به گزارش شبنم ها به نقل از جام جم :
کمند امیرسلیمانی، دختر سعید امیرسلیمانی است و برادرش، سپند هم بازیگر است. کمند، پسری به نام ایلیا دارد.
رابطه مادر پسری قوی آنها را میتوان در صفحه اینستاگرام کمند امیرسلیمانی دید. امیرسلیمانی از امشب با سریال «پریا» به شبکه سه میآید.
با این بازیگر درباره ساختار خانوادههای قدیمی، امروزی و دلخوشیهای امروز و دیروز گپ زدیم.
برگردیم به عقب و به سریال پدرسالار؛ خانوادهای بزرگ که دور هم زندگی میکردند اما آذر که شما نقش او را بازی میکردید، زندگی در جمع این خانواده را دوست نداشت و میخواست با همسرش زندگی مستقلی را تجربه کند. از آن زمان سالها گذشته و اکنون مردم حسرت آن دور هم زندگی کردن را میخورند. به نظر شما کدامیک بهتر است شرایط امروزی که آدمها و خانوادهها مثل جزیرههایی دور از هم زندگی میکنند یا آن زمانی که همه دور هم بودند؟
ما معمولا حسرت چیزهایی را میخوریم که نداریم! تا زمانی که چیزی را داریم قدرش را نمیدانیم وقتی از دستش میدهیم تازه به این فکر میافتیم که حیف شد! قدر خانوادههای پرجمعیتی را که دور هم زندگی میکردند ندانستیم و ایراداتی به آن میگرفتیم. اکنون که از هم جدا افتادهایم، آرزو میکنیم آن شرایط دوباره تکرار شود.در آن دوره خانوادهها پرجمعیت بود، آدمها بیشتر از هم خبر داشتند اما الان خودم مدتهاست که حتی اقوام نزدیکم را ندیدهام. وقتی بزرگترها دید و بازدید و سرزدن به اقوام را از سبک زندگی خود خارج میکنند، فرزندانمان هم این رفتار خوب را یاد نمیگیرند به همین دلیل نسل به نسل آدمها از هم دورتر میشوند. البته فناوری آنقدر پیشرفت و در زندگی ما نفوذ کرده که خیلی اوقات جای دیدارها را هم گرفته است. مثلا به جای اینکه به هم تلفن کنیم و با شنیدن صدای یکدیگر از حال هم باخبر شویم، به هم پیامک میدهیم. اما از طریق پیامک نمیتوان حال واقعی طرف مقابل را درک کرد. فناوری، کم شدن تعداد افراد خانواده، مهاجرت و... باعث شده آدمها از هم دور شوند. نسل من، سالهای آخر زندگی دورهمی و پرجمعیت را تجربه کردیم و الان دلم برای آن دوره تنگ شده، چون آن زمان خیلی خوش بودیم و روزهای خوبی را میگذراندیم اما برای نسل امروز آن نوع زندگی کاملا بیمعنا شده است.
در آن دوره اعضای فامیل از یکدیگر حمایت میکردند، حمایتی که همه ما به آن نیاز داریم.
میان دوست و آشنا، من به عنوان آدمی شناخته میشوم که به اصطلاح به آنها با معرفت میگویند. معمولا حال همه را میپرسم و نسبت به آنها بیتفاوت نیستم اما وقتی مثلا چهار بار به دوستم تلفن میکنم و حالش را میپرسم ولی او یک بار هم چنین کاری را نمیکند، منهم دلسرد میشوم و دیگر رغبت نمیکنم حال دوستانم را جویا شوم. اما با همه اینها معتقدم با هم بودن خیلی بهتر از دور از هم بودن است.
بازیگر هستید و در محیطهای فرهنگی و هنری فعالیت دارید، به نظرتان چرا تحمل ما حتی برای دوستی و دوست داشتن کم شده است؟
دلیل عمدهاش، مشکلات و سختیهای زندگی است. ما هر چقدر هم تلاش کنیم و زحمت بکشیم اما باز هم نمیتوانیم حتی از رفاه نسبی برخوردار باشیم. تنگناها آنقدر زیاد شده که دلخوشی نمانده که مردم آن را با هم به اشتراک بگذارند.
اما دلخوشی که در گرو رفاه مطلق نیست. مگر قدیمترها مردم در رفاه کامل بودند که آنهمه به هم نزدیک بودند؟
شرایط زندگی و مراودات تغییر کرده است. مثلا من دوست دارم چند تا از دوستان و آشناهای عزیزم را برای شام دعوت کنم که دور هم باشیم اما هزینهها آنقدر زیاد است که منصرف میشوم. از آن طرف هر چند کار زیادی نداریم اما برای هم وقت نمیگذاریم. اگر بخواهیم با هم بیرون برویم بسختی میتوانیم هماهنگ شویم. برای همین است که چند ماه میگذرد و ما حتی دوستان و اقوام بسیار نزدیکمان را هم نمیبینیم .
اما احساس میشود که شما خانواده خوبی دارید، پدر و برادر شما بازیگرند و حامیان خوبی برای شما هستند.
ما خانواده کمجمعیتی هستیم و از نظر عاطفی بههم وابستهایم اما هر کدام از ما مشکلات و گرفتاریهای خاص خودمان را داریم و آن طور که باید نمیتوانیم کنار هم باشیم و از یکدیگر حمایت کنیم.
با پسرتان رفته بودید سفر و گویا رابطه خوبی با او دارید.
با پسرم واقعا بهمن خوش میگذرد. وقتی کنارش هستم خیلی خوشحالم. آنقدر غرق دنیای او میشوم که خیلی چیزها را فراموش میکنم و از فضای سخت زندگی بیرون میآیم. معمولا آدم خوددار و مقاومی هستم و کمتر اهل گلایهام. امروز که با شما صحبت میکنم، حال روحیام زیاد خوب نیست. یک دوره بیماری را سپری کردهام و وسط برخی مشکلات هستم اما شاید چند ماه دیگر حالم خیلی بهتر از امروز باشد! جاهایی در زندگی هست که آدم کم میآورد و در چنین شرایطی انسان باید به خودش فرصتی بدهد که روحیهاش را بازیابی کند.
حتما حالتان بزودی خوب میشود، چون آدم بیحاشیهای هستید و به اصطلاح سرتان به زندگی خوتان است و به دیگران کاری ندارید.
معمولا تلاش میکنم مشکلاتم را خودم حل کنم و آنها را زیاد با دیگران مطرح نمیکنم، شاید به همین دلیل است که مردم فکر میکنند بازیگرانی مثل من مشکل ندارند و بیغم وغصه زندگی را میگذرانند. معتقدم مشکلات هر کسی متعلق به خودش است. وقتی کسی نتواند باری از دوش من بردارد، چه لزومی دارد که مدام بنالم و از مشکلاتم بگویم. خدا را شکر مردم مرا دوست دارند و با انرژی مثبتی که میدهند از من حمایت میکنند و من هم تلاش میکنم جواب محبت آنها را بدهم.
انتهای پیام/ص
دیدگاه شما