به قلم: سید حسین مهدیخواه
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، مجلس در جمهوری اسلامی ایران تبلور حاکمیت مردم بر سرنوشت اجتماعی خود و مشارکت در اداره مملکت بوده و این نقش در مقایسه با سایر حکومتهای موجود در جامعه جهانی بی بدیل است چرا که کلیه ارکان نظام جمهوری اسلامی در ایران با واسطه یا بی واسطه توسط رأی مردم بر کرسیهای تصمیم سازی و تصیمیم گیری می نشینند و کلیه امور تقنینی و نظارتی در کف قدرت رأی مردم است . فراتر از آن انتخاب ولی امر و رهبر است که مشروعیت نظام در گرو رأی و تنفیذ اوست .
پس در می یابیم که این لایه از اساس نظام اسلامی و هدایت صحیح مردم به سمت و سوی مناسب دارای اهمیت ویژه ای است .
دشمن دیرینه نظام اسلامی نیز این مهم را دریافته است که یکی از مجاری مناسب برای خدشه دار کردن حرکت رو به رشد انقلاب اسلامی ایران ، نفوذ در این مجالس( مجلس خبرگان هبری و شورای اسلامی) و تحت تأثیر قرار دادن رأی مردم به نفع خود است .
بهترین آهنگ برای تغییر در روند آرمانی مردم ایران ، شکست وحدت و چند قطبی یا دو قطبی کردن عقاید سیاسی مردم بوده است .
جمهوری اسلامی ایران با آرمانهای اسلامی و ظلم ستیزانه بر پای ایستاده و تا امروز هر چه استوارتر با پافشاری بر این اصول به حیات عزتمندانه و مقتدرانه خود ادامه داده است . اما در طول ایام سلیقه های گوناگون و لاجرم تقابل آنها پدیدار شده که بعضا ریشه های اعتقادی و اصولی داشته و در سایرموارد از عملکرد نامناسب دولتها بوجود آمده است .
ضد انقلاب داخلی و خارجی براین اختلاف سلیقه ها دامن زده و کاستیها را ناشی از اصول و رفتار غلط جمهوری اسلامی ؛ از ریشه و بنیان معرفی کرده و در گذر زمان ؛ با نفوذ موریانه ای خود ، این تفکر ریاکارانه را در دل و باورساده اندیشان نهادینه نموده اند.حاصل این تلاش ، تبدیل جامعه یک دست انقلابی به دو یا چند قطبی های سیاسی بوده است .
این روش و تفکر را تا جایی پیش برده اند که قوه ی استکبار ستیزی انقلاب را نیز تحریف و اشتباه تاریخی ذکر نموده اند و به عبارتی امروز مهم ترین شائبه ای که سعی دارد افکار عمومی را در مواجه با آن به تردید بکشاند و منجر به ایجاد قطبهای سیاسی و شکست وحدت در جامعه شود ؛ اصل استکبار ستیزی انقلاب اسلامی است و در آخرین وضعیت؛ جریانهای سیاسی هم با توجه به میزان زاویه با این اصل قابل تعریف و تحلیلند .
دشمن در راستای استحاله انقلاب اسلامی و نفوذ گامهایی برداشته است .
گام اول ؛ زمینه سازی برای نفوذ ، اشاعه فرهنگ لیبرالیسم و اباحه گری بود.
گام دوم اصلاحات سیاسی و ورود افکار لجام گسیخته ی خارج از چارچوب دینی به سطح جامعه اسلامی .
گام نهایی نفی استکبار ستیزی و شعار اعتدال بود که همه و همه ی این گامها ، سازنده ی دو قطبیهای عمیق در جامعه بوده که آرام آرام منجر به تولید تعصبات و عصبیتهای جاهلی شده است. و آرزوی دشمن، استفاده از این تعصبات در حین انتخابات و سوق دادن آرا به سمت خود می باشد .
تا اینجا روند دو قطبی سازی به خوبی پیش رفته است و دشمن سعی دارد با استفاده از آن و در نهایت با رأی مردم بر قوای اداره کننده ی نظام تسلط یابد . تا بالاخره در مراحل بعدی به بالاترین مقام جامعه اسلامی یعنی ولایت فقیه ضربه بزند و با در اختیار گرفتن رکن قانون گذاری و نظارتی مجلس در رسیدن به اهداف خود ، به دست قوای مجریه باسط الید باشد .
در انتخابات 88 پروژه دوقطبی فتنه را شکل داد . و دشمن را به اهدافش نزدیک ساخت؛ که با هدایتهای امام خامنه ای و هشیاری مردم به شکست انجامید . در انتخابات 92 نیز دوقطب شکل گرفت و پراکندگی آرا در یک قطب و بر عکس اتفاق آرا در قطب دیگر ، پیروزی را برای قطب حمایت شده از طرف ضد انقلاب رقم زد .
جریانات سیاسی در ذیل قطبها شکل گرفته و قرار دارند و هر کدام اساسنامه ، اهداف و رفتار مشخصی در طول سالیان از خود بروز و ظهور داده اند. این جریانات برای انتخابات مجلسین نیز آراء و نظراتی داردند که لیست افراد منتخب توسط آنها به خوبی بیان کننده درون مایه آنهاست .
تجربه ی مفیدی که هزینه های بسیار بالایی برای مملکت ما داشت ، تجربه ی انتخابات 92 بود. در جامعه ی آنروز، یک قطب به وحدت در آرا رسید و طرف مقابل دچار پراکندگی آرا شد و توانست به مدت چهار سال بر سرنوشت حکومت و اموال کشور و آرمان های آن دست اندازی کند .
در بالا ترفند دشمن برای نفوذ از زاویه انتخابات را دیدیم. اما چگونه می توان آنرا خنثی کرد؟ بهترین نتیجه گیری آنست که در ذیل تفکر و شناخت خود از جریانات سیاسی ، به آراء و لیست واحد برسیم .
فهرستی که افراد خبره و دلسوز مدت ها برای دستیابی به آن بررسی و کنکاش نموده اند . مثلا ائتلاف بزرگ اصولگرایان .
مقام معظم رهبری نیز چند ماه قبل با ارائه یک حکمت حکیمانه ی دیگر اعتماد و رأی دادن به فهرستی که از سوی افراد متدین، مؤمن، انقلابی و در خط امام معرفی شده باشد ، را روشی برای نتیجه گیری بهتر برشمردند .
با توجه به آنچه که به آن اشاره رفت اذعان می داریم که رأی به لیست واحد مزایایی دارد :
لیست ها و افراد موجود درآن ، دارای شفافیت در اهداف و نظرات خود هستند که معرف جهت فکری و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی نمایندگان معرفی شده از سوی آنهاست . و لذا رأی به لیست واحد ، امکان اشتباه در شناخت افراد را می کاهد .
از تشتت آرا ء جلوگیری و جلوی نفوذ را می گیرد. اگر لیست واحد شکسته شود قطعا افراد خارج شده از لیست توسط مخالفین پر خواهد شد و عرصه را برای ورود بیگانگان و اصلاحطلبان به مجلس باز خواهیم گذاشت . لذا باید با فهم شرایط موجود و دقت و حساسیت بالا از گزینشی عمل کردن در لیست واحد و شکستن آن جلوگیری کنیم . لازم به ذکر است شایستگی فردی ، دلیل بر شاستگی در رفتار گروهی نیست لذا انتخاب افراد به صورت انفرادی و در کنار هم قرار دان آنها همیشه در بر دارنده نتیجه خوبی نیست .
مجلسی که عناصری با تفکر نزدیک به هم داشته باشد،هماهنگی و انسجام بهتری را در آینده ی فعالیت نمایندگان در در جایگاه قانون گذاری در بر دارد و لذا مجلس قویتری شکل می گیرد . هم چنین برای نظارت بر سایر قوا نیز می تواند از موضع قدرت ورود پیدا کند و دولت را مجبور به پاسخگویی در قبال اجرای وظایفش کند و اقتدار مجلس را که همان که اقتدار مردم است ، رقم بزند .
نظارت بر عملکرد افراد تحت آن فهرست راحت تر شده و آنها را ملزم به پاسخگویی در قبال مردم می نماید .
جریانات اصلاح طلب و اعتدال گرا یعنی جریانات مورد حمایت غرب و اسرائیل غاصب که آنها را از سرمایه های خود دانسته اند ، تمرکز شدیدی درارائه لیستهای واحد داشته اند وطی تبلیغات وسیعی ،به این مهم اشاره نموده اند .
امید است طیف اصول گرا نیز به این تجربه تاریخی وقعی نهاده و در این شرایط حساس ، هماهنگ و یک صدا ، بلوغ سیاسی خود را به رخ کشیده و به فهرست واحد اصولگرایان رأی قاطع بدهند و دست دشمن را از نیل به مقاصد شوم خود کوتاه کنند.
انتهای پیام/
دیدگاه شما