زنان خانه دار زنان خانه دار زنان خانه دار زنان خانه دار زنان خانه دار زنان خانه دار زنان خانه دار زنان خانه دار زنان خانه دار زنان خانه دار زنان خانه دار خانه داری خانه داری خانه داری خانه داری خانه داری خانه داری خانه داری خانه داری فرزندآوری فرزندآوری فرزندآوری فرزندآوری فرزندآوری فرزندآوری
به گزارش شبنم همدان به نقل از مهرخانه : این تحقیق در پارادیم تفسیری انجام شده و برای جمعآوری دادهها از مصاحبههای نیمهساختاریافته عمیق استفاده شده است. لازم به ذکر است، مطالعات انجامشده در این تحقیق، جنبه اکتشافی دارند، مطالعات اکتشافی شامل آن دسته از مطالعات است که محقق را نسبت به شناخت مسأله قابل تحقیق، با استفاده از مشاهدات مشاهدات مشارکتی، مصاحبهها، مطالعات موردی و... کمک میکند و یک مطالعه با هدف شناخت بهتر مسأله، صورت میپذیرد. با توجه به آنکه در زمینه مطالعه کیفیت زندگی زنان خانهدار، بهویژه در ایران سابقه مطالعه و بررسی چندانی وجود ندارد، روش مطالعه در این تحقیق، مطالعات اکتشافی است.
نمونهگیری و نحوه جمعآوری دادهها
در این تحقیق؛ با 29 زن مصاحبه شده، که 3 مصاحبه به علت عدم گویایی و دقت کافی در جمعآوری اطلاعات، ابطال و در نهایت، این تحقیق بر تحلیل توصیفات 26 زن 23 تا 58 ساله که در مناطق 22 گانه شهر تهران زندگی میکنند، قرار گرفت. هدف اصلی محقق برای انتخاب نمونه، گزینش افرادی بود که منبعی غنی از اطلاعات برای پرسش پژوهش باشند. از اینرو در این تحقیق متأهل بودن و خانهدار بودن زنان، ملاک اصلی انتخاب نمونهها بوده است؛ هرچند زنان مصاحبهشونده دارای سطوح مختلف تحصیلات و ساکن مناطق مختلف شهر تهران بودند.
میانگین سنی زنان مصاحبهشونده، برابر با 38.17 سال و میانگین سن ازدواج آنها 18.86 سال بوده است. از میان زنان مصاحبهشونده، 13 نفر دارای 2 فرزند، 6 نفر دارای یک فرزند، 2 نفر فاقد فرزند و 5 نفر نیز 3 فرزند و بیشتر داشتند. مصاحبهها به صورت انفرادی و در جلسات 45 تا 90 دقیقهای صورتپذیرفته است.
گستره خانهداری از نگاه زنان خانهدار
زمانی که یک زن خود را به عنوان خانهدار معرفی میکند، در گستره ذهن و درک و تصور مخاطبان، مجموعهای از نقشها و وظایف شکل میگیرد که از آن به عنوان "خانهداری" نام برده میشود و معمولاً از کارهای روزمره شروع شده و بعضاً حتی دربرگیرنده نقشهای مادری و همسری هم میشود. از اینرو زنان طیف وسیعی از کارهای خانه مشتمل بر پختوپز، خرید، شستوشو، و... همسرداری، بچهداری و رسیدگی به امور تربیتی و آموزشی فرزندان، نگهداری از افراد سالخورده خانواده و حتی اموری نظیر خیاطی، تعمیر لباس و بعضاً رسیدگی به باغچه و حیاط منزل را در زمره امور خانهداری تلقی میکنند.
ژاله 27 ساله، دیپلمه و دارای دو فرزند میگوید: «خونهداری یعنی همه کار؛ تربیت بچه، پختن غذا، خانه تمیز کردن، همسر خوب بودن و...».
نگاه دوگانه به خانهداری
در مورد خانهداری، همواره یک نوع تناقض آشکار در جامعه ما وجود داشته است. از یک سو خانهداری و وظایف مادری مطلوب فرض میشود و از طرفی دیگر کارِ خانه، یک نوع کار پیشپاافتاده و بیارج و قرب تلقی میگردد.
از نظر زنان مصاحبهشونده نیز، خانهداری از یک طرف، خستهکننده، یکنواخت بدون ارتقاء، نامریی و بیتنوع است و از طرف دیگر، آرامشزا است و برای زنان درجهای از آزادی را فراهم میکند که به آنها امکان برخی فعالیتهای جانبی چون ورزش، مطالعه آزاد، پیادهروی و تماشای فیلم و تلویزیون را میدهد. از اینرو با توجه به دیدگاه زنان در مواجه با خانهداری میتوان دو جنبه مثبت و منفی را برای خانهداری شناسایی کرد.
الف) جنبههای مثبت خانهداری از نگاه زنان خانهدار
خودتنظیمی
تقریباً تمام زنان مصاحبهشونده معققد بودند که آرامش و اعصاب راحت، خودمختاری و مختاربودن در وقت و زمان، در کنار فرزندان بودن و رسیدگی به امور خانه و همسر، از نکات خوب و مثبت خانهداری است.
پونه 28 ساله، دیپلمه و دارای دو فرزند میگوید: «...وقتی خونهداری بهتر میتونی به بچهها برسی و وقت بیشتری برای شوهرت داری... زنهای کارمند خیلی کمتر برای بچهها وقت میگذارند چون نصف وقتشون برای کارشونه...».
وظیفهمحوری
برخلاف زنان شاغل که در محیطهای کاری موظف به انجام دستورات مافوق خود هستند، زنان، خانهداری را بهمثابه وظایفی میدانند که خود در خلق و تعریف آن نقش دارند، و در انجام آن محدودیتهای سازمانی وجود ندارد.
ب) جنبههای منفی خانهداری از نگاه زنان خانهدار
نامرییبودن خانهداری
از سوی دیگر زنان به این نکته اشاره داشتند که؛ "خانهداری اموری است یکنواخت و فاقد تنوع که موجب میشود زن روزانه یکسری وظایف فاقد ارزش را دائماً تکرار کند که حتی گاهی دیگران متوجه انجام آنها نمیشوند و بعضاً با بیتوجهی و عدم قدرشناسی اعضای خانواده نیز مواجه میشوند".
ساناز 37 ساله دارای تحصیلات زیر دیپلم و دارای دو فرزند میگوید: «زن مثل تگیهگاه میمونه. سرویس به بچهها و شوهر میده. وقتی غذا آمادس همه ذوق میکنن. بعضی موقعها هم در خونهداری قدرنشناسی نیست. و فکر میکنن وظیفهته. تنها هستی و هیچکی کمکت نمیکنه».
ازخودبیگانگی
برخی از مصاحبهشوندهها معتقدند که کار خانه زن را بعد از سالها زندگی افسرده و منزوی میکند.
سارا 43 ساله، دیپلمه و دارای سه فرزند میگوید: «زنان خانهدار بعد از گذشت چندسال دچار پوچی میشن که این همه کار کردن برای چی، برای خودشون هیچ کاری نکردن. حتی یکم استراحتم نداشتن و همه چیز برای خانواده بوده».
یکنواختی
زنان خانهدار همواره از یکنواختی و عدم تنوع کارهای روزانه خانه گلهمند هستند. به عنوان مثال مژده 32 ساله، دارای مدرک فوق لیسانس که یک فرزند دارد، میگوید: «در کارهای خونه بهجز آشپزی که در اون تنوع هست، کار دیگهای رو دوست ندارم، چون بقیه کارها تکراری و بیارزشاند...».
لازم بهذکر است، تبعات منفی خانهداری زمانی برای یک زن بیشتر جلوه میکند که از سطح تحصیلات بالایی برخوردار بوده و بعضاً با همسر خود همتراز باشد. اینجاست که احساس عقبماندگی و درجازدگی بر او چیره شده و فرد تصور میکند زندگیاش سیر قهقرایی دارد.
شیما 39 ساله، دارای مدرک کارشناسی ارشد و دارای دو فرزند میگوید: «خونهداری دوست دارم ولی از نظر من خونهداری هیچ جنبه مثبتی نداره. هر وقت کارخونه میکنم احساس میکنم فاصلهام با شوهرم بیشتر میشه. چون شوهرم فعال و پویاست و دائماً روبه جلوست، پروژههای مختلف میگیره و کار میکنه... من دوست دارم برای کارهای خونه خدمتکار داشته باشم و برای اون قسمت از خونهداری که به امور بچهها و یا فضای خصوصی خونه نظیر کمدها و کشوها و... میشه و یا کارهای فکری خونهداری مثل چیدمان خونه خودم تصمیم بگیرم و کار کنم. الان هم دوهفتهای یکبار کارگر دارم، ولی با این حال خیلی وقتها احساس میکنم عقب موندهام، بهخصوص از موقع تولد بچهام. میدونستم بچه دوم زندگی عقب نگه میداره، اما ما ایرانی هستیم و بچهدوست و فکر میکردم دوتا بچه لازمه».
یافتههای تحقیق نشان میدهد که احساس عقبماندگی در زندگی زمانی برای زنان تشدید میشود که آنها به علت داشتن فرزندان خردسال و یا نوزاد و مسؤولیتهای مراقبتی ناشی از آن، مجبور باشند مدتها در منزل بمانند و به صورت تماموقت به امورات بچهداری و خانهداری بپردازند.
غیرمولدبودن
تجزیه و تحلیل مصاحبههای عمیق کیفی نشان میدهد، بیشترین گلایه زنان از خانهداری، به بخش مالی، یعنی بیاجر و مزد بودن کارهای خانه مربوط میشود. زنان معتقدند چون برای انجام کارهای خانه مزدی دریافت نمیکنند، از یکسو همواره برای گذران زندگی خود به همسرانشان وابسته هستند و از سوی دیگر زحمتشان فاقد ارزش میشود.
مهشید 34 ساله، دارای تحصیلات زیر دیپلم و دو بچه دارد، میگوید: «زنهای کارمند دست به جیباند و راحتترن، ولی زن خونهدار اصلاً جیب نداره، برای همین کارمندها بیشتر استقلال دارن».
کیفیت زندگی از نظر زنان خانهدار
در نزد پاسخگویان کیفیت زندگی به مفهوم آرامش گره میخورد. زنان مصاحبهشونده فارغ از سطح تحصیلات و سن و سالشان معتقدند «آرامش در زندگی» یکی از اصول اولیه تحقق یک زندگی با کیفیت و سالم است، در این میان آنچه از نظر آنها مهم است، نحوه رسیدن به این آرامش است. هرچند بیشتر آنها متفقالقول هستند که داشتن همسر و فرزندان خوب بیشترین آرامش را برای یک زن خانهدار به ارمغان میآورد.
بنفشه 32 ساله، دیپلمه و دارای یک فرزند معتقد است: «برای یک زن خونهدار بهترین چیز آرامشه. اینکه تو خونه اونو قبول داشته باشن. تمام انرژی من رو شوهرم و مادر شوهرم اول زندگی گرفتن، اذیتم میکردن ولی من دوست داشتم آرامش داشته باشم...».
هنجاریشدن خانهداری
بسیاری از زنان نیز به این امر اذعان دارند که وظیفه اول زن خانهداری است. نسرین 58 ساله، دارای تحصیلات زیر دیپلم و دارای پنج فرزند میگوید: «خونهداری رو دوست دارم. مواظبت از خونه و حفظ خونواده وظیفه زنه. زن رو اول برای خونهداری گذاشتن. شاید شاید اگر کارمند بودم به خونواده اهمیت نمیدادم و فقط به خودم فکر میکردم، فقط میرفتم سرکار و برمیگشتم. در حالیکه زندگی یعنی همه چی، زن خونه باید سیاست داشته باشه و مطیع شوهرش باشه، اون وقته که هیچ مشکلی پیش نمیآد».
البته تغییر و تفسیر زنان تحتتأثیر متغیرهایی چون تحصیلات، پایگاه اجتماعی و سن میتواند متنوع باشد.
نظر مردان و خانهداری زنان
در پاسخ به این سؤال که آیا در صورت فراهم بودن شرایط اشتغال در خارج از خانه، همسر شما با کار و شاغل بودن شما موافق بود یا خیر؟ زنان مصاحبهشونده نظرات همسرانشان را به اشکال مختلفی بیان میداشتند که در ذیل به آن پرداخته شده است.
نتیجه تجزیه و تحلیل مصاحبههای انجامشده با زنان خانهدار نشان میدهد که گاهی اوقات زنان، خانهداری را نه به میل خود، بلکه تحتتأثیر القائات همسر و یا مردان خانواده خویش برگزیدهاند. پاسخهای زنان نشان میدهد، مردان شیوههای گوناگونی برای متقاعد کردن زنان به خانهداری برمیگزینند. به عنوان مثال برخی از مردان معتقدند که نیازی به درآمد همسرشان ندارند، از اینرو نیازی به اشتغال زن نیست.
بنا بر اظهارات بعضی از پاسخگویان، برخی از مردان نیز نامناسب بودن محیطهای کاری و فضای جامعه را دلیلی برای ماندن زنان در خانه و خانهداری بیان میکنند. در پارهای از موارد نیز مردان با مطرحکردن دلایلی نظیر خستگی و فرسودگی زیاد زنان در خارج از خانه، آنها را به خانه داری تشویق میکنند.
در این میان برخی مردن به صورت ایجابی و دستوری از زنانشان میخواهند، خانهداری کنند و نارضایتی خویش را از اشتغال زنان در خارج از خانه مطرح میکنند. گاهی نیز سعی میکنند خواستهها و علایق شغلیشان را به همسرشان تحمیل کنند، که در بسیاری از موارد باعث خانهنشینی آنها میشود.
خانهداری و مادری
زنان بچهها را بسط و توسعه خود میدانند، پس مراقبت از بچهها را وظیفه اختصاصی خود میدانند و آن را در اولویت اول خود قرار میدهند.
شیما 39 ساله دارای مدرک کارشناسیارشد و دارای دو فرزند، میگوید: «شاغل بودن را خیلی دوست دارم، اما نگران بچه کوچیکم هستم که یکسال و نیمه هست. دوست ندارم مهد یا خونه دیگران بزرگ بشه. دوست دارم که بچم مدرسهای بشه و یک مدرسه خوب بفرستمش، آنوقت برم سرکار. اونموقع هم که سن کارکردنم بالا میره. البته من کار تماموقت هم دوست ندارم چون فکر میکنم خیلی وقتم رو میگیره و از خونه و خونواده دور میشم».
استراتژیهای زنان در جهت ارتقاء کیفیت زندگیشان
خانهداری فعالیتی است که در تنهایی انجام میشود و آنچه زنان را به کارهای خانه وامیدارد، عشق به زندگی خانوادگی و منزلت مادری است. زنان مایلاند تا جایی که ممکن است از کار خانه احساس رضایت کنند و چون معیارهای روشن و پاداش کارفرمایی در کار نیست، طبعاً زنان دیگر را مبنای مقایسه قرار میدهند و کیفیت کار خود را با آنان میسنجند. در نتیجه خانهداری به جای یکپارچهکردن زنان، ایشان را از هم دور میکند.
نسرین 58 ساله، تحصیلات زیر دیپلم و صاحب پنج فرزند میگوید: «الان دخترا به کار خونه اهمیت نمیدن، برای همین طلاق زیاد شده. زمانی که ما جوون بودیم، به سختی خرید میکردیم، امکانات هم کم بود ولی خوشحال بودیم، کار خونه میکردیم و به تمیزی خونمون هم افتخار میکردیم».
زنان اغلب برای بهترشدن کیفیت زندگیشان استراتژیهای متفاوتی را برمیگزینند، که در ذیل بدانها اشاره شده است:
1. برگزاری دورهها و مهمانیهای زنانه؛
2. رفتن به اماکن تفریحی و ورزشی نظیر شرکت در کلاسهای ایروبیک و یا گردش دستهجمعی در پارک بانوان و اماکن زیارتی؛
3. عضویت در کانونهای قرآن و بسیج مساجد؛
4. متناسب کردن امور خانهداری با آموختهها و تحصیلات دانشگاهی که مختص زنان تحصیلکرده خانهدار است.
بهعنوان مثال شیما 39 ساله دارای مدرک کارشناسی ارشد و دارای دو فرزند، در این رابطه میگوید: «از نظر من زن خونهدار باید خونهداریش رو مهندسی کنه، یعنی با عدد و ارقام کار کنه، زندگی رو مهندسی کنه، طرح بریزه، فکر کنه، زندگی یک زن برنامهدار با یک زن بیبرنامه که کارش رو بدون نظم انجام میده کاملاً فرق داره».
در جامعه امروز زنان خانهدار خواهان مطالبات و حق و حقوق خود از جامعه هستند و اگر زنی خانهداری را چه به اجبار و چه به اختیار خود به عنوان شغل و وظیفه خود برمیگزیند، انتظارات و درخواستهای قانعکنندهای برای این انتخاب خود میخواهد که بتواند مانع بروز پیامدهای منفی زندگی در قلمرو و محدوده خانهها و گذران بیشتر ساعات روز با کودکان و افراد سالمند و سرویسدهی به اعضای خانواده باشد. این امر به زنان کمک خواهد کرد تا بتوانند سطح کیفیت زندگی خویش را ارتقاء بخشند.
به گزارش مهرخانه، پژوهش فوق با عنوان «فهم خانهداری در بستر نقشهای جنسیتی» توسط دکتر سهیلا صادقیفسایی، جامعهشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و زهرا میرحسینی انجام و سال 1395 در فصلنامه علوم اجتماعی منتشر شده است.
انتهای پیام/ص
زنان خانه دار زنان خانه دار زنان خانه دار زنان خانه دار زنان خانه دار زنان خانه دار زنان خانه دار زنان خانه دار زنان خانه دار زنان خانه دار زنان خانه دار خانه داری خانه داری خانه داری خانه داری خانه داری خانه داری خانه داری خانه داری فرزندآوری فرزندآوری فرزندآوری فرزندآوری فرزندآوری فرزندآوری
دیدگاه شما