نویسنده در مقدمه کتاب آورده است: «مطالعه مدیریت مخارج مصرفی خانوار علاوه بر نظاممند بودن و دوری از نگاهی خرد و افراطی به بحث مطلوبیت و مصرف فردی، زمینهساز بررسی سهم تأثیر زنان در مدیریت مصرف جمعی محسوب شود. ویژگی اصلی مطالعه حاضر تمرکز بر بحث مخارج مصرفی از زاویه ادبیات علم اقتصاد و همچنین بهرهگیری از نظریات جامعهشناسی در این حوزه با هدف شناسایی متغیرهای مؤثر و انجام یک مطالعه بینرشتهای است. در نهایت پژوهش حاضر با تجربه یک تحقیق میدانی درصدد مشخص نمودن حوزههایی از هزینه مصرفی خانوار شهری است که در آن زنان با توجه به متغیرهای شناساییشده تأثیرگذارتر مدیریت مینمایند».
«تاریخچه پژوهش در دانش مصرف»، «وضعیت هزینههای مصرفی خانوار شهری طی سالهای 1370 تا 1385»، «مروری بر مبانی نظری دانش مصرف»، «روش تحقیق» و «سیمای پاسخگویان و نتایج تحقیق»؛ فصول پنجگانه کتاب را تشکیل میدهند.
فصل اول، سیر تاریخی الگوی مصرف و تاریخچه پژوهش در دانش مصرفکننده را مورد بررسی قرار داده است.
فصل دوم هزینه کالاهای خوراکی و دخانی و هزینه کالاهای غیرخوراکی شامل، مسکن، پوشاک، لوازم و وسایل و خدمات، بهداشت و درمان، حمل و نقل، تفریحات و خدمات فرهنگی تفریحی، آموزش و تحصیل و مطالعه، کالاها و خدمات متفرقه را به صورت نموداری بر حسب سالهای 1371 تا 1385 درج کرده است. سهم هزینهها به صورت تقسیم هزینههای کالای مورد نظر بر کل هزینههای خانوار، محاسبه شده است.
فصل سوم مخصوص به مرور مبانی نظری در حوزه اقتصاد و جامعهشناسی است. در ادبیات کلان اقتصاد، درآمد اصلیترین عامل تعیین مصرف است و از زاویه اقتصاد خرد مبانی مصرف در فضای مطلوبیت معرفی شده است که از سادهترین مدل بهینهسازی تابع مطلوبیت آغاز و توسط مدل تخصیص زمان (کار و فراغت) ادامه یافته است.
پدیده مصرف، مفهومی است که از فرآیند یک «تصمیم اقتصادی» حاصل میشود. مصرفکننده بر اساس مطلوبیت و محدودیت درآمد، تقاضا برای کالای خود را مطرح میکند و از این طریف منحنی مصرف- قیمت یا به بیان بهتر تقاضا شکل میگیرد. در ادبیات جامعهشناسی و با توجه به هدف اصلی تحقیق حاضر، متغیر وابسته مدیریت مخارج مصرفی در پناه متغیرهای مستقل و در فضای جامعهشناسی و اقتصاد نظیر پایگاه اجتماعی خانوار و پایگاه اجتماعی فردی زنان بررسی شده است.
«تدبیر منزل از منظر تاریخ فلسفه»، «ارتباط جامعهشناسی و اقتصاد»، نظریههای «نئو-وبری»، «نئو-مارکسیستی»، «سنجش پایگاه اجتماعی و جنسیت» و «ویژگیهای مطالعه تصمیمگیری مصرف در خانوار» در این بخش ارزیابی شدهاند.
در فصل چهارم، سؤالهای اصلی پژوهش، متغیرهای مورد اندازهگیری، جامعه آماری و ابزار پژوهش عنوان شدهاند. سؤالهای اصلی پژوهش به این صورت است: چه عواملی بر مدیریت مخارج مصرفی زنان در خانوار در حوزه ادبیات اقتصادی و جامعه شناسی مؤثر است؟، چه سرفصلهایی از مخارج مصرفی خانوار شهر تهران توسط زنان مدیریت میشود؟، چگونه پایگاه اقتصادی– اجتماعی خانوار شهر تهران (گروه درآمدی، شغل و تحصیلات سرپرست خانوار) بر مدیریت مخارج مصرفی زنان تأثیر دارد؟ و پایگاه اقتصادی– اجتماعی زنان (سن، تحصیلات و وضعیت شغلی) بر مدیریت مخارج مصرفی خانوار شهر تهران توسط آنان چگونه اثرگذار است؟
متغیرهای تحقیق شامل «مخارج مصرفی خانوار»، «طبقه درآمدی»، وضعیت شغلی»، «سن»، «میزان درآمد» و «شغل سرپرست خانوار» است. جامعه آماری تحقیق نیز مجموعه زنانی است که در خانوارهای ساکن در شهر تهران در نقش همسر و یا سرپرست خانوار بودهاند.
فصل پنجم حاوی نتایج تحقیق است، در این فصل عنوان شده است: «مطالعه حاضر نشان میدهد که میزان تحصیلات زنان تأثیر مشخصی را در مدیریت هزینه خانوار شهر تهران توسط زنان دارا نیست. این در حالی است که با افزایش میزان تحصیلات، نقش زنان در مدیریت هزینههای ضروری همچون (خوراک، پوشاک و کفش، مسکن و کالاهای بادوام) کاسته شده و نقش مدیریتی زنان در هزینههایی چون آموزش، بهداشت و درمان، حمل و نقل و ارتباطات و تفریحات و سرگرمی افزایش مییابد.
همچنین در اکثر خانوارهای شهر تهران که دارای سرپرستان خانوار تحصیلکردهتری هستند، زنان در هزینهها به طور مشخصتری نقش مدیریتی خود را اعلام کردهاند و تنها در هزینههای خوراکی این روند ارتباط معکوسی با مدیریت هزینه توسط زنان را نشان میدهد.
بررسی روند میزان درآمد خانوار شهر تهران و تأثیر آن بر نقش مدیریت زنان در مخارج مصرفی خانوار شهری، نشان میدهد که با افزایش درآمد خانوار نقش مدیریتی زنان در اکثر گروههای هزینه کاهش یافته است.
مطالعه میدانی طرح حاضر نشان میدهد که پایگاه اجتماعی خانوار شهر تهران و پایگاه اجتماعی زن با مدیریت زنان در سرفصل هزینههای ضروری در خانوار شهر تهران مرتبط است؛ بهگونهای که در خانوارهای کمدرآمد و دارای سرپرستان خانوار با تحصیلات کمتر و دارای شغل کمدرآمدتر و ساکن در مناطق جنوب شهر تهران، اعمال میشود. این در حالی است که با ارتقاء پایگاه اجتماعی خانوار نقش زنان در سرفصل مدیریت کالاهای ضروری خانوار کاهش مییابد.
کتاب حاضر بررسی تأثیر زنان بر مدیریت مخارج مصرفی خانوار شهری، مطالعه موردی شهر تهران است که توسط لیلا سادات زعفرانچی نوشته شده در بهار سال 1392 توسط انتشارات و انتشارات مرکز امور زنان و خانواده وقت ریاست جمهوری در 176 منتشر شده است.
انتهای پیام/ص
دیدگاه شما