زنانی از جنس مقاومت؛ ایستادن چون سرو در تلاطم زندگی
مادران و همسران شهدا مادران و همسران شهدا مادران و همسران شهدا مادران و همسران شهدا مادران و همسران شهدا مادران و همسران شهدا مادران و همسران شهدا مادران و همسران شهدا مادران و همسران شهدا مادران و همسران شهدا مادران و همسران شهدا مادران و همسران شهدامادران و همسران شهدا زنانی از جنس مقاومت زنانی از جنس مقاومت زنانی از جنس مقاومت زنانی از جنس مقاومت زنانی از جنس مقاومت زنانی از جنس مقاومت زنانی از جنس مقاومت زنانی از جنس مقاومت
به گزارش شبنم همدان ، مهرخانه به نقل از ایکنا نوشت : پای درد دلش که مینشینی؛ کوله باری از درد را به دوش میکشد اما حرفی نمیزند، نه از چشمانش متوجه میشوی و نه از حرفهایی که به زبان میآورد، دلتنگ است، دلتنگ روزهای گذشته، آن که اکنون مثل سرو ایستادگی کرده و عزیزترینش را در راه خدا داده، فرقی نمیکند آن عزیزترین که باشد، همسر یا فرزند، هر دو عزیزند و دوست داشتنی، گذشتن از دل و هماهنگ شدن با عقل سخت است اما هستند عزیزانی در گوشه و کنار این شهر و کشور که صبورانه، در نبود همسر و فرزند در سوگ نشستهاند و هیچکس از روزگاری که بر آنها گذشته و میگذرد خبر ندارد، ۲۲ اسفندماه، روز تکریم همسران و مادران شهدا است و به همین منظور گزارشی از همسر و مادر شهدا را میخوانید.
مریم طربی، مادر شهید حسن قاسمی، یکی از شهدای مدافع حرم در گفتوگو با ایکنا با بیان اینکه دو سال است که پسرم به شهادت رسیده و جای خالیاش را به شدت حس میکنم، گفت: گاهی حس میکنم که کنارم هست اما خیالی بیش نیست و چقدر دلم برایش تنگ میشود.
وی در پاسخ به این سوال که زمانی که دلتنگش میشوید چه کار میکند؟ عنوان کرد: راهی جز تحمل و صبر ندارم؛ زیرا برای رضای خدا به شهادت رسید و راه پسرم، راه ولایت بود و به شهادت رسیدنش ارزش تحمل کردن و صبر دارد.
این مادر شهید عنوان کرد: زمانی که خیلی دلگیر و دلتنگش میشوم، در خانه با قاب عکس او صحبت میکنم و حس میکنم کنارم است، یا اینکه سر مزار پسرم میروم و با او صحبت میکنم و این گونه آرام میشوم.
لحظه تحویل سال ۹۶ کنار پسرم هستم
طربی در پاسخ به این سوال که سالهای تحویلتان بی پسر شهیدتان چگونه میگذرد؟ اظهار کرد: متأسفانه در دو سال گذشته، سال تحویل شب و نیمه شب بود و نتوانستم لحظه تحویل سال کنارش باشم، امسال به امید خدا لحظه تحویل سال سر مزار پسرم هستم.
همیشه روز مادر مرا غافلگیر میکرد
این مادر شهید در خصوص روز مادر و شهید افزود: روز مادر همیشه قصد داشت هدیه گرفتن خودش را کتمان کند تا متوجه نشوم و مرا غافلگیر کند، همیشه این روز یادش بود و برایم شاخه گل و کارتهای تبریک بزرگی میگرفت.
انگشتر عقیق؛ هدیه شهید حسن قاسمی دانا به مادر
طربی ادامه داد: همه آن هدایا را نگهداشتهام، یادم هست، آخرین روز مادری که حضور داشت یک انگشتر عقیق بسیار زیبا به من هدیه کرد، پسرم همیشه روز مادر را به برادرهایش یادآوری میکرد و این خیلی لذت بخش بود.
معصومه سبکخیز، همسر شهید برونسی نیز با اشاره به مشکلات و سختیهایی که در نبود همسر در بزرگ کردن بچههای خود متحمل شده است، گفت: خدا ضامن فرزندانم است، بزرگ کردن هشت بچه مشکل بود اما پشتوانه ما خدا بود و خودش به ما کمک کرد.
وی ادامه داد: شهید برونسی قبل از شهادت بچهها را از شهادتش با خبر کرده بود و همیشه به ما میگفت الگوی شما حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) باشد، درست است که هشت فرزند داشتیم و به سختی آنها را بزرگ کردم اما اندازه حضرت زینب(س) که سختی نکشیدم، هشت فرزند مرا ملت و مسئولان بر روی چشم خود گذاشتند.
همسر شهید برونسی افزود: همه بچههایم کوچک بودند و من بسیار دست تنها بودم یادم میآید یک بار که شهید داشتند به عملیات میرفتند، گفتم این همه بچه را میگذارید و میروید، من دست تنها چکار کنم، وی گفت: به خدا توکل کن خدا گفته هر کس که در راه من جهاد کرد من ضامن فرزندان او هستم.
وی از دوران خواستگاری فرزندان خود و نبود همسر شهیدش گفت و ادامه داد: وقتی برای پسرانم به خواستگاری میرفتم، شاد بودم، ولی وقتی به خانه برمیگشتیم به هرحال نبود همسرم مرا اذیت میکرد با این حال در تمام این سختیها حس میکردم که شهید در لحظه لحظه زندگی و مشکلات کنار من است.
همسران شهدا
مریم جرجانی، همسر شهید مرتضی عطایی «ابوعلی»، جانشین فرمانده تیپ فاطمیون، هم یکی از ویژگیهای بارز شهید عطایی را عشق و علاقه به فرزند دانست و گفت: آقا مرتضی هیچوقت نمیگفت فرزندمان پسر باشد یا دختر، میگفت هرچه خدا بخواهد و چون خیلی بچه دوست داشت زمان تولد فرزند اولمان که دخترم نفیسه باشد، خیلی خوشحال بود، جواب آزمایش را خودش گرفته بود و خبرش را به من داد، واقعا خوشحال بود.
همسر شهید با بیان اینکه همسرم همیشه همراه من بود، اضافه کرد: شهید وقت غذا خوردن دخترمان نفیسه را روی یک مبل بادی میگذاشت و با پا تکانش میداد و غذا میخوردیم، خیلی خوش اخلاق بود.
آببازی با بچهها در حیات
جرجانی با اشاره به اینکه بازیهای شهید عطایی با فرزندانش به اینها محدود نمیشد، عنوان کرد: آقا مرتضی تابی برای بچهها در حیاط نصب کرده بود و حوض کوچکی برای آنها خریده بود که آن را پر از آب میکرد و یک دوش هم بالای آن گذاشته بود وقتی از سرکار میآمد با بچهها توی حوض آببازی میکرد.
دورهمی عاشقانه و مفرح
وی با بیان اینکه شهید عطایی پنجشنبهها از صبح تا ساعت چهار کار میکرد و میگفت: میخواهم آخر هفته بیکار باشم و فقط دور هم باشیم، افزود: از راه که میآمد با بچهها بود و برای آنها وقت میگذاشت.
جمعهها با موتور به همراه فرزندانمان به تفریح میرفتیم
همسر شهید در ادامه گفتههای خود تصریح کرد: آقا مرتضی صبحهای جمعه ساعت شش، دعای ندبه را از رادیو گوش میکرد و میگفت حیف است جمعه تا ظهر بخوابید، بیدار شوید که جمعهتان حرام نشود، صبحهای جمعه که از خواب بیدار میشدیم با موتور به همراه فرزندانمان به طرقبه یا شاندیز میرفتیم و آب و هوا عوض میکردیم، میشود از چیزهای ساده زندگی لذت برد.
انتهاي پيام/ص
مادران و همسران شهدا مادران و همسران شهدا مادران و همسران شهدا مادران و همسران شهدا مادران و همسران شهدا مادران و همسران شهدا مادران و همسران شهدا مادران و همسران شهدا مادران و همسران شهدا مادران و همسران شهدا مادران و همسران شهدا مادران و همسران شهدامادران و همسران شهدا شهدای مدافع رحم شهدای مدافع رحم شهدای مدافع رحم شهدای مدافع رحم شهدای مدافع رحم شهدای مدافع رحم شهدای مدافع رحم شهدای مدافع رحم شهدای مدافع رحم شهدای مدافع رحم شهدای مدافع رحم شهدای مدافع رحمشهدای مدافع رحم شهدای مدافع رحم زنانی از جنس مقاومت زنانی از جنس مقاومت زنانی از جنس مقاومت زنانی از جنس مقاومت زنانی از جنس مقاومت زنانی از جنس مقاومت زنانی از جنس مقاومت زنانی از جنس مقاومت زنانی از جنس مقاومت
دیدگاه شما