22. بهمن 1395 - 2:39   |   کد مطلب: 15268
یک خبرنگار خارجی در خاطرات خود نوشته است: خیلی از دوستانم مرا از سوار شدن به هواپیمای امام منع می کردند اما من برای اینکه یک گزارش زنده را ثبت کنم تمام خطرات احتمالی را به جان خریدم و با امام همراه شدم.
شبنم ها, shabnamha, پرواز انقلاب, خاطرات خبرنگار خارجی, afkl ih, shabnamha.ir

به گزارش شبنم ها، 

بهمن ماه 57 نقطه آغاز حیات و زندگی در ایران است. بهمن ماهی است که  شاهد روزهای پرشور تاریخ ایران بوده است. همه کسانی که سال 57 را به خاطر دارند میدانند  یکدلی و همبستگی و ایمان مردم به رهبرشان در پیروزی انقلاب نقشی اساسی داشته است.  امام خمینی بنیانگذار بزرگ انقلاب اسلامی است که آغاز انقلاب با ورود امام از پاریس به تهران رقم می خورد.

خاطرات کاترین، خبرنگاری خارجی که همراه امام به ایران آمد

 صادق نظری مسئول فرهنگی سپاه ناحیه درباره خاطرات یکی از خبرنگاران خارجی همراه امام می گوید :کاترین در خاطراتش ذکر میکند ابتدا 2500 نفر قرار بود برای ثبت  خبر ورود امام به ایران بیایند اما این تعداد به 122 نفر کاهش پیدا کرد خیلی از دوستانم مرا از سوار شدن به هواپیمای امام منع می کردند اما من برای اینکه یک گزارش زنده را ثبت کنم تمام خطرات احتمالی را به جان خریدم  هر چه به آسمان  ایران نزدیکتر می شدیم به ترس افراد داخل هواپیما افزوده می شد تنها کسی در چهره اش هیچ تغییری ایجاد نشد امام خمینی (ره ) بود به مترجم امام نزدیک شدم واز او پرسیدم از امام بپرسد حال او چگونه است امام پاسخ داد حال من خوب است.

 نظری می گوید کاترین در خاطراتش اشاره می کند من احساس کردم رهبر انقلاب سخن مرا خوب متوجه نشده است از او پرسیدم منظور من این است که الان که قرار است وارد ایران شوید و رهبر این انقلاب هستید چه حسی دارید امام (ره ) لبخندی زد وپاسخ داد: هیچی این کار برای من مثل امور روزانه ای است که وظیفه دارم ان را انجام بدهم. پرسیدم اگر این هواپیما را بزنند آن وقت چه ؟ امام پاسخ داد من این کار را تنها برای خدا انجام داده ام حتی اگر در این راه کشته شوم نیز تنها به وظیفه خود عمل کرده ام . کاترین در پایان خاطراتش می گوید من آن روز وقتی شور و حال مردم ایران را دیدم  باور کردم رهبر انقلاب حتما دنیا را تکان خواهد داد.

خاطره ای از یک خلبان در دوره پهلوی

نظری خاطره  دیگری  از زبان خلبان زمان شاه بیان می کند. این خلبان در خاطراتش نوشته است: از دفتر فرح با ما تماس گرفتند که باید جعبه ای را ازفرانسه برای دفترش تحویل بگیرم. وقتی خواستیم پرواز را شروع کنم مشخص شد یکی از قطعه های هواپیما به مشکل برخورده است یکی از خلبانان دیگر با هواپیمای دیگر به فرانسه رفت  تا آن قطعه را تهیه کند بالاخره به فرانسه رفتم وجعبه را تحویل گرفتم. وقتی به ایران بازگشتم با دفتر فرح تماس گرفتم که شخصی را برای تحویل جعبه بفرستند اما ایشان گفتند از دریافت جعبه انصراف داده است و  محموله داخل جعبه را بین خلبانان تقسیم کنیم وقتی داخل جعبه را باز کردیم دیدیم پر از خوشه های انگور است من با خودم حساب کردم در کشوری که اکثر مردم آن در حلبی آباد زندگی می کنند درباریان برای هر دانه انگور 4 دلار خرج می کنند و آن را به راحتی بدل وبخشش می کند

انتهای پیام / ن

دیدگاه شما

آخرین اخبار