29. مرداد 1399 - 11:21   |   کد مطلب: 7983
وقتی در دل شب دعا می کرد، مدام خدا را می خواند و می گفت " خدایا در زندگی و عمر دنیوی رو سفیدم کُن " ، هنگام شهادت صورتش گل انداخت گویا به سمت بهشت پرواز کرده بود...
گفتگو با فرزند شهید؛

به گزارش شبنم ها به نقل از  آفتاب دل، دفاع از کیان اسلامی و تقدیم جان و شهادت طلبی در میان قوم کُرد قدمتی به درازای تاریخ ورود اسلام دارد، از فردای روزی که کُردها اسلام را پذیرفتند، سینه چاک مقابل دشمنان قد علم کردند و در طول تاریخ شهدای زیادی را تقدیم انقلاب نمودند، در دوران دفاع مقدس و از سال 57 تاکنون 5400 نفر از میان قوم کُرد در کردستان به درجه ی رفیع شهادت نائل آمدند و هنوز باب شهادت در کردستان به روی پویندگان و مجاهدان راه حق و فضیلت باز است.

 

نکته ای که ضروری است حضور زنان مومن و انقلابی کردستان در تمامی برهه های عمر انقلاب است که در کنار سایر زنان و مردان دوشادوش هم جنگیدند و مقاومت کردند تا انقلاب اسلامی پایدار و سرافراز بماند، چه افتخاری بالاتر از اینکه قریب به ده درصد از شهدای زن متعلق به کردستان است اما در کنار آنان فرزندان و همسران شهدا نیز دست کمی از ایثارگری ها و فداکاری های پدرشان ندارند، سوگل گردیده فرزند شهید ابراهیم گردیده است که از خاطرات آن دوران برایمان می گوید:

لطفا خودتان را کامل معرفی نمایید؟

سوگل گردیده متولد 1352، لیسانس زبان و ادبیات فارسی و هم اکنون مسئول دبیرخانه ی اداره کل آموزش و پرورش و 6 خواهر و برادر هستیم.

 

از علت شهادت پدرتان برایمان بگویید؟

پدرم کارمند ارتش بود، زمای که من تنها 7 سال سن داشتم و فرزند کوچک خانواده بودم، مر بوسید و نوازش کرد، گویی که مرگ به او خبر داده بود و در سال 1359 بر اثر ترکش خمپاره بر سر پدرم به شهادت رسید.

 

از خاطرات آن دوران بگویید؟

در سال 1359سه اتفاق تلخ برایمان افتاد که هیچگاه از ذهنم پاک نخواهد شد، مرگ خواهرم ، ضایعه ی نخاعی برادرم بر اثر سانحه تثادف و بالاخره به شهادت رسیدن پدرم، تنها کسی که با سعه ی صدر فراوانی سختی ها را تحمل می نمود و همه را به صبر دعوت می کرد مادرم بود زیرا او بسیار صبور بود و گاهی اوقات ساعت ها در اندیشه ی اینکه چگونه به این همه مشقت را تحمل می کند و لب به شکایت باز نمی کند فرو می روم اما بعد به این نتیجه می رسم که خداوند وجود مادر را به عنوان یک نعمت ارزشمند سنگ صبور ما قرار داده است.

 

ازخصوصیات بارز پدرتان برایمان بگویید؟

پدرم آنقدر مهربان و از خود گذشته بود که همواره دفاع از کشور و اسلام را در اولویت تمام کارهای خود قرار می داد و همیشه به ما توصیه می کرد که در مقابل حرف حق بایستیم و نسبت به ارزش های دینی مقید و پایبند باشیم .

 

او در دینداری و تقوا گری سبقت را از خیلی ها ربوده بود، اهل نذر و یاز و نماز و دعا بود، دائم زبانش برای ذکر خداوند در حرکت بود و لحظه ای از یاد خدا غافل نمی شد، وقتی در دل شب دعا می کرد مدام خدا را می خواند و می گفت: خدایا در زندگی و عمر دنیوی رو سفیدم کُن، هنگام شهادت صورتش گل انداخته بود گویا در همان حالت به سمت بهشت پرواز کرد.

انگیزه ی مردم نسبت به کمک به جبهه های حق علیه باطل را در آن زمان چطور می بینید؟

کردستان دیار مردمانی است که در طول تاریخ با ایثار و گذشت و ایمان خود همیشه در صف اول مبارزه و مقابله با دشمنان ایرانی اسلامی حضور داشتند و خالق حماسه های جاودانی بودند و در آن زمان مردم با روش های مختلفی انگیزه های خود را نشان می دادند.

 

از روزی که پدرتان به شهادت رسید چه خاطره ای به یاد دارید؟

هیچگاه احساس نمی کنم که پدرم از میان ما رفته است در تمام لحظات و ثانیه ها پدرم را در کنارم احساس می کنم و ایمان دارم که هر کدام از خواهر و برادرهایم که به مرتبه ی عالی از زندگی رسیده اند به خاطر فداکاری های پدرم و ایثارگری های مادرم است که همیشه همراهمان است و او را در کنار خود احساس می کنیم.

 

انتهای پیام/

 

دیدگاه شما

آخرین اخبار