شبنم دختری فعال در عرصه اجتماع است و از طرف دیگر مسئولیت های زندگی با پدرش را هم بر عهده دارد. کیان افشار موافق حضور خانم ها در عرصه های مختلف جامعه و در مشاغل مختلف است و معتقد است باید از ظرفیت های خانم ها به درستی استفاده شود. او در این گفت و گو درباره تاثیر حضور خانم ها در جامعه و آثار آن می گوید.
شبنم در سریال «گاهی به پشت سر نگاه کن» دختری است که در اجتماع حضوری فعال دارد و مسئولیت زیادی روی دوشش است. شما چقدر با این شرایط در زندگی شخصی خودتان روبرو بودید و این مسئولت را از نزدیک حس کردید؟
من حدود 10 سال است که همزمان با کار بازیگری شغل دیگری هم دارم که بسیار شغل پرمسئولیتی سات. درواقع می توانم بگویم من تحقیقا این تجربه را در زندگی شخصی خودم هم دارم. شباهت نوع کار من با شبنم آنقدر زیاد نیست ولی میزان مسئولیت پذیری و نیاز به اعتماد به نفس قوی بینمان مشترک است. وقتی دختری با شرایط شبنم در خانواده ای به دنیا آمده که برادری ندارد طبیعی است که مسئولیت بیشتری دارد.
معمولا وقتی در خانواده پسری باشد ناخودآگاه پدر مسئولیت ها را به او می سپارد و شاید مسئولیت های سبک تر را به دختر واگذار می کند، مگر اینکه دختر قابلیت ویژه ای داشته باشد، اما معمولا وقتی خانواده ای فقط فرزند دختر دارند خدا را شکر پدر یادش می افتد که دختر هم قابلیت های قابل اعتنایی دارد و می تواند به او اعتماد کند. مخصوصا دختری با شرایط شبنم که خواهرش هم ارتباط نزدیکی با خانواده ندارد و او تنها همراه پدر است.
شبنم دختری فعال به نظر می آید. به نظرتان حضور خانم ها در اجتماع به شکل فعال و مسئولیت هایی که آنها در مشاغل مختلف دارند چقدر می تواند برایشان تبعات مثبت و منفی همراه داشته باشد؟
به نظرم خیلی مهم است که یک خانم تعادل در زندگی شخصی و کاری اش را خودش برقرار کند. تعادل بین وظایفی که به عنوان یک دختر، همسر و مادر بر عهده دارد و وظایف شغلی که در اجتماع بر دوشش است. به نظرم مهم است که اول توانایی های خودش را بشناسد، ظرفیت خودش را بداند و نسبت به آن شغل و مسئولیتش را انتخاب کند و بین آنها تعادل ایجاد کند تا مجموع این مسائل را با هم مدیریت کند.
گاهی اوقات برخی خانم ها بیش از اندازه توان یک خانم از خودشان کار می کشند و از برخی مسائل غافل می شوند که اساسا نیاز روحی شان است، همسر و مادر بودن شاید نیازهای روانی یک زن و طبیعت اوست. اگر قرار باشد از آنها دور شود ممکن است کمبود این نیازها را بعد از سال ها حس کند، اما شرایط مختلف به نظر من خواسته های افراد را تغییر می دهد. ممکن است یک نفر به دلیل نیاز مالی و شرایط خاصی که در زندگی شخصی اش دارد مجبور به حضور بیشتر از توانش در کار شود. خدا کند شرایط طوری حکم کند که هم خانم ها بتوانند کارکنند و از قابلیت ها و خلاقیتشان استفاده کنند و مسئولیت پذیری شان را به اثبات برسانند و در اجتماع حضور داشته باشند و در نهایت بتوانند مجموعه وظایف دیگری که در زندیگ شخصی شان هم دارند را نیز مدیریت کنند.
طبیعتا رعایت این تعادل و مدیریت این ماجرا برای خانم های متاهل و دارای فرزند سخت تر نیز هست؟
صددرصد این طور است، اما من ترجیح می دهم خانم ها هم کار کنند هم مادر باشند و هم خانه داری کنند. به نظرم خانم ها خیلی توانمندند. فقط باید یادشان باشد غرق یکی از این اتفاقات نشوند و از دیگری غافل، ولی باید باور کنند که مجموع این توانایی را هم کنار هم دارند.
تجربه مسئولیتی که به آن اشاره کردید برای شما شاید مضاعف باشد. چون علاوه بر بازیگری، شغل دیگری هم دارید. شما چطور وقتتان را بین دو شغلتان تقسیم می کنید؟
اگر بخواهیم شغل را به گونه ای ببینیم که بابتش کسب درآمد می کنیم، باید بگویم شغل من بازیگری نیست. در طول این سال ها سعی کردم امرار معاشم از طریق دیگری باشد که وابسته به بازیگری نباشم تا بتوانم انتخاب های درست تری فارغ از هرنوع نیاز مالی داشته باشم، اما اگر بخواهیم شغل را میزان مشغولیت در طول روز بدانیم بله، من شغلم بازیگری است چون وقت زیادی برایش در طول رز و در طول سال می گذارم. شایدی یکی از دلایلی که من در شغل دیگرم خیلی پرتلاش و به نوعی موفق هستم، عشقی است که به بازیگری دارم و خیلی دلم می خواهد که در این عرصه بمانم و درست حرکت کنم. به همین دلیل در کار دیگرم خیلی با توان و انرژی هستم و تا بتوانم بازیگری را حفظ کنم.
شبنم حضور فعالی در اجتماع دارد اما از طرف دیگر با پدرش زندگی می کند و همین موضوع مسئولیتش را دوچندان می کند. حضور همزمان او هم در خانه و هم بیرون از خانه فشار مضاعفی برای او به وجود نمی آورد؟ خیلی از خانم های جامعه هم شرایطی مشابه شبنم دارند.
این وجه شخصیتی شبنم با من یک مقدار اختلاف دارد . او می خواهد به پدرش ثابت کند که کنارش است و پشتش را خالی نمی کند ولی چون شبنم بیش از حد توانایی حتی جسمی و روانی اش از خودش کار می کشد قطعا یک جایی خسته می شود و کم می آورد، اتفاقی که برای بسیاری از ما بارها افتاده و نسبت به آن عکس العمل های مختلفی داشته ایم.
فکر می کنید مستقل شدن دختران چقدر می تواند در زندگی شخصی شان، آینده و در نهایت جامعه اثر داشته باشد؟
به نظرم این موضوع بستگی به این دارد که هرکس با چه هدفی به سمت مستقل شدن برود. اجبار او را به سمت اینکه به استقلال برسد می برد یا با تصمیم خودش این کار را می کند. درنهایت امیدوارم این اتفاق برای بیشتر خانم ها بیفتد چون این قضیه باعث می شود اگر مردی را برای زندگی شان انتخاب می کنند برای نیاز عاطفی و روانی باشد نه براساس نیاز مالی شان و این درک رابطه تعادل ایجاد می کند.
همین موضوع باعث می شود بتواند زندگی را با هم بسازند و کمک می کند تا جامعه ای داشته باشیم که همه ارکان مختلفش کنار هم هستند، کار می کنند و سازنده و مستقل اند، ولی خیلی مهم است که هر کسی جایگاهش را درست بشناسد و از میزان ظرفیت رشد خودش آگاهی داشته باشد. اما خیلی مهم است که هرکسی جایگاهش را درست بشناسد و از میزان ظرفیت رشد خودش آگاهی داشته باشد. اما خیلی مهم است که این آگاهی و سواد از دوران تحصیل آموزش داده شود؛ اینکه اصلا قابلیت های هریک از ما چیست؟ علاقه مندی هایمان؟ چرا قرار است ما در جامعه حضور داشته باشیم؟ چرا باید کار کنیم و چرا قرار است مفید، موثر و مستقل باشیم؟ وقتی این قضیه با آگاهی و شناخت باشد آثار مخربش خیلی کمتر است. به نظرم در این صورت توقعات تعدیل می شود.
عده ای می گویند قبول کردن برخی مسئولیت ها از طرف خانم ها با عواطف زنانه شان در تضاد است. به عنوان کسی که هم در حرفه بازیگری مشغول هستید و هم شغل دیگری دارید چقدر به این قضیه اعتقاد دارید؟
یک باور غلط که قدیم ترها بیشتر بین والدین رایج بود و الان کمرنگ شده این بود که یک فرزند موفق باید در رشته پزشکی تحصیل کند. خواندن دروس رشته پزشکی شاید در توانایی و ظرفیت همه افراد جامه نباشد و پذیرش شرایط سخت و سنگین این حرفه شریف هم در توان هرکسی نیست؛ یکی می تواند آرایشگر، یک نفر خیاط ماهر و یکی فروشنده و مدیر خوبی باشد. به نظرم مهم است که استعداد و علاقه افراد درست شناسایی، هدایت و جایگذاری شوند. بخشی از این مساله توسط خود افراد اتفاق می افتد و بخشی از آن هم باید توسط سیستم های کلان آموزشی و مدیریتی یک کشور اعمال شود.
در سال های اخیر دختران سهم بیشتری از موفقیت های علمی (شرکت در کنکور و قبولی در دانشگاه ها) را به خود اختصاص داده اند. به نظرتان این رقابت در بلندمدت آثار مثبت همراه دارد یا توقع و انتظار خانم ها از شغل و زندگی را بالا می برد؟
به نظرم بستگی دارد که جامعه چه میزان ظرفیتی را برای بهره برداری از توانایی های خانم ها درنظر بگیرد. من احساس می کنم خیلی جاها هنوز قابلیت های خانم ها جدی گرفته نمی شود و ترجیح داده می شود هنگام استخدام یک آقا را انتخاب کنند. تا وقتی که شرایط این گونه باشد قطعا سرخوردگی وجود دارد، چون آن خانم قطعا از نظر هوش، استعداد و دانش در سطح بالاتری است و زحمت کشیده، درس خوانده و نتیجه تلاشش به ثمر نشسته اما وقتی می بیند از وی درست و عادلانه بهره برداری نمی شود قطعا تاثیر منفی در روحیه اش می گذارد که این باز هم به مدیریت و سیاست گذاری های جامعه بر می گردد.
منبع:هفته نامه زندگی مثبت
دیدگاه شما