3. دى 1398 - 13:46   |   کد مطلب: 6305
کابوس زندگی من این است که با همسرم از خانه بیرون بروم. فرقی نمی‌کند یک مهمانی خانوادگی باشد یا خرید و پارک. از همان روزهای اول کمی حساس شده بودم، اما هرچه از زندگی‌ام می‌گذرد، به حساسیتم اضافه می‌شود.
همسر چشم​چران من

کابوس زندگی من این است که با همسرم از خانه بیرون بروم. فرقی نمی‌کند یک مهمانی خانوادگی باشد یا خرید و پارک. از همان روزهای اول کمی حساس شده بودم، اما هرچه از زندگی‌ام می‌گذرد، به حساسیتم اضافه می‌شود.

 

همسرم یک عادت رفتاری دارد که بسیار مرا می‌رنجاند. او به زن‌ها نگاه می‌کند و حتی گاهی به آنها خیره می‌شود. وقتی برخورد‌ها و عکس‌العمل‌هایش را زیر نظر می‌گیرم، خیلی دلخور می‌شوم. او به خانم‌ها بخصوص اگر ظاهر زیبایی داشته باشند، زیاد نگاه می‌کند و این موضوع فکر مرا به خود مشغول کرده است. این حساسیت باعث شده به تماس‌های تلفنی و پیامک‌هایش هم دقت بیشتری داشته باشم، البته هیچ چیز مشکوکی پیدا نکردم، اما با یک ذره‌بین او را تحت نظر دارم و همیشه منتظرم خبر خیانت همسرم را بشنوم. نمی‌دانم چگونه این عادت را از او دور کنم و چگونه به او بگویم نگاه کردن به زنان دیگر مرا عمیقا ناراحت می‌کند؟

 

پاسخ مشاور: انتظار شنیدن یک خبر بد، گاهی از لحظه‌ای که خبر را می‌شنوید، تلخ‌تر و آسیب‌زننده‌تر است. به جای آن‌که منتظر شنیدن خبر خیانت همسرتان باشید، بهتر است با این موضوع کمی واقع‌بینانه برخورد کنید.

 

خانم‌ها از نگاه کردن همسرشان به زنان دیگر دلخور می‌شوند و این کاملا طبیعی است، اما به شرطی که این نگاه کردن جنبه عادی نداشته باشد و به اصطلاح «نگاه جنسی» باشد. شما در اولین قدم باید مطمئن شوید حساسیت‌تان بیش از حد نیست. گاهی خانم‌ها آن​قدر نسبت به همسرشان احساس تملک دارند که حتی به توجه او نسبت به محارم هم حساس می‌شوند.

 

در بررسی رفتار همسرتان، اعتقادات دینی او و همچنین تربیت خانوادگی‌اش را هم مد نظر داشته باشید. اگر او به مسائل دینی خیلی پایبند نباشد یا در خانواده‌ای بزرگ شده باشد که روابط زن و مرد راحت است، می‌تواند این رفتار او یک عادت معمولی هر​چند اشتباه باشد.

وقتی همسرتان خطای رفتاری دیگری ندارد و فقط نگاه‌های او به زنان، تهدیدی برای زندگی‌تان محسوب می‌شود، می‌توانید این موضوع را با او در میان بگذارید. البته مثل همیشه توصیه من به شما این است که شخصیت همسرتان و عزت نفس او را نشانه نگیرید و سعی کنید رفتار او را مورد نقد قرار دهید. بهتر است به جای آن‌که به او بگویید این رفتار تو مرا آزار می‌دهد، بگویید احساسم وقتی تو به زنی خیره می‌شوی، آزارم می‌دهد.

اگر اطلاع همسرتان از نگرانی شما لازم است، رسیدگی‌تان به ظاهر و توجه به علایق همسرتان، لازم است. اگر می‌خواهید جذابیت‌های کوچه و خیابان برای شریک زندگی‌تان کمرنگ شود، به بهترین شکل ممکن در مقابل او ظاهر شوید. زیبایی‌هایتان را برای روز مبادا نگه ندارید. سعی کنید همسرتان با نگاه به شما تحسین‌تان کند. برای این کار لازم نیست خرج زیادی بتراشید، همین که به اندازه دیگران برای همسرتان ارزش قائل شوید و برایتان مهم باشد در مقابل او چگونه به نظر می‌رسید، کفایت می‌کند.

ندا داوودی

دیدگاه‌ها

باعرض سلام وخسته نباشید میخوام مطمن بشم ،آن چیزی که مینویسم نامم حفط میشود.من سطح سوادم دیپلمه. به زبان نوشتاری ادبییات زیادمسلط نیستم بنویسم به زبان خودم میگویم!شوهرم مثل شوهر خانومی که گفته همسر چشمچران ،ولی همسرمن بوس وچشمک و....ولی درمقابل برایش فرقی نمکند خانوم یا دختره جوان یاحتی خبلی مرا ناراحت میکند،،،،،درمقابل انچنان اشکارا که بعصی موقع خانومها قهقه ویا زبون درمی اورندوحرکات زننده یا اون ها هم چشمک میزنند،،،،،،خلاصه در چند ساله اول زندگی اصلا نفهمیدم ولی بعد هر کاری کردم نشد ومرا دیوانه فرض میکرد!از 15سال پیش فهمیدم بریش فرقی نمکنه کجا باشه بیرون مهمانی خیابان ،حتی در حرم امام رضا!درسال88 برای خریدبیرون،،،در فلکه اول صادقیه نزدیک پاساژنگین شدیم گفت وایستا من ایجا کار دارم اکثر موقع می ایستادم وتوی پاسازنگین اول نبش سمت چپ دختری اومد دست گداشت روی شانه شوهرم وگفت چرا به من پول نمیدی من که پشت سر ،!،،وقتی شوهرم بر گشت تا مرا دیدچشاش گرد وفرار کرد هر کاری کردم نتوانستم فریاد بزنم زبانم گرفت بعد از یک هفته(10)میلیون پول که کمی پول یارانه وکمی پس اندازبود که میخواستیم یخچال بخریم از خونه،،،،یک بار کفت دزدیدند یک بار گفت دادم ب کسی ،،،ولی هنوزم که هنوزه توزیع نداد ومن ازان روز دیکه افسرده ونگران وبا /4/فرزندنمدانم چکار کنم تا بجنبم اونها اونجااجاره بود رفتنند من ماندم با هزار نگرانی وهر روز نفرین میکنم ،چرا دختر جوانی که ازسن دخترمن پایین تره به مردی که از باباش بزرگتره ،،،،وبیاد زندگی یک خانواده را به هم بزنه ؟؟؟مدانی ببخشید ایا هر که از را رسید ادم سوارش میشه،حب حیا یک دختر ،،،من دختره سی ساله وبیست چهارساله دارم ،شماره بخدا بگید چکار کنم کاره هر روزه اونه .وقتی با هاش صحبت میکنم می گید چه کسی عتراض دارد ولی واقعا راست میگوید بعضی قهقه می زنن وبعضی دور می زنند تا. دوباره فرجی برایشان ،،،بعصی سر پایین وبعضی لب گاز گرفته وبعصی تا درخونه می ایند تا ارتباط بر قرارکنند وگذشته ازاین از تلفن خونه در امان نیستیم بجایی میس می اندازد تا کسی پیدا می شود که اوکی بدهد ،،،،،،از هر اس ام اس که می آید ،،،،،،، شما بمن بگویید چکار کنم؟؟؟ خواهشمندم راهنمایی کنید خیلی خسته وافسرده ام وبه کسی نگفته ام جالب اینجاست که می بینی وعین خیالش نیست فقط بخاطر بچه تحمل کردم. کد مطلب 6305

دیدگاه شما

آخرین اخبار