به گزارش شبنم همدان به نقل از جام جم : دکتر سید حسن موسوی چلک رییس انجمن مددکاری ایران، پدیده خودزنی در میان دانش آموزان را از چند جهت مورد بررسی قرار داد و گفت:این پدیده معلول عوامل متعددی است ازجمله یکی از دلایل آن ابراز وجود و دیده شدن در جامعه و یا خانواده است. از سوی دیگر یادگیری اجتماعی و مشاهده آن در میان همکلاسی ها بدون توجه به عواقب آن در گسترش این پدیده موثر است.
وی با اشاره به اینکه چنانچه شاخص های روانی واجتماعی در جامعه ای بالاباشد مسلما این نوع رفتارها کمتر بروز می کند ، افزود:باید روی این بخش یعنی سلامت اجتماعی جامعه سرمایه گذاری کرد موضوعی که تا به حال به آن توجهی نشده است این درحالی است که وزارت بهداشت بارها اعلام کرده که حدود 23 درصد مردم کشور حداقل از یک نوع اختلال روحی وروانی رنج می برند.
این جامعه شناس درادامه بررسی این پدیده و نقش آموزش وپرورش در بروز آن گفت: وقتی ما نتوانیم خواسته های خود را بیان کنیم و به عبارتی خود را معرفی کنیم نتیجه آن بروز چنین رفتارهایی است که می بینیم.شاید بسیاری این معضل را ناشی از سیستم نادرست نظام آموزشی کشور می دانند در حالیکه من معتقدم مدرسه همچنان یکی از محیط های اجتماعی مورد وثوق است و نباید برخی از این رفتارها را نتیجه سیاست های غلط مدرسه و آموزش وپرورش دانست.زیرا یک دانش آموز از بیرون و از میان خانواده وارد مدرسه می شود درنتیجه بسیاری از این عوامل بروز خشونت از خارج به درون مدرسه راه پیدا می کند. البته منکر این قضیه نیز نیستم که محیط سالم مدرسه می تواند بهترین بستر برای ارتقای شاخص های روانی و اجتماعی دانش آموز باشد.ولی همه مشکلات را نباید به مدرسه ربط داد.
موسوی نبود نشاط اجتماعی را از دلایل دیگر دانست و افزود:در هر جامعه ای پویایی و سرزندگی بیشتر باشد مشکلات اجتماعی آن جامعه نیز کمتر است. همچنین مدارس نیز باید نشاط را به دانش آموزان تزریق کنند هرچقدر مدارس شادی گریز باشند گرایش دانش آموزان به خشونت وخود آزاری بیشتر می شود.
به اعتقاد رییس انجمن مددکاری ایران ،همیشه برنامه های ما از آسیب های اجتماعی عقب تر است زیرا نظام رصد و آینده نگری مسائل اجتماعی را در جامعه مان جدی نگرفته ایم.این اتفاقات زنگ خطری برای جامعه است و چاره ای نداریم که با نگاه به آینده و رصد موضوعات مختلف درصدد رفع و راه چاره آن باشیم.
وی تاکید کرد:آموزش های ما باید جلوتر از دانش آموزان باشد باید اطلاعات درست ،مفید ،کافی ودرحد درکشان با استفاده از روشهای مناسب وجذاب را به این افراد منتقل کنیم و بدون شک اگر این اطلاعات درست وبه موقع ارائه شود کمتر به دلیل جهل ونادانی وفقدان مدیریت دچار مشکل خواهیم شد.
نشانه خشم وخشونت
سوسن رضوی روانشناس بالینی نیز در گفت وگو با جام جم آنلاین در خصوص پدیده خودآزاری در میان دانش آموزان دختر گفت:چنین رفتاری مسلما نشانه خشونت و خشم است لذا باید ببینیم چه چیزی دانش آموزان ما را خشمگین کرده است آیا شکاف میان دانش آموز و خانواده و یا شکاف میان او ومدرسه و حتی جامعه سبب بروز این خشم شده است؟
وی افزود:این پدیده به تنهایی یک بیماری است ولی وقتی در میان جمعی شیوع پیدا می کند دیگر بیماری نیست بلکه حاوی پیامی است که در جایی حال در نظام آموزشی یا جامعه و یا خانواده مشکلی وجود دارد.در واقع یک علامت است .علامتی که باید آن را جدی گرفت.
رضوی درهمین حال مشکل را تنها مربوط به نظام آموزش وپرورش ندانست و گفت:کل اجتماع ما در این میان مقصرند و در واقع دوره جوانی ونوجوانی را نادیده گرفته اند. وحاضر نیستند برای آن هزینه ای کنند.
این روانشناس ارتباط خوب خانواده با فرزندانشان و باز کردن باب گفت وگو و ایجاد رابطه منطقی را در جلوگیری از بروز چنین پدیده هایی موثر دانست.
انتهای پیام/ص
به گزارش شبنم همدان به نقل از نیک صالحی : آدم ها را با بچه های شان بهتر می شود شناخت. از تربیتی که شده اند و حر ف هایی که می زنند می توان اتمسفر داخل خانه شان را حدس زد. حالا هم نوبت مهران مدیری است تا او را با پسرش فرهاد بشناسیم. فرهاد که این روزها موزیسین شده و حتی موسیقی کارهای پدر را هم می سازد و انتخاب می کند، حرف هایی درباره خلق و خوی پدرش و حتی کارهایی که مادرش انجام می دهد. این حرف ها برای زمانی است که او تازه داشت ریش و سبیل در می آورد و گواهینامه هم نداشت. با بازخوانی صحبت های او کمی بیشتر از خانه و تبار مدیری ها سر در آوردیم و شما را هم در لذت آن شریک می کنیم.
اردیبهشتی مستقل
فرهاد مدیری متولد ۱۸ اردیبهشت ۱۳۷۰۰ است. او در هنرستان موسیقی درس خوانده و برای ادامه تحصیل به خارج از ایران رفته است. نه در فرم لباس پوشیدن فرهاد اثری از بچه های هنری است و نه در مرتب کردن چهره اش؛ البته همه اینها را خودش انتخاب کرده و پدرش نقشی در انتخاب این فرم لباس پوشیدنش ندارد؛ حتی می تواند بخندد و تعریف کند که ریش فراوانی داشته و برای آمدن سر گفت و گو آنها را اصلاح کرده چون نمی خواسته عکسش با آن ریش های بلند چاپ شود!
همسر مهران مدیری چه می کند
همسر مهران مدیری و مادر فرهاد و شهرزاد رشته اش هنری بوده و ادبیات. او خانه دار است و برای خودش می نویسد و هیچ وقت دغدغه انتشار نوشته هایش را نداشته. اسم فرهاد را هم مادرش انتخاب کرده و بعد از آن مهران مدیری زیاد از این اسم در شخصیت های تلویزیونی اش استفاده کرده است.
شوخ طبعی ارثی
او شوخ طبعی را هم از پدرش به ارث برده؛ اگر چه آن روزها کمتر امکان بروز این توانایی را پیدا می کرد و می گفت:«همه می گویند پدرم آدم شلوغی است من به خاطر شرایط خانوادگی ام نمی توانستم این طور باشم»
البته آنقدر با هوش بود که گزک دست کسی ندهد و بگوید حضور پدرش همیشه به نفعش تمام می شود و هیچ وقت با او مشکلی نداشته است. به همین خاطر هم بود که گفت:«به فامیلی مدیری افتخار می کند، هر چند سختی های زیادی دارد.»
بیلیاردبازی با پدر
وقتی فرهاد مدیری را ببینید قد بلند او سریع توجه شما را جلب می کند. بیخود نبود که پدر در اجرای جشنواره فجر پشت تریبون گفت:«قد و بالات رو قربون» همه فکر می کردند بسکتبالیست است اما خودش می گفت :« اهل بسکتبال نیستم و تنها سه ماه رفتم» و با خنده ادامه داد:«اثرش را گذاشته از بس که قدم بلند است. اما اهل ورزش های رزمی هستم و اهل دفاع شخصی. با پدر هم بیلیارد بازی می کنم. بیلیارد پدر از من بهتر است و همیشه مرا می برد» فرهاد اهل شنا هم بود. می گفت پدرش برای کوهنوردی یا ورزش های دیگر هم وقت ندارد. بیشتر اهل نرمش است و اهل سینما رفتن هم نیست. در سال های اخیر تنها یک بار با هم به سینما رفته اند ولی کنسرت زیاد می رفتند.
بازی برای پدر
فرهاد تنها یک بار جلوی دوربین رفته است، در برنامه جنگ ۷۷. در آن نقش بچگی پدرش را بازی می کند؛ از بس به هم شبیه هستند و این را همه می گویند. در پشت صحنه برنامه های پدرش زیاد چرخیده ولی با این وجود علاقه چندانی به بازیگری ندارد.
واقعیت این است که همیشه از زیان بازیگرها درباره حاشیه ها شنیده ایم خودمان هم نمی دانستیم وقتی فرهاد مدیری می گفت که در آرزوهای دور و دراز هنری اش جایی برای بازیگری وجود ندارد به خاطر حاشیه هاست یا اصولا علاقه ای به این محیط و فضا ندارد اما می تواند بگوید:«همه خانواده مجبورند این حاشیه ها را تحمل کنند . هر کدام به اندازه خودشان. مسلما مادرم به این خاطر که پدر صدر است فشار بیشتری را تحمل می کند. اما این بار روی همه خانواده هست.»
بنابراین گزارش؛ فرهاد مدیری با اینکه علاقه ای به بازیگری نداشت ولی هدف فیلمسازی داشت. البته اهل سریال سازی نیست وحضور در سینما را ترجیح می دهد. در آن روزها استارت ساختن فیلم کوتاه را هم زده بود. به خاطر هنری بودن رشته اش در مدرسه ویک عمر زندگی دریک خانواده هنری درباره سریال های پدرش هم صحبت می کند. تا آن زمان به نظر فرهاد مدیری سریال مرد هزار چهره بهترین سریال پدرش بود. شاید هنوز هم باشد. به خاطر کارگردانی، ایده و بازی بازیگرها و… و بین سریال ها هیچ علاقه ای به «جایزه بزرگ» نداشت.
آزادی به مقدار لازم اما مشروط
مشکل رفت و آمد در خانه شان وجود نداشت. فرهاد حتی ممکن است تا ساعت سه، چهار صبح بیرون باشد اما حتما خانواده اش می دانند که کجاست و چه کار می کند. اما پدر این طور نیست؛ یعنی گاهی پیش می آید که خانواده ندانند او کجاست و چه می کند.
مهران مدیری برای فرهاد و شهرزاد کادو هم خوب می خرد. به نظر می رسد حواسش به روز تولد بچه هایش هست ولی آخرین کادویی که تا آن زمان به پسرش داده، پول بوده فرهاد خندید و گفت :«نقدی حساب کرد» اما کادوی برعکس هم وجود دارد. پسر برای پدر معمولا کتاب و سی دی می خرد و وقتی روی قیمت ها اصرار می کردیم و می خواستیم بودجه پول توجیبی اش را حدس بزنیم، می گفت:«معمولی. پسر بیل گیتس که نیستم!»
موسیقی در خانه مدیری ها
ساز تخصصی فرهاد پیانوست ولی سازهای دیگر را هم امتحان کرده است که گاه برای پدرش هم ساز می زند تا او بخواند؛ البته این در صورتی است که وقت برای آوز خوانی وجود داشته باشد که معمولا این طور نمی شود. معمولا پدر در خانه نیست و سرکار است یا آنکه در مرحله پیش تولید سریال هایش قرار دارد. فرهاد در ادامه حرف هایش درباره موسیقی می گفت:«بابا استعداد بی نظیری در موسیقی دارد.»
مهران مدیری به طور حرفه ای ساز نمی زند. یک مدت ساز ضربی می زده و یک مدت گیتار و پیانو. با وجود اینکه پدرش صدای خوبی دارد ولی فرهاد خاطره ای از لالایی پدر ندارد. گهگاه شنیدن صدای پدر که برای خودش آوازی زمزمه می کند، حال او را خوب می کند.
بیوگرافی مهران مدیری
مهران مدیری در سال ۱۳۴۶ در میدان بروجردی در سر آسیاب دولاب منطقه ای در جنوب تهران از والدین اراکی به دنیا آمد. او کارگردان، بازیگر و خوانندهٔ ایرانی است. او سه برادر بزرگتر از خودش و دو فرزند به نام های فرهاد و شهرزاد دارد. دیپلمه است و دانشگاه را نیمه کاره رها کرد. از جمله مجموعه های تلویزیونی که وی کارگردانی و بازیگری آنها را برعهده داشته می توان از ساعت خوش، پاورچین، نقطه چین، شب های برره، باغ مظفر، مرد هزار چهره، مرد ۲ هزار چهره و قهوه تلخ و قلب یخی و سریال خانگی ویلای من نام برد. از سن شانزده سالگی با تئاتر آشنا شد. در سال ١٣٦٨ وارد رادیو شد و در داستان شب به مدت شش سال به گویندگی پرداخت. در سال ۱۳۷۲، به همراه داریوش کاردان اولین برنامه طنز خود را برای نوروز ساخت. آغاز شهرت مدیری از سال ۱۳۷۲ بود که در مجموعهٔ طنز نوروز ۷۲ بازی کرد. از سال ۱۳۸۹ مدیری سریال قهوهٔ تلخ را تولید و از طریق شبکه توزیع خانگی پخش کرد.
کودکی مهران مدیری اصلا شبیه بچه های دیگر نبود. دوستان زیادی نداشت و احساس تنهایی می کرد. دوست داشت در آن اتاق نشسته و کتاب ها را ورق بزند اسم هایشان را حفظ کند و عکس هایشان را نگاه کند. یک روز یکی از دوستان برادرش به شوخی از او می پرسد آیا این کتاب را خوانده ای، این اسمش چیست؟ مدیری بلافاصله می گوید: فلسفه هگل، و تعجب می کند که مهران چطور اسم چنین کتابی را توانسته است ادا کند. مدیری در ادامه به او می گوید اینکه چیزی نیست تازه من می دانم که چه چیزی توی آن نوشته شده و شروع می کند به صورت طوطی وار چیزهایی که در ذهنش مانده بود را برایش تعریف کردن.
او در ریاضیات همیشه خنگ بود. مدیری هنوز که هنوز است علت ریاضیات در جهان را نمی داند. یعنی به نظرش بیهوده ترین و پوچ ترین درس است و هیچ وقت نمره ای بالا در این درس نگرفت! در درس هایی هم که به ریاضی مربوط است مثل جبر، فیزیک و غیره، هیچ وقت موفق نبود. مدیری از ریاضی متنفر بود. به عقیده او ریاضی فقط در حد جمع و تفریق مفید فایده است.
جوایز و افتخارات
نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم همیشه پای یک زن در میان است – ۱۳۸۶
تندیس حافظ بهترین بازیگر مرد کمدی تلویزیون برای مجموعه های مرد دو هزار چهره و قهوه تلخ – ۱۳۹۰
دکترای افتخاری دانشگاه لیبرتی آمریکا
دانشگاه لیبرتی آمریکا (American Liberty University) به پاس انجام فعالیت های هنری و انسانی، به مهران مدیری مدرک دکترای افتخاری اهدا کرد. مراسم اهدای دکترا به مدیری در ۲۱ تیرماه ۱۳۹۰ (۱۲ ژوئن ۲۰۱۱۱) در دانشگاه لیبرتی واقع در لس آنجلس برگزار شد که مهران مدیری به دلیل ضبط ادامه مجموعه قهوه تلخ نتوانست در این مراسم حضور پیدا کند. در این مراسم، دکتر رونالد برینر به نمایندگی از مهران مدیری این مدرک را دریافت کرد و حمید سلطانی آن را در ایران به مهران مدیری رساند.
مهران مدیری و کارهایش همیشه در این سال ها حامیان فراوانی داشته. از مرحوم کیومرث صابری فومنی که حدود یک دهه قبل مدیری و همکارانش را دعوت کرده بود به موسسه گل آقا و تقدیر ویژه ای از او به عمل آورده بود تا سال ها قبل که کیومرث پوراحمد یادداشتی مفصل در تحسین برنامه های مدیری در ماهنامه فیلم نوشته بود. سال گذشته نیز عزت الله انتظامی به پشت صحنه قهوه تلخ رفت و به اظهارنظر درباره کارهای مدیری پرداخت.
ناگفته های زندگی مهران مدیری
فلسفه هگل
کودکی مدیری اصلا شبیه بچه های دیگر نبود. دوستان زیادی نداشت و احساس تنهایی می کرد. دوست داشت در آن اتاق نشسته و کتاب ها را ورق بزند اسم هایشان را حفظک ند و عکس هایشان را نگاه کند. یک روز یکی از دوستان برادرش به شوخی از او می پرسد آیا این کتاب را خوانده ای، این اسمش چیست؟ مدیری بلافاصله می گوید: فلسفه هگل، و تعجب می کند که مهران چطور اسم چنین کتابی را توانسته است ادا کند. مدیری در ادامه به او می گوید اینکه چیزی نیست تازه من می دانم که چه چیزی توی آن نوشته شده و شروع می کند به صورت طوطی وار چیزهایی که در ذهنش مانده بود را برایش تعریف کردن.
در ریاضیات همیشه خنگ بود
در ریاضیات همیشه خنگ بود. مدیری هنوز که هنوز است علت ریاضیات در جهان را نمی داند. یعنی به نظرش بیهوده ترین و پوچ ترین درس است و هیچ وقت نمره ای بالا در این درس نگرفت! در درس هایی هم که به ریاضی مربوط است مثل جبر، فیزیک و غیره، هیچ وقت موفق نبود. مدیری از ریاضی متنفر بود. به عقیده او ریاضی فقط در حد جمع و تفریق مفید فایده است.
ماجرای بازی در فیلم های کیمیایی
همین چند وقت پیش خبری منتشر شد که مهران مدیری قرار بوده در فیلم جرم کیمیایی بازی کند.
پولاد کیمیایی در مصاحبه با ماهنامه صنعت سینما گفته که قرار بوده نقشی را که حامد بهداد در فیلم «جرم» کیمیایی ایفا کرده، مهران مدیری بازی کند. پسر کیمیایی دلیل بازی نکردن مدیری در این فیلم را درگیر بودن این بازیگر و کارگردان در پروژه های شخصی اش مثل قهوه تلخ عنوان کرده است. اما بد نیست بدانید که بعد از ساعت خوش و بعد از کنار رفتن از تلویزیون چندین کار خوب سینمایی به مدیری پیشنهاد می شود. قرار بود ضیافت را مدیری بازی کند تا پای کلید زدن هم رفتند؛ روز آغاز آمدند و گفتند فلانی نباشد. سر فیلم سلطان هم عین همین اتفاق افتاد. خیلی کارهای خوب سینمایی و تئاتر را در آن سه سال و نیم از دست داد و این برایش ضربه بزرگی بود.
وقتی یک شبه صدساله می شوی
حامد بهداد درباره او گفته بود: «چند وقت پیش مهران را دیدم. فهمیدم که مهران سه سال در جبهه جنگیده. من این را نمی دانستم. شگفت زده شدم. نمی دانم این آدم ها برای چه به جبهه رفتند، اما یک دلیل خیلی بزرگ دارند: ایران. یک دلیل بزرگ تر هم مادر است، دفاع از سرزمینمان در حافظه تاریخی ماست، دفاع از مرز و بوم کشورمان و من تازه فهمیدم که یک وجه از وجوه مهران چه چیزی دارد که من ندارم؛ پختگی حاصل از جنگ. او جمله خیلی قشنگی گفت: «وقتی جنگ را ببینی یک شبه صدساله می شوی!» من این حرف را قبول دارم. این حرف را می فهمم».
جوک بگویم؟ محال است!
سال ها قبل و در مصاحبه ای از مدیری سوال شده بود که آقای مدیری در یک جمع می توانید جوک تعریف کنید؟ و مدیری گفته بود: «شوخی می کنید؟ جوک تعریف کنم؟! محال است بتوانم چنین کاری ا نجام دهم. اصلا تا دوره نوجوانی فکر می کردم شاد بودن، آواز خواندن و هر کاری که آدم را سرخوش نشان بدهد کاری است به شدت جلف. به نظرم هیچ چیز بهتر از متانت نبود».
شهرام شکیبا: مدیری مثل چلوکباب کوبیده زعفرانی است
بد نیست بدانید که شهرام شکیبا، طنزپرداز معروف، چندی پیش در یادداشت طنزی درباره مهران مدیری نوشته بود: «درتس است که آبگوشت غذای ملی ماست، اما خیلی ها هستند که آبگوشت دوست ندارند، ولی من تا حالا کسی را ندیده ام که چلوکباب کوبیده را دوست نداشته و شناسنامه ایرانی داشته باشد. چلوکباب کبیده به قدری محبوب است که حتی گیاهخواران هم کباب کوبیده گیاهی درست کرده اند. مهران مدیری در ایران حکم چلوکباب کوبیده زعفرانی را دارد».
هم سید است و هم بچه جنوب شهر
حالا دیگر شاید همه آن گزارش معروف درباره محله قدیم مهران مدیری را خوانده باشند. گزارشی که در آن نوشته شده بود: مهران مدیری هم بچه پایین شهر است و هم سید است و هم مادرش خانم جلسه ای است. هر پنجشنبه اینجا جلسات قرآنی برگزار می شود که مادر مدیری در آنها شرکت می کند.
پدر خیلی خوبی داشت
به گفته همسایه های محله قدیم مهران مدیری، مهران پدر خیلی خوبی داتش که بر اثر سکته از دنیا رفت. مرد متین و موقری بود.
این طور که از حرف های همسایه ها برمی آید، مهران هم به پدرش رفته و از نظر خلق و خو شبیه به اوست. یکی از همسایه ها درباره او می گوید: «مهران خیلی پسر آقایی است؛ پسری تمیز و پاک. من هیچ چیزی از مهران ندیدم. هرکسی که پشت سرش صحبت کرده است که پسر بدی است اشتباه کرده است. او یک پسر ساده و مودب است».
این همسایه در ادامه گفته بود: «ختم پدر مهران مدیری غلغله بود. از همه جا آمده بودند.» او تاکید می کند: «خانواده مهران مدیری همه شان مذهبی هستند، هم از طرف مادر و هم از طرف پدر خیلی مذهبی اند و کلا مومن هستند. همه فامیل هایشان را که در مراسم ختم مهران دیده بودم مذهبی بودند. خود خانم مدیری چادر از سرش نمی افتد.»
همه تلخی های مدیری
البته نکته دیگری که درباره آقای مدیری باید یادآوری کرد این است که مهران مدیری برخلاف سریال ها و کارهای طنز تلویزیونی اش همیشه به تولید آثار جدی و حتی تلخ علاقه داشته است. به گزارش برترین ها خود او در مصاحبه با برنامه مثلث شیشه ای گفته بود: «در تئاتر نقش های جدی بازی می کردم از نظر شخصیتی هم آدم طنازی نیستم، بیشتر درون گرا هستم و مسائل جدی برایم جدی تر است. در آینده هم قصد ساخت اثری جدی را دارم». جالب است ( سوسا وب تولز ) بدانید مدیری چند سال پیش در گفت و گویی پیش از ساخت «شب های ببره» اعلام کرده بود: «تمامی کارهای طنزی که ساخته ام پرمخاطب و موفق بوده اند. اما با این حال از عملکرد خودم در زمینه طنزسازی راضی نیستم. طنزسازی به شغل من تبدیل شده است و همه افراد ازجمله تهیه کنندگان، منتقدان و… از من می خواهند که مجموعه طنز بسازم. اصل من چیز دیگری است. دوست دارم روزی برسد که کمدی موردعلاقه خودم را بسازم که در عین خنداندن، تلخی های بسیاری را نمایان سازد».
مصاحبه با مهران مدیری
کجا به دنیا اومدی ؟
میدان بروجردی . سر آسیاب دولاب.
جایی گفته بودی که طعم فقر را چشیدهای ؟
این مورد استثنایی نیست. خیلی از آدمهای همسن و سال من این طعم را چشیدهاند. بافت خانوادهها یا کارگری بود یا کارمندی.
الان نسبت به فقر چه حسی داری ؟
الان تفسیرم با دوران کودکی و نوجوانی فرق دارد.
بعد از نوجوانی همه ما یک دوران بی پولی را طی کردیم. الان هم هر لحظه ممکن است بی پول شویم.
اما این فقر خیلی سینمایی نیست که گاهی پول توی جیبمان نباشد. ولی از آن موقع خیلی از چیزهایی که دوست داشتیم داشته باشیم نداشتیم. خیلی از استعدادها مسیرش عوض میشد. در عین حال کمک میکند به رشد بعضی از استعدادها. مثلا ممکن است داشتن یک ساز برای آدم تبدیل شود به یک آرزوی دست نیافتنی.
کدام بخش از آرزوهایت بخاطر فقر از دست رفت ؟
من در کودکی هیچ وقت آرزوی مشخصی نداشتم.
یعنی هیچ آرزویی نداشتی ؟
چرا. منتها خیلی از نوجوانان هستند که قاطعانه میدانند چه میخواهند. مثلا خیلیها میخواهند خلبان شوند و این را از 12 تا 20 سالگی میگویند. ولی من آرزوی طولانیای نداشتم که به آن نرسیده باشم.
یعنی آرزوهایت زیاد و کوتاه مدت بودند ؟
بله . دمدمی بودم.
مثلا ؟
دوست داشتم زیست شناس شوم. هنوز هم دوست دارم.
تئاتر خواندی؟
بله. ولی از بچگی با کتابهای برادرم که زیست شناسی خوانده بود ورمیرفتم. شاید طولانیترین آرزویم این بود. کارهای تحقیقی درباره زندگی حیوانات. هنوز هم خیلی علاقهمندم. فیلمهای مورد علاقهام فیلمهای مستند است.
الان هم آرزوهای دمدمی داری؟
نه این مساله مربوط به ناپختگیهای دوران نوجوانی است.
چه سالی وارد دانشگاه شدی؟
سال 1365 .
بعد از خدمت سربازی؟
نه قبل از آن.
قبل از آن؟
ماجرای تحصیل من پیچیده است، اصلا واردش نشویم. سربازی، دانشگاه نصفه، بعد سربازی و ...
زمان جنگ جبهه هم بودی؟
بله خیلی جبهه ها بودم. ، مرصاد، حلبچه .
چرا نمیخواهی توضیح بدهی؟
اولا از ساعت هفت صبح سر کار بودم و خیلی خستهام و نمیتوانم تاریخها را بیاد بیاورم. ثانیا، بیوگرافی من نهایتا به چه درد میخورد؟
عصبانی که میشوی چه کار میکنی ؟
آن موقعیت را ترک میکنم . عکس العمل بدی نشان نمیدهم . آن محیط را ترک میکنم . سوار ماشین میشوم و رانندگی میکنم . رانندگی با سرعت زیاد در اتوبانهای تهران آرامم میکند . این دو مورد نقاط ضعف من است . دوست دارم کاری را که به کسی محول میکنم ، آن را به درستی انجام دهد.
در خلوتت چه کار میکنی ؟
مشغول سکوت میشوم . از آن سکوتهایی که شنیده میشود. فکر میکنم . نمیتوانم بگویم به چه چیزی . و مهمتر از همه موسیقی است ، موسیقی کلاسیک با صدای بلند .
سوال آخر کلیشه ای است ! چه بازیگرانی را دوست داری ؟
نمیشود بین دنیرو و دوپاردیو یکی را انتخاب کرد . بازیگران مورد علاقه ام یک لیست بیست نفرهء درجه یک را شامل میشود .
5 تا از این بیست تا را بگو .
رابرت دنیرو ، ژرار دوپاردیو ، آنتونی کوئین ، مریل استریپ ... کلارک گیبل را دوست ندارم ، همفری بوگارت را دوست ندارم ...
فیلمهایی که دوست داری کدامها هستند ؟
م: « هملت » کوزینتسف را چهل دفعه دیدم و ممکن است هشتاد دفعه دیگر هم ببینم . « باراباس » یکی از فیلمهای محبوب من است ، « پاپیون » ، « فیلم کوتاهی درباره عشق » و ... .
انتهای پیام/ص
به گزارش شبنم همدان به نقل از ورزش بانو : بتول مشرف جوادی، نایب رئیس بانوان فدراسیون جانبازان و معلولان با اعلام این خبر به سایت کمیته ملی پارالمپیک گفت: تیم والیبال نشسته بانوان برای شرکت در مسابقات بین قارهای خردادماه به چین اعزام میشود، اما هنوز برای برگزاری اردوهای این تیم تصمیمی نگرفتهایم.
وی درباره برگزاری اردوهای تیم های ملی اظهار داشت: اردوهای تیم های ملی برای شرکت در بازی های پاراآسیایی را در سال جدید برگزار می کنیم اما تلاش می کنیم تا اردوهای آماده سازی والیبال نشسته را امسال برگزار کنیم.
بتول مشرف جوادی درباره رشته هایی که به بازی های پاراآسیایی جاکارتا اعزام می شوند، گفت: در خصوص رشته های اعزامی به بازی های پاراآسیایی جاکارتا تصمیماتی گرفته شده، اما هنوز ابلاغ نشده است. با این حال برخی رشته های بانوان به این مسابقات اعزام می شوند.
وی درباره چهارمین دوره مسابقات قهرمانی کشور بسکتبال با ویلچر اظهار داشت: این مسابقات نسبت به دوره های قبل از کیفیت بالایی برخوردار بود و هر تیمی مجبور بود از سه بازیکن جوان استفاده کند. 21 جوان زیر 25 سال در این مسابقات شرکت کرده بودند و ما بین جوانان مسابقه دوستانه برگزار کردیم تا استعدادیابی کنیم و قرار است گزارش این مسابقات به ما اعلام شود و کارشناسان عملکردشان را بررسی کنند.
نایب رئیس بانوان فدراسیون جانبازان و معلولان در پایان یادآور شد: تلاش می کنیم اردوی سه روزهای را برای این بازیکنان برگزار کنیم تا کارشناسان فنی بازیکنان مستعد را انتخاب کنند.
انتهای پیام/ص
به گزارش شبنم همدان به نقل از ایسنا : دکتر مرضیه فریمانی پس از سالها تلاش به مادران نابارور که چندین بار اقدام به باروری ناموفق از طریق روش لانهگزینی جنین را داشتند، نوید میدهد.
این متخصص زنان و زایمان گفت: نخستین نوزاد حاصل از کاربرد در شکست مکرر لانه با روش PRP موفق به لانهگزینی در بیماری 42 ساله و اهل همدان با سابقه چهار بار شکست IVF(لقاح خارج از رحمی) دیده به جهان گشود که این نوزاد پسر است.
وی تصریح کرد: استفاده از روشهای IVF کمک قابلتوجهی به زوجین در حل مشکل ناباروری کرده اما همچنان تعدادی از زوجین بر خلاف استفاده از این روش موفق به باروری نمیشوند.
فریمانی با بیان اینکه یکی از دلایل عدم موفقیت IVF عدم لالهگزینی موفق است، تأکید کرد: روش PRP از تزریق داخل رحمی پلاسمای غنیشده از پلاکت خود فرد 24 تا 36 ساعت قبل از انتقال جنین استفاده میشود.
وی عنوان کرد: این روش میتواند به درک صحیح از پروسه لانهگزینی و فاکتورهای دخیل آن کمک شایانی کند که هنوز از مشکلات و مسائل ناشناخته در عمل ناباروری است.
این نوزاد با استفاده از حاصل کار تحقیقاتی کاربرد فاکتورهای موجود در پلاکت در بیماری با سابقه چهار نوبت شکست مکرر در لانهگزینی به علت فاکتور رحمی، برای نخستینبار در دنیا چشم به جهان گشود.
این اقدام به سرپرستی دکتر مرضیه فریمانی، متخصص زنان، زایمان و نازایی در بیمارستان فاطمیه تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی همدان و همکاری ادارهکل انتقال خون استان همدان بوده است.
خوشبختانه با اعلام تنایج اولیه این تحقیق در 8 مردادماه 95 توسط دکتر فریمانی در کمیته علمی پانزدهمین کنگره بینالمللی زنان و مامایی شاهد توجه سایر مراکز ناباروری به این موضوع شده که سایر مراکز نیز تحقیقات مشابه و همسویی در این راستا آغاز کردهاند.
امید است تمامی مادران که تلاش ناموفق باروری به روش IVF داشتهاند با این روش حضور گرم و شیرین نوزاد را در بین خانواده حس کنند.
انتهای پیام/ص
به گزارش شبنم همدان به نقل از همدان پرس : رئیس دانشگاه گفت: مرکز رادیوتراپی دولتی یکی از نیازهای درمانی بیماران سرطانی در همدان است که با راهاندازی پروژه مرکز جامع سرطان این مشکل برطرف میشود.
دکتر سید حبیباله موسویبهار با اشاره به اینکه راهاندازی مرکز جامع سرطان در همدان نیازمند حمایت خیران حوزه سلامت است، اظهار داشت: با ایجاد این مرکز، تمام خدمات درمانی مورد نیاز بیماران سرطانی شامل شیمیدرمانی، رادیوتراپی، غربالگری و روشهای تشخیصی و آزمایشات به صورت دولتی ارائه میشود.
وی افزود: عملیات ساخت مرکز رادیوتراپی در مرکز آموزشی درمانی بعثت در حال انجام است؛ اما به دلیل گستردگی کار، پروژه به صورت فازبندی اجرا میشود که در این خصوص، ایجاد مرکز رادیوتراپی در اولویت اجرا قرار دارد.
رئیس دانشگاه بیان کرد: ساختمان این پروژه در 7 هزار مترمربع در حال ساخت است که برای عملیات اجرای ایجاد ساختمان مرکز جامع سرطان، 15 میلیارد تومان اعتبار اختصاص داده شده که هزینه شده است.
وی عنوان کرد: بخش شیمیدرمانی کودکان و بزرگسالان مبتلا به سرطان کاملا به صورت دولتی در همدان به طور کامل در حال انجام است و خدمات مورد نیاز این نوع بیماران ارائه میشود.
موسویبهار با اشاره به نبود مرکز رادیوتراپی دولتی در همدان گفت: بیماران سرطانی برای درمان نیازمند مرکز رادیوتراپی دولتی هستند که با راهاندازی مرکز جامع سرطان این مشکل برطرف میشود.
وی افزود: مرکز رادیوتراپی به عنوان فاز نخست مرکز جامع سرطان در مساحت یک هزار مترمربع با اختصاص دو میلیارد تومان اعتبار ساخته شده است که تا پایان امسال به بهرهبرداری میرسد.
رئیس دانشگاه علوم پزشکی همدان تصریح کرد: دو دستگاه رادیوتراپی با اعتبار 18 میلیارد تومان خریداری و وارد کشور شده است که پس از نصب مرکز رادیوتراپی آماده خدماترسانی به بیماران میشود.
وی با اشاره به اینکه ایجاد سه مرکز سرطان در استان همدان پیشبینی شده است، گفت: ایجاد مرکز غربالگری سرطان در شهرستانهای کبودراهنگ و ملایر هم در دستور کار قرار دارد.
موسویبهار اظهار داشت: برای تکمیل مرکز جامع سرطان نیازمند حمایت خیران حوزه سلامت و وزارت بهداشت هستیم که به عنوان یکی از مهمترین مطالبات مردم استان در حوزه درمان در سفر وزیر بهداشت به ملایر مطرح میشود.
انتهای پیام/ص
کالا |
قیمت امروز (تومان) |
قیمت روز گذشته (تومان) |
سکه طرح قدیم |
یک میلیون و 165هزار و 200تومان |
یک میلیون و 139 هزار و 500 تومان |
سکه طرح جدید |
یک میلیون و 127هزارتومان |
یک میلیون و 130هزارتومان |
نیم سکه |
606 هزار تومان |
607 هزار تومان |
ربع سکه |
322هزار تومان |
318هزار تومان |
سکه یک گرمی |
206 هزار تومان |
204 هزار تومان |
دلار |
سه هزار و 995 تومان |
سه هزار و 866تومان |
یورو |
چهار هزار و 280 تومان |
چهار هزار و 190 تومان |
پوند |
چهار هزار و 850تومان |
چهار هزار و 823تومان |
درهم امارت |
1108 تومان |
1088 تومان |
هر انس طلای جهانی |
یک هزار و |
یک هزار و |
هر گرم طلای 18 عیار |
113 هزار و 633 تومان |
112 هزار و 503 تومان |
انتهای پیام/ص
به گزارش شبنم همدان به نقل از ایسنا : هنرمندانی در این کشور زندگی میکنند که بدون داشتن امکانات خاص، آتلیه و ابزار کار، در گوشهای از خانه، آثاری را خلق میکنند که در عین سادگی، دنیای تازهای را روی مخاطبان باز میکند. بسیاری از این هنرمندان سالها در گمنامی زندگی میکنند و تعداد بسیار کمی از آنها این شرایط را پیدا میکنند که بتوانند آثارشان را در نمایشگاهها یا گالریها بهنمایش بگذارند.
«هنرمندان خودآموخته» توانستند با بروز ذوق ذاتی، در سن بالا فرصت و مجالی برای ارائه هنرشان پیدا کنند. شاید در گوشهگوشه این سرزمین که هنر در وجود مردمش به ودیعه گذاشته شده، هزاران هنرمند خودآموخته دیگر باشند که کسی آنها را کشف نکرده است و آنها در گمنامی و ناشناختگی به خلق آثاری میپردازند که هیچ گالری و نمایشگاهی تا کنون مانند آنها را بهنمایش نگذاشته است.
به بهانه دومین سالگرد درگذشت حسن حاضرمشار - هنرمند خودآموخته عرصه نقاشی و خوشنویسی - مروری داریم بر زندگی چند هنرمند خودآموخته که توانستند با بروز خلاقیت هنریشان پس از گذشت سالهای زیادی از عمرشان، به شهرت برسند. شهرتی که گاه از مرزهای کشور هم فراتر رفت و آنها را بهعنوان هنرمندانی بینالمللی به دنیا معرفی کرد.
حسن حاضرمشار
حسن حاضرمشار که وضعیت جسمانیاش در روزهای آخر عمر، نامش را بیش از پیش مطرح کرد، هنرمند نقاش و مجسمهساز خودآموخته بود. ریههای این هنرمند در روزهای پایانی عمر آب آورد و بهسختی قادر به حرف زدن بود. او یکی از هنرمندان خودآموختهی این سرزمین است که یک روز وقتی کنار خیابان کارهایش را میفروخت، توسط کامبیز درمبخش (کاریکاتوریست) کشف شد و کارهایش در گالریها و نمایشگاهها معرفی شدند. هنرمندان مطرح به دیدن آثارش رفتند و از او کار خریدند.
اثر حاضرمشار
او هنرمندی گیلانی بود و از نوجوانی نجاری را از یک نجار ارمنی آموخت و سالها در این حرفه فعالیت کرد. او پس از یک تصادف، به کما رفت و بعد از این اتفاق، دیگر توانایی کار کردن نداشت. او برای گذراندن وقتش، نقاشی و مجسمهسازی کرد تا اینکه یک روز که کنار خیابان نشسته بود و کارهایش را میفروخت، کامبیز درمبخش او را کشف کرد. درمبخش معتقد بود او خیلی دیر کشف شد.
حسن حاضرمشار
مضامین و موضوعهای اصلی کارهای هنری حاضرمشار، حیوانات و طبیعت بود. او بهخاطر شغل نجاری که سالها در آن زمینه تجربه داشت، با متریال چوب بهخوبی آشنا بود و از آن برای ساخت مجسمه استفاده میکرد. او از لولههای مقوایی، فیبر و چوب برای ساختن مجسمه بهره میبرد و در کنار مجسمهسازی، به نقاشی و شعر نیز میپرداخت.
حاضرمشار متولد ۱۳۰۲ در رشت بود. او ۱۴ دیماه ۱۳۹۳ براثر ایست قلبی از دنیا رفت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد.
مکرمه قنبری
ننه مکرمه
شاید بتوان گفت که شناختهشدهترین هنرمند خودآموخته ایرانی، مکرمه قنبری است. او شهرت جهانی دارد و آثارش در نمایشگاههای بینالمللی عرضه شده است.
مکرمه قنبری معروف به «ننه مکرمه» در سال ۱۳۰۷ در شهرستان بابل متولد شد. ازدواج ناخواسته در ۱۴ سالگی و گذراندن زندگی سخت، تاثیر عمیقی بر روحیهی او گذاشت. این درد و رنج بعدها در نقاشیهای او نمود پیدا کرد. علاقه به هنر از همان دورهی کودکی در مکرمه وجود داشت، اما سرانجام این علاقه در ۷۰ سالگی این زن بهصورت تابلوهایی از نقاشی نمود پیدا کرد.
نقاشیهای ننه مکرمه
ماجرای جدی شدن علاقه مکرمه به نقاشی جالب توجه است. او گاو محبوبی داشت که فرزندانش به دلایل مختلف و بدون اطلاعاش، آن را فروختند. این اتفاق او را بهشدت غمگین کرد و باعث شد احساساتش را بهوسیله کشیدن طرحها و رنگآمیزی آنها بروز بدهد. اولین پرترهای که قنبری نقاشی کرد، تصویری از یک گاو بود که میزان تاثیر این اتفاق بر روح او را آشکارتر میکرد.
یکی از فرزندان مکرمه پس از اینکه متوجه علاقه مادرش به هنر نقاشی شد، در سفر به شهر برای او وسایل نقاشی تهیه کرد و آنها در اختیار او قرار داد. نخستین نمایشگاه این هنرمند خودآموخته در سال ۱۳۷۴ در گالری سیحون برگزار شد. او در سال ۲۰۰۱ برای برپایی نمایشگاهش به اروپا سفر کرد و بهعنوان «زن سال سوئد» برگزیده شد. استقبال از نمایشگاه مکرمه در سوئد باعث شد کشورهایی مانند انگلیس و آمریکا هم برای برپایی نمایشگاه از او دعوت کنند. در سال ۱۳۸۴ نیز نمایشگاهی از آثار قنبری در لسآنجلس برپا شده بود. اکنون مکرمه قنبری و نقاشیهایش در دنیا شهرت زیادی دارند.
خانه - موزه ننه مکرمه پس از طوفان
نقاشیهای این زن هنرمند عناصری از زندگی واقعی و همچنین خیالات او دارند. دیوارهای خانهی مکرمه که مملو از نقاشیهای او هستند، علاوه بر نشان دادن دغدغهها و رنجهای این زن، به نوعی بیانگر تاریخ شفاهی منطقهی زندگی او هستند. خانهی مکرمه قنبری اکنون به موزه و جایی برای بازدید علاقهمندان از هنر این هنرمند نقاش تبدیل شده است. البته این موزه بهدلیل وقوع سیل در شمال کشور چند وقتی است که دچار آسیبهای جدی شده و به گفته فرزندش، اگر رسیدگیهای لازم برای مرمت این خانه انجام نشود، این خانه - موزه ممکن است تعطیل شود و علاقهمندان نتوانند به دیدن نقاشیهای ننه مکرمه بروند.
مکرمه قنبری در دوم آبان ماه سال ۱۳۸۴ براثر عوارض ناشی از سکتهی مغزی در بیمارستان یحیینژاد بابل درگذشت. پیکر او را در حیاط منزلاش به خاک سپردند.
منور رمضانی معروف به ننه حسن
ننه حسن
منور رمضانی معروف به «ننه حسن» دیگر هنرمند خودآموختهای است که توانست با نقاشیهایش دل علاقهمندان به هنر را بهدست آورد. ننه حسن اکنون در آستانه ۸۰ سالگی است. او در ابتدای ۷۰ سالگی، خودکار به دست گرفت و نقاشی را شروع کرد.
این هنرمند از سال ۸۷ شروع به نقاشی با خودکار کرد و جهانبینی خودش را روی کاغذ آورد. پسرش وقتی علاقه و استعداد او را دید، متریالهای دیگر را به او معرفی کرد. حالا او با مواد دیگری مانند اکریلیک هم کار میکند.
نقاشی اثر ننه حسن
داستانها و خاطرات دوران مختلف زندگی، اسطورههای ملی و بومی و خوابهایی که ننه حسن میبیند، بیشترین تاثیر را در نقاشیهایش دارد. منور خانم از هفت سالگی قالی میبافت. نقشهایی که آنها در قالی میبافتند، سینه به سینه منتقل شده و به او رسیده است و حالا او آنها را روی بوم میآورد.
ننه حسن برای قالیبافی، خودش رنگ درست میکرد و همین باعث شد در زمینه رنگ استاد باشد و دنیای آنها را خوب بشناسد. کار ننه حسن کاملا تجربی بود. نقشهایی که در قالیهایش به کار میبرد، امروزه در نقاشیهایش دیده میشود. در لابهلای کارهایش نقشهای خالی هم دیده میشود. او پس از چند سال برای خودش یک سبک خاص دارد و کاملا خلاقانه کار میکند.
ننه حسن
آثار ننه حسن تا کنون در نمایشگاههای مختلفی بهنمایش گذاشته شده است. او نمایشگاهی در لسآنجلس، گالری سیحون، گالری شیرین و خانه هنرمندان برپا کرده است.
منور رمضانی در سال ۱۳۱۶ در سهرورد متولد شد و اکنون ساکن شهرستان زنجان است. او درباره نقاشیهایش گفته است: «هر چیزی که به ذهنم میرسد، نقاشی میکنم. از کتابهای قدیمی، شمشیرها و جنگها و یا آداب و رسوم خانوادهها را دوست دارم نقاشی کنم. در بچگیام کتابها و قصهها را برایم میخوانند و آنها در ذهنم هنوز مانده است. از رستم و سهراب تا مراسم عروسی و عزا همه داستانها در ذهنم نقش میبندند.»
بیبی حاضر امیدواری
بیبی حاضر
همین چند وقت پیش بود که «بیبی حاضر امیدواری» با آن ظاهر آرام و مهربانش در خانه هنرمندان روی یک صندلی نشست و با عروسکهایش، پیر و جوان را جادو کرد.
«بیبی حاضر امیدواری» هنرمندی ۹۰ ساله است که عروسک میدوزد. عروسکهایی که هر کدام راوی قصهای از سالهای دور هستند، قصههایی که در شبهای کودکی، مادر و مادربزرگش برای او تعریف میکردند و او حالا با ساختن عروسکهایش به آنها جان بخشیده است.
عروسک دستساز بیبی حاضر
او از کودکی با دوستانش عروسک درست میکرد. بعد که ازدواج کرد و بچهدار شد، این کار را چند سال رها کرد. زمانی که بیبی حاضر برای زندگی به شیراز رفت، در خانه پسرش که مجرد بود و روزها سرِ کار میرفت، ساکن شد. به همین دلیل، او در طول روز احساس تنهایی میکرد. با خودش گفت نمیتوانم همینطور بنشینم و دست روی دست بگذارم. برای همین شروع کرد به درست کردن عروسک.
عروسکهای بیبی حاضر
خودش در اینباره گفته است: «چون عشق این کار را داشتم. عروسکهایم را به بچهها هدیه میدادم و آنها خوشحال میشدند. رفتهرفته تعداد عروسکها زیاد شد. تا به این سن، این کار را دنبال میکنم و میخواهم باز هم عروسک درست کنم، چون عشق این کار را دارم. اگر یک روز ناراحت باشم، عروسکهایم هم ناراحت و گرفته هستند و اگر خوشحال باشم، آنها را قشنگ درست میکنم.
قصههای این عروسکها را مادربزرگم، مادرم و خاله جانم برایم تعریف میکردند تا خوابم ببرد. خیلی از این قصهها بهخاطر اینکه پیر شدهام از یادم رفته است. برای قصههایی که یادم مانده است، عروسک درست میکنم و آنها را برای کسانی که به دیدن عروسکها میآیند تعریف میکنم.»
بیبی حاضر امیدواری اهل کازرون است. عروسکهای دستساز او هر کدام معرف قصههایی از زادگاه بیبی هستند. او از جمله هنرمندانی است که با تکیه بر فرهنگ فولکلور مناطق جنوب غربی فارس، به صورت کاملا خودآموخته و تجربی به بافندگی و آفرینش عروسکهایش مشغول است.
یکی دیگر از ویژگیهای آثار امیدواری این است که تمام مواد مورد استفاده او یا از پارچههای دورریختنی تهیه شده یا از کامواهایی است که توسط او با شکافتن بافتهای دورریختنی بهدست آمده است.
اینها فقط چند نفر از هنرمندان خودآموخته ایرانی هستند که موفق شدهاند، در این سالها بهواسطه نمایش آثارشان دیده شوند؛ ایران هنرمندان خودآموخته زیادی دارد که یا مجالی برای معرفی و نمایش آثارشان پیش نیامده یا حمایتی از طرف سازمان یا نهادی برای معرفی آنها به جامعه انجام نشده است.
انتهای پیام/ص