اينها واگويه هاي زنان خسته از اعتياد است که به اميد پاکي به کمپ ترک اعتياد آمده اند.اينان کساني هستند که تا ديروز بي هدف و رها در دنياي هپروت و تا ناکجا آباد دست وپا مي زدند و اينک در کمپي گرد هم آمده اند. مي خواهند به پاکي برسند به زندگي به خانه و خانواده. آيا مي رسند و يا اينکه دريغ ... زنان معتاد از دردها وغصه هايشان مي گويند؛ گاه از رفتنشان به دنياي هپروت و گاه از فرار از خود. يک دليل بياور که چرا معتاد شدي؟ و آنگاه است که رديف مي کنند دلايل را. تنهايي، ترس، آزادي بي قيد وشرط، خيانت ،ترک همسر، حمايت نشدن از سوي خانواد و بي کسي، دردهاي و دلايل مشترک بيشتر اين زنان در ابتلا به اعتياد است. داستان زندگي هرکدام از دربندان ديو اعتياد شنيدني است.پراز درد، پراز راز و پر از تجربه. همگي براي بازگشت به زندگي تلاش مي کنند براي بهبودي و بازگشت دوباره به زندگي . برخي هايشان ازمدرسه مصرف مواد را شروع کرده اند از 9 سالگي از 11 و از 14 سالگي؛ خودشان مي گويند که مدرسه برايشان مکاني امن براي تبادل مواد مخدر بوده است. رويا، سن و سالي ندارد، 2بار ازدواج ناموفق در زندگي را تجربه کرده است و نداشتن همدرد و هم سخن و رها شدن از سوي خانواده را علت به دام افتادنش در دام اعتياد مي داند. او مي گويد:همه چيز مصرف کرده ام. ازسيگار والکل شروع کردم و انواع مواد مثل ال سي، اکستازي،شيشه، کراک وهروئين را هم تجربه کرده ام. آمنه 30 سال دارد . يک بار معتاد بود و بعد ترک کرد و اتفاقا ازدواج هم کرد اما همسرش ، پس از يکسال وقتي از گذشته آمنه باخبر شد، طلاقش داد؛ آنوقت بود که آمنه آنقدردچار افسردگي شد که نتوانست با جدايي کنار بيايد و دوباره لغزشش آغاز شد. آمنه جايي براي ماندن ندارد ، خانواده رهايش کرده است و احساس ناامني مي کند. ميترا ، 17 سال است که معتاد است و به گفته خودش 17 هزار بار ترک کرده است و يادش نمي آيد که دقيقا چند بار به کمپ ترک اعتياد آمده است . او مي گويد: از 14 سالگي توسط يک پيرزن معتاد شدم. مدت ها پاک بودم که پدرم به رحمت خدا رفت و نتوانستم از پاکي خود مراقبت کنم .اگرحمايت مي شدم پاک مي ماندم اما...! مريم به کنجي خزيده است و تمايلي براي گفت و گو و يا درد دل ندارد ؛ مي گريزد از نگاه هر بيننده اي .سخت بهم ريخته است؛ با همه و با خودش هم درگير است؛ در چهره اش غمي لانه دارد که هر بيننده اي در نگاه اول به آن مي رسد. او فقط يک چيز مي گويد و آن، درخواست مکاني امن براي خوابيدن و نگاهي به دور از تحقير وهوس . **خيرين براي کمک براي زمان معتاد علاقه اي ندارند فاطمه محب علي ، مدير عامل مرکز ترک اعتياد زنادن بهبود گستران است . زنان مددجو اين مرکز او را « آقا جون » هم صدا مي کنند. چرا ؟ چون به گفته اين زنان، آقاجون به گفته هايش عمل مي کند. محب علي از يارانه ناچيز دولتي مي گويد که براي کمک به بازپروري زنان معتاد خيلي کم است و اينکه براي کمک به بهبودي و درمان آنان نيازمند کمک هاي بيشتري هستيم. وي مي افزايد: فضاي کافي براي هواخوري زنان درحال بهبودي نداريم، کمبود جا داريم و حتي امکانات گاز شهري را هم نداريم. **طلب امنيت از وزير کار گلايه هاي زنانه تمامي ندارد والبته درددل هايشان را در فرصتي مغتنم در ديداري با وزيرکار به گوش او مي رسانند. زنان کمپ، فرصتي مغتنم مي يابند که شکوه هاي چندين ساله اشان را با علي ربيعي وزير کار ورفاه اجتماعي ، بي واسطه و رو در رو بيان کنند. آنها براي ادامه زندگي خود از وزيرکار طلب امنيت مي کنند و از او مي خواهند تا براي بازگشت دوباره به زندگي چاره اي بيانديشيد. ربيعي موضوع ترک اعتياد زنان را امري مهم مي داند و در پاسخ به همه خواسته هاي زنان کمپ ؛ دستوراتي را صادر و به مجموعه وزارتخانه ابلاغ مي کند. وزير کار ورفاه اجتماعي براي کمک به بهبودي زنان معتاد به رسانه ها اين وعده را مي دهد که از اين پس شرايط ادامه تحصيل براي زنان معتاد ميسر مي شود و اينکه حتما در شوراي عالي رفاه چاره اي براي ادامه تحصيل زنان معتاد انديشيده خواهد شد. مکان هايي براي اقامت اين دسته از زنان معتاد بهبود يافته پيش بيني و شهرهاي کوچک نيز با کمک بهزيستي و شهرداري مراکزي همچون پانسيون و مراکز اقامتي را تعبيه مي شود. ربيعي تاکيد مي کند که زنان معتاد پس از بهبودي به مرکز آموزشي و مهارتي معرفي شوند و از آموزش هاي مهارتي برخوردار شوند. وزير رفاه همچنين اين دستور را هم داده است که شمار مراکز آموزشي و مهارتي زنان آسيب ديده گسترش يابد بنابراين موضوع، با بهزيستي و سازمان فني و حرفه اي رفع مي شود. در آخر وزيرکار از همه افراد خير مي خواهد تا براي بهبود معتادان کمک کنند ؛ چرا که آنان نيز بيمارند. درد ودل هاي زنان معتاد دل را به درد مي آورد و نگاه هاي ملتمسانه آنها براي داشتن جايي امن براي خواب، ذهن را درگير مي کند و سوالي که بارها وبارها در ذهن مي چرخد که چرا حمايت نمي شوند. چرا نگاه جامعه براي بهبودي اين زنان تحقيرآميز است؟ چرا زنان آسيب ديده و رها در جامعه جايي امن براي زندگي ندارند! چرا زنان معتاد حامي ندارند! چرا محکومند تا ابد در هپروت بمانند! که اگرحمايت شوند مادران فرزندان فرداي ايران خواهند بود. ساماندهي زنان معتاد کشورمان نيازمند حمايت خانواده، مسئولان و خيرين است تا بتوانند در گرو اين حمايت ها خود را دام اعتياد نجات دهند. براساس آمار ستاد مبارزه با مواد مخدر در زمان حاضر يک ميليون و 325 هزار معتاد به مواد در کشور بسر مي برند که زنان ،10 درصد اين جمعيت را تشکيل مي دهند. خط شيوع اعتياد زنان رو به افزايش است و در دو دهه اخير افزايش 2 برابري را نشان مي دهد.
انتهای پیام/ص
دیدگاه شما