به گزارش شبنم ها، به نقل از طنین یاس:
دنیای مدرن حقوقی که برای زنان قائل شده عموما بیرون از خانه و مشارکت در امور اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه است و تاکید بیش از حد به این مسئله سبب شده تا کار زنان خانهدار و کلا شیوه و فعالیت خانهداری مغفول بماند. اما واقعیت این است که کار خانهداری داری ارزش اجتماعی، تربیتی، فرهنگی، اقتصادی خاص خود است و مشتمل بر فعالیتهای گسترده و متنوعی که عمدتا با توجه به ضدتبلیغهای مدرنیستم علیه آن پنهان و نامحسوس بوده و بعلاوه نقش آن در اقتصاد خانواده و اجتماع تبیین نشده است.
از سوی دیگر واقعیت این است که اگرچه مدرنیسم زنان را به اجتماع دعوت کرده و سعی دارد آنان را از محیط خانه به خارج هدایت کند اما این موضوع به هیچ عنوان از وظایف درون خانواده آنان که جزو فعالیتهای تاریخی و ذاتی زنان بوده، نکاسته است.
اگرچه امروزه دیگر از بشور و بصابهای گذشته خبری نیست و وسایل و تجهیزات مدرن، خانه داری را آسان تر کرده است اما از نقش زنان خانه دار در اقتصاد خانواده، تربیت فرزندان و ... کاسته نشده است. جالب اینجاست که بسیاری خانه داری را شغل نمی دانند. این ذهنیت در بسیاری از زنان نیز عمومیت دارند اما خانه داری اگر درآمد نداشته باشد دارای ارزش افزوده است.
بدین معنا که زنان خانه دار با فعالیتی که در خانه انجام می دهند از خرج اضافی بسیاری جلوگیری می کنند که این موارد شامل آشپزی، تربیت فرزندان، نظافت منزل و ... می شود. درواقع دسترنج زنان خانه دار به طور مستقیم به مصرف اعضای خانواده میرسد و از این بابت درآمدی حاصل نمی شود اما کمک بسیار زیادی به اقتصاد خانواده می کند. به طور مثال آشپزی در خانه سبب می شود که غذای یک خانواده چهار نفره با هزینه بسیار کمتری از تهیه آن به صورت حاضری و استفاده از غذای رستوران تهیه شود. متاسفانه کار خانه چون درآمدی ندارد برای بسیاری ارزش آن محسوس نیست اما تاثیرگذاری و کیفتی که دارد قطعا از بسیاری از موارد مشابه آن بهتر و بیشتر است.
متاسفانه این نقش کاملا تاثیرگذار در خانواده ها کمرنگ شده است و از یک سو هم اعضای خانواده قدر زحمات بانوان را نمی دانند و ازسوی دیگر بانوان نیز با مشغول شدن در کارهای بیرون از خانه خود کمتر به این نقش عمل می کنند و اغلب مشتری مراکز خدماتی شدند که به این قبیل فعالیتها میپردازند و از همین خلاء درآمدزایی میکنند. البته در این مورد زنان امروز به نقش اجتماعی شغل های بیرون از خانه تاکید دارند که نمی شود آنرا نادیده گرفت اما همین مسئله سبب می شود که نقش سنتی خانه داری و نگهداری از فرزندان به دیگران تفویض شود که این نیز مشکلاتی را برای خانواده ها بوجود آورده است.
یک زن شاغل که داری یک یا دو فرزند است را در نظر بگیرد. این قبیل از بانوان اکثرا دو شغله هستند که یک شغل در بیرون از خانه دارند و خانهداری نیز شغل دیگر آنان محسوب میشود. مادران شاغل بایستی برای رسیدن به شغل بیرون از خانه خود فرزندانشان را در مهدکودکها یا نزد پدر بزرگها و مادربزرگها بگذارند. دراین حوزه مشکلات فرهنگی و تربیتی فراوانی دیده میشود و قطعا مهدکودکها به میزان لازم در تربیت فرزندان دیگران نمیکوشند و گاه برخی انحرافات فرهنگی نیز از همین مهدکودکها آغاز میشود. از سوی دیگر نیاز فرزند به مادر و مهر مادری از جمله نیازهای بشری غیر قابل کتمان و غیر قابل جایگزین است. کسی در این زمینه نمی تواند نقش تاثیرگذاری که زنان در خانه ایفا و آرامش روانی که با حضورشان در خانواده به عنوان یک مادر و همسر به خانه هدیه می کنند، منکر شود. این مسالهای است که علوم جامعه شناسی و روانشناسی بر آن صحه میگذارند.
از سوی دیگر اغلب زنان درآمد قابل توجهی ندارند. این درآمد نیز بعضا با توجه به کم و کاستیهایی که بانوان شاغل دارند صرف مصارف خدماتی و ارزش افزودهای که زنان خانهدار تولید میکنند، میشود. البته شاید بتوان گفت که کارهای نیمه وقت که بتواند درآمدی برای زنان به ارمغان بیاورد و هم آنان را در ایفای نقش اصلی خود بازندارد، مناسب باشد اما همه کارها چنین امتیازی ندارد.
به هرجهت اشتغال زنان در بیرون از خانه سبب شده است که سبک زندگی خانواده ها نیز تغییر کند. در این زمینه همانطور که گفته شد زنان برخی از نقش های سنتی خود را به دیگران واگذار کرده اند و این موضوع سبب شده است که بار اقتصادی بیشتری بر روی دوش خانواده هموار شود که اغلب زنان خود این بار را به دوش می کشند.
از سوی دیگر طبیعی است که زنی که شاغل است کمتر تمایل به بچهدار شدن دارد زیرا به هر جهت فردی دو شغله محسوب می شود و خود را باید میان خانه و کار تقسیم کند که در این زمینه تربیت فرزندان بیشتر نیز مشکلات زنان را دو چندان می کند. از این جهت این نوع سبک زندگی سبب می شود که خانواده ها کمتر تمایل به بچه دار شدن داشته باشند و اکثرا در این خانواده تعداد فرزندان بسیار کم است.
مساله اصلی دیگر در این زمینه نوع نگاهی است که به مساله خانه داری معطوف است. اغلب این نوع نگاهها کاملا تحقیرآمیز است. درواقع در مکتب های فکری حامی زنان نقش خانه داری و حتی آشپزی به عنوان یک کار پست تلقی می شود که باعث شده زنان بیش از پیش به فعالیت بیرون از خانه علاقهمند شوند. البته این موضوعی است که برخی از کارشناسان و محققان در پی تبیین درست آن درجامعه هستند. کارشناسان در این عرصه تا جایی پیش رفتهاند که پیشنهاد میکنند، کار خانهداری به سبب تولید ارزش افزوده به عنوان یک فعالیت اقتصادی در کشور محسوب شود و از گنجانده شدن در رده بیکاری در محاسبات ملی و بینالمللی خارج شود و بیکار محسوب نشود. از این رو طرح مسائلی همچون بیمه زنان خانهدار به شغل محسوبشدن این کار پرتاثیر و با اهمیت کمک شایات توجهی کرده است.
از این جهت به نظر می رسد بایستی درباره نقش زنان در محیط کار و همچنین محیط خانه تعریف درستی با توجه به فرهنگ خودی انجام شود؛ به طوری که موازنه مثبتی در این زمینه شکل بگیرد تا هم زنان از نقش خود در خانه عقب نمانند و نه نگران حضور خود در اجتماع باشند. خانه داری و تربیت فرزندان به عنوان یک مادر وظیفه همراه با تعهد برای زنان محسوب می شود، همانطور که وظیفه مرد تامین نیاز مادی خانواده است.
انتهای پیام /
دیدگاه شما