22. فروردين 1394 - 13:32   |   کد مطلب: 5514
وضعیت زنان در طول تاریخ، همواره در نوسان بوده است. در دوره ای به اصطلاح دورۀ مردسالار، زن زیر سلطه و ستم مرد بوده است. در دورۀ یونانیان، زن یونانی حق عقد قرارداد نداشت، زن از شوهر ارث نمی برد. و همچنین پدران بدون اینکه نظر دخترانشان را بپرسند، آنها را شوهر می دادند و... .[1] در روم نیز زن حق حضور در محاکم را حتی به عنوان شاهد نداشت و بدون اجازۀ قیم خویش حق استفاده از اموالش را نداشت[2]، پدر سرور خانواده بود و مادر و دختران و سایر فرزندان ملک او محسوب می شدند.[3] در این دوران زن به اصطلاح یک ضعیفه بود.
زنِ ضعیفه؟ یا زنِ ظریفه؟ یا زنِ منتظره؟

 به گزارش شبنم ها، به تدریج با ظهور رنسانس و انقلاب صنعتی و به وجود آمدن موجهای فمینیستی[4] در وضعیت زنان تغییراتی رخ داد، زنان از خانه ها به سوی کارخانه ها روان شدند.[5] ویل دورانت در این زمینه بیان می کند که کارخانه داران برای جذب سود بیشتر زنان را از خانه هایشان بیرون کشاندند.[6] در این دوره نیز زنان در خدمت مردان بودند، به میل ایشان لباس می پوشیدند و به میل ایشان کار می کردند. در این نگاه زن تبدیل به ظریفه ای شده است. زن به خیال خود آزاد شده اما نمی داند که او  همچنان در بند و اسیر بازی های مردانه است، و فقط شکل و صورت آن تغییر کرده است. او همچنان با بدن خود، خدمت مردان را می کند و این خودفروشی در قبال هزینه های کم دریافتی از محیط کار و کارخانه ها قابل ملاحظه نیست، و همچنان با ناآگاهی به استثمار مرد از بدن خود تن در می دهد. زن ظریفه، زن عریانی است که از جایگاه انسانی برای خود چیزی باقی نگذاشته است و اهمیت او برای مردان در حد جسم و بدن او می باشد.

 

نه ضعیفه، نه ظریفه

هیچ یک از این نگاه ها به زن، مورد پسند اسلام نیست. اسلام به عنوان دین خاتم، جامع ترین و کامل ترین قوانین را برای تنظیم حیات بشری به انسان داده است، به گونه ای که با رعایت آن می توان زندگی سالم و به دور از هرگونه تبعیضی را سپری کرد. زن در اسلام جایگاه والایی دارد و از این جهت فرقی با مردان ندارد. در قرآن آمده است: «وَ لَقَد کرَّمنا بَنی آدَم...»[7] خداوند کرامت را به انسان عطا کرد و فرقی بین زن و مرد در ارسال آن قائل نشد. همچنین قرآن کریم ملاک ارزشمندی را تقوا می داند بنابراین فرقی بین زن و مرد نیست: «یاایُّها الناسُ اِنَّا خَلَقنَاکُم مِن ذَکَرٍ وَ اُنثی وَ جَعَلناکُم شُعوباً وَ قَبائلَ لِتَعارَفوا اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَاللهِ اَتقَاکُم.»[8] ما شما را از مرد و زن آفریدیم... و گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست.

زن منتظر زنی است که همواره در راه اطاعت خداوند می کوشد و در هر مقام و جایگاهی که هست به وظیفۀ خود عمل می کند. شاید در اینجا سوال شود که آیا زنان در حکومت حضرت مهدی علیه السلام جایگاهی دارند؟

اسلام نه می خواهد زن ضعیفه باشد و نه می خواهد زن ظریفه و ملعبه ای در دست مردان باشد. اسلام زن را انسانی بزرگ می خواهد. خداوند در قرآن زنانی را مثال زده است که از مقام و شأنی والا برخوردار بودند، مانند آسیه، مریم، و... . این نشان دهندۀ همت اسلام است در مورد اهمیت دادن به شخصیت زن. چراکه یک زن می تواند با قرار دادن الگوهای قرآنی در مقابل خود، شخصیت خود را به ایشان نزدیک کند. در اسلام زن نه یک موجودی است که صرفاً در گوشه ای خلوت گزیند و نه موجودی که همواره خود را، نمایان برای مردان قرار دهد.

 

زن مسلمان در خانواده و جامعه

همان طور که پیامبر صلی الله علیه و آله در تقسیم کار بین حضرت زهرا و امام علی علیهماالسلام کارهای منزل را به حضرت صدیقه علیهاالسلام سپردند و کارهای بیرون را به داماد خویش، عملاً به زن مسلمان الگوی مناسب عملی را نشان دادند. اما از طرفی دیگر هم نقش اجتماعی زنان را کم اهمیت نشمردند و در چند نوبت، مانند بیعت عقبه که قبل از هجرت انجام گرفت و نیز در فتح مکه، با زنان بیعت نمودند.[9] به اصطلاحِ امروزی، از همان ابتدای اسلام زنان حق رای داشتند و این مصداق کوچکی است برای شخصیت دادن اسلام به زن. در ضمن زنان، نقش ویژه ای در دوران جنگ برای پرستاری از رزمندگان ایفا می کردند. بنابراین یک زن نمونۀ اسلامی، زنی است که هم نقش خود را به بهترین وجه در خانواده ارائه می- کند و هم به نقش اجتماعی خود بی توجهی نمی کند.

 

[حضرت فاطمه]

 

زن منتظره در رکاب موعود آخرالزمان

اکنون و در حال حاضر؛ زن اسلامی، «زن منتظر» است. زن منتظر زنی است که همواره در راه اطاعت خداوند می کوشد و در هر مقام و جایگاهی که هست به وظیفۀ خود عمل می کند. شاید در اینجا سوال شود که آیا زنان در حکومت حضرت مهدی علیه السلام جایگاهی دارند؟ جواب این سوال را از امام باقر علیه السلام جویا می شویم. ایشان می فرمایند:

«به خدا سوگند 313 نفر می آیند که 50 تن از این عده زن هستند که بدون هیچ قرار قبلی در مکه کنار یکدیگر جمع خواهند شد.»[10]
در میان روایات رجعت کنندگان نیز، دو دسته روایات داریم. روایاتی که به صورت عام رجعت را مطرح می کنند و عام در آن، شامل هم مرد و هم زن می شود، و همچنین روایاتی داریم که به طور خاص نام برخی زنان رجعت کننده را آورده اند. از نمونۀ آن؛ روایت امام صادق علیه السلام است که فرمودند: «همراه قائم آل محمد، 13 زن خواهند بود، گفتم: آنان را برای چه کاری می خواهد؟ فرمود: به مداوای مجروحان پرداخته، سرپرستی بیماران را به عهده خواهند گرفت. عرض کردم: نام آنان را بیان فرمایید. فرمود: قنواء دختر رشید هجری، امّ ایمن، حبابه والبیه، سمیه مادر عمار یاسر، زبیده امّ خالد احمسیّه، ام ّسعید حنفیه، صیانۀ ماشطه، امّ خالد جهنیه.»[11]

اسلام نه می خواهد زن ضعیفه باشد و نه می خواهد زن ظریفه و ملعبه ای در دست مردان باشد. اسلام زن را انسانی بزرگ می خواهد.  در اسلام زن نه یک موجودی است که صرفاً در گوشه ای خلوت گزیند و نه موجودی که همواره خود را، نمایان برای مردان قرار دهد

با این بیانات روشن شد زنی منتظره است که ظریفه یا ضعیفه (به آن معنا که در مقاله آمد) نباشد. مانند زنانی که نام آنها ذکر شد و به عنوان رجعت کننده در سپاه حضرت مهدی علیه السلام خدمت خواهند کرد. ایشان زنانی بودند که جز به اطاعت خدا به کار دیگری مشغول نبودند. برای نمونه؛ «صیانۀ ماشطه زنی است که در دستگاه فرعون، آرایشگر حرمسرای فرعون بود. روزی در حین آرایش دخترِ فرعون شانه اش به زمین  افتاد، او هنگام برداشتن شانه  بی اختیار گفت: «بسم الله». دختر فرعون  پرسید: آیا پدرم را ستایش می کنی؟ او گفت: نه بلکه آن کسی را ستایش می کنم که پدرت را آفریده و او را از بین خواهد برد. دختر فرعون شتابان نزد پدرش رفت و گفت: زنی که در خانۀ ما آرایشگر است، به موسی ایمان دارد. فرعون او را احضار کرد و گفت مگر به خدایی من ایمان نداری؟ صیانه گفت: هرگز من از خدای حقیقی دست نمی کشم و تو را پرستش نمی کنم. فرعون دستور داد تنور آتشی آماده کنند و فرزندان او را یک به یک درون آتش انداختند و سوزاندند تا صیانه از حرف خود برگردد. صیانه همچنان با داغی که بر جگرش آمده بود مقاومت می کرد. نوبت رسید به بچۀ آخر او که شیرخواره بود و در بغلش آرمیده بود. وقتی سربازان خواستند نوزاد را از بغل او بیرون بکشند صیانه منقلب شد و خواست که با زبان از دین اظهار برائت و بیزاری کند که ناگاه به امر خدا آن کودک به سخن درآمد و گفت: ای مادر! صبر کن که تو راه حق را می پیمایی. فرعونیان آن زن و بچه اش را در آتش افکندند و سوزاندند.»[12] 
آری صیانه از زنان خداپرستی است که در دوران حکومت حضرت مهدی علیه السلام زنده می شود و به دنیا باز می گردد و در رکاب حضرت، انجام وظیفه می کند.
این مقاله گفتار کوتاهی بود در مورد وضعیت زنان در غرب، و وضعیت و وظیفۀ زن مسلمان و منتظر در اسلام. به امید حضرت حق در نوشتارهای آینده بیشتر به جایگاه زن و اهمیت ایشان در حکومت جهانی حضرت مهدی علیه السلام خواهیم پرداخت.

پی نوشت:
1- هنری لوکاس، تاریخ تمدن: از کهن ترین روزگار تا سدۀ ما، ترجمۀ عبدالحسین آذرنگ، ص187، ج1، چ4، تهران، کیهان،1376
2- ر.ک به: ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمۀ فریدون بدره ای، ج3، ص68، چ5، تهران، علمی و فرهنگی،1376
3-  هنری لوکاس، ص239، همان
4-  برای آشنایی با موج های فمینیستی رجوع شود به: کتاب خانم حمیرا مشیرزاده، از جنبش تا نظریۀ اجتماعی؛ تاریخ دو قرن فمینیسم، تهران، نشر و پژوهش شیرازه،1381
5- آندره میشل، فمینیسم جنبش اجتماعی زنان، ترجمۀ هما زنجانی زاده، ص102، چ2، مشهد، نشر نیکا، 1378
6- ویل دورانت، لذات فلسفه پژوهشی در سرگذشت و سرنوشت بشر، ترجمۀ عباس زریاب، ص151، چ10، تهران، علمی و فرهنگی، 1376
7- بقره/30
8- حجرات/13
9- ر.ک به: ممتحنه/10
10- مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص223، باب علامات ظهوره...، ح87، دارالکتب الاسلامیه
11- محمد بن جریر بن رستم، دلائل الامامه، ص260 ، نشر بعثت، قم، 1413ق
12-علی قرنی گلپایگانی، منهاج الدموع، ص55-56، نشر دین و دانش، قم، خ ارم، مرداد1344 

 منبع: ساجده

دیدگاه شما

آخرین اخبار