او بانویی است متاهل و صاحب دو فرزند که به شغل دبیری در زمینه طراحی دوخت و خیاطی مشغول است. بدون هیچ حامی مالی و تنها به کمک هدفمندی، اراده آهنین، تلاش و کوشش و مقاومت بیانتها تاکنون موفق به نوشتن 72 کتاب در حوزه خیاطی و دوخت پوشاک شده است.
هم دبیر هستید، هم همسر، هم مادر، هم نویسنده و هم کارآفرین. چگونه همه اینها را مدیریت میکنید؟
افراد زیادی بودهاند که توانستهاند چند کار سنگین را همراه با هم انجام بدهند و در تمام آنها به موفقیت دست یابند. 24 ساعت روز به ما تعلق دارد. اگر حداکثر زمانمان را به کار و تلاش مثبت اختصاص دهیم، میتوانیم زندگی را به معجزه تبدیل کنیم. مدیریت زندگی برای انسان هدفمند شدنی است.
چگونه توانستهاید، 72 جلد کتاب را به نگارش درآورید و چاپ کنید؟ آیا حامی مالی داشتید یا قضیه چیز دیگری است؟
من جز خدا، حامی دیگری نداشتم. از ابتدا هم میدانستم، نویسندگی مانند هر کار دیگر، موانع و مشکلات خود را دارد و فردی که میخواهد در این مسیر موفق شود، باید توانایی رویارویی با تمام آن مشکلات را داشته باشد. من هم در ابتدای راه به مشکلات فراوانی برخوردم، اما برای رسیدن به هدف قاطع بودم. گویی یک مسابقه طنابکشی در کار بود که عشق و تلاش و کوشش در یک سر آن و سختیها و موانع در سر دیگر بودند و عاقبت عشق موفق شد.
از ابتدا بگویید. چه شد که به این کار گرایش پیدا کردید و چگونه وارد این حیطه شدید؟
من پیش از اخذ مدرک دیپلم ازدواج کردم و پس از آن صاحب فرزند شدم. دوران دانشجویی در کنار همسرداری و تربیت کودکان گذشت. در رشته طراحی پوشاک تحصیل کرده بودم و به همین دلیل در زمینه طراحی دوخت در دبیرستان فنی، حرفهای مشغول تدریس شدم. در حین تدریس متوجه شدم، تقریبا هر پنج سال یک بار منابع تحصیلی تغییر میکند و رشتههای جدید میآید. آن زمان، رشتههای کارودانش بتازگی وارد شده بود. ما در زمینه آزمون مشکل داشتیم و منبع خاص و درستی برای تهیه سوالات وجود نداشت. به همین دلیل تصمیم گرفتم خودم تمام سوالات مربوط به کتاب را طرح کنم و به صورت منبعی کامل و جامع به چاپ برسانم. این شروع کار من بود.
چه شد که کار را ادامه دادید؟
در آن زمان، کتابهای یکسانی در مدارس کار و دانش تدریس نمیشد و این باعث میشد که ما هنگام آزمونهای نهایی دچار مشکل شویم. من تعدادی جزوه سراسری تهیه و در استان خود پخش کردم. یکی از دوستانم پیشنهاد داد، آن را از شکل جزوه درآورم و به صورت کتاب چاپ کنم. امتیاز کتاب این بود که میتوانستیم آن را در سراسر ایران پخش کنیم و مشکل نداشتن منبع آزمون در سطح کشور حل میشد.
ایده چاپ کتاب و پخش آن در سطح کشور بسیار عالی است، اما همه میدانند که این کار هزینه فراوانی دارد. آیا شما در آن زمان از وضع مالی خوبی برخوردار بودید؟
دقیقا برعکس. من و همسرم در آن دوران از لحاظ مالی بشدت در مضیقه بودیم و من برای این که بتوانم با سرمایهگذاری خودم کتاب چاپ کنم مشکل داشتم، اما چون از نتیجه کار مطمئن بودم، حاضر شدم وام بگیرم. خوشبختانه در آن دوران، کتابهای انگیزشی راجع به موفقیت زیاد به بازار آمده بود و من هم با مطالعه آنها روحیه مثبتی پیدا کرده بودم. برایم اهمیت نداشت، تاکنون چه شکستهایی متحمل شدهام. تنها چیزی که میدیدم، موفقیتهای آینده بود که این بار قرار بود، با حسابگری درست محقق شود. به همین دلیل، حاضر شدم برای سرمایهگذاری در چاپ کتاب وام بگیرم و کارم را شروع کنم.
در همان قدم اول خوب جواب داد؟
همان ابتدا سه کتاب در زمینه دوخت لباس چاپ کردم. چون بسیار برنامهریزی شده عمل کرده بودم، کتابها فروش رفت، اما به دلیل آن که با اصول فروش کتاب آشنا نبودم، مبلغ سود به اندازه سرمایهگذاری بود. مثلا تخمین قیمتهایمان درست نبود و تخفیف در نظر نگرفته بودیم و اینها نقاط ضعف کارم بود، اما اهمیت نداشت. خوشحال بودم که ضرر نکردهام و از این به بعد میتوانستم با تجربه به دست آمده درست عمل کنم. از آن پس چاپ کتابها خوب جواب داد.
رشد شما بیشتر مادی بود یا معنوی؟
هر دو در کنار هم بود. من پس از آن مرتب کتاب نوشتم و همه را با موفقیت به چاپ رساندم. شرایط مالی من تغییر کرد. گذشته از این، کتابهای ما موجب ایجاد تحولاتی عظیم در زمینه دوخت لباس شده است. این حرف را از دهان بسیاری بخصوص بازاریان شنیدهام و این برای من بی نهایت خوشحالکننده است.
چند سال طول کشید تا بتوانید این تحولات را عملی کنید؟
حدود پنج سال. من سال 84 اولین کتاب را چاپ کردم. سال 89 کتابهایم کاملا شناخته شده بود و نقشی مهم در پیشبرد خیاطی مدرن ایفا میکرد. خوانندگان استقبال گرمی از مطالعه کتابها میکردند. گاهی با من تماس میگرفتند و بابت چاپ این کتابها تشکر میکردند. مهر و محبتی که از آنها دریافت میکردم، اصلیترین عامل انرژی بخش برای ادامه مسیر بود.
در موفقیتهایتان به کارآفرینی هم اشاره کردید. راجع به این مساله توضیح بدهید؟
خودم کسی را استخدام نکردهام، اما موفق شدهام به اشتغال تعدادی از خانمها کمک کنم. برخی دخترخانمها به من تلفن میزدند و میگفتند، خیلی دوست داشتهاند در کلاسهای خیاطی شرکت کنند تا بتوانند بعدها در مقام یک خانم خیاط برای خود درآمد کسب کنند، اما چون هزینه شرکت در کلاسها را نداشتهاند، این امکان برای آنها وجود نداشته و بابت این مساله غصه میخوردهاند. چون کتابهای من با هزینهای نازل در اختیار آنها قرار گرفته بود، توانسته بودند در منزل خیاطی یاد بگیرند و به عنوان یک خیاط مشغول کار شوند. حتی دختری بود که میگفت، موفق شده از همین طریق خیاطی یاد بگیرد و هزینه جهیزیه خود را با خیاطی تامین کرده بود. شنیدن این اخبار برای من از هر چیزی خوشایندتر است.
بسیاری از خانمهای خانهدار از نداشتن وقت کافی برای رسیدگی به امور منزل گلایه دارند. شما چگونه موفق میشوید دبیری، نویسندگی و خانهداری را کنار هم انجام دهید؟
من سه روز هفته در دبیرستان تدریس میکنم. سه روز دیگر از ساعت هفت و نیم صبح که همسر و دو فرزندم از خانه خارج میشوند، مشغول کار میشوم و تا بعدازظهر که خانوادهام به منزل برمیگردند، به انجام کار ادامه میدهم. به امور منزل هم رسیدگی میکنم. چون همیشه برنامهریزی میکنم و طبق آن پیش میروم، مشکلی پیش نمیآید. تلاش میکنم هیچ وقتی را هدر ندهم. اگر قدر تکتک دقیقهها را بدانیم، وقت کافی برای انجام خیلی کارها خواهیم داشت، اما اگر رشته کار از دستمان خارج شود اصلا متوجه نمیشویم روزها و هفتهها چگونه میگذرد.
نقش خانواده در پیشرفت شما چگونه بود؟ در مقابل، شما چه خدمتی به آنها کردید؟
همسر و دو فرزندم در این راه، از هیچ محبتی برای من دریغ نکردهاند. زیاد پیش میآید که من از انجام کار خسته میشوم، اما آنها مرا بخوبی درک میکنند. در مقابل من هم تلاش کردهام، این موفقیت را از جنبههای مختلف با آنها سهیم شوم. در زندگی خانوادگی منیت هیچ جایگاهی ندارد و همه چیز باید با مفهوم ما پیش برود.
به نظر شما جوانانی که میخواهند قدم در مسیر موفقیت بگذارند، باید چه کار کنند؟
به همه آنها توصیه میکنم، بعد از طرح هدف برای خود، شکستناپذیر پیش بروند و تلاش کنند. همیشه توکل به خدا داشته باشند و مطمئن باشند آن مهربان، روزی پاسخ کوشش آنها را خواهدداد. من و همسرم حدود 15 سال نهایت تلاش برای موفقیت را به کار بستیم، اما متاسفانه تنها شکست عایدمان میشد و بس تا این که خدای مهربان پس از گذشت این مدت، دروازه بزرگی را به روی من گشود که همین تالیف کتاب بود و من تا ابد شاکر لطف بیانتهای اویم. جوانان نباید با چند شکست ناامید شوند و میدان را خالی کنند. باید آنقدر پیش بروند تا بالاخره به نتیجه برسند. روزی آرزوهایشان محقق میشود و آن وقت متوجه میشوند که این نتیجه شیرین، ارزش تمام آن تلاشها را داشته است.
انتهای پیام/ص
دیدگاه شما