تحمل کرده اید اما شرایط روحی نا مناسب نباید باعث شود که افرا د تصمیمات نا درستی در زندگی خود بگیرند. حال خوب فکر کنید اگر جدا نشوید چه مشکلاتی در انتظار شماست چه چیزهایی از دست میدهید و چه چیزهایی بدست می آورید همه اینها را در یک کفه ترازو بگذارید . حال اگر جدا شوید چه چیزهایی در انتظارتان است چه چیزهایی از دست میدهید و چه چیزهایی بدست می آورید همه اینها را هم در کفه دیگر ترازو بگذارید و ببینید که کدام کفه سنگین تر است آن زمان میتوانید تصمیم درست و عاقلانه ایی در مورد زندگیتان بگیرید. بخشیدن مهریه و جدا شدن به معنای دور انداختن شما نیست گاهی باید بهایی پرداخت و آرامش خرید.در مورد خودتان اینقدر بی انصاف نباشید و خود را دست کم نگیرید.

 

بانویی که دبیر بودند و مشکلشان را به شرح زیر مطرح کرده بودند: برادری دارم که از لحاظ جنسی دچار زیاده خواهیه به نحوی که بعضی افراد فامیل هم این را از رفتارو نگاهش فهمیدند اما چون ظاهرا نرماله نیشه در مقابلش کاری کرد.متاسفانه چندوقته که متوجه شدم به دختر 15 ساله من نگاه بدی داره و چندبار به بهانه اینکه داییه دخترمه و محرمشه به دخترم دست میزنه و اونو لمس میکنه و من اینو خوب میفهمم متاسفانه مشکل دیگه اینه که رابطه ما خیلی توش رودربایسی هست و نمیتونم جلوگیری کنم.این رفتار برام شده یه موضوع دردناک و متاسفانه دخترم هم خیلی متوجه نمیشه و تن به شوخی های داییش میده.من از عواقبش ترس دارم و در محل کارم و شبها موقع خواب تنم میلرزه از احساسهای بد و آینده دخترم و مدام میگم نکنه غفلت کنم و کار دستم بده مثل هزارتا از اتفاقات ناگوار بشیم که تو این مملکت داره رخ میده.آینده خوب دخترم برام تنها چیزیه که از دنیا میخوام و میخوام بدونم باید جلوی برادرم را بگیرم یا دخترم را چطور آگاه کنم.

پاسخ مشاور: 

با سلام خدمت شما دوست عزیز
مسلما آنچه بیش از هر چیزی اهمیت دارد آینده دختر شماست. نگرانی شما کاملا بجاست و در این مواقع اصلا نباید بیخیال و خوش بین بود. شما در مرحله اول باید با دختر خود رابطه صمیمی و نزدیکی ایجاد کنید. و در ادامه این رابطه در مورد مسائل جنسی، بدن یک زن، بدن یک مرد،خواسته ها و نیازهای جنسی، نحوه سوء استفاده مردان از دختران اطلاعات کافی در اختیارش بگذارید. دختر شما باید  از خطراتی که تهدیدش میکند آگاهی پیدا  کند. رابطه صمیمی شما ( پذیرش شما بدون سرزنش کردن او) میتواند کمک کند که هر مشکلی را به راحتی با شما درمیان بگذارد. و حتی میتوانید با او در مورد دایی اش هم صحبت کنید و به او بگویید که این رابطه نزدیک شما را نگران میکند. اگر با این صحبت ها و کنار کشیدن دخترتان از دایی اش باز هم شاهد شوخی های ادامه دار برادرتان بودید میتوانید این بار خیلی رک و محترمانه با برادرتان صحبت کنید و از او بخواهید که خیلی با دخترتان صمیمی رفتار نکند. حتی اگر این تذکر باعث رنجش خانوادتان از شما بشود به یاد داشته باشید که آینده دخترتان مهم ترین مساله است و شما به عنوان مادر وظیفه دارید به هر قیمتی از او حمایت و در مقابل خطرات از او محافظت کنید.

 

بانوی جوانی که پرسیده بود: پسرم 6 ساله است و مدتیه دچار وسواس شدید شده. دائم دستش را 
می شوره. چیزی که توی سفره بیفته نمیخوره. قاشقش را چند بار عوض میکنه و میگه دستم خورد به قاشق و کثیف شد. لباسش را دائم عوض میکنه و میگه به زمین یا در و دیوار کشیده شد و کثیف شد.

پاسخ مشاور: 

با سلام خدمت شما دوست عزیز
ریشه اصلی وسواس اضطراب است در واقع انجام عمل وسواسی راهیست برای کاهش این اضطراب. فرزند شما در رابطه با مسئله ایی دچار اضطراب شده است. پیشنهاد میکنم که حتما چند جلسه مشاوره با روانشناس کودک د اشته باشید.

 

شما می توانید سوالات خود را به یکی از شیوه های زیر با مشاور در میان بگذارید:

1. سوال خود را در بخش نظرات در پایین همین صفحه تایپ کرده و سپس دکمه ذخیره را بزنید. پس از دوازده ساعت نظرات شما در ذیل همین صفحه منتشر خواهد شد.(نوشتن نام اختیاری است).

2. سوال خود را به آدرس shabnamhamedan@gmail.com  بفرستید.

3. سوال خود را به ادمین کانال خبری شبنم ها ( shabnamha1@ ) در تلگرام بفرستید.

 

سوالات به صورت هفتگی پاسخ داده می شود. 

با تشکر

سردبیر شبنم همدان

 

 

  

برچسب‌ها: 

دیدگاه‌ها

با سلام و عرض خسته نباشید خدمت مشاور محترم و آرزوی موفقیت میخواستم موضوعی را درمیان بگذارم.بنده کارمند بازنشسته هستم و در منزل ما از قدیم اعتقادات دینی نه به صورت افراطی ولی تا حدودی که فرایض دینی انجام بشه مورد توجه بوده.بنده پسری 16 ساله دارم که بعد از دوران بچگی که خیلی به امور دینی خودش اهمیت میداد الان کاهل شده و با سستی حتی نماز خودش را میخوانه.من چندین بار از راه دوستی باهاش صحبت کردم اما کلا عوض شده و حتی به حرفهای من هم احترام زیادی نمیذاره و با تندی جواب میده و من هم که نمیخواهم حرمت از بین بره کوتاه میام و سعی میکنم به بهانه ای از اون لحظه و مکان فاصله بگیرم چون میترسم روش باز بشه حالا موندم که چکار کنم مثل دوران بچگیش به اصول دینی که حداقل انتظار من و خانواده هستش پابند بشه و در ضمن رابطه دوستانه من و پسرم هم حفظ بشه و از من زده و خسته نشه و همچنان در کنار خودم به عنوان یک فرد بتوانم روی اون حساب کنم با تشکر از شما و سایت مفید شما

دیدگاه شما

آخرین اخبار