به گزارش شبنم ها به نقل از اروم نیوز، آرام، گوشه ای از هتل با قرآن انگلیسی-عربی اش درگیر بود. در عرق ریزان جانفرسای تابستان در میان چند لایه حجاب قطورش، با یک لحن کالیفرنایی یاسین میخواند.
جواب سلامم را داد، اما قرآن نیم روزی اش را بخاطر نشستن یک خبرنگار در کنارش نیمه کاره رها نکرد. قرآنش که تمام شد، کتاب آسمانی را روی میز نگذاشت، سریع آن را در میان چند حریر خوش بو و گران قیمت پیچاند و در کیف مخصوصش گذاشت.
اسمش صدیقه بود. اما نگفت که پیش تر در آمریکا با چه نامی صدایش میکردند، من هم نپرسیدم. وقتی از سالهای تحصیل در مدرسه کاتولیک ها حرف میزد، احساس حقارت از آنچه که بود، در چهره اش نمایان می شد.
پیش تر هم با هدایت شدگان زیادی از غرب و شرق رو به رو شده بودم، اما دیدار با یک مادر شهید و مبلغ دینی در شرایط اسلام ستیزانه غرب خاص تر و جذاب تر بود.
فارسی حرف زدن را خوب بلد نبود. بخاطر همین مستقیم و بدون حاشیه وارد گفت و گو شدم. از خودش پرسیدم؛ از اینکه کیست و اینجا چه میکند.
با چند خط سلام و صلوات و نیایش به چهل سال پیش بازگشت.
به دنبال پاسخی برای ابهامات و سئوال ها
در یک خانواده بسیار دین دار کاتولیک، سخت است که بخواهی به چیزی جز کاتولیک بودن فکر کنی. اما ذهن یک دختر 14 ساله، حتی بعد از سالها آموزش در مدرسه کاتولیک ها پر است از سئوالات بی جوابی که هیچ راهب و کلیسایی نمیتواند به آن ها پاسخ بدهد.
در بین این سئوال ها و تردیدها، برادرم که کمتر به خانه می آمد، مسلمان شد و من به عینه تغییرات روحی و معنوی را در او احساس میکرد.چند روز بعد او بخاطر گرایش به دین اسلام توسط پلیس ایالات متحده دستگیر و زندانی شد.
برادرم زندانی شد
از پدرم پرسیدم، چرا او را زندانی کردند؟مگر مسلمان ها چقدر بد هستند که گرایش به دین آن ها هم میتواند یک آمریکایی را به زندان بفرستند؟! او گفت: اتفاقا هم اسلام دین مهربانیست و هم مسلمانان انسان های خوبی هستند. در کشورهای مسلمان هر کسی میتواند هر دینی داشته باشد، اما اینجا برادرت بخاطر مسیحی نبودن زندانی می شود!
انگار برادرم و بازداشتش، روی پدر دیندار کاتولیکمان هم تاثیرگذاشته بود.
سئوالات و ابهامات زیادی در ذهنم وجود داشت، اما جرات جست و جوی آن ها را در اسلام نداشتم. بالاخره تصمیم گرفتم، در خصوص چند دین پر نفوذ جهان تحقیق کنم.
برای تحقیق در فضایی آرام تر چند شب را در منزل دوست کاتولیکم که در کلیسا کاهن بود رفتم. برای اولین بار قرآن را در دست گرفته و آن را مطالعه کردم.
درباره محتوای قرآن دروغ میگفتند
پیش تر به ما گفته بودند که قرآن مسلمانان عیسی و مریم را مورد ناسزا قرار داده است، اما چیزی که من میخواندم جز احترام و واقعیت نبود.
در آمریکا میگویند که مسلمانان از مریم و عیسی و مسیحیت متنفراند. اما در قرآن به نیکی و احترام از آن ها یاد شده بود. فهمیدم که باید اسلام را بدون واسطه و مستقیما بشناسم.
بعد از روزها مطالعه، شبی از این چندگانگی خسته شده و اشک ریختم. در دلم میگفتم: خدایا! من میدانم تو هستی! اما خودت کمک کن و مرا به دینی کامل راهنمایی کن. آنجا خوابم برد و آن شب اتفاقاتی افتاد که نمیخواهم برای کسی بازگو کنم.
همه اصرارهایم برای حرف زدنش در خصوص آن شب بی نتیجه بود. اما از قطره های اشکی که مدام از کنار چشمش به زمین می افتادند، میشد فهمید که حال خوبی داشته است.
-بعد از استشمام بوی اسلام با یک ایرانی ازدواج کردم. در آمریکا ایرانی ها مهربان ترین و دوست داشتنی ترین گروه مسلمانان هستند. همسرم نماز خواندن را به من یاد داد.
صدیقه؛ مادر یک شهید
سپس به ایران آمدیم.بعد از یک تصادف شدید در ایران، برای درمان دوباره به آمریکا برگشتم. پسر دومم در یک تصادف ساختگی بخاطر مسلمان بودن و تبلیغ دین اسلام به شهادت رسید.
او میترسید اطلاعات بیشتری را از ترور پسرش به ما بگوید. هنوز هم تعداد زیادی از اعضای خانواده اش در آنجا زندگی میکردند.
او تنها گفت: ما هر سال جوانان مسلمان زیادی را در این کشتارهای ساختگی از دست میدهیم.
دولت آمریکا بزرگترین تروریست جهان است
از او در خصوص دیدگاه آمریکایی ها نسبت به اسلام و مردم ایران پرسیدم. در حالی که میخندید جواب داد: در آمریکا رسانه ها میگویند، ایران پر از تروریسم است، پر از قاتل است، اما به عنوان یک آمریکایی باید بگویم که بزرگ ترین تروریسم دنیا دولت آمریکا است.
تروریست در ایران کجاست؟ نه! ترورسیت کاخ سفید و تل آویو است. به مردم آمریکا میگویم که در واقع این شمایید که در میان تروریسم زندگی میکنید، ایرانی ها مهربان و صلحجو هستند.
در آمریکا همه چیز یعنی اسرائیل
در آمریکا آزادی یعنی، اسرائیل. در واقع اسرائیل برای تو تصمیم میگیرد. برای مردم و دولت آمریکا اسرائیل تصمیم میگیرد. حقوق بشر معنایی در آمریکا ندارد . فقط حرف است، فرزندان من سال ها از مدارش آمریکا بخاطر مسلمان بودنشان اخراج شدو من سالها فرزندانم را در خانه درس دادم.
بهترین پیام
فکر میکنم بهترین پیامی که میشود به عنوان یک آمریکایی از ایران به جوانان آمریکایی داد، همان پیامی بود که رهبر ایران آن را به جوانان غربی فرستاد که در خصوص اسلام تحقیق کنند.
بعد از یک کنفرانس بین المللی، رهبر شما و من با رهبران مذاهب و ادیان گوناگون دیدار کرد، همه این افراد بعد از دیدارهای صمیمیشان، خداوند را بخاطر داشتن رهبری مثل ایشان شکر میکردند.
گروهی در غرب سعی میکنند که داعش را نماد اسلام و مسلمانی معرفی کنند، اما من به جوانان اروپایی میگویم که اسلام دین صلح و آرامش است.
صدیقه جمیله آل فرقان زن مسلمان آمریکاییست که بعد از گرایش به دین مبین اسلام در تهران سکونت دارد.
انتهای پیام/
دیدگاه شما