2. خرداد 1394 - 12:39   |   کد مطلب: 5991
آژیر قرمز در زندگی زناشویی؛
هفت نشانه تهدیدکننده زندگی مشترک
هفت نشانه تهدید‌کننده زندگی مشترک را به اختصار مورد بررسی قرار می‌دهیم. وبا ذکر مثال موارد را کاربردی ارائه می‌کنیم.
 هفت نشانه تهدیدکننده زندگی مشترک

اولین زنگ خطر:« دوری گزیدن از خانه و همسر به قدر مقدور»

هریک از زوجین انسانی مجزا با توانمندی‌ها و علاقه‌های خاص خود است که برای عملی کردن آن‌ها مجبور است مدت زمانی جدایی از همسررا به کار و گذران اوقات بپردازد. هیچ یک از ما با این قسمت قضیه مشکلی نداریم و می‌توانیم الزام به گذران ساعاتی جدایی از یکدیگر را به عنوان یک اصل مسلم در زندگی مشترک بپذیریم. مشکل از جایی شروع می‌شود که از همین الزام به عنوان بهانه‌ای برای فاصله گرفتن از خانه و همسر استفاده می‌شود.

مثال: محمود نقاش ساختمان است که از هشت صبح تا چهار بعد از ظهر کار می‌کند. همسرش مریم معلم یک مۆسسه آموزش زبان انگلیسی است که او هم ساعت چهار بعد از ظهر از کار تعطیل می‌شود. انتظار این‌ است که حداکثر تا یک ساعتِ بعد هر دوی آن‌ها در خانه باشند اما اغلب اوقات این‌طور نیست چرا که محمود به بهانه کار داشتن تا ساعت هشت شب در مغازه آرایشگری دوستش می‌ماند و خودش را با حرف‌زدن با این و آن سرگرم می‌کند. مریم هم با پرسه‌زدن‌های بی‌هدف در بازار به بهانه خرید جدیدترین کتب و فیلم‌های انگلیسی زبان و یا دیدن این دوست و آن فامیل تا جایی که می‌تواند بازگشت به خانه را به تعویق می‌اندازد. به نظر می‌رسد خانه برای آن‌ها مفهوم خودش را از دست داده و در واقع به یک خوابگاه تبدیل شده است.

دومین زنگ خطر : «کم رنگ شدن تفاهمات و نقاط اشتراک»

همه ما تغییر می‌کنیم. اما گاهی در گذر زمان، نگرش‌های مشترک زوجین آن‌قدر از هم متفاوت می‌شوند که موجبات ناسازگاری یا ناراحتی زوج دیگر را به همراه می‌آورند.

مثال: از هفت سال پیش که بهناز و بهزاد زندگی مشترکشان را شروع کردند توافق بر این بود که تا وقتی خانه نخریده‌اند از خریدها و سفرهای غیرضروری خودداری کنند. اما مدتی است بهزاد به صرافت افتاده تا با سفر به یکی از کشورهای اروپایی به همراه دوستانش کمی استخوان سبک کنند. این مسئله تنشی را بین آن‌ها به وجود آورده است.

سومین زنگ خطر :«خدا را شکر که همسرم مدتی کنارم نیست»

بعد از مدتی زندگی مشترک گه‌گاهی دلمان برای بعضی آزادی‌های دوران مجردی تنگ می‌شود. دوست داریم مثل آن دوران خودمان باشیم و خودمان بدون اینکه کسی ممنوعیتی برایمان به وجود آورد. در یک کلام وقتی خودمان را یکّه پادشاه خانه می‌بینیم احساس راحتی می‌کنیم و از این احساس بسیار لذت می‌بریم. تا این جا مشکلی وجود ندارد. اما اگر این احساس لذت با دلتنگی برای همسر همراه نشود یک آژیر قرمز دیگر به صدا در آمده است.

مثال: شغل همسر عاطفه طوری است که هر ماه چند روز برای مأموریت به شهرهای دیگر می‌رود. این چند روز برای عاطفه مجال خوبی است تا غذاهایی را که فقط خودش دوست دارد بخورد، به کارهای مورد علاقه‌اش بپردازد تا هر ساعتی که دوست دارد بخوابد، با دوستانش به گردش برود و خلاصه بدون وجود هیچ ممانعتی مثل دوران مجردی‌اش زندگی کند. مدت‌هاست او دیگر آن دلتنگی سابق روزهای هجران را در وجود خود احساس نمی‌کند.

چهارمین زنگ خطر :« سکوت»

سکوت آفت یک رابطه گرم و صمیمی است. سکوت به معنای این نیست که در طول شبانه‌روز زوج اصلاً با هم صحبت نمی‌کنند بلکه منظور از سکوت این است که زن و شوهر نسبت به آن چه که دغدغه دیگری است و یا در دل او می‌گذرد حساس نیستند، از آن اطلاع ندارند و در مورد آن با هم صحبت نمی‌کنند. پیامد این سکوت، یک رابطه سرد است که دیر یا زود کاسه صبر هر دو طرف را لبریز خواهد کرد.

مثال: جمعه گذشته صبا و امیر برنامه‌ای برای دید و بازدید و گردش نداشتند و تمام روز را در خانه جلوی تلویزیون، صرف غذا، چرت زدن و صحبت کردن از لزوم تعویض لوله‌کشی ساختمان، تمام شدن گوشت و مرغ خانه و کارهایی از این قبیل سپری کردند. این در حالی است که صبا دلش می‌خواست درباره سوءتفاهمی که به تازگی بین او و خانواده همسرش ایجاد شده با شوهرش حرف بزند و امیر هم نیاز داشت تا از احساس کسالت و کرخی که این روزها بر شانه‌هایش سنگینی می‌کند برای خانمش بگوید.

پنجمین زنگ خطر :« کاهش رابطه جنسی»

برای تداوم زندگی زناشویی مطلوب، صمیمیت جسمانی به اندازه صمیمیت عاطفی اهمیت دارد. در مواردی که به دلایل پزشکی مثل زایمان یا جراحی پروستات رابطه جنسی برای مدتی ممکن نباشد برقراری تماس جسمانی از طریق لمس کردن، نوازش کردن، بوسیدن و ... می‌تواند راهکار کمکی مناسبی باشد. کاهش رابطه جنسی و به طور عام‌تر کاهش تماس جسمانی زوجین با یکدیگر آژیر قرمز بسیار مهمی است که باید به صورت اورژانسی مورد بررسی و درمان قرار گیرد.

مثال: شش ماه قبل لیلا فرزندی به دنیا آورد. اوایل به نظر می‌رسید همسرش به خاطر مراعات حال او از نزدیکی پرهیز می‌کند. بعد از گذشت چندین ماه کم و‌کیف رابطه جنسی آن‌ها هنوز به رویه سابق برنگشته است.

ششمین زنگ خطر : «مشاجره به جای مذاکره»

در اوایل ازدواج، زوج‌ها بیشتر با هم مذاکره می‌کنند، یعنی آرام با هم گفتگو می‌کنند. بعضی موفق می‌شوند این رویه را همچنان حفظ کنند و بعضی بعد از مدتی برای جلب توافق دیگری به مشاجره می‌پردازند و داد و فریاد راه می‌اندازند. این گروه به زودی مشاهده خواهند کرد که وقتی صدایشان بالا می‌رود قدرت شنوایی همسرشان کاهش پیدا می‌کند و بعد از مدتی او هم به داد و بیداد خواهد پرداخت. و این یعنی به صدا درآمدن طبل‌های جنگی تازه!

مثال: یک سالی می‌شود که مشاجره کردن بر سر نحوه مدیریت اقتصادی خانواده و برنامه‌ریزی برای آینده فرزندان به یک عادت در زندگی زناشویی سمیه و بهرام تبدیل شده است.

هفتمین زنگ خطر : «انتقادی بودن»

انتقاد کردن در عرصه زندگی زناشویی مانند هر عرصه دیگری چیز خوبی است به شرط آنکه اولاً سازنده باشد نه مخرب،  دوماً به عادت یکی از زوجین یا هر دو نفر آن‌ها تبدیل نشود. وقتی انتقاد کردن از همدیگر و به خصوص بازگو کردن این انتقادات در برابر جمع به سبک زندگی همسران وارد می‌شود دیگر جایی برای عشق، تعهد، رابطه جنسی و دیگر ملزومات یک زندگی مشترک سالم و موفق باقی نمی‌ماند.

و در آخر، اگر شما هم صدای این علامت‌های خطر را در رابطه با همسرتان می شنوید وقت را از دست ندهید، هر چه سریعتر به فکر اصلاح وضع موجود باشید .

منبع: زن امروز

دیدگاه شما

آخرین اخبار