25. ارديبهشت 1394 - 16:54   |   کد مطلب: 5916
هر چند تحولات در ازدواج جوانان امری ضروری و اجتناب ‌ناپذیر است، اما آنچه ازدواج در روزگار ما را از گذشته متفاوت ساخته، گستردگی دامنة تحولات در ازدواج است که اثر دگرگونی در بنیان ها و ساختارهای اجتماعی امروز، اتفاق افتاده است.
مهمترین دلایل برای یک ازدواج

به گزارش شبنم ها، ازدواج باید دارای مجموعه ای از اهداف انسانی و مقدّس باشد که در سایه آن به همه نیازهای انسان جواب داده شود و مسیر زندگی به طرز صحیح طی شود. از این رو می توان فایده ها، هدف ها و ضرورت های ازدواج را چنین بیان داشت.

تردیدی وجود ندارد که ساختارهای اجتماعی جدید، شرایط و ضرورت های جدید را برای ازدواج رقم زده و موجب بروز تمایزات آشکاری میان شیوه‌ها و ساختارهای ازدواج در جامعه سنتی و جدید شده است. ازدواج باید دارای مجموعه ای از اهداف انسانی و مقدّس باشد که در سایه آن به همه نیازهای انسان جواب داده شود و مسیر زندگی به طرز صحیح طی شود.

از این رو می توان فایده ها، هدف ها و ضرورت های ازدواج را چنین بیان داشت.

1.پاسخ مثبت به فطرت

انسان به حکم فطرت دارای غریزه جنسی است. طبیعت و فطرتش ایجاب می کند که رشد کند و به سوی کمال رود و نیز روزی که رشد یافت و به درجه کمال رسید ارضاء و اقناع شود. در واقع ازدواج کردن به صورت مشروع، پاسخی است خداپسندانه به ندای فطرت، زیرا خداوند متعال انسان را خلق فرموده و برای تداوم و بقای نسل و وصول به آرامش، غریزۀ جنسی را در وجود او قرار داده است. لذا اسلام طبق فطرت و خواسته های انسان دستور به ازدواج و تشکیل خانواده داده است.

2.عامل تکامل استعدادها و دین و ایمان

استعدادها برای بروز و تکامل خود نیازمند به محیط امن و آرامش دارند، چه بسیار استعدادهای انسانی که برای همیشه در او مکتوم مانده و هرگز خود را نشان نمی دهند و چه بسیار استعدادها که به محض رخ نمودن، توسط انگیز ها و عواملی سرکوب شده و در ورطۀ انزوا و نسیان قرار می گیرند.

ازدواج آرامش و آسایشی برای جوان ایجاد می کند، استعدادهای او را به حرکت می اندازد و به او امکان می دهد که از آن نیکو بهره برداری کند. محیط گرم و صمیمی و فضای پر محبت و مودت خانواده، فرصتی برای تبادل اندیشه ها و در نتیجه رشد عقلانی، اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی زن و شوهر و دیگر اعضای خانواده است. ازدواج موجب می شود که در رشد شخصیّت افراد تأثیر بسزایی داشته باشد.

3.ایجاد امنیت و آسایش

اصولاً بلوغ یعنی شکوفایی غریزه چه برای پسر چه برای دختران همراه با بحران است، این بحران زمینه را برای عصیان ها، شور و التهاب ها از هر سو فراهم کرده و آرامش و اطمینان او را بر هم می زند. شکی  نیست که هر انسانی خواستار تسکین این بحران است و می خواهد به گو نه ای به آرامش دست یابد. ولی متأسفانه عدّه ای به راه اشتباه و خطا می روند و به جای انتخاب روش معقول به سیگار، الکل و مواد مخدر و ... پناه می برند که عوارض آن به مراتب خطرناک تر از عوارض تنهایی و بحران است.

ازدواج این بحران را تسکین می دهد. برای جوان محیط امن و آرامش ایجاد می کند و در سایۀ وجود عواطف خانوادگی، روح سرکش او مهار می شود و موجباتی برای برخورداری او از نیروی فکری فراهم خواهد شد. در قرآن کریم خدا می فرمایند: «از نشانه های خدا این است که از خود شما برایتان همسرانی آفرید تا در کنار آنها آرام گیرد و در میان شما دوستی و دلسوزی به وجود آورد که برای مردمی که بیندیشند، نشانه هاست» (سوره روم، آیه21).

4.بقای نسل

اجتماع برای ادامۀ حیات خود نیازمند به وجود نسل است، نسلی که زایا بوده و مداومت حیات را تضمین کند. چنین امری از دو راه امکان پذیر است یا از طریق فحشا که امری ناپسند می باشد و یا از طریق ازدواج که امری عقلانی، اندیشیده و با هدف است. در قرآن کریم خدا می فرمایند:«پدید آورنده آسمانها و زمین، برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید و از چهارپایان جفت ها، تا بر شمار شما بیفزایند.» (سوره شوری،آیه11).

جامعۀ انسانی برای بقاء نیاز به تولید مثل دارد و به گفتۀ برخی از دانشمندان، این نیاز به صورت انگیزۀ جنسی در نهاد هر انسان به ودیعه گذارده شده و زمینه را برای گرایش به هم و آمیزش با هم و در نتیجه تولید مثل فراهم می سازد به طور کلی می توان گفت ازدواج از یک نظر، قانون تکثیر است. امری که در سایۀ اجتماع نر و ماده، نه تنها در انسان، بلکه در گیاهان و حیوانات هم صورت می گیرد. دوام نسل تنها در سایۀ پرورش کودکان موجود نیست بلکه ضروری است زمینه به گونه ای فراهم گردد که نسل های بالقوه، که در صلب پدران و مادران هستند تدریجاً ظهور یابند، تربیت شوند و وارد جامعه گردند.

5.جلوگیری از فساد و حفظ پاکدامنی

اگر بپذیریم که بسیاری از مفاسد و جنایات توسط افراد عذب و یا کسانی که پیوند خانوادگی صحیحی ندارند صورت می گیرد به اهمیت ازدواج و تشکیل خانواده پی می بریم. ازدواج رفتارها و اعمال انسانی و حتّی گفتار و کلام آدمی را تحت قید و بند و کنترل اندیشه در خواهد آورد و به آدمی دید تازه و نظری به ویژه خواهد داد. ازدواج عاملی برای طرد فحشا و ریشه کن ساختن خود فروشی ها است. در هر جامعه ای که ازدواج به هرعلتی از رونق و اعتبار بیفتد فحشا رواج یافته و گسترش می یابد.

6.ایجاد دوستی و محبت و عشق

یکی از احتیاجات اساسی روانی آدمی، احتیاج به محبت است و آدمی در هر مرحله و سنی از حیات خویش دوست دارد که دیگران او را دوست بدارند و از آنان محبت ببینند. ازدواج عامل مهمی در بر قراری دوستی زن و شوهر و ابراز مهر و محبت به یکدیگر است و تعادل روان بین آن دو به وسیله محبت تأ مین می شود . اثرات محبت و تبدیل آن به عشق و همبستگی عمیق روانی، عاطفی، پیوند همسری را تحکیم بخشیده و فضای خانواده را به فضای گرم و صمیمی و بالنده مبدل می نماید.

7.تأمین سلامت جسم و بر قراری تعادل

ازدواج عامل مهمی بر آرامش و سکون آدمی و سببی اساسی بر تعادل وجود است. این امر به زندگی زن و مرد جهت می بخشد و مرد و زن مضطرب را آرام میسازد و موجبات حفظ سلامت تن و روان را فراهم می نماید.خودداری از امر ازدواج می تواند زمینۀ بیماریهای جسمانی بویژه روانی را مساعد می سازد و خروج از اعتدال در وجود او را ممکن می سازد.
8.عامل خوشبختی
سعادت و شقاوت، خوشبختی، بدبختی، ممکن است عوامل مختلف داشته باشد، ولی به هر حال این واقعیت انکار نا پذیر است که یکی از مهم ترین عوامل آن در محیط خانواده، وجود همسر سازگار و قانع می باشد که زمینۀ سعادت را در سطح وسیعی فراهم کرده و در خوشبختی را به روی انسان می گشاید و احیا ناً عوامل نگون بختی و سیه روزی را خنثی و بی اثر می سازد. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرموده اند :« و از خوشبختی انسان، داشتن همسر صالح و شایسته است .» (کافی، کلینی،ج5، ص327)

9.خود کفایی و نیاز به استقلال

برای یک انسان هیچ مفهومی با ارزش تر از استقلال نیست، استقلال، او را از وابستگی و طفیلی زیستن آزاد می کند و در مرحله ای جدید از رشد و کمال قرار می دهد. به گونه ای که روی پای خود می ایستد و خودش با اراده ای نیرومند و فکری آزاد، عهده دار اراده زندگی می شود. ازدواج نیز مرحله ای جدید از رشد و استقلال است و انسان را از طفیلی بودن و این سو و آن سو رفتن و نا منظمی و پریشانی بیرون آورده و به او تمرکز و نظم می بخشد.

10.احساس مسئولیت

انسان تا تنهاست بیشتر در فکر خود است و حرکت او به سوی بی بند باری و هرزگی چندان سخت نیست. به عبارت دیگر اگر دین نداشته باشد چندان احساس مسئولیت نمی کند ولی اگر ازدواج کرد دیگر تنها نیست بلکه پیش وجدان خود، مسئولیت زن و فرزند نیز به عهده اوست از این رو حرکت او به سوی بی بند باری، دشوار است و ازدواج همچون سدی سر راه اوست و او را کنترل می نماید.

11.محفوظ ماندن از بیماریهای عصبی و روانی

فشارهای غریزۀ جنسی، اگر از راه صحیح و مشروع دفع نشود، خرابی هایی به بار می آورد و به اعصاب و روان لطمه های فراوان می زند. این فشارها از یک طرف و تنهایی و بی پناهی و تک زیستی از طرف دیگر، انسان را پریشان و سرگردان می کند. از نظر روان شناسی یکی از علّتهای عمده و اصلی پریشانی و عقده های روانی و اخلاقی و ضعفهای عصبی بی همسری، فشارهای جنسی، انحرافات جنسی می باشد و از موثر ترین و مفید ترین راههای این بیماریها ازدواج با همسری متناسب است.

12.بالا برنده ی اعمال انسان

ازدواج و تشکیل کانون خانواده آنچنان در وجود انسان تاثیر می گذارد و ارزش او را بالا می برد و شخصیت او را رشد می دهد که اعمال و عبادتهایش نزد خداوند و فرشتگان از ارزش والایی برخوردار می شود به طوری که ارزش آنها چند ده برابر می گردد. امام جعفر صادق علیه السلام می فرمایند: «دو رکعت نماز که انسان متأهل بخواند افضل و بالاتر است از هفتاد رکعت نماز که انسان مجرد و عذب بخواند.» (وسایل الشیعه، حر عاملی،ج14،ص6).

انتهای پیام/

 

دیدگاه شما

آخرین اخبار