به گزارش شبنم ها ،در این بیانیه آمده است: "
بسمه تعالی
وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ
هرگاه صدای پای ماه بهمن از کوچه پس کوچه های خاطره ها به گوش می رسد،گویی این شهیدانند که آمده اند برای بیعتی دوباره وبرای ماندگارکردن آرمانها و وپیمانها،آرمانهایی که با خون سرخ خود ممهور کرده ومزین نموده اند وپیمانهایی که برای ماندگار کردنشان از تمام هستی خود گذشته اند. واینک ماییم وآرمانهای بلند رهبرکبیرانقلاب اسلامی وفرزندان شهیدش وانقلابی که حاصل ازخودگذشتگی ها وفداکاریها وجان نثاریهای مجاهدین راه حق است.
آری ماعهده دار امانتی عظیم و رسالتی بزرگیم وبرای رسیدن به سر منزل مقصود، مطیع وفرمانبر فرماندهی تیز بین وهوشیار ومقتدرازتبارصالحان هستیم.
اینک درسی وهفتمین سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ، مردم ولایتمدار،بصیروشجاع ایران اسلامی، با غیرتی ملی وانقلابی در جای جای این سرزمین سرافراز با لبیک به رهبر ومقتدای خود حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(مدظله العالی)باحضورپرشوروغرورانگیز در راهپیمایی یوم الله 22بهمن حماسه ای به یاد ماندنی ودشمن شکن درتاریخ افتخارآمیز ایرانِ باصلابت ومقتدر،خواهندآفرید تاباردیگر ضمن تجدید بیعت باآرمانهای بلند شهداء وامام شهیدان ،دشمنان قسم خورده این مرزو بوم افتخارآفرین را مایوس ترازگذشته نموده وفریادحق طلبی واستکبارستیزی خود را به گوش دنیا برسانند وبه جهانیان بفهمانندکه این مردم هستند که عهده دارمهمترین نقش در حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی می باشند.
آری ما بعنوان شبکه تبلیغی ،ضمن اعلام حضور درصفوف یکپارچه ومتحد مردم مومن وهمیشه درصحنه استان همدان از عموم مردم آگاه ونستوه برای خلق حماسهای ماندگار از بصیرت و هوشیاری انقلابی در راهپیمایی یوم الله 22بهمن 1394دعوت می نماییم.
1-شورای هیئات مذهبی 2- کانون مداحان 3- شورای کانونهای فرهنگی تبلیغی
4- اتحادیه های قرآنی 5- شورای تبلیغ 6- روابط عمومی اداره کل تبلیغات اسلامی همدان
7- پایگاه مقاومت شهیدمفتح
به گزارش شبنم ها، مژگان وهابیان گفت: به مناسبت دهه مبارک فجر دوره ی آموزشی نقاش روی شیشه و کریستال و سرامیک با آب طلا با حضور 20 نفر از پرسنل بانوان آموزش فنی و حرفه ای استان همدان برای اولین بار در کارگاه شیشه مرکز آموزش فنی و حرفه ای بیت الزهرا(س) خواهران شهرستان همدان برگزار گردید.
مشاور مدیر کل در امور بانوان آموزش فنی و حرفه ای استان همدان ادامه داد: نقاش روی شیشه، کریستال و قطعات سرامیکی یکی از رشته های زیر مجموعه شاخه فرهنگ و هنر است که به مدت یک روز برگزارگردید.
وهابیان با اشاره به تنوع رشته های مهارتی ویژه بانوان در مراکز آموزش فنی و حرفه ای سطح استان افزود: هدف از برگزاری این دوره آموزشی ارتقائ سطح مهارتی بانوان و ترغیب آنان به فراگیری آموزش های فنی و حرفه ای و در ایجاد آرامش و نشاط و روحیه عالی در محیط کار و زندگی و ایجاد ارتباط صمیمی بین همکاران می باشد.
وی افزود: پرسنل بانوان در این دوره آموزشی قادر خواهند بود توانایی هایی از قبیل تشخیص قطعات بلوری و سرامیکی، آماده کردن رنگ طلا، نقاشی بر روی قطعات شیشه ای، کریستالی، سرامیکی با روش های دستی، عکس برگردان و پیستوله کاری و پخت قطعات نقاشی شده را انجام دهند.
به گزارش شبنم ها، بمناسبت گرامیداشت دهه ی مبارک فجر، جشنواره آشپزی روز دوشنبه19 بهمن 1394 در پایگاه نجمه بسیج خواهران حوزه مقاومت حضرت فاطمه (س) برگزار شد.
این جشنواره که با حضور جمعی از بانوان بسیجی برگزار شده بود با استقبال بسیار خوب علاقمندان آشپزی و سفره آرایی همراه شد و تعدادی از بانوان همدانی هنر آشپزی خود را در زمینه های مختلف به نمایش گذاشتند .
در این جشنواره بانوان بسیجی انواع غذاها شامل آش رشته، آش دوغ، انواع پلو ، کوکو ها و کتلت ها و انواع شامی ، ماهی، ته چین، پلو مرغ ، زرشک پلو ، کوفته ، انواع دلمه ، انواع سالاد، دسر را پخته و در معرض دید عموم گذاشته بودند .
بانوان خوش ذوق همدانی در این جشنواره به شکل های زیبایی تزئین کرده و آن را در معرض دید حاضران قرار دادند .
انتهای پیام /
به گزارش شبنم ها به نقل از فارس، دستش را در دست گرفتم، پر از آبله بود، فکر نمیکردم که دست یک دختر 26 ساله را در دست دارم، سختیهای زندگی از او یک انسان سرسخت ساخته بود، انسانی که تمام روزهای زندگیاش را برای فردای بهتر جنگیده است.
داستان زندگیاش پر از درد و ناامیدی است اما او امیدوارانه به آینده نگاه میکند و پشت سر گذاشتنه این همه سختی را تنها لطف خدا میداند.
همین تلاش و اراده ما را به وجد آورد تا پای صحبتهای این دختر بنشینیم، فاطمه سرنوشت زندگی خود را بسیار بدتر از کودکان خیابانی میداند و میگوید، قشنگترین روزهای عمرم را کار کردم، در سن پنج سالگی مرا به کلفتی گرفتند و تا 17 سالگی روزگار به همین منوال سپری شد.
درس خواندن، لباس نو پوشیدن از آرزوهای زندگی من بود، در خانهای که زندگی میکردم غذای پس مانده آن خانواده را میخوردم و لباسهای کهنه فرزندانشان را به تن میکردم، زن خانواده خرسند بود که یک کلفت در خانه دارد.
حرف زدن از گذشته برایش کمی سخت است در میان کلماتش هر از گاهی بغض گلویش را میفشارد، اما لبخندی میزند و باز ادامه میدهد.
دو خواهر و دو برادر دارم، پدرم در یک اداره کار میکرد، اما هر روز که میگذشت اعتیاد بیشتر خوره جانش میشد و هیچ خرجی به مادرم نمیداد، مادرم مجبور میشد برای سیر کردن شکم فرزندانش، ما را در یک اتاق 9 متری زندانی میکرد و برای کار به خانه مردم میرفت و حتی گاهی اوقات گدایی نیز میکرد.
اینجا که میرسد صدایش لرزان میشود و سرش را بالا میگیرد تا اشکهایش جاری نشود، کمی مکث میکند و ادامه میدهد، یک بار همراه مادرم به گدایی رفتم، خیابان شالیکوبی (ولی عصر) گرگان هنوز برایم یاد آن روزها را زنده میکند، خیلی روزگارمان سخت بود.
او ادامه می دهد پنج سال بیشتر نداشتم که مادرم مرا به یک زن خیر سپرد تا شاید من در کنار این خانواده خوشبخت شوم و این سرنوشت شوم دامنگیر من نشود. اما من دلم برای آن اتاق 9 متری که زندانی میشدیم و نون خشکی که مادرم به ما میداد تنگ میشد.
کمی نگذشت که این زن خیر مرا به عروسش سپرد تا همبازی برای فرزندان او باشم اینگونه از گرگان به ساری رفتم، اما آنجا برای من خبری از یک زندگی خوب نبود، آن زن مرا میزد و همه کارهای خانه را به من واگذار کرد و اجازه درس خواندن به من نداد.
شوهرش اگر چه مرد خوبی بود اما نمیتوانست جلوی بداخلاقیهای زنش را بگیرد، یک بار مرد خانه برایم کتاب و یک مداد خرید تا درس بخوانم اما زنش نگذاشت، و کتاب را پاره پاره کرد.
10 ساله شدم که مرا مجبور به دستفروشی کرد، او جنس از آستارا تهیه میکرد و من در بازارهای هفتگی میفروختم.
تا 17 سالگی پیش این خانواده ماندم، وقتی که بزرگتر شدم به فکر فرار افتادم و با کار بیشتر در بازار برای خود مقداری پول پسانداز کردم و با کمک شورای بازار برای همیشه از آن خانه بیرون آمدم.
فرار از خانه تاریکی برای این دختر پر خیر و برکت بود او که تا 17 سالگی هیچ چیز به دست نیاورده بود در کمتر از چند ماه درس خواندن را شروع کرد و برای فراموش کردن روزهای سخت زندگیش به ورزش وشو روی آورد.
او میگوید وقتی در نخستین مسابقهام در برابر خواهرزاده مربیام پیروز شدم، احساس زیبایی در من شکل گرفته بود، مربی من از این برد خیلی خوشحال بود، یادم هست که وقتی از ورزشگاه بیرون آمدیم همسرش با یک دست گل منتظر ما بود او جوری به من لبخند میزد که احساس کردم پدرم را دیدم.
پدر برای فاطمه تنها یک واژه است واژهای که جز حسرت چیزی دیگری را در وجود دختر قهرمان قصه ما زنده نمیکند.
وقتی به زندگی فاطمه نگاه میکنیم، با خود میگویم در زیر همین آسمانی که ما زندگی میکنیم، در همین شهر، شاید هم در کوچههایمان انسانهای هستند که روی زندگیشان همیشه سیاه بوده و وقتی یک لبخند مهربانی میبینند برای همیشه در دل و جانشان ماندگار میشود.
فاطمه با تلاش هم کار کرد، هم درس خواند و هم یک ورزشکار شد، کمکم به دنبال خانوادهاش آمد، اما از خانواده برایش نه پدری مانده بود و نه مادری.
مادر فاطمه نتوانست سختی را تحمل کند و با سوزاندن خودش برای همیشه با دنیا خداحافظی کرد.
پدرش نیز چند ماه بعد از مادرش فوت می کند، او وقتی به خانوادهاش میرسد که به جز برادر و خواهرش کسی را نداشت.
او سعی میکند با کمک برادر بزرگترش خانوادهاش را بار دیگر دور هم جمع کند، خواهر و برادر کوچکترش را از بهزیستی به خانه آوردند، یک سالی زندگی کردند تا اینکه برادرش که قبلا نیز سابقه اعتیاد داشت بعد از 18 ماه پاکی دوباره معتاد شد و همه چیز باز هم از دست رفت، خواهر و بردارش به بهزیستی رفتند.
فاطمه باز هم تنها ماند او که تا 17 سالگی شناسنامه واقعی نداشت، توانست بعد از چند سال شناسنامه بگیرد و پس از آن زیرپوشش کمیته امداد قرار گرفت.
فاطمه از کمیته امداد در چند مرحله وام برای کارگشایی و اشتغال دریافت کرده و توانسته کمی به بازار خود رونق ببخشد.
او یک مغازه ترهبارفروشی داشت، اما از آنجایی پرداخت اجاره برایش کمی سخت میشود باز هم به بازارهای هفتگی روی میآورد، این دختر پر استقامت در حال حاضر در بازارها دستفروشی و در باغها و زمینهای کشاورزی کارگری میکند.
فاطمه میگوید کارم سخت است، اما باز هم خدا را شکر میکنم که میتوانم کار کنم و محتاج کسی نباشم.
آرزوهای او زیاد نیست فقط دوست دارد شرایطی داشته باشد که بتواند درسش را ادامه دهد، فاطمه الان دوم دبیرستان است، کمی درسها برایش سخت شده اما باز هم ناراحت نیست.
این دختر برای مربیگری ورزش وشو نیز امتحان داده و موفق شده اما چون دیپلم ندارد نمیتواند مربی شود.
هزینههای تحصیل فاطمه زیاد است برای کسی که کار میکند و هر وقت فرصت پیدا میکند به مدرسه میرود مقدور نیست در یک مدرسه دولتی درس بخواند.
او میگوید کاش کسی پیدا میشد که لااقل کمی در هزینههای تحصیل به من کمک میکرد تا بتوانم دیپلم بگیریم درسهای چون زبان و ریاضی برای من که کلاسهایم را فشرده پشت سر گذاشتم واقعا سخت است و نیاز به کلاس تقویتی دارم.
کمیته امداد فاطمه را بیمه تامین اجتماعی کرده، به او تسهیلات داده و مستمری بگیر این نهاد است، اما این کمکها برای ساختن یک زندگی کفاف نمیکند، او مستاجر است، درس میخواند و هوای برادر کوچکتر خود که تازه از سربازی برگشته را هم نیز دارد.
فاطمه با زندگی مردانه جنگیده است، هنوز هم پرتوان و با انرژی است، امیدواریم دستانی مهربان پیدا شود تا با کمک خود زمینه را برای تهیه مسکن، ادامه تحصیل و داشتن یک شغل مناسب برای این دختر فراهم کند، تا آینده او همچون گذشتهاش سیاه نباشد، و زندگی روی خوشش را برایش نمایان کند.
انتهاي پيام/
به گزارش شبنم ها به نقل از فردیسان،، روز گذشته (۱۸بهمن) در سالن اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی فردیس جشنی با عنوان تجلیل از جایگاه و منزلت بانوان برگزار شد.
نکته ای که در این جشن قابل تامل بود حضور گروه ژیمناستیک با پوششی نامناسب در این جشن بود.
در این گروه نمایشی نه تنها پسران بلکه دخترانی نیز با پوشش نامناسب به اجرای نمایش در حضور مسئولین پرداختند.
حال جای سوال دارد در جشنی که سخن از منزلت «زن» به عنوان گوهری در پوشش حجاب یاد می شود چنین نمایشی چه مفهومی را برای حاضرین در جشن تداعی میکند؟
آیا دخترانی که به سن بلوغ (تکلیف) رسیده اند و باید حدود شرعی و اسلامی را رعایت کنند، امروز با یک پوشش نامناسب در یک مکان عمومی به اجرای حرکات نمایشی می پردازند، براستی نشانگر جایگاه زن در جامعه هستند؟
چندی پیش در همین سالن ازتندیس شهید ۱۳ ساله بهنام محمدی رونمایی شد و دیروز در مقابل همین تندیس و در حضور تعدادی از مادران و همسران شهدا نمایشی دور از شان و ارزش بانوان به اجرا در آمد.
آیا مسئولین فرهنگی در برنامه های پیش بینی شده در مراسم ها نظارت ندارند؟چرا افرادی که در یک اداره ی فرهنگی مشغول به فعالیت هستند به فرهنگ ایرانی-اسلامی اهمیتی نمی دهند!؟
آیا هدف از برگزاری چنین مراسماتی برای بانوان شهر اشاعه فرهنگ اسلامی و تربیت نسلی برای حفظ ارمان های انقلاب است یا پرکردن صفحاتی از گزارش عملکرد دهه فجر ؟
در آخر اینکه در صورت عدم هماهنگی مناسب و عدم اطلاع متولیان برنامه، مسئولین حاضر در برنامه چرا در عقاید اسلامی خود چشم پوشی کرده و هیچگونه عکس العملی از خود نشان نداده و سکوت اختیار کرده و تماشگر هر گونه هنجار شکنی می باشند.
انتهای خبر/
به گزارش شبنم ها، همزمان با ایام الله در دهه فجر با هدف حمایت از بیماران صعب العلاج سرطانی جشن بزرگ " جنگ شادی " با همت مجمع خیرین سلامت استان همدان و گروه هنری گلخند در استادیم ورزشی ابن سینا برگزار می شود.
در این مراسم مجریان و خوانندگان مطرح رادیو و تلویزیون صدا و سیمای همدان، گروه هنری لیمو ترش و مجری محبوب کودک و نوجوان همدان " عمو حمید " به هنرنمایی خواهد پرداخت.
همچنین اصلاح سبک زندگی، پیشگیری و تشخیص زودرس کلید مبارزه با بیماری از برنامه های جانبی این جشن خواهد بود.
گفتنی است عواید فروش بلیط های این جشن توسط مجمع خیرین سلامت استان صرف بیماران نیاز مند صعب العلاج سرطانی خواهد شد.
شایان ذکر است این برنامه دوشنبه 19 بهمن در استادیوم ورزشی ابن سینا همدان برگزار خواهد شد.
انتهای پیام /
به گزارش شبنم ها به نقل از جام نیوز، در پلیس آگاهی فرصتی پیش آمد تا با او گفتوگویی انجام دهیم که در ادامه میخوانید.
خودت را معرفی کن؟
وحید 33 ساله و مجرد هستم. در جنوب تهران زندگی میکردم اما بعد از عمری در به دری زیر زمینی را در غرب تهران اجاره کردم.
از چه زمانی به فکر سرقت افتادی؟
هشت ماه قبل برادرم خودروی پرشیایی را قسطی برایم خرید تا در آژانس کار کنم. از آن زمان بدبختیهای من شروع شد. سه ماه اجاره خانهام عقب افتاد و حتی پول قبض آب و برقم را نداشتم پرداخت کنم. برای همین به فکر سرقت از دختران و زنان افتادم.
چرا زنان و دختران؟
آنها زود خام میشدند و سرقت از آنها راحت است.
چگونه از آنها سرقت میکردی؟
با پرسه زدن در غرب تهران دختران را سوار میکردم و بعد از چند دقیقه صحبت در یک فرصت مناسب گوشی تلفن همراه آنها را سرقت میکردم.
به چه بهانهای آنها را سرگرم میکردی که متوجه سرقت نشوند؟
با لواشک و آلبوم عکسهایم.
چگونه؟
آلبوم عکسهای آتلیه را روی داشبورد میگذاشتم و به بهانه دیدن عکسهایم آنها رامشغول میکردم. گاهی نیز به بهانه دادن لواشک از صندلی عقب دست در کیف آنها میکردم و گوشی را برمیداشتم.به دختران لواشک بدهی راحت میتوانی حواسشان را پرت کنی. برخی مواقع هم به بهانه این که میخواهم به آنها رانندگی یاد بدهم، آنها را پشت فرمان مینشاندم و در یک لحظه تلفن همراهشان را سرقت میکردم.
طعمههایت را چگونه انتخاب میکردی؟
بیشتر طعمههایم دختران پولداری بودند که لباسهایشان هم مارک بود. بیشتر سراغ دختران خوش تیپ میرفتم.
از چند نفر سرقت کردی؟
10 نفر.
بعد از سرقت، گوشیها را چه میکردی؟
به یک مالخر در علاءالدین میفروختم. شاید باورتان نشود از فروش اموال سرقتی فقط دو میلیون تومان گیرم آمد.
طعمهها چگونه به تو اعتماد کردند؟
خودم را پسر یک بساز بفروش معرفی میکردم و چون با کارت ملی جعلی خودم را پاشا معرفی میکردم، آنها فکر میکردند با یک بچه پولدار طرف هستند و خوشبخت میشوند.
در پروندهات شکایت تجاوز به عنف وجود دارد؟
نه. هر سه نفر آنها با پای خودشان به خانهام آمدند.
چگونه خودشان میآمدند؟
به بهانه ازدواج با این سه نفر دوست شدم. باورتان میشود قرار بود آخر بهمن با سه دختر ازدواج کنم. دختران به بهانه ازدواج، خام حرفهای من میشدند.
چرا دختران را تهدید به انتشار فیلمهای سیاه میکردی؟
فیلمیدر کار نبود و برای این که یکی از آنها شکایت نکند، به دروغ تهدید کردم فیلم سیاه گرفته ام و منتشر میکنم.
در خانه را چرا خراب کردی تا دختران فرار نکنند؟
میترسیدم آنها سر و صدا کنند و آبرویم برود، برای همین قفل را از داخل خراب کردم تا نتوانند فرار کنند.
سرنوشت دختران برایت مهم نبود؟
پدرم بعد از فوت مادرم، من و پنج برادرم را تنها گذاشت و ازدواج کرد. من هیچ گاه دست نوازش پدرم را حس نکردم. من بیماری صرع دارم و در این مدت خیلی سختی کشیدم. ماهها کارتن خواب بودم و چند ماهی به مشهد رفتم و کارگر کبابی بودم. طعمههایم پولدار بودند و گوشیها را کادو گرفته بودند و برای همین تاکنون کسی شکایت نکرده است.
به گزارش شبنم ها خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، شهیندخت مولاوردی در مراسم تشییع پیکر نورانی سردار سپاه ستار اورنگ - اولین شهید مدافع حرم استان کهگیلویه و بویراحمد- که امروز برگزار شد، افزود: نابودی تروریسم با ایستادگی، مقاومت و پایداری ملتهای منطقه بویژه ملت مظلوم سوریه و عراق محقق خواهد شد.
وی همزمان با دهه فجر جهت شرکت در اختتامیه هفتمین نشست منطقهای و کارگاههای آموزشی تقویت همکاریهای تخصصی شبکهای سازمانهای مردمنهاد حوزه زنان و خانواده و دستگاههایی اجرایی وارد استان کهگیلویه و بویر احمد شده است.
این نشست از 17 بهمن با حضور 180 نماینده سازمانهای مردم نهاد امور زنان و خانواده از چهار استان فارس، بوشهر، خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد آغاز شده است و تا امروز(19 بهمن ماه) ادامه می یابد.
بر اساس گزارش سایت ریاست جمهوری، مسایل مختلف حوزه زنان و خانواده از جمله کارآفرینی، اشتغال و کارگاههای آموزشی، از موضوعاتی است که در هفتمین نشست منطقهای و کارگاههای آموزشی و تقویت همکاری تخصصی شبکهای سازمانهای مردم نهاد حوزه زنان و خانواده در شمال غرب کشور، مورد بحث و بررسی و تبادلنظر قرار گرفته است.
انتهای پیام
به گزارش زنان خبر شهیندخت مولاوردی معاون رییسجمهور در امور زنان و خانواده در همایش ملی زنان، اعتدال و توسعه با اشاره به آیه ۱۴۳ سوره بقره عنوان کرد: اعتدال را میتوانیم از این آیه داشته باشیم و گفتمان اعتدال برای اولینبار در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم سر زبانها افتاد.
وی افزود: پیام انتخابات یازدهم بازگشت به خرد جمعی و اعتدال بود که با انعطافورزیدن محقق میشود، اما در ادامه بیم آن میرود که گفتمان اعتدال گرفتار کلیگویی شود و با این نگاه، عدم شکلگیری صورتبندی گفتمان اعتدال میتواند به چالشها دامن زند.
مولاوردی ادامه داد: موضوع این همایش بررسی این مهم که اعتدال چه نسبتی میتواند با زنان و توسعه پایدار داشته باشد، است که واقعیات و مستندات تاریخی نشان میدهد که در طول یک قرن گذشته کمتر شاهد طرح مطالبات زنان در جامعه ایران بودیم.
معاون رییسجمهور در امور زنان و خانواده تصریح کرد: این تغییرات اگرچه در بستری از واقعایت عینی جامعه قرار گرفت اما از طرف گروههای مختلف جامعه برداشتهای متفاوتی از آن شد و حاصل تعارضها و ناهمسوییها، ناپایداری نتایج اقدامات بود و به همین دلیل، دستیبابی به اهداف از دشواری رنج میبرد.
وی اظهار داشت: شواهد و واقعیات حکایت از آن دارند که هنوز آنجا که زنان میخواهند برای اعتدال در جامعه کاری کنند، گرفتار عدم توازنها هستند و چالش اساسی دولت اعتدال در این خصوص، ایجاد توازن، میان کار و زندگی زنان است.
مولاوردی گفت: اگر اعتدال کاربست عَدل و عِدل در حوزههای مختلف زندگی انسانی باشد، باید پاسخگوی چالشهای اساسی پیش روی حوزه زنان و خانواده بوده و در این میان با تکیه بر مبانی دینی و ارزشهای الهی و اسلامی، از ظرفیتهای بالقوه گفتمانهای دیگر استفاده کند تا بتواند با قرائتی نو در رفع ناسازگاریها و تعارض میان هنجارهای رسمی و قانونی با واقعیتهای زندگی راه جدیدی را به روی زنان و خانوادههای ایرانی بگشاید.
معاون رییسجمهور در امور زنان و خانواده مطرح کرد: اعتدال از روبهرو، با دشمن افراطیگری و از پشتسر، با تفریط درگیر است و زنان در کشاکش افراط و تفریط اینبار چشم به رویکردی دوختهاند که عدالت و توازن جنسیتی را برایشان به ارمغان آورده و با تکیه بر تمام ظرفیت، توسعه انسانی پایدار و فراگیر را نتیجه دهد. با امید آن روز برای تحقق این آرمانها تمامی مصلحان، اندیشمندان، صاحبنظران و محققان را برای راهبردهای عملی فرامیخوانیم.
به گزارش شبنم ها ، محمد ناصر نیکبخت، استاندار همدان در مراسم افتتاحیه این مرکز با اشاره به این موضوع که یکی از حلقه های ارتباط تولید و کار، آموزش های فنی و حرفه ای می باشد افزود: کمک به آموزش های فنی و حرفه ای و در اختیار گذاشتن امکانات و حمایت از این آموزش ها گام موثری در ایجاد اشتغال مولد و پایدار در سطح استان خواهد بود.
مدیرکل آموزش فنی و حرفهای استان همدان نیز در حاشیه این افتتاح گفت: اداره کل آموزش فنی و حرفهای استان با توجه به نیاز اقشار مختلف جامعه، خصوصا کارجویان، رشته های مورد نیاز و مرتبط با شهرستانها، روستاها و مناطق محروم را در برنامه کاری دارد.
مهرابی با اشاره به اینکه مرکز آموزش فنی و حرفه ای خواهران کبودرآهنگ در زمینی به مساحت 2 هزار و 100 مترمربع در سه طبقه احداث و افتتاح شده است افزود: ۶ کارگاه آموزشی با عناوین: صنایع دستی، صنایع چرم، صنایع فرش، فناوری اطلاعات، طراحی و دوخت و معماری در این مرکز جهت آموزش برای بانوان این شهرستان ارائه میشود.
علیرضا مهرابی ادامه داد: حرفههای آماده آموزش در این مرکز عبارتند از: کیف دوز، حکاکی روی چرم، نقاشی روی چرم، معرق کار چوب بدون قالب، معرق کار کاشی و سرامیک، معرق کار الیاف گیاهی، سوخت نگار روی چوب و نی، قالیبافی، فرش تابلویی، تزئینی ، نقشه کشی عمومی ساختمان، نقشه کشی معماری، کارور اتوکد، کار با نرم افزار نقشه برداری، نرم افزار ETABS می باشد.
انتهای پیام /