به گزارش شبنم ها، این بانوی موفق متولد سال 1347 است که بسیاری از آثارش به جشنواره های بین المللی راه یافته و عنوان های مختلفی را در این عرصه کسب نموده است.
وی با اشاره به علاقه اش برای قلم زدن در حوزه دفاع مقدس می گوید از جمله آثاری که از وی به چاپ رسیده است آثاری چون، مرغ شل، آدم برفی، دختر شینا، آخرین تکه نان کودک، گنجشک سبز و آبی خانوم کوچیک،محله حاجی،دختر ها چه زود بزرگ می شوند و ... است.
اين بانوي نويسنده براي نخستينبار به صورت حرفه اي در حوزه خاطرهنگاري آن هم با محوريت تاريخ شفاهي، به نگارش خاطرات «قدم خير محمدي كنعان» همسر سردار شهيد «حاج ستار ابراهيمي» پرداخته است.
ضرابیزاده درباره چگونگی آغاز نویسندگیاش می گوید: کودکی ام را حوادث مرتبط با انقلاب اسلامی در بر میگرفت و نوجوانیام با مسایل دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، آمیخته شده بود. در واقع آن دوره از زندگی من از جنگ و بمباران و کشته شدن مردم شهرم همدان پر شده بود.
وی افزود: از نوجوانی علاقه بسیاری به مطالعه داشتم این عشق را در خودم پروراندم تا اینکه از سال 1382 به صورت حرفهای کار نوشتن را آغاز کردم.
ضرابي زاده درباره عنوان كتاب «دختر شينا» (خاطرات قدمخير محمدي كنعان) اظهار داشت: که بحمدالله آثار خوبی از وی به چاپ رسیده است اما«همه درباره اين عنوان از من سوال ميكنند، كه شينا به چه معناست، يك اتفاق خاص باعث انتخاب اين عنوان براي كتاب شده كه راز آن با خواندن كتاب براي مخاطب آشكار مي شود. چرا كه هر زن و مرد جواني بايد اين خاطرات جذاب را بخواند.»
بهناز ضرابی زاده گفت: « بهترین هدیه ای که در مورد این کتاب گرفتم شادی 5 فرزند حاج ستار و قدم خیر عزیز بود که در روز مادر به من گفتند: شما دل ما را شاد کردید و این بهترین هدیه ایست که می توانستم بگیرم ، به خاطر همین من خوشبخترین نویسنده دنیا هستم .»
بهناز ضرابیزاده با اشاره به تجربه 20 سال فعالیت در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در شهر همدان، اظهار میکند: بر اساس این سابقه فعالیت از ویژگیهای کتاب خوب و استاندارد آگاه و با ذایقه کودکان آشنا شدم. بنابراین تصمیم گرفتم آثاری را خلق کنم که حرف تازهای برای گفتن و برای مخاطبانشان جذابیت داشته باشند تا آنان با اشتیاق به خوانش کتابها بپردازند.
ضرابیزاده به نحوه پرداختن به موضوع جنگ در آثارش اشاره می کند و می گوید: در آثارم مستقیم به جنگ تحمیلی نمیپردازم. در واقع داستانهای من در خاکریز اتفاق نمیافتد. بلکه اغلب آنها پشت خط مقدم جبهه، جایی که زندگی خانوادگی جریان دارد و بچهها هستند، رخ میدهند. این قصهها تصاویری را روایت میکنند که در زندگی امروز کودکان و نوجوانان نیز قابل تجربه است.
اوهمچنین در مورد آرزویش می گوید: اینکه در کتابخانه هر خانواده همدانی یک جلد از این کتاب به یادگار بماند. قدم خیر محمدی کنعان نمونه یک بانوی جوان، عاشق، مسلمان و متعهد ایرانی است. شیرزنی که با وجودی که سواد مدرسه ای نداشت اما یک استاد روانشناس بود در همسرداری، بچه داری، مدیریت و اقتصاد خانواده. او الگوی یک زن ایرانی بود که جنگ را به زانو درآورد. در گیرودار جنگ زندگی کرد و بعد از شهادت همسر طوری فرزندانش را تربیت کرد که سعادت دنیا و آخرت را برای خود خرید. فرزندانش نمونه های خوب و مثال زدنی از دخترانی عفیف، مهربان و تحصیل کرده اند و پسرش نیز که از کودکی به قول مادرش مرد خانواده شد و حامی بی چون و چرای مادر و چهار خواهرش. آرزوی دیگری که دارم این است که قدم خیر محمدی کنعان همیشه و در همه حال روحش شاد و دارای علو درجات باشد.
بهناز ضرابیزاده در خصوص اضافه میکند: خاطرات قدمخیر محمدیکنعان، زندگی را روایت میکند که با تصویری رویایی و با علاقهای بسیار آغاز شد، اما با شروع جنگ این زن زندگی آمیخته با فضای جنگ پر اضطراب را حفظ میکند و لحظه های نابی را برای زمانی که همسرش از جبهه بر میگردد، مهیا میکند.
دیدگاه شما