به گزارش شبنم ها به نقل از سیتنا، کشف حجاب بازیگران در سالهای پس از انقلاب اسلامی ایران، یک خط قرمز برای سینماگران مشخص شده بوده و اصرار بر عبور از این خط قرمز معمولاً با محرومیت از جنس ممنوعیت یا محدودیت در فعالیت حرفهای همراه بوده است. شاید در میان بازیگران جدی سینما، سوسن تسلیمی را نخستین چهرهای خواند که در این مسیر اصرار کرد و بعد از حذف از صحنه، جلای وطن کرد و فعالیتهای محدودی در یکی از کشورهای اروپایی پیگیری نمود.
با این حال در سالهایی که تسلیمی چنین کاری کرد، این اتفاقی بسیار نادر بود؛ اما از یک دهه بعد، آهسته آهسته فضا تغییر کرد و دو دهه بعد، کشف حجاب از یک واقعه نادر به اتفاقی انگشت شمار تغییر وضعیت داد و بازیگرانی چون گلشیفته فراهانی، مینا لاکانی، فاطمه معتمدآریا، میترا حجار و... در مقابل دوربین یا بر روی فرش قرمز اقدام به کشف حجاب کردند و پس از این اقدام، هری ک مسیر متفاوتی را در پیش گرفتند.
برخی بازیگران نظیر مینا لاکانی اساساً کشف حجاب را فرصتی برای اعتراض به سیستم حاکم بر کشورمان مورد بهره برداری قرار دادند، برخی نظیر گلشیفته فراهانی از این اتفاق محملی برای تثبیت موقعیت شغلی تازه در غرب ساختند و برخی نظیر میترا حجار و فاطمه معتمدآریا نیز سکوت در پیش گرفتند و با تعامل، مدارا و مرور زمان، به فضای رسمی سینمای ایران بازگشتند.
با این حال هیچگاه شاهد زنجیره وار شدن کشف حجاب توسط سینماگران نبودیم و اتفاقی که در کمتر از هفت روز اخیر رخ داد، کاملاً بیسابقه بود. ابتدا صدف طاهریان بازیگر فیلمهایی چون هیچ کجا هیچکس، پس کوچههای شمرون و عصر یخبندان با انتشار تصاویری در اینستاگرامش کشف حجاب و سپس در گفت و گویی تأکید کرد، کشف حجاب را آگاهانه انجام داده، به عواقبش فکر کرده و در نهایت از «سینمای فاسد ایران» سخن گفته و وعده افشاگری داد.
سپس چکامه چمن ماه که برخلاف طاهریان جزو بازیگران درجه دو محسوب نمیشود، اقدام به انتشار تصاویری بدون حجاب و در کنار بهروز وثوقی در صفحه اینستاگرامش کرد؛ اما تا بدین جا سکوت پیشه کرده است. چمن ماه البته در سالهای اخیر از این دست تصاویر بارها منتشر کرده و با یک جستجو در فضای اینترنت با طیفی وسیع از این تصاویر مواجه هستیم، ولی انتشار این تصاویر در صفحه رسمی اینستاگرام و درست بعد از حرکت صدف طاهریان، حساسیتها را به اوج خود رساند.
در این میان دو فرضیه برای اتفاقات اخیر مطرح است؛ نخستین فرضیه، زنجیره وار بودن و ارتباط اتفاقات یک هفته اخیر است که تا بدین جا، ادله و شواهد کافی برای اتکا به عنوان وجود ندارد و فرضیه دوم، عدم هماهنگی برای اقدامات این دو بازیگر است که در این فرضیه، میتوان چنین تصور کرد که بعد از کشف حجاب یک بازیگر، بازیگر دیگر نیز تصمیم گرفته همین مسیر را بپیماید. با وجود این، هر دو اقدام در یک مسیر تعبیر شده و نه صرفاً در دین و فرهنگ و عرف، بلکه حتی در سینمای ایران نیز اتفاق قابل پذیرشی نیست و نمیتوان صرفاً اقدامی شخصی تلقی کرد که در نهایت هزینههاش را شخص بازیگر پرداخت میکند.
متأسفانه در یک هفته اخیر، مسئولان سینمایی کشورمان نیز در قبال این اتفاقات کوچک ترین موضع گیری نداشتهاند که گمانه عادی سازی چنین اتفاقاتی را پررنگ میسازد، زیرا در گذشته با هر یک از این اتفاقات، سیلی از واکنشها از سوی مسئولان و بازیگران ثبت میشد اما ظاهراً اکنون شرایط تغییر کرده و مدیران سینمای ایران نیز ترجیح میدهند بیسروصدا از کنار چنین اتفاقاتی عبور کنند، حال آنکه همان طور که اشاره شد، هزینه چنین اقداماتی بر دوش همه سینما تحمیل میشود.
تلاش چند ساله مدیران خانه سینما در راستای تبیین وضعیت مناسب مذهبی اهالی سینمای ایران برای چهره های موثر فرهنگی و سیاسی کشور که حتی در طراحی پوستر آخرین جشن خانه سینما نیز متبلور بود، در راستای کاهش هزینه چنین اقدامات برخی بازیگران است.
حقیقت آن است که با هر کشف حجابی، جلب اعتماد چهره های مؤثر سیاسی و فرهنگی ـ که بخواهیم یا نخواهیم از قدرت بالایی برخوردارند ـ دشوارتر میشود و همین مسائل دست به دست هم میدهد تا هنوز در بسیاری از شهرهای کشور، مقاومت جدی برخی مسئولان را با ساخت سالنهای سینما نظاره گر باشیم.
ای کاش بازیگران سینما اندکی به هزینه هایی که اقدامات اینچنین به همه همصنفیهایشان تحمیل میکند، بیندیشند و حتی اگر اعتقادی به حجاب و ارزشهای اسلامی ندارند، برای جلوگیری از تضعیف موقعیت همصنفیهایشان از چنین رفتارهای رادیکالی پرهیز کنند. در عین حال باید یک نهیب به رئیس و مسئولان سازمان سینمایی زد که ظاهراً انگیزهای برای کوچکترین واکنش و یا حتی یک هشدار کوچک ندارند و با این اوضاع تازه کنار آمدهاند.
انتهای پیام/
دیدگاه شما