17. ارديبهشت 1394 - 11:49   |   کد مطلب: 5822
به فرمان امام در هوانیروز ارتش دوباره مشغول به کار می شود درگیری با کومله های کردستان به شهادت می رسد تاریخ شهادتش 10اسفندسال58 بود و جسد او به مدت چهل روز در زیر برف های آن منطقه مدفون بوده که اهالی محلی آنها را می بینند و بعد از شناسایی به بیرجند برای تشییع می آورند
خانه ام را به خاطرشهیدم وقف حوزه علمیه کردم / مادر,شهید,خانه,وقف,حوزه علمیه

به گزارش شبنم ها ، این بار مقصد ما خانه دیگری است حوالی خیابان منتظری ساعت 6:45 دقیقه به همراه جمعی ا مسئولین میزبان خانواده شهیدی هستیم. کم کم به مقصد نزدیک می شوم آدرس را مروری می کنم و اینجا برایی من آشناست .. چون یه بار دیگر میهمان مادر شهیدی دیگر بود... به در خانه میرسم خواهر شهید و یکی از بانوان مسئول منتظر دیگران هستند ... زودتر از بقیه به داخل منزل شهید رفتم مادر شهید با گرمی دستام را میفشارد و از من استقبال می کند من نیز به دنبال نشانی ا شهید طاقچه های منزل را وارسی میکنم و کم کم همه آمدند و  اینگونه میهمانی شروع می شود....

 

مادرشهید وقتی از فرزند شهیدش می‌گوید آرام و شمرده تعریف می‌کند؛ حتی از نحوه شهادت فرزندش؛مادر, فرزندش را بدون چشم داشت تقدیم انقلاب کرده و حتی راضی نیست نام شهیدش سر در مدرسه یا ارگان و مکان و جایی قرار گیرد ... او می گوید آن قدر محمدحسین را دوست داشتم و این فرزندم به فکر خانواده و مادر و پدرش بود که حدنداشت . هربار که از مادر شهیدی می خواهیم درباره شهیدی بگوید فیلم زندگی فرزندش در ذهن مرور می کند . اینجاست که او می گوید آنقدر این بچه خوب بود که من حق داشتم خانه ام را وقف حوزه علمیه کنم و الان چندسال وقف آنجاست. خانم رئوفی چندسالی است به علت کهولت سن دچار بیماری هستند و دوفرزند دخترش مراقبت از مادررا یکی از بهترین توفیقات عمرشان می دانند که خاک پای مادررا سرمه چشم کنند.

 

خانم زهرا رئوفی خواهر کوچک شهید بیشتر از برادرش می گوید: از پیداکردن همرزم برادرش بعد از 30 سال در کرمانشاه و یادآوری کردن خاطراتش و از پیکر بی سر برادرش ...

 

شهید محمدحسین رئوفی فرد مهر 1346در بیرجند بدنیا آمدو تادو سالگی در بیرجند بوده و به واسطه شغل پدرم به سیستان و بلوچستان  می رود دوران دبیرستان  شاگرد ممتاز بوده و بعد ازآن هم که  بورسیه دانشگاه صنعتی شریف  می شود  اما به دلیل علاقه ای که به نظام داشته به دانشگاه افسری می رود و حدود 81 آزمون سلامت جسمانی را می گذراند ودر سال 54 وارد  هوا نیروز ارتش جمهوری اسلامی میشود  زمان رژیم ستم شاهی به آنها دستور می دهند برخی از شهرها را بمباران کنید و از بهترین خلبانها می خواهند این کار را انجام دهند که محمدحسین یکی از آن خلبانها بوده که از پادگان فرار می کند و موقعی که انقلاب می شود به فرمان امام در هوانیروز ارتش دوباره مشغول به کار می شود درگیری با کومله های کردستان به شهادت می رسد تاریخ شهادتش 10اسفندسال58 بود و جسد او به مدت چهل روز در زیر برف های آن منطقه مدفون بوده که اهالی محلی آنها را می بینند و بعد از شناسایی به بیرجند برای تشییع می آورند که در تاریخ 25 فروردین 59 پیکرش تشییع شد.خودش وصیت کرده بود او را در بیرجند به خاک بسپاریم.

 

روزی که محمدحسین در ماموریت می رود  برادر دیگرم (حسن) نیز در هوانیرو بود و از اینکه محمدحسین به ماموریت رفته خبر داشت .. محمدسین گاهی از آنجا با خانه تماس می گرفت و آن روز تماس نگرفته بود و مادر بی تاب میکردند چرا محمدحسین تماس نگرفته است.. برادر کوچکم می داست که در پرواز اتفاقی برایش افتاده اما چیزی نمی گفت ومحل خدمتش اصفهان بود و برای ایام عید بیرجند آمده بود گاهی به اتاق دیگر می رفت و گریه می کرد و مادر میگفت چرا حسن اینقد با برادرش فرق می کند... دلیلش این بود که برادرم می دانست محمدحسین به شهادت رسیده است و بعد از تعطیلات که به منطقه رفته بود پیکر محمدحسین را مردم محلی شناسایی می کنند و در منطقه بانه سردشت گردنه خان می بینند.

 

محمدحسین وقت و فرصتی نداشت که وصیت نامه بنویسد و تنها یک دفترچه یادداشت از او به یادگار داری که در آخرین یادداشت خود به این موضوع اشاره کرده بود که" یک بار خوب دیدم دندانم درد می کند و اتفاقی افتاد بار دیگر درد شدیدی گرفته بود و اتفاقی افتاد اینبار برای علاج دندانم را کشیدم خدامی داند چه اتفاقی می خواهد بیفتد" .

مادرشهید از اخلاقیات شهید می گوید: که همیشه کمک کار خانواده بوده است و ازآنجایی که شهید فرزند بزرگ خانواده بوده در برابر خواهرها و برادرانش (2خواهر-3برادر)احساس مشئولیت می کرده است و از آنجایی که پدر شهید نیز کسالت داشتند شهید همیشه در تامین مایحتاج خانواده تلاش می کند.

مادر شهید رئوفی شهیدش  را حسین بی سر می خواند چراکه پیکرش سرنداشته و آنها بعد از 20 سال از زبان هم رمان شهید متوجه این موضوع می شوند.

او هنگام شهادت 24 سال سن داشت و ما افتخار می کنیم به این شهادت و اینکه خانواده شهدا رسالتشان خیلی سنگین است.

 

[مادرشهید رئوفی: خانه ام را به خاطرشهیدم وقف حوزه علمیه کردم]

منبع: زن امروز

دیدگاه شما

آخرین اخبار