13. بهمن 1398 - 11:24   |   کد مطلب: 8793
در طول تاریخ در تمدن های گوناگون شاهد ظلم و ستم های فراوانی بر زنان می باشیم، فمنیسم عکس العملی برای دیده شدن زن بود ولی راه اشتباهی را در پیش گرفت و خود عامل ستم جدیدی به زن شد.

شبنم ها در یادداشتی نوشت: در طول تاریخ در تمدن های گوناگون شاهد ظلم و ستم های فراوانی بر زنان می باشیم از نمونه های بارز آن می توان به وضعیت زنان در یونان که در بازارها خرید و فروش می شدند و بعد از وفات شوهر حق زندگی نداشتند، در روسیه که پدر وقتی دخترش ازدواج می کرد شلاق را به دست دامادش می داد  تا از این به بعد دختر از دست شوهرش کتک بخورد، دردوران جاهلیت اعراب، که زنان را زنده به گور می کردند و در شمار حیوانات قرار می دادند و در هندوستان که وقتی مردی می مرد زنش را با وی زنده زنده می سوزاندند اشاره کرد.

این طرز فکر در ذهن و تفکرات اندیشمندان غربی هم ریشه کرده بود به عنوان مثال ارسطو عقیده داشت که زن چیزی نیست مگر مرد ناکام ، خطای طبیعت و حاصل نقصی در افرینش، نیچه که فیلسوف بزرگ آلمانی قرن  19بود عقیده داشت زن قادر به دوستی نیست، زنان، گربه، پرنده و در بهترین حال گاو باقی می مانند. وقتی نزد زن می روی شلاق را فراموش نکن

در کنار این طرز فکر ها دین میبن اسلام از سیزده قرن پیش به حفظ ارزش و جایگاه واقعی زن پرداخته است به طور یکه پیامبر اکرم  (ص) می فرماید: بهترین فرزندان شما دختران شما هستند و یا در قران به صراحت بر رایج ترین رسم موجود در اعراب جاهل که زنده به گور کردن دختران بود خط بطلان می کشد و این اولین لایحه دفاع از حقوق زن در اسلام بود.

این طرز تفکرها سبب شد جنبش فمنیسم شکل بگیرد. فمنیسم عکس العملی برای دیده شدن و به حساب آمدن زن بود و راه اشتباهی را در پیش گرفت و با شعار برابری زن و مرد و البته با نادیده انگاشتن تفاوتهای ذاتی زن ومرد خود عامل ستم جدیدی به زن شد.

در این جریان، هرچند زنان به کسب برخی موقعیت‌های برابر در اجتماع نائل شده‌اند، اما وضعیت فرودستی آن‌ها که نوع رایج آن استثمار جنسی و ابزاری بودن آن است، ادامه یافته و شاید هم بدتر شده‌ است. چراکه پرداختن یک‌سویه و شتاب‌‌زده به برخی از ارزش‌های ازدست‌رفته‌ی زنان، نظیر حق مالکیت، حق رأی و مشارکت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، موجب شده است که بسیاری از ارزش‌های دیگر زنان، همچون نقش همسری و مادری، مورد غفلت یا حمله قرار گیرد

فروپاشی نهاد خانواده، ازدواج‌های غیررسمی و نامشروع، طلاق‌های مکرر و تولد فرزندان نامشروع، نقش خانواده را به عنوان یک پایگاه مطمئن برای آرامش روحی و روانی از بین برده است.

ایجاد تقابل بین زن و مرد و توجه نکردن به نقش مکمل و متفاوت این دو جنس موجب شده است که فمینیست‌ها تصویری خشن و سلطه‌گر از جنس مردانه ارائه دهند و در صدد مقابله و ستیز برای بازستاندن حقوق تاریخی ازدست‌رفته برآیند.

در حالی که در بینش الهی زن و مرد بیش از یک جنس مخالف و رقیب بودن انسان هستند انسانهایی که همتا و شریک و کفو یکدیگرند، به هم نیاز دارند و می توانند مکمل و مایه ارامش یکدیگر باشند.

رسیدن به استقلال اقتصادی و کسب موقعیت‌های برتر شغلی از دیگر اهداف جنبش‌های زنانه در غرب است، ولی امروزه بر اساس آمارهای سازمان‌های بین‌المللی، زنان فقیرترین افراد جامعه‌ی بشری هستند که از سویی امکان دسترسی به سرمایه را ندارند و از سوی دیگر، با از دست دادن کانون خانواده، از امتیاز حمایت‌های خانواده نیز محروم‌اند وتحقیقات انجام شده بر روی زنان غربی و اعترافات خود آنها نشان از شکست جنبش فمنیستی در کشورهای غربی دارد.

مقام معظم رهبری در این زمینه می فرمایند: در حقیقت نهضت دفاع از زنان در غرب ، یک حرکت دستپاچه، یک حرکت بی منطق، یک حرکت مبتنی بر جهالت، بدون تکیه به سنت های الهی ، بدون تکیه به فطرت و طینت زن و مرد بود و در نهایت به ضرر همه تمام شد (همایش بزرگ خواهران در ورزشگاه ازادی،76/7/30).

در جای دیگر می فرمایند: غربی ها درباره جنس زن باید پاسخگو باشند، آنها به زن خیانت کردند تمدن غربی به زن ، هیچ نداده است اگر پیشرفت علمی و سیاسی و فکری دیده میشود مال خود زن هاست. ان چه که غربی ها به آن دامن می زنند بی بندوباری و ابتذال زنانه است (دیدار با گروه کثیری از بانوان، 79/6/30).

غرب که خود مدعی حقوق بشر است ارزش و جایگاه زن را اینگونه متزلزل کرده است و در حال تزریق آن به کشورهای شرقی می باشد.

متاسفانه در جامعه دانشگاهی ما نیز گاه ایده های فمنیستی ترویج می شود که لزوما باید آنها را با عیار نقد بسنجیم تا ناخواسته به بیراهه نرویم.

انتهای پیام/ج

برچسب‌ها: 

دیدگاه شما

آخرین اخبار