21. تير 1396 - 11:59   |   کد مطلب: 17606
بازتعريف هويت زنانه;
چادر و خودتعريفی اجتماعی زنان
خودتعریفی اجتماعی زنان به تصوری که زنان از پوشش خود و تصوری که دیگران از پوشش آنان دارند و همچنین تصور از پوشش دیگران برمی‌گردد که مجموع این تصورات، به فرد آگاهی می‌دهد و این آگاهی با بازنمایی هویت خویش در قالب تعریفی که فرد در این روند (تصور از پوشش خود، تصور دیگران از پوشش خود و تصور از پوشش دیگران) از خود کسب ‌می‌کند، شکل می‌گیرد.
چادر,حجاب,پژوهش,هویت زنان,خودتعریفی اجتماعی زنان,پوشش چادر,حجاب چادر,زنان چادری,shabnamha.ir,شبنم همدان,afkl ih,شبنم ها

به گزارش شبنم همدان به نقل از مهرخانه : پوشش افراد مانند بسیار از عملکردهای آن‌ها تابعی از نظام فکری اعتقادی‌شان است. در واقع پوشش، نمادی از جایگاه اجتماعی فرد است که قرار است نظام اعتقادی، جایگاه طبقاتی، ذهنیت و گروه‌بندی نسلی فرد را بنمایاند. اما پوشش فرد به هیچ روی ثابت نیست، بلکه تابعی از میدان‌ها و فضاهای اجتماعی است که به‌طور معمول در حیات اجتماعی خود آن‌ها را تجربه ‌می‌کند. 

در هر ‌جامعه‌ای به فراخور فضاهای مختلف اجتماعی و نیز موقعیت‌های فرهنگی، فضای چندپوششی حاکم است. با در نظر داشتن این مهم، حال باید دید در ‌جامعه ‌ایران چه منطقی بر انتخاب پوشش و فضای چندپوششی حاکم است؟ زندگی زنان ایرانی نیز در فضاهای مختلفی است که هر یک از این فضاها پوشش خاصی را به کنش‌گران تحمیل یا پیشنهاد ‌می‌کند. شناخت منطق حاکم بر نوع پوشش افراد در فضاهای مختلف اجتماعی، منوط به شناخت فضاهای اجتماعی مختلفی است که یک کنش‌گر درگیر آن است. گذشته از آن، شناخت نحوه شکل‌گیری این فضاها و ماهیت آن نیز در تحلیل فضای "چندپوششی" و تعریف هویت زنان با استفاده از شیوه‌های متنوع پوششی به ما کمک خواهد کرد و از این طریق می‌توانیم زوایای پنهان این مناسبات را بیشتر و بهتر مورد ارزیابی قرار دهیم.

این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال است که چادر به عنوان حجاب مورد بررسی در این تحقیق، چه اشکال و قالب‌هایی پیدا کرده و به چه صورت هویت زنان را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و چه تأثیری بر تعریف زنان از خود دارد؟

محورهاي مصاحبه و ويژگي‌هاي نمونه
از ‌آن‌جا که افراد در شرایط و موقعیت‌های فرهنگی گوناگونی زندگی می‌کنند، نگرش آنان به این زمینه‌ها بستگی دارد. بنابراین، در شرایط مختلف ممکن است پاسخ‌ها و واکنش‌های افراد متفاوت باشد. مصاحبه‌ها بیشتر در قالب مصاحبه‌‌های عمیق و مشارکتی ‌انجام شد ولی به دلیل وجود پرسش‌‌های زیاد، پرسش با هرکس به تعداد دیگری پرسش منتهی می‌شد. در این راستا، محورهایی که برای مصاحبه طراحی و به بحث گذاشته شد، شامل محورهای زیر است:

اقتضای مکانی، الگوی پوششی در محیط خانه هنگام ورود افراد نامحرم، اثرپذیری پوششی، دیدگاه‌‌های پوششی، تأثیر رسانه بر پوشش، خاستگاه جغرافیایی، گروه همسالان، شغل، الگوی مقاومت، پوشش الزامی، طبقه اقتصادی، ترس از خانواده، اجبار دینی یا اجتماعی بودن حجاب،ورضایت جسمانی.

افراد نمونه براساس مختصات فرد مانند سن، شغل، تحصیلات، منطقه شهر و طبقه اجتماعی انتخاب شدند. با توجه به اشباع نظر پژوهش، این تعداد به 47 نفر رسید که برای سنجش دقیق‌تر، تعداد مصاحبه‌‌ها را به 50 نفر رساندیم. افراد مورد مطالعه از میان دختران دانشجو دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و همچنین زنان غیردانشجو انتخاب شدند. با استفاده از مطالعات اکتشافی، دو عامل و به عبارت دیگر دو معیار یعنی چادر مقید (چادر‌‌ی‌های معتقد به پوشش چادر) و چادری سهل‌گیر (چادری‌‌‌های مد روز و راحت) لحاظ شد.

چادر و خودتعريفی اجتماعی زنان
خودتعریفی اجتماعی زنان به تصوری که زنان از پوشش خود و تصوری که دیگران از پوشش آنان دارند و همچنین تصور از پوشش دیگران برمی‌گردد که مجموع این تصورات، به فرد آگاهی می‌دهد و این آگاهی با بازنمایی هویت خویش در قالب تعریفی که فرد در این روند (تصور از پوشش خود، تصور دیگران از پوشش خود و تصور از پوشش دیگران) از خود کسب ‌می‌کند، شکل می‌گیرد. از یافته‌‌های حاصل از پژوهش می‌توان نتیجه گرفت که به‌طور خلاصه زنان مورد مطالعه از چادر به عنوان پوشش خویش دریافت‌هایی دارند که در جدول زیر آمده است.
 

دريافت زنان از حجاب خويش

دريافت زنان از تصور ديگران درباره حجاب خويش

دريافت زنان از حجاب ديگران

حجاب یک نوع عبادت است.

فکر مي‌کنند به خاطر شرایط جسماني چادر مي‌پوشم.

حجاب برایشان دروني نشده است.

حجاب به من احساس امنیت

مي بخشد.

فکر می‌کنند حجاب مخصوص طبقه پایین جامعه است.

فلسفه حجاب را درک نکرده‌اند.

حجاب مرا به آرامش مي‌رساند.

فکر می‌کنند به خاطر اجبار چادر مي‌پوشیم؛ درحالي‌که ما ایمان قلبي داریم. حجاب براي ما مساوي اجبار نیست.

پوشش را فقط به خاطر موقعیت اجتماعي پذیرفته‌اند.

حجاب من، کامل‌ترین حجاب

است.

فکر می‌کنند حجاب ما بر اساس تعصب است.

حجاب را صرفاً به خاطر منفعتي که برایشان دارد، استفاده مي‌کنند.

حجاب براي من یک نوع مصونیت اجتماعي است.

فکر می‌کنند چون جامعه دین‌سالار است، از چادر استفاده مي‌کنیم. در صورتي‌که چادر براي ما بیشتر یک مقوله اجتماعي است.

فکر می‌کنند در هر مکاني باید پوشش خود را تغییر داد.

در زمینه آگاهی زنان مورد مطالعه از معناها و هویت‌هایی که با حجاب (چادر) خویش در جامعه بازنمایی می‌کنند، یا به عبارت دیگر دریافت و تصورشان از دیگران درباره حجاب‌شان، این برداشت‌ها تأیید می‌کند که حجاب علاوه بر آن‌که مقوله‌ای شخصی است، یک مقوله اجتماعی نیز به‌شمار می‌رود و فرد بسته به تصور دیگران از حجاب خود واکنش نشان می‌دهد. 

علاوه بر این، مشاهده می‌شود که گوناگونی این نظرات، در مقایسه با معناهایی که افراد نسبت به خود بازنمایی می‌کنند، بیشتر است و این گوناگونی دارای ابعاد مثبت منفی است. این مسأله ممکن است زنان را از درون درگیر تنش‌هایی در خصوص انتخاب حجاب مطابق میل درونی خویش و تطابق آن با تصورات و انتظارات دیگران از حجاب خود بنماید. البته این مسأله به معنی منفعل بودن زنان در خصوص حجاب نیست، زیرا به هرحال آنان در موارد زیادی بر اساس عقیده و درک خود عمل می‌کنند، اما از تأثیر برخی ذهنیت‌ها و ساختارها اجتماعی و فرهنگی بر آنان نیز نباید غافل بود.

یافته‌‌های حاصل از مصاحبه‌‌ها نشان می‌دهد که بازاندیشی زنان در زمینه بازنمایی هویت خویش از طریق حجاب به طور عام و چادر به طور خاص، بعد وسیعی دارد و تنها مربوط به خود شخص نمی‌شود بلکه یک مقوله فرد و اجتماعی است که تحت‌تأثیر ساختارهای اجتماعی، مسیرهای گوناگونی را طی ‌می‌کند. بنابر آن‌چه ذکر شد حجاب از طریق روند برداشت از خود، برداشت دیگران از خود و برداشت از دیگران، هویت فرد را به شکلی که فرد از این کانال بدان می‌رسد، برساخته ‌می‌کند.

منابع معرفتي و برساخت هويت
منابع معرفتی دارای دو مؤلفه اصلی (منابع سنتی و منابع مدرن) است. از یافته‌‌های حاصل از مصاحبه‌‌ها چنین برداشت می‌شود که در شهرهای کوچک که سنتی هنوز پایگاه‌‌های محکم خود را از دست نداده، اثرگذاریش بر افراد چشم‌گیر است و همچنین در این فضا، مذهب قدرت بیشتری نسبت به شهرهای بزرگ که بیشتر در جریان مدرنیته قرار گرفته‌اند، دارد. بنابراین ملاحظه می‌شود که اکثریت زنانی که در دسته چادری‌‌های مقید قرار می‌گیرند، در شهرها کوچک بزرگ شده‌اند. 

پرواضح است که بافت‌‌های سنتی از طریق مذهب و فرهنگ سنتی و بافت‌‌های مدرن از کانال‌‌های گوناگونی از قبیل رسانه‌‌ها، به افراد نوع خاصی از آگاهی را تجویز می‌کنند که افراد متناسب با این آگاهی‌‌ها، تصور خود را از حجاب شکل می‌دهند و به تناسب آن، نوع خاصی از پوشش را برمی‌گزینند، و در نتیجه هویتی متناسب با حجاب خود که منطبق بر تصورتشان شکل می‌گیرد از خود نشان می‌دهند. منابع برساخت هویت از منظر زنان در دو گروه سنتی و مدرن مطرح شده و همچنین چشم‌اندازهای زنان به صورت تلخیصی در نگاه به آگاهی از پوشش بحث می‌شوند.

بازتعريف هويت زنانه
بر اساس یافته‌‌های حاصل از مصاحبه، به‌طور کلی چادر‌‌ی‌ها مقید، پوششی متناسب با علایق خود دارند و پوشش ایده‌آل خود را همراه با عقاید شخصی خود تلفی کرده‌اند. اما به نظر می‌رسد گروه چادری سهل‌گیر به دلایلی از جمله (اجبار اجتماعی، موقعیت کار، آداب و رسوم و تعصبات مذهبی) نتوانسته‌اند علایق شخصی خود را در مورد نوع پوشش خود اعمال کنند و این باعث گسترش رواج تیپ‌‌های غریرمتعارف چادری شده است؛ به این معنا که این تیپ از چادری‌‌‌ها وقتی نمی‌توانند پوشش مورد علاقه خود را انتخاب کنند زیر چادر (به عنوان حجاب اجباری برای آنان)، نشانه‌هایی از پوشش مورد علاقه آنان (مانند استفاده از رنگ‌‌های تند در پوشش زیر چادر، مانتو کوتاه و مدرن و چادرهای طرح‌دار) را می‌توان دید، که به نوعی گونه‌هایی از مقاومت در برابر فشارهایی است که فرد را ملزم به استفاده از چادر ‌می‌کند.

زيست‌جهان‌ها
زیست‌جهان خانواده، نقش اصلی را در درونی‌کردن و نهادینه‌کردن حجاب برای فرزندان ایفا ‌می‌کند. قدرت خانواده در انتخابش از سوی فرزندان به عنوان الگو، نقش آن در اعتماد به نفس دادن نسبت به نوع پوشش در نگرش زنان و خودتعریفی آنان بارز است.

اما در مورد نقش گروه‌‌های دوستی، هر دو گروه معتقد به نقش انکارناپذیر گروه‌‌های دوستی در رفتارهای پوششی و تأثیر آن در خودتعریفی‌شان در روابط اجتماعی هستند. گروه‌‌های دوستی در اعتماد به نفس دادن نسبت به پوشش و درونی‌کردن نوع خاصی از آن، نقش قابل ملاحظه و دارند.

همچنین نقش خاستگاه جغرافیایی و قدرت جبر جغرافیایی در نوع و نحوه نگرش زنان به شیوه پوشش و بازنگری در خودتعریفی زنان در روابط اجتماعی را می‌توان این‌گونه مطرح کرد که خاستگاه جغرافیایی تعیین‌کننده نوع پوشش افرادی است که در آن محیط زندگی می‌کنند. در شهرهای بزرگ، فرد خیلی زود می‌تواند با محیط وفق داده شده، اما در محیط‌‌های کوچک و سنتی‌تر جبر محیطی باعث دورویی افراد می‌شود؛ بدین‌معنا که افراد بین پوشش مطلوب و دلخواه خود، با پوششی که به واسطه اجبار محیط استفاده می‌کنند، در تعارض‌اند که این زمینه دورویی را در بین افراد فراهم می‌سازد. محیط جغرافیایی رسومات پوششی را بر فرد تحمیل و همه را یکرنگ ‌می‌کند. اما در محیط‌‌های بزرگ که فشار کمتر به فرد وارد ‌می‌کند تنوع پوششی نیز زیاد است.

نتیجه
زنان متأثر از ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، محیطی و... که آنان را احاطه کرده است، به نوع خاصی از آگاهی متناسب با این ساختارها، دست می‌یابند و این آگاهی تمام زندگی‌شان را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. اما آن‌چه در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته حجاب (چادر) به عنوان نوع خاصی از پوشش زنانه است، که متأثر از نوعی آگاهی- که زنان کسب کرده‌اند- گونه خاصی از حجاب را به نمایش می‌گذارند که به فراخور آن، هویت‌‌های متفضاتی را بازنمود می‌کنند.

لازم به ذکر است پژوهش فوق با عنوان کامل سبک‌های پوشش چادر در فضاهای عمومی و بازتعریف اجتماعی توسط دکتر سید ضیاء هاشمی، و ام کلثوم دنیایی انجام و سال 1394 در فصل‌نامه فرهنگ مردم ایران منتشر شده است.

انتهای پیام/ص

دیدگاه شما

آخرین اخبار