به گزارش شبنم همدان به نقل از آرمان زنان : هنوز چند سالی بیش نیست که شاهد استفاده فراگیر مردم ایران از شبکه های ماهواره ای هستیم تا جایی که در اوایل ممنوعیت شدیدی برای ورود ماهواره به خانه ها لحاظ شد و دلیل آن هم نمایش فیلم های مبتذل در شبکه های فارسی زبان و غیرفارسی زبان بود که بی اخلاقی، خیانت، روابط مثلثی، دوستی های دختر و پسر و روابط بی قید و بند و ضد اخلاق بین زنان و مردان در آن ها موج می زد.
امروز وقتی به سینمای داخلی کشور نگاه می کنیم شاهد یک فرهنگ وارداتی از غرب هستیم که الهام گرفته از فیلم های شبکه های ماهواره است و در این مسیر به فیلم های بی شماری هم در سینما و هم در تلویزیون بر می خوریم.
خیانت به طور کلی با مضامینی نظیر عشق، نفرت، حسادت، توطئه، جنایت و … ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم دارد و اگر بخواهیم تاریخچه ورود این مضمون به سینمای ایران را بررسی کنیم به اواخر دهه ۷۰ می رسیم که این مضمون به عنوان یک عامل جذاب برای ورود مردم به سینما شد و پس از آن خیانت جای خود را در تلویزیون هم باز کرد تا جایی که در دهه های ۸۰ و ۹۰ ساخت فیلم های با موضوع خیانت به اوج خود رسید.
اگر بخواهیم به اولین فیلم های با محتوای خیانت در سینمای ایران نگاهی بیندازیم به فیلم هایی نظیر «برف روی کاجها»، «پل چوبی»، «زندگی خصوصی» و «من همسرش هستم» بر می خوریم که در دوره سیام جشنواره فیلم فجر اکران شدند به طوری که قبل از آغاز جشنواره سی ام موجی از اعتراضها نسبت به ساخت و نمایش چنین فیلم هایی به راه افتاد و دلیل آن نیز این بود که چرا باید فیلم هایی با این مضامین به جشنواره ای راه پیدا کنند که نام فجر انقلاب اسلامی را یدک می کشد؛ در جشنواره سیام فیلم فجر نمایش فیلم های مبتذل و غیراخلاقی به اوج خود رسیده بود.
پس از آن اعتراضات زیادی از سوی نیروهای انقلابی و ارزشی به راه افتاد و برخی از این عناصر ارزشی در برابر وزارت ارشاد تجمع کردند تا بالاخره برخی از این فیلم ها توقیف شدند و باعث شد فیلمسازان با احتیاط بیشتری در جشنواره های بعدی شرکت کنند تا جایی که به جشنواره های سی و یکم و سی و دوم هیچ فیلمی با موضوع خیانت راه پیدا نکرد.
پس از آن در جشنواره سی و چهارم فیلم هایی ساخته شدند که با دید آسیب شناسانه و تامل برانگیز به خیانت پرداخته بودند که از جمله می توان به فیلم های «عادت نمیکنیم»، «هفت ماهگی»، «آب نبات چوبی»، «خشم و هیاهو» و «نقطه کور» اشاره کرد.
اما با هر ترفندی بود خیانت، ابتذال و بی بند و باری در فیلم های سینمایی جای خود را باز کردند و روند رو به رشد نمایش فیلم های با مضامین غیر اخلاقی ادامه پیدا کرد تا جایی که این ابتذال به فیلم های تلویزیونی رسیده و امسال شاهد نمایش فیلم های «زیر پای مادر» و «نفس» در ماه مبارک رمضان از تلویزیون شدیم؛ «زیر پای مادر» که مشخصه بارز آن عشق های مثلثی بود و «نفس» که کارگردان خود را ملزم کرده بود تا از بازیگران خارجی بی حجاب برای جلب تماشاگر بیشتر استفاده کند.
اما قصه به همین جا ختم نمی شود؛ این روزها سینماها پر شده اند از فیلم های مبتذل و گران قیمت و البته بدون تماشاگر …
یک روز فیلم «روزگاری عشق و خیانت» به نمایش در می آید و برای رفع مشکلی که مسئله حجاب برای فیلم ایجاد می کند هزینه زیادی پرداخت می شود و فیلمسازان به برزیل می روند تا از بازیگران آن کشور استفاده کنند شیوه ای که در «سلام بمبئی» هم استفاده شد و البته در فیلم تلویزیونی «نفس»؛ در حالی که واقعا لزومی ندارد چنین فیلم هایی با این سبک و سیاق ساخته شوند.
یک روز ۵۰ کیلو آلبالو نمایش داده می شود که بی اخلاقی زیادی را به جامعه تزریق می کند، فیلمی که کمدی بسیار ناسالمی است و از هر روشی ولو مبتذل برای خنداندن مردم استفاده می کند، در این فیلم کنایه های جنسی در حد اعلای خود است و هتاکی های زیادی وجود دارد و در عین حال اتفاق خیلی خاص و غیرمنتظره ای هم در آن دیده نمی شود و بسیار غیرمنطقی و بی ربط با بطن جامعه ما است؛ از بدترین اصول این فیلم ازدواج و طلاق مصلحتی، با هم باشی های بی پایه و اساس و گریم ها و لباس های عجیب و ناجور شخصیت ها است.
«سارا و آیدا» هم از این قائده مستثنی نیست؛ در این فیلم با الهام گرفتن از فیلم «شهرزاد» بیننده شاهد آوازخوانی گاه و بیگاه زنان و حتی رقص آن ها است و تنها همین آوازخوانی و رقص برای بینندگان جذاب به نظر می رسد و گرنه که ماهیت فیلم یک طبل تو خالی و خسته کننده است.
حالا هم که نهنگ عنبر ۲ بر پرده سینماها است؛ فیلمی که در بخشی از آن زنان آواز می خوانند و در بخشی دیگر شاهد آوازخوانی و رقص به شیوه مایکل جکسون هستیم؛ فیلمی که با هم باشی های قبل از ازدواج دختران و پسران آن هم در مکان هایی مثل خانه و البته مثلث عشقی را به مخاطب القا می کند؛ این فیلم بر خلاف اینکه یک کمدی بوده اما فاقد شوخی های جذاب و خنده دار است.
از آن که بگذریم به اکسیدان می رسیم؛ فیلمی که شوخی های جنسی در آن بسیار زیاد است و کمدی را با لودگی و بی بند و باری اشتباه گرفته است و علاوه بر همه آن ها توهین به مسیحیت در آن دیده می شود.
داستان خیانت در روابط زناشویی، ارتباطات جنسی نامتعارف، با هم باشی های خلاف عرف جامعه و مثلث های عشقی، همچنان داستان تکراری و مبتذل فیلم های ایرانی در سینمای ایران است؛ فیلم هایی که همه مضامین غیراخلاقی در آن ها پیدا می شود و دست فیلم های ماهواره ای را از پشت بسته اند.
با وضعیتی که گریبان فیلم های ما را گرفته است، فیلم های سینمایی مخاطبان کمی را به سینما جذب می کنند چرا که بیننده نمی خواهد هزینه زیادی را برای دیدن یک فیلم بی سر و ته که هیچ پیامی را برای ااو ندارد، خرج کند.
باید گفت سینمای ایران باید تلاش کند تا در میان این همه بی اخلاقی و آشفتگی، امید را به جامعه تزریق کند و فیلمسازان سعی کنند دور فیلم های با داستان های تکراری و مبتذل را خط قرمز بکشند؛ با این کار هم مخاطبان سینما بیشتر می شوند و هم جامعه دچار ولنگاری فرهنگی نمی شود؛ ولنگاری که نتیجه اکران فیلم های سینمایی وطنی است.
انتهای پیام/ص
دیدگاه شما