2. آذر 1399 - 18:33   |   کد مطلب: 7737
پیکره مجروح اما غیرتمند فرهنگ ایرانی، نیازمند تیمار است نه تیرخلاص! آن هم با وضع قوانین ضددینی و ضدارزش‌های ملیِ تمدنی به اسم ایران. پس لطفا اگر تیمارگر خوبی نیستید، تیرخلاص نزنید.
 لطفا تیرخلاص را به تن مجروح فرهنگ نزنید/اگر درمانگر نیستید دردی اضافه نکنید

به قلم: منیره غلامی توکلی

به گزارش شبنم ها به نقل از  پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، چندی پیش فرشته روح‌افزا معاون خواهران سازمان بسیج دانشجویی خبر از نشستی داد که در آن مجید انصاری معاون پارلمانی رئیس جمهور به مجلس پیشنهاد جالبی داده بود و عنوان کرده بود که از ترکیه و لبنان الگو بگیرید و بی‌حجابی را آزاد کنید!».

این خبر که تکمیل‌کننده و مصداق عینی سیاست‌زدگی دولت در امور فرهنگی مخصوصاً حجاب و عفاف است هر چند شوکه‌کننده بود اما از این دولت خلاق البدیعیات فی‌الامور المسلّمات، چندان هم دور از انتظار نبود! چرا که خبرهای جنجالی از عملکرد مردان اول وزارت‌خانه‌های دولت اعتدال نشان از گم‌گشتگی راه دارد به طوری که گویی همه چیز در از مدار اعتدال خارج شده و در فضای ولنگاری و بی‌قانونی پیش می‌رود!

یک روز دست دادن وزیر خارجه سوژه خبری می‌شود و یک روز دیگر جنتی پسر که سکان‌دار وزارت‌خانه فرهنگ و ارشاد اسلامی و شما می‌توانید آن را «وزارتخانه فرهنگ آزاد منهای اسلامی» بنامید، در مجوز دادن و اجرای تک‌خوانی زنان در ایام محرم سوژه ساز می‌شود از معاون امور زنان و خانواده ریاست جمهوری هم نمی‌توان چشم پوشید، مخصوصا با برگزاری نشست‌ "سلامت زنان و رفتارهای پرخطر با تمرکز بر تن‌فروشی"» که در آن کارشناسان پیرامون فراهم کردن شرایط راحت‌تر و ایده‌آل برای زنان تن‌فروش و نامیدن آنها به " کارگران زحمت‌کش جنسی" پیشنهاداتی ارائه کردند! و در آخر شاهکار پیشنهاد از بخ و بن کندن قانون حجاب و عفاف در جامعه توسط یکی از دولتمردان به مجلس شورای اسلامی... مع‌الهذا عملکرد دولت در برخی از امور که بیشتر به مسائل فرهنگی و ارزش‌های انقلاب اسلامی برمی‌گردد مصداق این ضرب المثل است: این امامزاده کور می‌کند که شفا نمی‌دهد!.

با این حال، منظور از این مطلب ابراز تأسف و نگرانی از نگاه ویژه!! دولت به امور فرهنگی است، اموری که اگر بگوییم به سیاست‌زدگی دچار شده است گزافه نگفته‌ایم. این واقعیت بسیار دردناک است که فرهنگ یک جامعه از دو جبهه خودی و غیرخودی( دشمن) مورد هجمه قرار گرفته باشد و دردناک‌تر از آن اینکه جامعه ما هم دچار چنین تراژدی شده است.

روزی که مقام معظم رهبری، از فتنه دشمن علیه فرهنگ ایرانی – اسلامی در قالب تهاجم فرهنگی گفتند، روزی که ایشان دغدغه‌مند و نگران از شبیخون فرهنگی سخن به زبان آوردند، کمتر کسی بود که متوجه بزرگی این خطر شده باشد و اینک به جایی رسیده‌ایم که حال، منافقان فرهنگی کمر به از پای درآوردن اصولی که مایه ارزش‌های اسلامی انقلاب ما است بسته‌اند.

در عرصه تهاجم فرهنگی، طبل جنگ علیه بنیان خانواده چند سالی است که به روش‌های گوناگون توسط دشمنان نظام کوفته شده است و عملکرد نامناسب دولتمردان در خصوص عدم بازنگری در سیاست‌های جمعیتی آب بر آسیاب دشمن ریخته است، آبی که همچنان می‌جوشد و آسیبابی که همچنان می‌چرخد.

در این عرصه، جنگ علیه عفت و حیای زن ایرانی با تزریق نامحسوس و سپس محسوس الگوهای طَرد شده غربی چنان اوج گرفت که اگرچه هنوز مغلوبه نشده است اما با کوتاه‌اندیشی و سهل‌انگاری تا مغلوبه شدن فاصله چندانی ندارد...

در این عرصه، زن عفیف و محجبه مسلمان یا مادر خانه‌دار از گردونه اجتماع طرد و سپس حذف شده و در یک چشم برهم‌زدن! معادلات مطالبات زنانه طوری تغیر می‌کند که شغل و حضور در ورزشگاه اصلی‌ترین دغدغه‌ها می‌شود و کم کم زنان خیابانی و روسپی نه به عنوان یک مجرم و هنجارشکن که به عنوان یک کارگر در عرصه تخریب چهره فضای شهر مورد توجه و دلسوزی قرار می‌گیرند!!

در این عرصه مردان، آرایش زنانه می‌کنند و زنان با لباس مردانه – لباس‌های کوتاه – به خبایان‌گردی می‌پردازند و آمران به معروف و ناهیان از منکر به شهادت می‌رسند! و در نبود امران به معروف  و به خواب زدگی مسئولین خانه‌های فساد رونق می‌گیرند و ازدواج‌ها سپید می‌شوند و پرونده روابط خارج از عرف زنان و مردان، خیانت زنان به همسرانشان، اعتیاد زنان، دختر محجبه از کلاس درس دانشگاه اخراج می‌شود و اردوهای مثلا علمیدانشجویی!! کاباره تبدیل می‌شود... و صدالبته کسی هم دم‌ نمی‌زند و اعتراضی ندارد و به قولی همه چیز آرومه ....

در عرصه جنگ نرم تمام مصادیق فرهنگی بوی سیاست می‌دهد و سیاست در حال دور شدن از دیانت می‌شود... 

وای به حال میدان مبارزه فرهنگی که اتاق فکر آن نه تنها ضعیف‌ترین عملکرد در تقابل با دشمن بلکه نزدیک‌ترین عملکرد به خواسته دشمن را داشته باشن و متأسفانه بزرگ‌ترین متولی امور فرهنگی جامعه ما یعنی وزارت‌خانه فرهنگ و ارشاد اسلامی از این قاعده مستثنی نیست.

این واقعیت که در میدان جنگ علیه فرهنگ، قدرت نرم یک جامعه اعم از سبک زندگی،  نگرش به ارزش‌های دینی و ملی، ذائقه معنوی مردم و به طور کلی مفهومی به عنوان " تعصب و غیرت"  مورد حمله قرار می‌گیرد حرف اشتباهی نیست.

این واقعیت که در میدان جنگ علیه فرهنگ، قشر زنان به عنوان انتقال‌دهندگان فرهنگ به نسل‌ها از نخستین مواضع هدف دشمن هستند، دروغ و بزرگنمایی نیست.

دسته کم گرفتن این استراتژی جنگ نرم که بر پایه عفاف‌زدایی از زنان، کم ارزش کردن بنیان‌خانواده و افسارگسیختگی رفتاری زنان در ارتباطات اجتماعی بناشده است، کار هیچ فرد عاقلی نیست...

این واقعیت که میدان جنگ فرهنگی، زمانی مغلوبه می‌شود که فکرها تغییر کرده و ذائقه‌ها به متناسب فکرها معماری شَود و قوانین در برابر خواسته‌ها حذف یا تغییر یافته یا دور زده شود، توهم و خیال نیست. 

وای به حال جامعه‌ایی مسلمان و منضبط که متولیان امور فرهنگی‌اش، فرش قرمز برای ضدفرهنگ پهن کنند و برای ورودش مارش بنوازند و در این راستا از جوامع لائیک ... به عنوان الگوی زنده نام ببرند؛ این حرکت زیبنده هیچ وطن‌پرست بلندفکری نیست.

خیانت شاخ و دم ندارد و همه خیانت‌ها هم فروش اطلاعات نظامی و امنیتی نیست، خیانت فرهنگی، خیانت به یک تاریخ است، خیانت به یک هویت است، خیانت به یک اصالت است و خیانت به باورهای ملی و مذهبی است که قرن‌ها جامعه بر پایه آن نهاده شده است...

پیکره مجروح اما غیرتمند فرهنگ ایرانی، نیازمند تیمار است نه تیرخلاص! آن هم با وضع قوانین ضددینی و ضدارزش‌های ملیِ تمدنی به اسم ایران. پس لطفا اگر تیمارگر خوبی نیستید، تیرخلاص نزنید.

انتهای پیام/

دیدگاه شما

آخرین اخبار