نمایش 1 - 2 از 2
رمانی که آخرش را همه می‌دانند/ نامیرا؛ عاشقانه‌ای از کربلا
خواست برود. لختی مکث کرد و دوباره رو به عبدالله برگشت و گفت: «و اما من! هرگز برای امام خویش تکلیف معین نمی کنم، که تکلیف خود را از حسین می پرسم؛ و من حسین را نه فقط برای خلافت که برای هدایت می خواهم.
07/12/1399 - 14:09
رمان,در من هوا سرد است,روایت زنانه,زیست زنانه,shabnamha.ir,شبنم همدان,afkl ih,شبنم ها;
معرفی رمان;
«در من هوا سرد است» به این اعتبار روایتی است به‌روز و عمومی از نوعی زیست ایرانی، زیستی که این رمان نشان از عمومیت آن می‌دهد و به مخاطب امکان همذات پنداری درباره آن را می‌دهد.
10/04/1396 - 08:57
اشتراک در رمان