به گزارش شبنم ها، در سالهای گذشته وقتی در خیابانهای شهر تردد میکردیم گاهی زمزمههایی میشنیدیم و آگهیهایی که پنهانی دست به دست میچرخید و عدهای را هم به خود جذب میکرد، آگهی برگزاری کلاسهای حرکات موزون که به صورت غیر رسمی و بدون مجوز برگزار میشد و حتی برای گرفتن آنها میترسیدند و عدهای بی تفاوت از کنار آنها رد میشدند.
اما این روزها فقط کافی است سری بچرخانیم و دیوارهای شهر را با دقت ببینیم و یا در فضای مجازی جست و جویی کنیم تا با چند صفحه از این نوع آگهیها مواجه شویم، آگهی دی جی خانم مخصوص مجالس بانوان، آموزش انواع حرکتهای موزون محلی و خارجی و .... تا جاییکه حتی آموزش رقص به بسیاری از مهدهای کودک نیز کشیده شده است.
آگهی اعزام دی جی و خواننده زن برای مجالس از جمله آگهیهایی است که این ضرب المثل را به خاطر میآورد که گل بود به سبزه نیز آراسته شد، در حالی این آگهیها دیگر به راحتی و بدون ترس و واهمهای در شهرمان در حال گسترش است اما گویا مسئولان هنوز آنها را به عنوان یک تهدید فرهنگی جدی نگرفتهاند.
سراغ آگهیهای اینترنت رفتیم، به یک آگهی برخورد کردیم که برای اعزام دی جی خانم به مجالس و مهمانیها آگهی پررنگ و لعابی منتشر کرده بود، با آنجا تماس کردیم تا از جزئیات نحوه بستن قرارداد با آنها با خبر شویم.
شماره را گرفتیم بعد از چند بار بوق زدن آقایی گوشی تلفن را جواب داد و شروع کرد به پرسیدن سؤالهایی تا بهترین گزینهها را برای مراسم فرضی به ما پیشنهاد دهد، سؤالهای خود را با زمان برگزاری مراسم و نوع مراسم آغاز کرد.
- مراسمتون چه تاریخیه؟ ۱۰ مرداد.
- عروسی، مهمونی، نامزدی یا تولد؟ تولد.
-رده سنی مهمون ها چطوره؟ بین ۱۸ تا ۳۰ سال.
بعد از این پرسشهای اولیه کمی مکث کرد و گفت: تاریخی که برنامه دارید تاریخ شلوغی است ولی ما سعی میکنیم تبیعض قائل شویم و بهترینها را برای شما فراهم کنیم.
مسئول پاسخگویی تلفن که سعی میکرد ما را برای بستن قرارداد با آنها راضی کند تلاش می کرد بهترین پیشنهادهایشان را برایمان مطرح کند، مانند اینکه اگر مراسمتان تا نیمههای شب هم طول بکشد مشکلی ندارد و دی جی تا هر زمان بخواهید در خدمت شماست و برای هر ساعت بیشتر، ۱۰۰ هزار تومان به مبلغ قرارداد اضافه میشود و اگر برنامه مختلط باشد همراه دی جی خانم یک اپراتور آقا هم میفرستیم!
۱۵ میلیون تومان هزینه یک شب مهمانی با دی جی خانم
پس از تعریف از عالی بودن کار خوانندههای زن و مرد نوبت به قیمتها رسید، قیمت پکیجها از ۴۵۰ هزار تومان شروع میشود که در این بسته هر کدام از دی جیها حدود ۴ تا ۵ سال سابقه دارند و سه ساعت برنامه اجرا میکنند و حمل و نقل وسایل آنها نیز رایگان است، بسته بعدی ۶۵۰ هزار تومان، سپس ۸۵۰ هزار تومان و بسته ای که به گفته او بهترین پیشنهاد آنها بود ۱۵ میلیون تومان هزینه داشت که شامل نورپردازی بلک لایت، سیستم صوتی بهتر، دستبندهای بلک لایت به تعداد میهمانان که تا ۱۲ ساعت نور دارد، نورپردازی حرفهای با افکتهای خاص، عکاس و فیلمبردار،شومن یا شو وومن، فایر و لیزر شو، ابر یخ و موارد دیگری که باعث گرانتر شدن بسته شده بود.
سرو انواع نوشیدنیهای مجاز و غیر مجاز توسط بارمن!
پس از مکث کوتاهی آقایی که پشت خط بود پرسید؟ آیا در مراسم درینک هم وجود دارد یا خیر؟ که در صورت وجود درینک یک بارمن حرفهای برای آبمیوه، سرو کوکتل، میکسر و درینک در اختیارتان قرار میگیرد.
وی در پاسخ به اینکه آیا این افراد مجوز فعالیت دارند یا خیر گفت: اینها کاملا توجیه شدهاند و هر کدام ۱۲ سال سابقه دارند، در پکیج ۴۵۰ هزار تومانی افراد ۴ یا ۵ سال سابقه دارند مثلا در ماه ۷ یا ۸ برنامه رفتند اما حرفهای ها غیر از ماه رمضان و ماه محرم و صفر بالای ۱۲ تا برنامه میروند. پیشنهاد ما چیزی است که تا کنون هیچکس در تهران انجام نداده است و ما دنبال کارهایی هستیم که تا کنون کسی در تهران آن کارها را انجام نداده باشد.
مسئول رزور افزود: اگر مهمانی همه خودی هستند داستان فرق دارد، دی جی با مجوز در ایران وجود ندارد ما برای نور و صدا مجوز داریم اما در ایران تا کنون کسی برای این کار مجوز ندارد و همراه دی جی خانم، دی جی آقا هم میفرستیم که اگر مشکلی پیش آمد او جواب بدهد.
او که میخواست از هر جهت کیفیت کار گروه خود را ثابت کند، پرسید: آیا خودتان مکان دارید یا ما جایی را برایتان آماده کنیم؟ اگر بخواهید میتوانیم برایتان پیدا کنیم در حوالی پونک باغ سالن یا باغ تالار میتوانیم هماهنگ کنیم. امنیت جاهایی که ما پیشنهاد میکنیم تأمین شده است و امنیت داخلی را هم تضمین میکنیم که یکدفعه از در و دیوار ۴ نفر مسلح، داخل نریزند و در اطراف محل هم بادیگارد میگذاریم.
ضمانت تأمین امنیت مراسم از سوی برگزار کنندهها!
قیمتهایی که برای سالنها و یا باغها پیشنهاد داد به این ترتیب بود: سالن اجتماعات بالای یک میلیون و هفتصد هزار تومان، واحدهای سالنی بالای ۲ میلیون تومان، باغ سالن بالای سه و نیم میلیون تومان و باغ تالار بالای ۴ و نیم و ۵ میلیون تومان.
او در آخر باز هم تأکید کرد که ما همه چیز را هماهنگ میکنیم و با اطمینان میگوییم امنیت را از هر لحاظ براتی هر کاری برایتان تأمین میکنیم و .....
در حین صحبت با آقایی که تلاش میکرد ما را برای بستن قرارداد توجیه کند سؤالهای زیادی برایم ایجاد شده بود، آیا مسئولان فرهنگی ما خبر دارند در زیر گوشمان در این شهر چه اتفاقهایی در حال رخ دادن است؟ چه کسی مسئول نظارت بر آگهیهایی است که در فضای مجازی و اینترنت روزانه منتشر میشود و تا کنون چند نفر طعمه این آگهیها شده اند؟ به کجا چنین شتابان در حرکت هستیم و چه نهادی باید ترمز این ناهنجاریها در جامعه را بکشد؟
در حالیکه در این آگهیها نوشته شده است که دی جی خانم برای مراسم و جشنهای مخصوص بانوان، اما وقتی با آنها تماس گرفته میشود لایههای پنهان این آگهیها مشخص میشود که بسیار تأسف آور است و جای نگرانی دارد.
اما یک فاجعه دیگری که دامن گیر مردمان شهر ایران شده اینکه دانشجویانی که چندی بعد از فارغالتحصیلی باید سوگند بخورند که حافظ جان و اسرار بیماران و مراجعهکنندگانشان باشند چطور امروز با جسد مردهها سلفی میگیرند و در شبکههای اجتماعی نمایش میدهند؟!
هنوز چند ماهی از اعتراضات گسترده پزشکان برای ساخت سریال طنزی درخصوص این قشر نمیگذرد که پزشکان آینده فاجعهای به بار میآورند!! حال باید پرسید سریال در حاشیه گاهی با اتفاقاتی که در واقعیت جامعه پزشکان رخ میدهد خیلی فاصله دارد... در حاشیهای که البته با پزشکان قلابی شوخی میکرد نه واقعی.
کافی است گشتی در فضای مجازی بزنید تا متوجه شوید روزانه چند نفر قربانی گرفتن عکس سلفی از اماکن خطرناک میشوند، دختری که از پل سقوط میکند. کوهنوردی که از قله میافتد و... اما حالا در ایران سلفی جدید باب شده و دانشجویان پزشکی با مردگان سلفی میگیرند. در دنیا به خاطر سلفی میمیرند و در ایران با مرده سلفی میگیرند!!!
هر دو کار ناشی از بیفکری است اما قطعا اگر قرار باشد روزی از لحاظ اخلاقی بین این دونفر داوری بشود او که حقالناس به گردنش است و بیرضایت خانواده متوفی و بدون احترام به فرد جان باخته با چهرهای گشاده دوربین را در میآورد و سلفی خود را کنار اجساد شرحه شرحه نمایش میدهد، بیشتر محکوم است و از لحاظ اخلاقی موجب انزجار بیشتری میشود.
سلفی این اتفاق پدیدهای است که در حال انتشار است و گاهی آسیبهای اجتماعی را به همراه میآورد. پدیدهای که به راحتی نمیتوان از کنارش گذشت. کافی است که یک لحظه خودمان را جای خانوادهها قرار دهیم و چهره خودمان را وقتی که سلفیها با تن بیجان مردگانمان به دستمان میرسد، تجسم کنیم. بازی، بازی عجیبی است. سلفی در ایران با عنوان «خودم» روی موجی سوار شد تا به «همین الان یهویی» رسید. همین الانهایی که از آن ماندگارها میشود اما با چاشنی تلخ. یک گسترش ناگهانی.
همین است که به فکر فیلتر کردن شبکههای اجتماعی میافتند. طبق آمار منتشر شده، در سال ۹۲ حدود دو میلیون نفر از شهروندان ایرانی، در شبکههای مختلف اجتماعی عضو بودند. رفته رفته این رقم در سالجاری به ۴۰ میلیون نفر افزایش یافت که رقمی باورنکردنی بود. گروه پشت گروه ساخته شد. حتی پای فالگیرها و رمالها و... نیز به این گروهها باز شد و حالا... اتفاقی ناگوار باب شده سلفی دانشجویان پزشکی با اجساد!!
دانشجویانی که چندی بعد از فارغالتحصیلی باید سوگند بخورند که حافظ جان و اسرار بیماران و مراجعهکنندگانشان باشند چطور امروز با جسد مردهها سلفی میگیرند و در شبکههای اجتماعی نمایش میدهند؟!
متاسفانه باید گفت ولع دیده شدن و کار جدید انجام دادن به هر قیمتی باعث شده تا برخی پا را فراتر از اخلاق برده و کارهایی انجام دهند که نباید!! اما از دانشجویان پزشکی این کار شاید بعید بود و برای همین جامعه در موجی از دلخوری از جامعه پزشکان و دانشجویان فرو رفت.
ابتکار عملی به وسعت جسد
این بار، دانشجویان پزشکی، دانشگاههای مختلف، از خود ابتکار عمل به خرج دادند و عکسهای سلفی از خود در سالن تشریح ثبت کردند. آن هم نه با در و دیوار این سالن، بلکه با تنهای از هم شکافته مردگان. با چشمهای از حدقه درآمده یا با قلب متوفی که بازماندگانش، تن وی را برای تحقیق این دانشجویان در اختیار دانشگاههای علوم پزشکی قرار دادند. سوگندی که پزشکان در امانت داری میخورند، در چه مقطع و چه زمانی باید خوانده و یاد شود؟
جالب است که درپی هر خبری، واکنشهای مختلفی را هم شاهد هستیم. واکنشهایی که لایکهای فراوانی هم میخورد ولی چون همیشه و همه جا، قضاوت کار مشکلی است، باید ببینیم خودمان در شرایط مشابه آیا این کار را انجام میدهیم یا خیر؟ نمیتوان گفت حالا این تصور بین اکثر جامعه ایجاد شده که آیا ما اجسادی را که برای تحقیق و خدمت به علم پزشکی به بیمارستانها میدهیم موجبات شوخی و خنده دانشجویان را فراهم میکند؟! آیا مردم نباید جنازههای خود را برای تحقیق بدهند؟! با آنها بازی میکنند و الکیالکی، تکهتکهشان میکنند؟! واقعا یک فرد ۱۹-۱۸ ساله با عزیز یک خانواده چطور عکس میگیرد؟ آن هم به حالت تمسخر. آیا بعدا از این جماعت انتظار داریم به بیماران رحم کنند؟
اخلاقی با عنوان حرفهای
اخلاق حرفهای، مقولهای است که در هر سطحی و با هر شغلی، در ابتدا باید به آن نه در ملاءعام بلکه با وجدان خودمان به آن سوگند یاد شود. سوگندی که ماندگارترین مبحث کاری و زندگی هر فرد خواهد بود. رضا میگوید: باید در کنار معارف اسلامی و... «اخلاق حرفهای» جزو سرفصل دروس دانشگاهها قرار بگیرد. سقوط آزاد اخلاق در این راستا مشهود است و دیگر هیچ. محدثه میافزاید: من اگر زمانی بیمار شوم و خدای ناکرده کارم به جراحی بکشد، میترسم دکترها از من عکس بگیرند و در اینترنت بگذارند. حالا دیدید موارد مطرح شده در سریال «در حاشیه» چقدر راست بود؟
لازم به ذکر است، چندی پیش سازمان نظام پزشکی که پیش قراول مقابله با تولید سریال مهران مدیری بود و پیش و حین تولید سریال درحاشیه با انتشار یک نامه رسماً به مقابله با ساخت چنین اثری پرداخت و این کمدی را اثری در راستای سلب اعتماد عمومی به پزشکان خواند و پس از این نیز قاضیزاده هاشمی، وزیر بهداشت از پرده بیرون آمد و در آخرین کوشش، نامهای سرگشاده خطاب به رئیس سازمان صداوسیما در مخالفت با این سریال منتشر کرد که سلسله تلاشها برای توقف ساخت این سریال را نشان میداد.
برخورد شدید با گرفتن عکس سلفی با اجساد
بعد از این جریانات اما خبری شده که از برخورد وزارت بهداشت با این دانشجویان میدهد.
درپی انتشار عکسهای سلفی در اتاق تشریح با اجساد، رئیس سازمان پزشکی قانونی از برخورد شدید انضباطی با این دانشجویان خبر داد. احمد شجاعی رئیس سازمان پزشکی قانونی از برخورد انضباطی با جوانانی که با اجساد سلفی گرفتهاند خبر داد.
وی گفت: اگر این اتفاق در سالنهای تشریح پزشکی قانونی رخ داده باشد قطعا با این افراد برخورد میشود.
رئیس سازمان پزشکی قانونی تأکید کرد: این افراد قطعا به کمیته انضباطی معرفی میشوند و با آنها برخورد خواهد شد.
اما سوال اصلی باز هم باقی میماند!! آیا یک دانشجو باید تا این حد تحت کنترل قرار بگیرد؟ باید تلفنهای همراهشان را تحویل بگیرند و یا شبکههای اجتماعی را فیلتر کنند تا این فجایع به بار نیاید؟ چرا اندکی تامل در پس این اتفاقات صورت نمیگیرد؟! وقتی این گونه اتفاقات را میشنویم باید به مسئولین برای فیلترینگ حق بدهیم!
منبع: فارس و سیاست روزن
دیدگاه شما