7. تير 1395 - 18:05   |   کد مطلب: 10733
آسیب‌شناسی سکوت در تئاتر شهر- ۲
حصاری که فروریخته شد
تئاتر شهر چند صباحی است که دیگر آن رونق گذشته را ندارد و اگر جذابیتی برایش مانده، به لطف دو سالن جانبی سایه و چهارسو است. چرا تئاتر شهر به عنوان بدنه اصلی تئاتر کشور آرام آرام به سمت فراموشی پیش می‌رود؟

به گزارش شبنم ها به نقل از تسنیم :

اول دهه هفتاد شمسی، دهه تغییرات عمده بود. با پایان گرفتن جنگ، گویا قرار بود تصویر ایران از جنگ زدوده شود. هر آنچه نشان دهنده محصور بودن کشوری در جنگ بود بایستی حذف می‌شد و اولین و راحت‌ترین مکان برای حذف چنین نشانگانی پارکها بودند. حصارشان برچیده شد. سردرهای بزرگشان حذف و به تابلوهای زمینی هبوط کردند و در نهایت نامشان بوستان شد. حدف حصار بوستانها در آن سالها می‌توانست دو مفهوم را تداعی کند. نخست نوعی سرخوشی ناشی از آزادی پس از جنگ با در اختیار نهادن فضاهای عمومی به مردم بود. اما شاید مهمترین دلیل آن نفس بوستان بود که با تفریح و سرگرمی گره خورده بود. در دستگان نشانه‌شناسی مکان و زمان «بوستان در دهه هفتاد» آزادسازی این عرصه سبز، دلالت بر نوعی آزادی در سرگرمی بود.

حدف حصار بوستانها موافق و مخالفانی داشت؛ اما هیچگاه در حد یک پرونده جنجالی باز نشد. بیشتر ایرادها نیز به مسأله ورود معتادان و اراذل به بوستان منتهی می‌شد. برای مثال در ششم مرداد 1384، جام‌جم در گزارشی تحت عنوان «بوستان‌هایی مملو از دلهره» از اتفاقات ناگوار در بوستانها سخن می‌گوید و در بخشی از این گزارش به مسأله حصارها اشاره می‌کند. نگارنده به نقل از معاون انتظامی سابق ناجا می‌نویسد «حذف حصار پارکهای بزرگ کشور عامل ناامنی و افزایش ناهنجاری در این اماکن است.» 

وی افزوده بود: «این حرکت بدون هماهنگی نیروی انتظامی صورت گرفته است.»

گفته‌های این مسئول انتظامی البته با واکنش محمد مختاری، مدیرعامل وقت سازمان پارکها و فضای سبز شهر تهران مواجه می‌شود که می‌گوید «اصولا ما نمی‌توانیم برای پارکها دیوار بکشیم؛ چون بالاخره مردم ممکن است در هر ساعتی بخواهند از این مکان لذت ببرند. از طرف دیگر، نمی‌توانیم نسبت به مشکلات احتمالی برای مردم هم بی‌تفاوت باشیم.»

بخش نخست صحبتهای مختاری بازتابی از شروع مطلب کنونی است؛ اما بخش دوم پس از گذشت 12 سال در چه وضعیتی است؟

دوم از برخورد دو خیابان مرکزی و مهم شهر تهران اتفاق بزرگی خلق شده است. جایی که انقلاب به ملاقات ولیعصر (عج) می‌رود، عنوان چهارراه ولیعصر بر آن نهاده شده است که هویتش را با سازه‌ای مدور پیدا می‌کند. سازه‌ای آجری با نگینهای فیروزه‌ای در تن نحیفش و ستونهای سیمانی که حکم عصاهای این روزهای آن دارد. در همان سالهایی که حصار بوستانها برچیده می‌شد، پارک (بوستان) دانشجو نیز مشمول قانون شد. باید هر آنچه نام حصار می‌توان بر آن نامید، برچیده می‌شد. در نتیجه حصاری که به دور ساختمان مدور آجری که نامش «تئاتر شهر» بود نیز برچیده شد.

در وهله نخست به نظر می‌رسید باز شدن فضای تئاتر شهر می‌تواند به آن کمک کند؛ با اینکه مشخص نبود با چه استدلالی حصار آن برچیده شده بود. چرا که تئاتر شهر نه سازه‌ای از پارک بود و نه مسئولیتش با شهرداری. تئاتر شهر جایی بود متعلق به هنرمندان و در انقیاد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. با این حال حصار برچیده شد و مشکلات آغاز شد. 19 تیر 1390 خبرگزاری مهر در گزارشی با عنوان «نمای تئاتر شهر در حال تخریب است/ رشد شکاف‌ها در نمای تئاتر شهر» با اشاره به تخریب سازه تئاتر شهر به واسطه لرزشهای قطارهای مترو، به موضوع مهمتری اشاره می‌کند: سرقت کاشیهای تئاتر شهر. این گزارش با این عبارات تمام می‌شود: «بهتر است مدیران و مسئولان و متولیان تئاتر پیش از آنکه دیر شود و جامعه تئاتری و اهالی هنر شاهد تخریب مجموعه تئاتر شهر در مقابل چشمان خود باشند، وارد عمل شوند و دروازه توجیهات را ببندند و دغدغه‌مندی خود را در عمل به خانواده تئاتر نشان دهند.»

8 خرداد 1391، در گزارشی دیگر در خبرگزاری مهر هنوز معضل دزدیده شدن کاشیها مشاهده می‌شود. در این گزارش با عنوان «یک حرکت تخریبی دیگر - حفره‌هایی که پیکر تئاتر شهر را رنجور کرده‌اند!» آمده است متأسفانه هیچ توجهی به شرایط و آسیب‌هایی ایجاد شده برای تئاتر شهر نشده است و قدمی برای ترمیم بنای تئاتر شهر صورت نگرفته است..

اکنون که در سال 1395 هستیم وضعیت تئاتر شهر بغرنج‌تر نیز شده است. نماد تئاتر کشور اکنون به چیزی غریب میان بوستانی عجیب رها شده است و کسی مسئولیت فضای بیرونی آن را نمی‌پذیرد. پذیرش مسئولیت در فضای رسانه‌ای میان نهادها دست به دست می‌شود. سازمان پارکها مدعی است فضای بیرونی تئاتر شهر حریم پارک است؛ در حالی که تئاتر شهر به عنوان اثری ملی ثبت شده است و دیگر یک سازه معمولی وسط یک پارک محسوب نمی‌شود. در شیراز که وضعیت آثار تاریخی و ثبت شده بیشتر از تهران معلوم است، با تغییر کاربری باغهای قدیمی به بوستانهای عمومی - همانند باغ سنقری که به پارک بعثت تبدیل شده است - فضای کوشکهای به سبب اهمیت تاریخی دارای حریم شدند و ورود به آنها در تمام ساعات روز غیرممکن است.

این مهم برای ساختمان تئاتر شهر رخ نداده است. حریم آن مورد تعرض قرار گرفته است. 11 شهریور 92، اتابک نادری، مدیر وقت تئاتر شهر در گفتگو با ایسنا از برپایی بازارچه‌های موقت در اطراف تئاتر شهر گلایه می‌کند و می‌گوید «نمی‌دانم چرا دوستان هر زمان مراسمی دارند جلوی تئاتر شهر مرحله می‌گذارند، بدون اینکه با ما هماهنگ کرده باشند. این در حالی است که مجموعه تئاتر شهر خود محل اجرای نمایش است. اما صدای برنامه‌های آنها در اجراهای ما اخلال ایجاد می‌کند. امیدوارم در جلساتی که به زودی با شهرداری منطقه خواهیم داشت این مسائل برطرف شود.»

سوم وضعیت تئاتر شهر اکنون موقعیتی دیگری دارد. دیگر مشکل یک بازارچه موقت نیست. دیگر معضل دزدیده شدن یک کاشی نیست. مشکل نابودی مشروعیت یک مکان است. با حذف حریم تئاتر شهر آرام آرام مشروعیت این مکان از بین رفته است. در ساده‌ترین شکل ممکن تئاتر شهر هیچ تابلویی ندارد. تئاتر شهر هویتی بیرونی ندارد. برای فردی که از کنارش می‌گذرد جز سازه‌ای عظیم هیچ تعریفی ندارد. نمی‌داند چیست و به چه کار آید. به یاد مصاحبه تلویزیونی امیر جعفری می‌افتیم که تئاتر شهر را به پاساژ تشبیه کرده بود.

به بخش اول متن رجوع کنیم، جایی که فرو ریختن حصارها عامل هبوط اراذل شد و هیچ کاری از دست کسی برنمی‌آید. تئاتر شهر نیز به چنین وضعیتی دچار شده است. اطراف و اکنافش بویی از هنر و فرهنگ نمی‌دهد. محل تجمع این روزهای جمعیتی که خود عامل فراری دادن تئاتربین‌هاست. اتفاقی که برای وحدت نمی‌افتد. وحدتی که حصار دارد و کنجکاوی هر عابری بر می‌انگیزد. هویت دارد و بر قامت سیاهش، نامش درج شده است.

تئاتر شهر بیش از هر زمان دیگری نیازمند تعیین حریم است. شنیده‌ها حکایت می‌کند برای تامین امنیتش پلیس پیشنهاد نصب کانکس داده است؛ اما سوال این است تئاتر شهر به عنوان یک عرصه فرهنگی باید چنین امنیتی - انتظامی شود؟ آیا نمی‌شود حراست از این اثر ملی در اختیار متولی آن داده شود؟ آیا سازمان شهرداری به عنوان طرف مقابل قضیه برنامه‌ای برای تئاتر شهر دارد؟ و مهمتر از همه آیا فضای تعاملی میان دستگاه‌ها وجود دارد؟

بدون شک بهبود حریم تئاتر شهر می‌تواند به گیشه ضعیف این سالهای آن کمک کند، گیشه‌ای که در یادداشتی با عنوان «بلیتهایی که پشت گیشه جا می‌مانند» به رابطه این دو می‌پردازد.

ادامه دارد...

انتهای پیام/ص

دیدگاه شما

آخرین اخبار