گزارش: حامد کوماهی
به گزارش شبنم ها به نقل از پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، یک دختر فراری، گفت: خانه ما محل تررد افراد معتاد و کسانی که جای خواب نداشتند شده بود و متاسفانه یک بار هم توسط یکی از همین افراد مورد تجاوز جنسی قرار گرفتم و این در حالی بود که حضور من در خانه دیگر برای والدینم مهم نبود.
با اینکه 18 سال بیشتر سن نداشت اما با موهای رنگ کرده و آرایش غلیظ و شالی که روی سرش انداخته بود، فکر میکردی این دختر 30 ساله است. در ابتدا از مصاحبه کردن امتناع میکرد اما وقتی این اطمینان برایش حاصل شد که هویت واقعیاش مشخص نمیشود حاضر به مصاحبه با ما شد.
دو ازدواج ناموفق در سن 15 سالگی داشتم
وی در ابتدای صحبتهای خود از دو ازدواج ناموفقش به ما گفت: « اولین ازدواجم در سن 15 سالگی بود، با اینکه همسرم وضع مالی خیلی خوبی داشت اما مبتلا به مصرف شیشه بود، بعد از مدتی خیلی با من بدرفتاری میکرد تا اینکه تصمیم گرفتم از او جدا شوم... بعد از مدتی با معرفی یکی از بستگان با مردی ازدواج کردم که متاسفانه بعد از یک ماه زندگی مشترک متوجه شدم بیماری اعصاب دارد و مجبور شدم از او هم طلاق بگیرم.
این زن جوان در ادامه گفت: شغلی نداشتم و سرپرستانم را از دست داده بودم به همین خاطر کم کم مجبور شدم در یکی از پارکهای تهران کارتن خواب شوم و این روند ادامه داشت و هر شب در یک پارک میخوابیدم تا اینکه در یکی از شبها توسط مامورین پلیس دستگیر شدم.
در پاسخ به این سؤال که چرا به خانه پدری مراجعه نکردی؟ به وضعیت نابه سامان خانواده خود اشاره کرد و گفت: پدرم به دلیل بیماری دیابت نمیتوانست سر کار برود و بیکار در خانه بود، مادرم مجبور بود که در خانههای مردم کارگری کند، پدرم اعتیاد به مصرف تریاک داشت و برای اینکه راحتتر مصرف کند مادرم را مجبور به مصرف تریاک کرد که هر هر دو معتاد باشند من چندباری از خانه هم فرار کردم.
توسط افراد معتاد درون خانهمان مورد تجاوز قرار گرفتم
این دختر فراری؛ از سابقه و علت فرار خود گفت: بار اولی که از خانه فرار کردم توسط پلیس دستگیر و به خانه باز گردانده شدم، زندگی در کنار والدین معتاد بسیار سخت است، خانه ما محل تررد افراد معتاد و کسانی که جای خواب نداشتند شده بود و متاسفانه یک بار هم توسط یکی از همین افراد مورد تجاوز جنسی قرار گرفتم و این در حالی بود که حضور من در خانه دیگر برای والدینم مهم نبود.
وی ادامه داد: برای من که یک دختر بودم بسیار سخت بود که بخواهم از مشکلاتم عبور کنم، تهیه غذا، جای خواب و خیلی از نیازهای دیگر باعث شده بود تا گاهی وقتها تن فروشی هم کنم.
وی در کلام آخر به ما گفت: به دنبال شغلی مناسب برای خودم هستم که زندگی جدیدی را شروع کنم و به همه دختران توصیه میکنم که قبل از اقدام به کاری به عواقب آن فکر کنند تا مجبور نشوند یک عمر شرمنده شوند.
همیشه کوتاهترین راه ایمنترین راه نخواهد بود، چرا که گاهی کوتاهترین و راحتترین انتخابات به سختترین تاوانها خواهند رسید. نهادهای آموزشی و حمایتی باید به عنوان متولیات امور جوانان با تقویت بنیه تربیت و پرورش آنها موجبات انتخاب راه درست را برای کسانیکه در مخمصه خانوادههای نابسامان و بیمار گرفتار شدهاند فراهم کنند.
به جای فرار از مشاور کمک بگیرید
مجتبی دشتی کارشناس اعتیاد در گفت وگو با خبرنگار طنین یاس؛ نا به سامانی و جو نامناسب خانواده را علت فرار این زن جوان 18 ساله دانست و خاطرنشان کرد: شرایط نامناسب والدین،خانواده نابسامان در ابتدا موجب شده که این دختر از روی اجبار ساده ترین و پیش پا افتادهترین راه یعنی ازدواج را انتخاب کند و بدون اینکه تحقیقی درباره خانواده و خود طرف مقابل کند و با عجلگی فراوان این مسیر را انتخاب کرده است
این محقق معضلات اجتماعی، ازدواج به خاطر رهایی از مشکلات را اشتباه ارزیابی کرد و افزود: ازدواج نمی تواند راهکاری برای رهایی از شرایط موجود باشد ، درست مسئله ای که این دختر خانم برای رهایی از مشکلات با آن مواجه شده است. گرچه ازدواج می توانست شرایط این خانم را از جدا شدن از خانواده معتاد خود رهایی بخشد اما این زمانی میسر و توصیه می شود که ازدواج با معیار عقلی صورت بگیرد.
متاسفانه در این خانواده هر دو طرف یعنی هم پدر و هم مادر اعتیاد داشته اند و این بدان معنا است که دیگر جایی برای رسیدگی به نیاز و مشکلات فرزند خانواده نمی ماند و والدین بیشتر به فکر اعتیاد خود هستند و دلیل اصلی فرار این دختر هم بی توجهی والدین و عدم تربیت لازم و سو استفادههای جنسی دیگران در خانه پدری بوده است.
دشتی، در توصیه ای به دختر خانمهای جوانی که مشکلات خانوادگی دارند گفت: به هر حال همه ما می دانیم که مشکلات خانوادگی بسیار می تواند در روحیه فرزندان تاثیر منفی بگذارد اما تصمیم به فرار راهکار اساسی نیست، فار نه تنها مشکل را حل نمی کند بلکه به مشکلات یک خانم هم می افزاید، بهترین راه رفتن به مراکز مشاوره یا بهزیستی است که راه حل نهایی را از مشاوره دریافت کنند و اینکه از بزرگ ترهای فامیل یا آشنایان خود برای راهنمایی کمک بگیرند.
فرار سالانه 10درصد دختران از خانه
فرار از منزل يعني ترك خانواده و محيطي كه تنها تكيهگاه و مأمن هر فردي از بدو حيات محسوب ميشود. خانواده براي همه ما نقش تكيهگاهي را دارد كه بدون حمايت آن گذر از بحرانهاي زندگي ممكن نيست. فرار از منزل در سنين نوجواني و ابتداي بلوغ فقط به دختران اختصاص ندارد اما به دليل تبعات منفي بلندمدت فرار دختران نسبت به پسران براي سلامت رواني جامعه اين مفهوم تحت لواي دختران فراري بررسي ميشود. فرار از منزل و ترك آن فارغ از تبعات اجتماعي و نگاه ويژهاي كه عرف كشور به اين پديده شوم دارد نميتواند لزوما عامل ناهنجاري يا آسيب اجتماعي تلقي شود با اين وجود در پي دستگيري بالغ بر دو هزار زن خياباني و بررسي وضعيت آنها، در سال 92 در تهران مشخص گرديد 600 نفر از آنها روسپيگري را به عنوان شغل خود انتخاب كردهاند. گزارش سازمان بهداشت جهاني حاكي از آن است كه سالانه بيش از يك ميليون نوجوان 13 تا 19 ساله از خانههاي خود فرار ميكنند كه 60 تا 70 درصد اين تعداد شامل دختران و 30 تا 40 درصد فرارها بين پسران رخ ميدهد. اصطلاح «فراري» به نوجواني اطلاق ميشود كه بر اساس حكم قضايي دادگاه نوجوانان، مرتكب تخلف ترك پدر و مادر و سرپرستان خود بدون اجازه شده است. در همايش آسيبهاي اجتماعي كه سال گذشته در تهران برگزار شد عنوان شد آخرين آماري كه از دختران فراري و تعداد آنها ارائه شده مربوط به سال 78 است كه اين ميزان نسبت به سال 65، 20 درصد افزايش داشته است.
کارشناسان بر این عقیده هستند که این گونه دختران را نباید طرد کرد بلکه باید با حمایتهای روانشناسی و مشاورهای آنها را بار دیگر به جریان اصلی و سالم زندگی برگرداند.
زهرا عبدی روانشناس و محقق مسائل اجتماعی در گفت وگو با خبرنگار طنین یاس، به اذیت و آزار فیزیکی دختران فراری اشاره کرد وگفت: متاسفانه بسیاری از دخترانی که از خانه فرار می کنند تحت آزار فیزیکی قرار می گیرند و این اذیت و آزارها در آینده نزدیک بسیار به روحیه دختران آسیب می رساند.
وی ادامه داد: طبق آمار بیشترین سن فرار از خانه در دوران نوجوانی است، یعنی دقیقا دورانی که یک دختر 15 ساله اوج احساسات و شهوت اوست و این بسیار می تواند در تصمیم گیری این دسته از دختران تاثیر منفی بگذارد و آنها را اسیر اشتباهاتی از قبیل اعتیاد، پیدا کردن دوستان ناباب، شهوترانی و دزدی و مسائل دیگر کند.
این روانشناس در توصیههایی به خانوادهها گفت: والدین مشکلاتی که برخی مواقع با فرزندان خود پیدا می کنند باید بسیار مواظب باشند که طوری برخورد نکنند که منجر به تصمیم گیری فرار از خانه شود، متاسفانه در برخی موارد این خود والدین هستند که عامل فرار دخترانشان می شوند و بعد از فرار کاسه چه کنم چه کنم به دست می گیرند در حالی که قبل از تصمیم غلطی می توانند با راهکارهای مناسب از قبیل، مشاوره گرفتن از روانشناس یا افراد صاحب تجربه درپیشگیری از این معضل موثر واقع شوند.
سن شایع فرار دختران بین 14 تا 18 سال است
احمد دلبری آمار مديركل بهزيستي استان تهران، با استناد بر آمار فرار دختران گفته است، فرار دختران از منازل بين ۱۴ تا ۱۸ سال رو به افزايش است و سالانه 10 الي 15 درصد از دختران بين از منازلشان فرار ميكنند و ما بنا داريم براي رفع اين پديده و آسيب الگويي از خانواده متعالي و توانمند شده را طراحي كنيم.
مديركل بهزيستي استان تهران بيان داشته که متاسفانه نقش بهزيستي كمتر به سمت صيانت خانوادهها رفته است و ما بنا داريم اين موضوع را پررنگتر در سطح خانوادهها انجام دهيم
آنچه که مهم است ، برنامهریزی و اجرای طرحهای عملیاتی برای تقویت بنیان خانوادههای متعالی و سالم است چرا که اگر خانواده مستحکم و سالم باشد فرزندان کمتر دچار مسائل و معضلات اجتماعی میشوند صد البته که پیشگیری بهتر از درمان و درمان بهتر از تجویز مسکن برای این درد اجتماعی است و از متولیان امور زنان و خانواده انتظار میرود که فقط شاهد این گونه مشکلات نبوده و با سر تکان دادن و در نهایت ابراز عقیده های خارج از عرف و حتی در تضاد با مبانی ارزشی و دینی جامعه اسلامی آن را به بازی نگرفته و افراد درگیر را از چاله ب چاه نیندازیم.
مداخله نهادهای خانواده و آموزش امری ضروری است
ثریا عزیزپناه آسيبشناس اجتماعي در گفت وگو با یکی از رسانهها درباره معضل فرار دختران از منزل گفته است: در درجه اول و قبل از مداخله نهادهاي رسمي مانند بهزيستي بايد نهادهاي غيررسمي مانند خانواده و نهاد آموزش بر روي اين مساله كار كنند.
وی که فرار دختران از منزل يك آسيب اجتماعي ناشي از ضعف خانواده در ارائه كاركردهاي رواني و عاطفي میداند معقتداست در كنار مشكلات اقتصادي و اجتماعي، مشكلات عاطفي و عدم درك دختران از سوي خانواده و خلاهاي عاطفي، فرد را به اين سمت و به اين تصميمگيري سوق ميدهد. فارغ از اينكه بيبند و باري و بلندپروازي ميتواند عامل اين مساله باشد مكشلات عاطفي و روابط سرد و معيوب در خانواده عاملي مهم قلمداد ميشود.
این کارشناس مسائل اجتماعی با بیان اینکه سازمان بهزيستي به عنوان يك نهاد حمايتگرايانه اقداماتش در اين زمينه كافي نيستف میافزاید: بايد ديد چند درصد اين دختراني كه فرار كردهاند بعد از ارجاع به اين مراكز به خانواده بازگشته و به مسير زندگي عادي برميگردند.
عزيزپناه ادامه ميدهد: متاسفانه در اغلب موارد اين دختران بعد از ارجاع به اين مراكز به محض خروج از آنها باز هم به فرار و رفتارهاي ناهنجار روی ميآورند. اين روانشناس ميگويد: اگر خانواده تلاش كند دختران را درك كند و بيش از حد نياز، در همه اركان زندگي فرد دخالت نكند و به عبارت ديگر مهارت فرزندپروري را تقويت كند، اين مشكل در تركيب خانواده قابل حل است و نياز به مداخله اجتماعي نيست، در حالي كه مداخله دولتي صرف نيز اين مشكل را حل نميكند.
انتهای پیام/
دیدگاه شما