9. تير 1396 - 17:06   |   کد مطلب: 17441
آمارهاي رسمي نشان مي دهند که ازدواج ها رو به کاهش و طلاق ها رو به افزايش هستند. بر اساس آمار سازمان ثبت احوال کشور در سال هاي مختلف، با وجودي که از سال 1375 ازدواج رشد ضعيفي داشته است، از سال 1389 اين روند، نزولي شده و از سال 1391 شيب منفي آن شتاب بيشتري گرفته است، به نحوي که تعداد 891 هزار واقعه ازدواج در سال 1389 به عدد 724 هزار واقعه در سال 1393 کاهش يافته است.
طلاق,افزایش طلاق,کاهش ازدواج,بحران طلاق,shabnamha.ir,شبنم همدان,afkl ih,شبنم ها

طلاق، بحران جدي زندگي ايراني‌ها/ افزايش بي رويه طلاق

افزایش طلاق افزایش طلاق افزایش طلاق افزایش طلاق افزایش طلاق افزایش طلاق افزایش طلاق افزایش طلاق افزایش طلاق افزایش طلاق افزایش طلاق افزایش طلاقافزایش طلاق افزایش طلاق کاهش ازدواج کاهش ازدواج کاهش ازدواج کاهش ازدواج کاهش ازدواج کاهش ازدواج کاهش ازدواج

 

به گزارش شبنم همدان به نقل از آخرین خبر : به عبارتي، با هر مؤلفه اي که طلاق را در نظر بگيريم، اعم از اقتصادي (از فقير تا غني)، سطح تحصيلات (از بي سواد تا تحصيل کرده دانشگاهي)، دينداري (از بي ديني تا متدين)، منطقه اي (شهري و روستايي) و غيره از مقوله طلاق در امان نمانده است و اين پديده در حال حاضر، تبديل به بحران جدي کشورمان شده است که آسيب هاي بي شماري را متوجه مردم و جامعه کرده و خواهد کرد؛ به طوري که بي توجهي به امر افزايش بي رويه طلاق، جامعه ايران را با خطر فروپاشي و اضمحلال روبرو خواهد کرد. 

آمارهاي رسمي نشان مي دهند که ازدواج ها رو به کاهش و طلاق ها رو به افزايش هستند. بر اساس آمار سازمان ثبت احوال کشور در سال هاي مختلف، با وجودي که از سال 1375 ازدواج رشد ضعيفي داشته است، از سال 1389 اين روند، نزولي شده و از سال 1391 شيب منفي آن شتاب بيشتري گرفته است، به نحوي که تعداد 891 هزار واقعه ازدواج در سال 1389 به عدد 724 هزار واقعه در سال 1393 کاهش يافته است.

در حالي که از همان سال 1375 طلاق رشد افزايشي داشته و شيب نسبتا تندي را تجربه کرده است به طوري که تعداد 37 هزار واقعه طلاق در سال 1375 به عدد 163 هزار واقعه در سال 1393 (بيش از چهار برابر) افزايش يافته است. همچنين، بر پايه اطلاعات سال 1393 مي توان گفت، به طور ميانگين در هر ساعت از شبانه روز، 82.6 مورد ازدواج و 18.6 مورد طلاق در کشور ثبت مي شود.

بدين ترتيب، در هر سه دقيقه يک خانواده ايراني از هم فرو مي پاشد و متاسفانه هر چه از گذشته فاصله مي گيريم و رو به جلو حرکت مي کنيم، طول عمر زندگي مشترک کوتاه تر مي شود؛ يعني هر چه زودتر زوج ها از يکديگر جدا مي شوند. بر اساس اطلاعات منتشر شده از سوي سازمان ثبت احوال کشور، در 9 ماهه سال 1394، ميزان 39.8 درصد از کل طلاق هاي ثبت شده در مناطق شهري مربوط به خانواده هايي است که کمتر از 4 سال از شروعت زندگي مشترک شان گذشته است. 

اين شاخص در مناطق روستايي کشور، 49.4 درصد از کل طلاق هاي ثبت شده است. مديرکل فناوري، اطلاعات و آمار جمعيتي سازمان ثبت احوال، تاکيد کرده است که بر اساس آمارهاي موجود 14.2 درصد طلاق ها مربوط به سال اول زندگي و حدود 50 درصد طلاق ها نيز مربوط به 5 سال اول زندگي است. در تابستان 1395 در مقابل سه ازدواج يک طلاق را شاهد هستيم و در آبان همين سال در مقابل هر 2.2 ازدواج يک طلاق داريم؛ يعني طلاق سير صعودي خطرناکي را طي مي کند. کم توجهي به اين آمارها و پيامدهاي ناگوار آن، آينده جبران ناپذيري را خواهد داشت.

اما در بررسي علل و عوامل ايجاد و افزايش طلاق، نمي توان به يک عامل دل خوش کرد و اگر چنين بود، يافتن راه حل و مبارزه با آن کاري ساده و شدني بود. 

اول اين که در واقعيت امر، طلاق يک رفتار است که در طي گذر زمان بارور شده و رشد مي کند؛ به عبارتي، يک فرايند است که به شکل سيال در حال حرکت و در حال رشد است. نقطه عطفي براي آن وجود ندارد. دوم اين که يک پديده چند بُعدي است، يعني علل متفاوتي در توليد آن نقش ايفا کرده و مي کنند.

سوم، در طي زمان علل مختلفي با علل سابق همراه شده اند. بعضي از علت ها با هم و بعضي ها در پي بسترهايي که فراهم شده است، رشد کرده و اثرگذار شده اند. در واقع، همه علت ها با هم حرکت نکرده و با هم تاثيرگذار نبوده اند. بعضي ها حتي علت ايجاد علت بعدي بوده اند. به شکل کلي، علل مهم به اختصار عبارتند از: 

عوامل فردي

اعتياد، مشکلات جسمي و جنسي، خشونت هاي کلامي و جسمي، مشکلات رواني يا اختلالات رفتاري هر يک از دو طرف.

عوامل اجتماعي

بالا رفتن سطح تحصيلات دختران و آشنا شدن با حق و حقوق خود و نپذيرفتن اين حقوق توسط مردانِ جامعه مردسالار، جابجايي طبقات اجتماعي و در هم ريختگي اجتماعي و طبقه اي، وجود نوکيسه ها و بي توجهي و زير پا گذاشتن ارزش ها و هنجارهاي اجتماعي توسط آنان، مهاجرت ها از روستاها به شهرها و از شهرستان ها به شهرهاي بزرگ.

عوامل اقتصادي

فقر مالي يا بيکاري مرد، اختلاف طبقاتي، اجبار به کار بيش از حد مردان و در نتيجه حضور اندک در خانه.

عوامل فرهنگي

تفاوت فرهنگي، توقعات نامعقول از يکديگر، تقليدهاي بي مورد، تجمل گرايي، دخالت بي مورد والدين، کم رنگ شدن ارزش ها، زير پا گذاشتن هنجارها.

عوامل سياسي

تندروي و راديکاليسم در عرصه سياست، بي عدالتي هاي سياسي، بي احترامي و تندروي ها نسبت به نخبگان و سياستمداران مختلف که انفعال را در جامعه توليد مي کند.

و بدون شک علاوه بر برنامه هاي غيرکارشناسي رسانه هاي داخلي، بحث جهاني شدن و رسانه اي شدن دنياي امروز، در به هم ريختگي هاي اجتماعي و طبقاتي سهم مهمي دارند.

بررسي عللِ طلاق

تلاش مي شود عللِ کلي مطرح شده با توجه به وقوع آنها در زمانه خود مورد بررسي و کالبدشکافي قرار بدهيم. ضمنا بعضي از علل و دلايل در گذشته وجود داشته اند و امروز نيز تداوم دارند ولي بخش ديگر نو و جديد هستند و به خاطر تغييرات اجتماعي رخ داده و آغاز شده اند.

1. مهاجرت

نخست، جنگ تحميلي باعث رانده شدن تعدادي از هموطنان شهرهاي مرزي با عراق، به سمت شهرهاي ديگر شد و آنها زندگي جديدي را در کنار مردماني با فرهنگِ متفاوت آغاز کردند. دوم، بعد از انقلاب، با رفاه روستاها و شهرهاي کوچک و توسعه راه هاي ارتباطي و شبکه برق رساني و ورود تلويزيون به روستاها و نشان دادن رفاه و امکانات خوب شهرهاي بزرگ و البته پديده خشکسالي و مشکلات کشاورزي، تعدادي از هموطنان روستايي به سوي شهرهاي همجوار يا بزرگ ترغيب شدند.

تعدادي از اين مهاجران با فرهنگ هاي متفاوت نسبت به شهرهايي که در آنها مقيم شده بودند، با افرادي از همان شهرها ازدواج کردند که تفاوت فرهنگي و آداب و رسوم آنها، بروز اختلافاتي را به همراه داشت که در بعضي مواقع منجر به طلاق بود.

2. ازدواج دانشجويي

در اواخر دهه شصت و اوايل دهه هفتاد، افزايش ناگهاني جمعيت، پيامدهاي زيادي براي جامعه به وجود آورد. از جمله در سال هاي بعد با افزايش تعداد جوانان و نياز به تحصيل و نيز هدف حاکميت از پيشرفت علمي، دانشگاه ها روز به روز بيشتر شدند و بر تعداد دانشجويان نيز افزوده شد. در اين ميان، بيشتر دانشجويان متعلق به روستاها و يا شهرهاي کوچک بودند که با ورود به دانشگاه ها از محيط هاي خانوادگي خود دور شدند و آشنايي بين دختر و پسرها در محيط هاي دانشجويي و نيز تبليغ و خواست مسئولان، ازدواج هاي دانشجويي رخ داد.

از آنجايي که اين افراد علي رغم تحصيلات يکسان از فرهنگ هاي متفاوت يا به تعبير «بورديو» در سال 1989 از سرمايه هاي فرهنگي متفاوتي و به خصوص عادت واره هاي متفاوت و شخصيت هاي متفاوت برخوردار بودند، در زندگي خود دچار اختلافاتي شدند که خيلي از آنها منجر به طلاق شد.

3. افزايش سطح تحصيلات

تحصيلات دانشگاهي از ديدگاهي به خودي خود نه تنها بد نيست، بلکه خوب و مفيد هم هست و پيامدهاي خوبي نيز در زندگي فردي و خانوادگي و اجتماعي افراد جامعه دارد. ولي در جامعه ما افزايش تعداد دانشجويان دختر (62%) در خلال سال هاي گذشته و کاهش علاقه پسرها به تحصيلات دانشگاهي باعث شد که فارغ التحصيلان دختر دانشگاه نسبت به پسر افزايش بيابند و به هر جهت ازدواج هايي صورت گرفت که دخترها از تحصيلات دانشگاهي (حداقل ليسانس) برخوردار بودند و پسرها در سطح ديپلم و بعضا کمتر نيز بودند؛ اما اين تفاوت تحصيلي در زندگي مشترک اين گونه زوج ها چند مشکل به وجود آورد.

بحران طلاق در جامعه ايران

نخست، تحصيلات و حضور چند ساله در محيط دانشگاه به هر جهت، نگرش افراد را دچار تغيير مي کند و نگاه به زندگي يا حتي سبک زندگي متفاوت مي شوند. دوم، تعدادي از دخترها به دليل آگاهي از تحصيل و حقوق خود، توقعات بيشتري از زندگي مشترک و همسر خود دارند که اين توقعات توسط جامعه مردسالار پذيرفته نبوده و تعارض ايجاد مي شود. سوم، فخرفروشي تعداد اندکي از دخترها باعث تحقير و کم کم دور شدن زن و مرد از يکديگر مي شود. اين عوامل دست به دست هم داده اند و زندگي مشترک را به ورطه خطر سوق داده اند.

انتهای پیام/ص

افزایش طلاق افزایش طلاق افزایش طلاق افزایش طلاق افزایش طلاق افزایش طلاق افزایش طلاق افزایش طلاق افزایش طلاق افزایش طلاق افزایش طلاق افزایش طلاقافزایش طلاق افزایش طلاق کاهش ازدواج کاهش ازدواج کاهش ازدواج کاهش ازدواج کاهش ازدواج کاهش ازدواج کاهش ازدواج

دیدگاه شما

آخرین اخبار