به گزارش شبنم همدان به نقل از خبرگزاری فارس از همدان : بارها و بارها اخبار، گزارش و مستندهای مختلفی در مورد ضرر و زیان فستفودها، طرز تهیه آنها، تاریخچه ورودش به کشور و جایگزین غذاهای لذیذ مقوی این مرز و بوم، شنیده، دیده و خواندهایم و اکثریت مردم نیز با هر سطح سواد و طبقه اجتماعی، به مضرات این غذاها آشنایی دارند اما متأسفانه هر روز شاهد رشد قارچگونه فستفودیها در شهر هستیم.
کافی است یک روز پیاده از خیابان میرزاده عشقی تا میدان شریعتی و از میدان شریعتی تا خیابان مهدیه را پیاده طی کنید و یک ورق و خودکار نیز همراه داشته باشید و اسامی تمام فستفودیهای هر دو خیابان را یادداشت کنید. تعداد آنها از انگشتان دست و پا هم فراتر رفته و انگشت برای شمارش آن کم میآوریم؛ این دو خیابان جزو پرترددترین خیابانهای شهر همدان و دارای چندین مدرسه در مقاطع مختلف و نیز دانشگاه است و بیشترین مشتریان پر و پا قرص اینگونه غذاها نیز همین کودکان و جوانان هستند.
در کنار نظارتها و پیگیریهای معمول که واحد بهداشت محیط از این رستورانها و مغازههای فستفودی کوچک و بزرگ در مورد تمیزی در و دیوار، ظروف، سرویس بهداشتی، تمیزی و نظافت فرد آشپز و متصدیان، روغنهای سوخته و ...انجام میدهد اما آیا برنامهای برای ندادن مجوز به این رستورانها در دستور کار رئیس دانشگاه و معاونانش است که شاهد رشد آنها با طرحها و دکورهای مختلف و چشمنواز نباشیم، البته کمتر کسی میتواند در مقابل این زرق و برق رستورانها مقاومت کند خصوصا اگر همراه فرزند کم سن و سال و یا جوانت باشی!
معاونان و رئیس دانشگاه خود جزو پزشکان حاذق شهر هستند و از مضرات و آسیبهای گوارشی، کبدی، قلبی، بروز چاقی، دیابت، نازایی، فشار خون و ... ناشی از مصرف این گونه غذاها اطلاع دارند اما چقدر سلامتی مردم برای این برنامهریزان سلامتی و بهداشت اهمیت دارد که قضاوت را بر عهده خواننده میگذاریم.
چرا نباید متولیان سلامتی در این شهر خود مبتکر طرحی نو و جدید برای حفظ سلامتی مردم شهر باشند؟ کافی است یک پژوهش و تحقیق ساده در مورد غذاهای سنتی و بومی مفید و معروف همدان از دیزی گرفته تا انواع آشها صورت بگیرد و به جای دادن مجوز برای احداث این فستفودیها، نه محکم بگویند و آشکدههای سنتی ایرانی دایر شود و البته در کنار این کار نیز کار فرهنگی و تبلیغاتی گسترده خود را برای آگاهسازی مردم از ضررهای ناشی از مصرف این مواد و روی آوردن به غذاهای مفید سنتی سرزمینمان توسط پرسنلش در مدارس، مراکر درمانی، رسانهها و صدا و سیما انجام دهد.
البته شهری که مردمانش به انواع بیماریهای مختلف ناشی از مصرف بیرویه این مواد غذایی که در بالا ذکر شد، مبتلا شوند جیب تعدادی پزشک پر، تختهای بیمارستانها تکمیل و در مطب پزشکان جای سوزن انداختن نیست، این موضوع مانند یک زنجیره به هم متصل است و حال آنکه همین پزشکان افراد مبتلا را از خوردن این گونه غذاها منع میکنند.
اما تنها تعداد افراد محدودی از مردم به این نصایح توجه میکنند و حتی این سوال برای مردم پیش میآید که مدیران پزشک متولی سلامت که نصایح خوبی میکنند پس چرا مجوز احداث همین رستورانها را تأیید و مهر افتتاح میزنند؟ بالاخره مردم قسم حضرت عباس را باور کنند یا دم خروس را؟ علت این تناقصها در گفتار و رفتار چیست؟
آیا خوب نیست به جای اخذ اعتبار برای اضافه کردن تختهای بیمارستانی کمی به فکر ارائه راه حلهای مختلف و سودمند برای پیشگیری از ابتلا مردم به انواع بیماریها شویم که تعطیلی یا توقف مجوز و یا تغییر کاربری این رستورانها خود میتواند یک راه پیشگیری بزرگ و یک انقلاب مهم در شهر شود که میتواند حتی تبدیل به یک الگو برای شهرهای دیگر ایران باشد.
پس چطور میتوانیم هر ساله در روز بوعلی سینا و همدان اسم بوعلیسینا را به عنوان حکیم هزارهها یدک بکشیم و به این بزرگمرد ادای احترام کنیم در حالی که ذرهای به دستورات غذایی، نسخ، کتبهای او، روشهای پیشگیرانه و راههای درمانیاش، داروهای گیاهی او اعتقادی نداریم، متولیان بهداشت معتقدند که حکیم بوعلی سینا متعلق به هزار سال پیش است و این در حالی است که کشورهای اروپایی و غرب تشنه مطالب او هستند و در این کشور به توصیههای او توجه چندانی نمیشود.
حال با این تفاسیر اگر تصمیم جدی تغییر رویه و کمک به سلامتی مردم به صورت ریشهای برداشته نشود و فکری برای تغذیه مردم در این رستورانهای فرنگیمأب نشود به طور حتم در سالهای نزدیک شاهد سیل عظیمی از بیماران مختلف سرطانی، گوارشی و... حتی در سنین پایین خواهیم بود (البته اکنون تعداد این افراد نیز کم نیست) که بار مالی زیادی را برای مردم و به تبع آن دولت و کشور خواهد داشت؛ مردمانی را خواهیم دید که سلامتی خود را از این بیمارستان به آن بیمارستان، از این داروخانه به آن داروخانه و از این مطب به آن مطب پزشک مطالبه میکنند در حالی که شاهد هیچ حرکت و اتفاقی از سوی مدیران امر برای تغییر روند و وضعیت غذایی نمیبینند.
امیدواریم روزی شاهد پیوندی محکم بین طب کلاسیک و طب سنتی ایران به جای مقابله با هم و جایگزینی غذاهای سنتی و مفید سرزمینمان به جای غذاهای فرنگی غیر مفید در خانهها و رستورانها شویم و مردم به آن سطح از آگاهی و هوشیاری برسند که سلامتیشان را در تغییر سبک زندگی جستوجو کنند.
انتهای پیام/ص
دیدگاه شما