به گزارش شبنم ها،خجالتی بودن موضوع شایعی است که صرفا افراد بزرگسال را در بر نمیگیرد و بسیاری از کودکان نیز، با این معضل روبرو هستند و دست و پنجه نرم میکنند که این موضوع، والدین آنها را با مشکلاتی روبرو کرده است.
از همان دوران کودکی، میتوان متوجه خجالتی بودن بچهها شد و برای برطرف شدن آن اقدام کرد که در این مطلب به برخی از راهکارهایی که یک روانشناس، از آنها برای تبدیل خجالتی بودن کودکان به اعتماد به نفس آنها یاد میکند، میپردازیم.
راحیل شمسایی، روانشناس در گفتوگو با خبرنگار حوزه ازدواج و خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، در رابطه با راهکارهایی برای برطرف کردن خجالت کودکان و افزایش اعتماد به نفس آنها اظهار کرد: یکی از راهکارهای کاربردی برای حل معضل خجالتی بودن کودکان این است که والدین به آنها اجازه دهند تا جمله خود را کامل کنند چرا که بسیاری از والدین عادت دارند که حرف فرزند خود را قطع می کنند و در حقیقت، وسط حرف او میپرند و ایده و افکار خودشان را مطرح میکنند که این کار درستی نیست. زیرا وقتی وسط حرف کودک میپرند او فکر میکند حتما حرفش به اندازه کافی جالب نیست. پس آن ها باید اجازه دهند حرف کودکشان تمام شود و سپس نظر خود را مطرح کنند.
وی بیان کرد: انتقاد نکردن، راهکار دیگری برای برطرف کردن معضل خجالتی بودن کودکان است. زیرا ثابت شده است که اگر فرزندان مورد انتقاد قرار بگیرند کمتر حرف میزنند و همین موضوع باعث تعجب والدین هم میشود چرا که وقتی از فرزندشان سوال میکنند آنها در پاسخ میگویند: نمیدانم!
این روانشناس تصریح کرد: گوش کردن، از موارد مهمی است که والدین باید به آن توجه کنند. کاملا عادی است که کودکان بخواهند نظراتشان را با دیگران در میان بگذارند. به ویژه افرادی که به آنها اعتماد دارند. بنابراین، اگر کودکان احساس کنند که میتوانند راحت حرفشان را بزنند، اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکنند.
شمسایی با بیان اهمیت تعریف و تمجید در کاهش خجالتی بودن کودکان گفت: هنگامی که کودکان چیزی میگویند که ارزش تعریف و تمجید دارد والدین باید این کار را کنند. زیرا تمامی افراد، عاشق تعریف و تمجید هستند و به محض دریافت آن، احساس خوبی پیدا میکنند.
وی ادامه داد: خودارزیابی کردن از دیگر راهکارهای مفید برای کاهش خجالتی بودن کودکان و افزایش اعتماد به نفس آن هاست. والدین برای این منظور میتوانند به میزان خجالت خود از صفر (اعتماد به نفس) تا ۱۰ (شرم کامل) نمره دهند. حالا آنها میتوانند براحتی به سوال " آیا الگوی شرم و خجالت فرزند خود هستند؟ " پاسخ دهند که اگر پاسخ آنها بله است باید سعی کنند این مشکل خود را درمان کنند که هم برای خودشان و هم کودکشان بسیار مفید است.
به گزارش شبنم همدان:
در عرصه شعر و ادب فارسی هیچ کس نیست که نان حافظ را نشنیده باشد و اشعار وی را در زندگی اش نخوانده باشد. حافظ درحافظه ملت ماست . مردم ایران زمین از دیرباز در اعیاد و مراسم ملی خود اشعار حافظ را میخواندند و شعر حافظ همواره با مردم عجین بوده است. امروزه نیز شب های بلند یلدا را تفأل زدن به حافظ شیرین تر می شود.
در خصوص حافظ گفتگویی با مریم ابراهیمی استاد دانشگاه در رشته زبان و ادبیات فارسی انجام داده ایم که ادامه می خوانید.
به گزارش شبنم ها به نقل از بانو : از دست دادن همسر به هر شکل (جدايي يا فوت) براساس مطالعات موجود يکي از دشوارترين بحران هاي طول زندگي هر فرد است و اين بحران زماني شديدتر مي شود که فرزند يا فرزنداني هم در کار باشد. همه ما کم و بيش وقتي در شرايطي نابساماني گرفتار مي شويم گوشمان بر روي هر توصيه اي بسته است و در نهايت راه خودمان را مي رويم و کار خودمان را مي کنيم. و دليلمان هم اين است که هرکس توصيه اي مي کند شرايط ما را نمي داند و به قول معروف نفسش از جاي گرم بلند مي شود و همين تعبير مي شود دليل اين که راه خودمان را برويم و به کاري که فکر مي کنيم درست است ادامه بدهيم و هر تغييري در زندگيمان و تغيير مسير نادرست به نظرمان غيرممکن برسد. از دست دادن همسر به هر شکل (جدايي يا فوت) براساس مطالعات موجود يکي از دشوارترين بحران هاي طول زندگي هر فرد است و اين بحران زماني شديدتر مي شود که فرزند يا فرزنداني هم در کار باشد. مخصوصا براي زناني که عهده دار اداره زندگي اين فرزند يا فرزندان هم شده باشند. زني که دچار چنين شرايطي مي شود در نخستين برخورد با ماجرا، يک جمله بيشتر در ذهنش نيست، باختن همه زندگي! جمله اي تلخ که شايد در آن لحظه درست به نظر برسد اما بي ترديد نقطه پايان نيست. در چنين مواردي معمولا حجم بالاي مشکلات مالي به عهده گرفتن وظايف سنگين مادري و پدري توامان در اکثر مواقع توش و تواني براي زني که سرپرست خانواده باشد باقي نمي گذارد که به مسايل ديگر توجه کند. مسايلي که حتي گاه مطرح کردنش را هم بر نمي تابد و شايد کسي را که از چنين مسايلي حرف مي زند متهم کند که مشکلات مرا نمي فهمد و نفسش از جاي گرم بلند مي شود...! و اين يعني ختم ماجرا و بستن گوش ها به روي هر توصيه. خيلي بيشتر از مشاوره اي اما واقعيت اين است که توانايي انسان ها نامحدود است و از اين مهم تر اين است که علم و تجربه به ما مي گويد. تحمل زنان بسيار بيش تر از مردان است و اين يعني درست همان جايي که ما فکر مي کنيم، آخر خط است و ديگر کاري نمي شود کرد نقطه يک آغاز است و هنوز خيلي بيشتر از همه کوشش هايي که کرده ايم انرژي و فکر ذخيره شده داريم که بتوانيم از آن استفاده کنيم. مثلا اگر به يک خانم جوان با يک يا دو کودک تحت سرپرستي اش که از صبح اول وقت در يک کارخانه کار مي کند و عصر ساعت 5 مجبور است با مترو يا اتوبوس دو ساعت در راه باشد تا به خانه برسد و با اين همه مجبور است به کارهاي خانه برسد بگويي که ورزش براي شما لازم است، يا به تغذيه ات توجه کن يا وقت بيشتري براي بچه هايت بگذار بلافاصله از کمبود وقت، نداشتن حوصله و هزار مشکل بازدارنده ديگر حرف بزند اما واقعيت اين است که با کمي توجه و اعتقاد به توانايي هايي که هر انساني دارد انجام همه اين ها امکان پذير است. دکتر رضا پورحسين روانشناس و استاد دانشگاه مي گويد: براي چنين خانم هايي مهم اين است که تصويري واضح و مثبت از آينده اي مشخص پيش روي خودشان بسازند. اين تصوير باعث مي شود که براي رسيدن به اين آينده برنامه زندگي شان را طوري تنظيم کنند که همه امور در آن لحاظ شود از رسيدگي به جسم تا توجه به روحيه. مهم ترين اصل براي حفظ روحيه در چنين خانم هايي اين است که باور کنند ازدواج اصل زندگي نيست، هرچند که امر مهمي است اما بايد هرچه زودتر اين احساس را که در زندگي ضرر کرده اند و يا چرا بايد اين شرايط براي آن ها پيش بيايد از ذهن خود بيرون کنند، و به سوي يک زندگي بهتر گام بردارند که مي تواند جاده اي باشد براي رسيدن به آينده تصوير مي کنند. نگراني و استرس در مورد بچه هايي که مادر به تنهايي مسئول سرپرستي، تامين زندگي و تربيت آن هاست اصل ثابت و تغييرناپذير است اما چنين مادراني دلشوره و استرسي پايان ناپذير در مورد فرزندشان دارند و فکر مي کنند چون شرايط زيستي فرزند آن ها با ساير همسالانش فرق مي کند پس آن ها بايد از همه وجود خود براي تامين نيازهاي عاطفي و مادي فرزندشان مايه بگذارند و در نتيجه در اکثر موارد با محبت بيش از حد از سپردن مسئوليت هاي حتي کوچک به کودکشان (حتي تا دوران نوجواني) به فرزندشان پرهيز مي کنند مبادا که به او فشار بيايد و يا از نظر عاطفي مشکلي برايش به وجود بيايد و در نهايت با به عهده گرفتن کل مسئوليت هاي زندگي و محبت هاي بيش از حد مانع تربيت درست و شکل گيري شخصيت فرزندشان مي شوند. دسته ديگري از مادران با توجه به اين که نان آور خانواده مي شوند فکر مي کنند همه وقتشان را بايد بگذارند تا فرزند يا فرزندان تحت تکفل شان از نظر مادي کوچکترين کمبودي نداشته باشند و حتي گاه اقدام به تهيه چيزهايي براي فرزندشان مي کنند که در شرايط عادي کم تر کودکي از آن ها بهره مند است و اين ها فقط از ترس اين است که فرزند يا فرزندان تحت سرپرستي آنان احساس کمبود عاطفي يا مالي نکنند. و در اين ميان نوعي حس از خودگذشتگي افراطي هم که گاه در مادران ايراني ديده مي شود مزيد بر شرايط موجود شده و باعث مي شود که اين مادران کلا خودشان را در برابر تامين نيازهاي فرزندانشان از ياد ببرند. احساس ازخودگذشتگي که گاه با نوعي نگاه حسرت بار نسبت به گذشته همراه است و مانع از بازسازي امروز و ساختن آينده خود و خانواده شان مي شود. آينده اي که نخستين گام براي رسيدن به آن داشتن يک حس خوب و دومين گام برنامه ريزي درست براي امروز و آينده است. از برنامه ريزي براي کوچک ترين امور روزمره مثل پخت غذاهاي قابل نگهداري در يخچال در روزهاي تعطيل و براي چند روز هفته تا سپردن برخي مسئوليت هاي کوچک به فرزندان با اين هدف که هم در مسير تربيتي فرزندانشان تاثير مثبت داشته باشد و هم وقتي هر چند اندک براي خودشان پيدا کنند تا لحظاتي در روز را در شرايطي که دوست دارد بگذرانند مثلا شنيدن يک قطعه موسيقي يا نيم ساعت پياده روي يا تلفن کردن به يک دوست و يا هر کار ديگري که تاثير مثبتي در روحيه خودشان داشته باشد چرا که اين تاثير مثبت منجر به شادترشدن زندگي و اميد به آينده مي شود آينده اي که از آن او است. اين باور غلط و اين که خانم ها در جامعه ما کم تر به خودشان توجه مي کنند باعث مي شود که افسردگي پنهان در دوران جواني در ميانسالي به شکلي بارز خود را در وجود آن ها نشان دهد متاسفانه اين عارضه گريبانگير اکثر خانم هاست و در مورد خانم هايي که شريک زندگي شان به هر دليل همراه آن ها نيست چند برابر تشديد شده و با احساس خسران نسبت به گذشته شديدتر مي شود. واقعيت اين است که يک مادر هر قدر هم که مسئوليت بر عهده داشته باشد، يک انسان مستقل و يک زن است و اين انسان بودن ارزشي والاست که نياز به حفظ و حرمت گذاري دارد. با حفظ ارزش هاي انساني و زنانه مي توان شادتر زيست و اين شادي را به سايرين و به خصوص فرزندان منتقل کرد. در اين زمينه با دکتر پورحسين درباره شرايط خانم هاي سرپرست خانوار و رفتار مناسب اين مادران با کودکانشان گفت و گو کرديم. گفت و گوي مفصلي که خلاصه آن را مي خوانيد. آقاي دکتر کودکاني که مادرانشان سرپرست خانواده هستند از چه سني مي توانند بخشي از مسئوليت هاي کوچک را برعهده بگيرند يا مثلا مدتي در خانه تنها بمانند و برخي کارهاي کوچک را انجام بدهند و در نهايت باري از دوش مادر بردارند؟ تا زماني که کودک به مرحله نوجواني نرسيده تحقق اين انتظار کامل نيست (منظور از نوجواني سن بلوغ است) وقتي تحقق عمل در يک فرد کامل نيست يعني کودک استقلال عمل در انجام يک وظيفه يا کار را نمي تواند داشته باشد. تا اين جا کودک نياز به يک همراه دارد نه اين که حتما کسي دايم همراه او باشد بلکه به عبارت ديگر نمي توان از او انتظار انجام يک کار را به طور تمام و کمال داشت. ممکن است برخي کودکان به صورت استثنا و بعضي کارها را انجام بدهند مثل تکليف نوشتن که مثلا بعضي مادرها مي گويند بچه ما مشق نمي نويسد ولي اين ناشي از تنبلي و بي توجهي نيست بلکه اين يک تکليف و وظيفه است و خيلي از بچه ها توانايي انجام دادن آن را به تنهايي ندارند و احتياج به تشويق و پشتيباني دارند و بهترين مشوق ها هم مراقبان هستند که مادر، پدر يا مربي است و البته مادر بهترين مراقب و مشوق است. پس کودکي که هنوز به استقلال کامل نرسيده و نياز به مراقب دقتي کنيد به عنوان مشوق و نه آقابالاسر دارد وقتي اين مراقب در کنارش نيست، خودش در حد توان آزمون و خطا مي کند و اگر نتواند به نتيجه برسد و يک وظيفه را کامل انجام بدهد، دچار احساس حقارت و خودکم بيني مي شود. کودکان طلاق نوع نگاه کسي که همسري ندارد و مسئول اداره زندگي شده به زندگي مهم است از چه سني مي توان يک بچه را در خانه براي ساعاتي تنها گذاشت و يا اصولا چه وظايفي را در اين شرايط مي توان به کودک سپرد؟ يک بچه دبستاني اول و دوم دبستان را مي توان در خانه گذاشت ولي به اين توجه داشته باشيد که اگر يک بحران (از ديد کودک) پيش بيايد کودک از کنترل آن ناتوان است. مثلا اگر يک نفر محکم در خانه را بکوبد يا شعله گاز ناگهان زياد شود، اين براي يک کودک بحران حساب مي شود و او از حل آن ناتوان است. پس نمي توان يک نسخه واحد براي همه پيچيد و اين را که کودک در خانه تنها باشد به شکل يک رويه ثابت در سن نوجواني توصيه نمي کنيم. اما اگر بچه زودتر به خانه رسيده و مادرش يک ساعت بعد از او مي رسد، اين اشکالي ندارد و از هفت هشت سالگي مي شود اين کار را کرد. مي شود با تلفن حضور او را کنترل کرد. آيا سني که مي شود درباره توانايي ها به بچه ها اعتماد کرد در دخترها و پسرها متفاوت است؟ معمولا رشد عاطفي، هيجاني و اجتماعي در دختران سريع تر است. اما ما يک نگاه سيستماتيک به خانواده و کودک داريم نگاه سيستمي يعني بررسي کنيم که کودک در خانواده چگونه عمل مي کند. چون يک کودک ممکن است در يک محل به يک گونه عمل کند و در جاي ديگر به شکل ديگري. کودک به شکل مجرد (بدون خانواده) قابل مطالعه نيست. يک کودک در يک زمينه عام يک جور عمل مي کند و در خانه يک طور ديگر. اين همان کودک است در موقعيت هاي مختلف. اگر يک کودک تکاليفش را به تنهايي انجام داد و تسلط بر محيطش بالا بود مي توان مسئوليت هاي بيشتري به او سپرد اما کودکي که تسلط بر محيطش پايين است، عين مادر نود درصد وظايف کودک را جلو جلو انجام داده، چون حوصله سر و کله زدن با بچه را ندارد! و مي خواهد قال قضيه کنده شود. وقتي مادر استقلالي را در بچه تقويت نمي کند بالطبع تسلط بر محيط در کودک تقويت نمي شود توانايي هاي او براي انجام خيلي از امور به تنهايي به حد لازم نمي رسد. يعني مادامي که مادر يک کودک در خانه دارد بايد با سپردن وظايف کوچک بدون دخالت کردن حس استقلال را در بچه تقويت کند. بله، بهترين کار اين است که توجه کنيم. بچه ها هر قدر سنشان پايين تر باشد، به تحريک هايي که در محيط اطرافشان هست بهتر پاسخ مي دهند، پس بايد محيط را پر از محرک کنند.در اين جا مي توان از مدل گلاستر استفاده کرد. او مي گويد «تربيت دو روي يک سکه هست عشق و مسئوليت» هر يک بدون ديگري تربيت را ناقص مي کند». اين که مدام عشق بدهي به کودک و از او مسئوليت بخواهي به خصوص در مورد مادران سرپرست خانوار که سعي مي کنند جاي خالي پدر را هم پر کنند و فکر مي کنند اگر مسئوليت به بچه بسپارند او را خسته مي کنند يا به او ظلم کرده اند و مي خواهند خودشان را قرباني کنند... اين تربيت را ناقص مي کند. بسياري از اين مادران فکر مي کنند اگر بچه به لحاظ مالي چيزي کم نداشته باشد اين باعث آرامش اوست و وقتشان بيشتر صرف اين مسئله مي شود و به بچه کم توجهي مي کنند اين تربيت بچه را ناقص مي کند. اما مسئوليتي که به بچه مي سپارند بايد در حوزه توانايي او باشد. نمي شود يکسره از بچه مسئوليت خواست بي آن که به او عشق بدهيم وقتي عشق و مسئوليت توام مي شود کودک از هر دو وجه بهره مي برد و ياد مي گيرد که مسئول و پاسخگوي رفتارش هم باشد. پس اين بچه از کودکي مي تواند برخي از مسئوليت هاي کوچک را به عهده بگيرد. مثلا کودکان زير پنج، شش سال اصولا قاعده پذير نيستند ولي بايد به تدريج آن ها را به انضباط عادت داد. اصولا سن مدرسه آغاز انضباط پذيري است. کودک از اين سن ديگر فقط با نيازهاي دروني اش روبرو نيست، بلکه يک سري نيازهاي بيروني هم هست که بايد به تدريج اين نيازها و مسئوليت هاي مربوط به آن ها را بپذيرد. مادرهاي سرپرست خانوار معمولا خيلي براي بچه هايشان مضطرب هستند و مدام نگرانند که نکند که کاري را که بايد براي آن ها انجام نداده اند، نکند همه چيز برايشان فراهم نيست بکند. يک مادر تا آخر عمر نگران کودک خود هست اما اين حد دارد. کودکي که يک مقدار توجه به محيط و توانايي هايش بالا باشد، نبايد زياد درباره او نگران بود. دوم اين که کودکان توسط همسالانشان رگلاژ و تنظيم مي شوند. دليل اين که مادرها خيلي براي بچه هايشان نگراني دارند (و به طريق اولي مادران سرپرست خانوار) اين است که عمده اين سهم به مادر و پدر (و بيشتر مادر) منتقل شده در حالي که تنظيم روحي بچه ها با همسالانشان است. به همين دليل اگر بشود بچه ها را با خواهر و برادر، دوستان يا بچه هاي مهد و فاميل بيشتر دمخور و آشنا کرد خب اين خيلي در تربيت رواني کودک موثر است. امروز کوچه و محله وجود ندارد تا بچه با همسالان خود در کوچه بازي کند. بيشتر بچه ها تک فرزند هستند، مهد هم نمي روند و عملا رگلاژ نمي شوند و طبعا مادر دايم نگران آن هاست. اگر مادر دلبستگي و ارتباط عاطفي را بين خود و کودکش نگه دارد و در عين نگه داشتن اين رابطه به کودک کار متناسب با توانش بدهد و از او مسئوليت بخواهد، نبايد نگران باشد. کودک خوش رشد مي کند و بايد مادرها بپذيرند کوشش و خطاي کودکان يعني اين که فرد دارد خودش را به هنجار مي کند و اين نبايد باعث نگراني باشد بايد کمي کمکش کرد اما مرحله نهايي را خودش بايد انجام بدهد. برگرديم به «خود» مادرها. کسي که همسرش را به هر دليلي از دست داده و يک يا دو بچه دارد که متولي خرج و زندگي آن ها هم هست و به نوعي زندگي را باخته، او اگر بخواهد يک زندگي به هنجار داشته باشد که همه وجوه آن را حفظ کند، بايد چه کند. اولين توصيه به اين دسته از مادران اين است که نوع نگاه به زندگي را تغيير دهند همه زندگي ازدواج نيست هرچند ازدواج بخش مهمي است. نوع نگاه کسي که الان همسري ندارد و مسئول اداره زندگي شده به زندگي مهم است. راضي بودن به وضع موجود با نگاه به آينده مهم است. پس تصحيح نگرش خيلي واجب است. اين که احساس غبن و ضرر نکند چون به محض اين که اين احساس ضرر کند به همان ميزان انگيزه اش پايين مي آيد.دوم داشتن تصوير از زندگي در آينده است که قطعا نبايد يک تصوير رويايي باشد اما وجود اين تصوير ضروري است. مثلا فکر مي کند که الان دارد زندگي مي کند اما بچه اي را بزرگ مي کند که قرار است در آينده يک شرايط عالي داشته باشد و حتي زندگي او را هم تغيير بدهد. پس داشتن تصوير از آينده و روز به روز واضح کردن اين تصوير در ايجاد انگيزه مهم است. او بايد به کودک رسيدگي کند و از همه مهم تر اين است که به خودش برسد اگر مادر از تغذيه يا ورزش و حتي يک پياده روي ساده هم محروم باشد نمي تواند فکر مثبت داشته باشد. ساختن آينده روشن باعث مي شود اين انگيزه و نگاه مثبت از طريق رفتار، نگاه و حالات صورت و کلام به بچه منتقل مي شود و بچه دوباره آن را به مادر منتقل مي کند. در اين حالت يک هم افزايي اتفاق مي افتد و اين يک سيکل دايمي مي شود و چه بسا مادر و کودک در اين حالت از يک خانواده اي که در پدر آن هست خوشحال تر و موفق تر باشند اما هر قدر مادر مايوس باشد، احساس ضرر در زندگي بکند، رسيدگي به خودش هم از نظر جسمي و هم روحي را فراموش کند و مدام به دنبال کسب درآمد، کار و گذران عادي زندگي باشد اين اتفاق نمي افتد. هم افزايي انرژي يکديگر براي مادر و کودک خيلي مهم است. توجه به آينده و تصوير مثبت از خود درست کردن خيلي مهم است حتي اگر اين تصوير مثبت درست کردن گاهي مشکل دارد با يک مشاوره مي توان آن را اصلاح کرد.
انتهای پیام/ص
به گزارش شبنم ها به نقل از تسنیم : حوریه محمدی کناری درباره حجامت, اظهار داشت: در انجام حجامت قرار دادن لیوان حجامت درست در موضع بیماری یا نزدیکترین محل به موضع بیماری (مثلاً در ترومای ران, روی ران و در سردرد, نزدیکترین ناحیه به سر) قرار گیرد.
بهگفته وی نزدیکتر گذاشتن لیوان حجامت به محل بیماری امکان پاکسازی بیشتر محل از مواد بیماریزا و مواد زائد را فراهم میکند.
این متخصص طب سنتی درباره حجامت کاهل افزود: به کار بردن ناحیه حجامت کاهل (جایی در پشت نزدیک مهره C7) و اخدعین (قسمتی در گردن در ناحیه خلفی ــ تحتانی گوشها) برای انجام مکرر حجامت کاهل و اخدعین جاهایی هستند که بهطور طبیعی کمتر توسط جریان خون سیستمیک پاکسازی میشوند. بهعلاوه کاهل محل صافی در پشت است که بهراحتی میتوان لیوان بزرگ حجامت را در آنجا نهاد و خونگیری مؤثر انجام شود تا پاکسازی خوبی صورت بگیرد. بهعلاوه هر دو محل معمولاً پوشیده هستند و از نظر زیبایی نیز مسألهای برای فرد ایجاد نمیشود.
محمدی بیان داشت: برای اینکه بیشترین تأثیر حجامت بر درد بلافاصله بعد از تروماست. بهعلاوه این کار از عفونت باکتریال و هماتوم ناحیه تروما هم جلوگیری میکند.
وی عنوان کرد: توصیه میشود که حجامت در روز 17، 19 و 21 قمری ماه صورت گیرد, علم امروز ثابت کرده که در تاریخهای ذکرشده، تأثیر ماه بر بدن طوری است که بهخاطر کششی که ایجاد میکند، فشار خون بالا میرود. حجامت این بالا رفتن فشار خون را کنترل میکند.
انتهای پیام/ص
به گزارش شبنم ها،چند ساعتی است تصویری با عنوان وداع کادر درمانی بیمارستان با محمدرضا شجریان توسط رسانههای مجازی و برخی هنرمندان در شبکههای اجتماعی مختلف به اشتراک گذاشته میشود، این در حالی است که اخبار منتشر شده در سایتهای خبری در خصوص این تصویر، مربوط به پزشکی اسپانیایی به نام چاکو، رئیس بخش مراقبت ویژه بیمارستان " Perrando" بوده که براثر ابتلا به کرونا پس از بستری شدن در بیمارستان جان باخته است و در جریان فوت شجریان چنین اتفاقی در بیمارستان جم تهران رخ نداده است.
به گزارش شبنم ها، به ورود، رشد و تکثیر میکروبها در زخم یا یک اندام از موجود زنده (میزبان) عفونت میگویند که اغلب باعث بیماری می شود. انواع انگل، ویروس، پریون، باکتری، ویروئید و قارچ از انواع عفونتها هستند. بر اساس یافتههای به دست آمده برخی از عفونتها و میکروبهای بدن با درمانهای طبیعی و گیاهی در منزل رفع خواهند شد.
برخی از عفونتها با ضعف سیستم ایمنی بدن ایجاد میشوند و ممکن است عفونت از طریق پوست و از راه یک زخم یا خراش کوچک وارد بدن شود. با این حال عفونتهای دیگری از قبیل ایدز وجود دارد که با درمان در خانه رفع نمیشود و در چنین حالتی فرد مبتلا به بیماری بایستی هرچه سریعتر برای درمان به پزشک معالج مراجعه کند.
درمان عفونت با داروهای گیاهی
پنیرک: پنیرک گیاهی است که از برگ و گل آن استفاده دارویی میشود. بر اساس نظر طب سنتی استفاده از پنیرک برای رفع عفونتهای ادراری، برونشیت، عفونتهای سرخک و مخملک موثر و مفید است.
گل پامچال: با مصرف دم کرده گل پامچال می توان اسهالهای عفونی را که ناشی از عفونتهای معده و روده هستند درمان کرد.
بادرنجبویه: در صورت احساس وجود میکروب و عفونت در بدن بادرنجبویه را دم کنید و روزی سه بار به اندازه یک فنجان بنوشید.
بابا آدم: بر اساس نظر طب سنتی و متخصصان، برای رفع جوشهای چرکی روی صورت یا بدن باید از گیاه بابا آدم به عنوان یک آنتی بیوتیک استفاده شود.
اکالیپتوس: افراد مبتلا به بیماریهای مجازی تنفسی برای درمان بیماری خود از برگ اکالیپتوس به صورت بخور استفاده کنند تا هرچه سریع تر نتایج موفقیت آمیز آن را ببینند.
انجیر زرد شیرازی: استفاده از جوشانده انجیر زرد شیرازی به رفع گلو دردهای چرکی، آنژین ها، عفونت و زخمهای داخل دهان کمک میکند.
چای سبز: برای درمان گلو دردهای ناشی از بیماریهای سرماخوردگی و ... از چای سبز استفاده کنید. یک قاشق غذاخوری چای سبز را در یک لیوان آب به مدت ده دقیقه خیس کنید و برای درمان گلو درد آن را بنوشید. ناگفته نماند که مصرف تفاله چای سبز نیز به عنوان یک کمپرس برای رفع عفونتهای چرکی پوستی از قبیل کورکها مفید است.
تره جوشانده شیر: بر اساس توصیه طب سنتی می توانید از عصاره تره در شیر برای درمان انواع زخمها استفاده کنید.
پونه: از پونه میتوان به عنوان یک آنتی بیوتیک موثر در برابر بیماریهای عفونی ریه استفاده کرد. برای درمان بیماریهای عفونی ریه خود از دم کرده این گیاه به همراه عسل سه بار در روز استفاده کنید.
پونه کوهی: برای رهایی از عفونتهای قارچی و میکروبی بدن خود دم کرده پونه کوهی را میل کنید.
توصیه میشود اگر عفونت کمی شدت پیدا کرد به پزشک معالج خود مراجعه کنید و به هیچ عنوان درمان را به تاخیر نیندازید.
به گزارش شبنم ها به نقل از جویباران، شهید مطهرى؛ «تاریخ کربلا، یک حادثه و تاریخ مذکر - مؤنث است، حادثهاى که مرد در آن نقش دارد، زن نقش دارد، ولى مرد در مدار خودش، و زن در مدار خودش.»
به گمان، قیام و نهضت عاشورا مرهون و منبعث از رشادتها و صحنه گردانیهای زنان عاشورایی است. زنانی که پا به پای مردانشان همگام و همقدم شده، ادای تکلیف نموده و عقب نمی نشینند.
چنین شیرزنانی پا را از عرصه خانه نشینی و فرزندپروری فراتر نهاده و همچون مردانشان در راه اقامه دین همراه و همسو میشوند.
لذا از این منظر سهم زنان عاشورایی در بقای اسلام و نهضت عاشورایی امام حسین(ع) بسی بزرگ و قابل ستایش است.
حادثه کربلا از جمله حوادث جانسوز، حزن انگیز و همچنین یکی از بزرگترین رویدادهای سیاسی و اجتماعی است که زنان سهم بزرگی را در آن ایفا کردهاند. آنها ثابت کردند که زنان قادرند در بزرگترین حماسه انقلابی زمان خود نقش مهمی را از خود به نمایش بگذارند.
هنگامی که امام حسین(ع) عازم کربلا شد در میان یارانش زنان هاشمی و غیر هاشمی نیز حضور داشتهاند. و از آنجایی که امام دارای علم لدنی بود، بهتر از هرکسی میدانست که سرانجام قیامش چه خواهد بود. بنابراین زنانى همراه او بودند که سخنورانى متبحر و شیر زنانى مؤمنه براى اسلام به شمار میآمدند.
از جمله نقش هایی که این شیر زنان از خود به نمایش گذاشته بودند به شرح زیر است:
1 - پشتیبانى و حمایت از امام حسین(علیهالسلام) بود که از طریق نطقهای غراء، شوهرانشان را در حمایت از امام حسین(ع) ترغیب میکردند.
2 - تشویق و ترغیب رزمندگان به مبارزه؛ در روز عاشورا، زمانی که جنگی نابرابر در حال شکل گیری بود آنها نه تنها از معرکه خارج نشدند بلکه شوهرانشان را تشویق به مبارزه میکردند. نمونه بارز یکى از این زنان همسر عبدالله بن عمیر «ام وهب» بود. وقتى که عبدالله قصد پیوستن به سپاه امام را داشت، همسرش نیز با او به کاروان امام پیوست، او تنها زن شهیده در میدان کربلا بود.
3- شرکت مستقیم در نبرد؛ نقش زنان در روز عاشورا و در جنگ بسیار متفاوت تر از جنگهای دیگر در صدر اسلام بود چرا که آنها میدیدند که تعداد یاران امام حسین(ع) بسیار اندک است به همین دلیل آنها با استفاده از تیرک خیمه ها در صحنه نبرد حضور پیدا میکردند تا جاییکه گفته شده تعدادى از دشمنان را به درک واصل کردند.
4 - اطاعت از امام(علیهالسلام)؛ در قیام عاشورا زنان ثابت کردند که تحت امر و مطیع امام زمانشان هستند، آنها به دلیل ایمان و اخلاصی که داشتند تسلیم در برابر اوامر الهی و امامشان شدند و توانستند سرافراز از این امتحان الهی بیرون بیایند.
بعد از واقعه عاشورا نیز با وجود تمام مشکلات جسمی و روحی، زنان توانسته بودند با خطبههای پرشور خود مردم جاهل را با هدف و راه امام حسین(ع) آشنا سازند که در این میان رهبری این زنان برعهده حضرت زینب(س) بود.
شهید مطهری در این خصوص گفت: «... ابا عبدالله(علیهالسلام) اهل بیت خودش را حرکت میدهد، برای این که در تاریخ رسالتی عظیم را انجام دهند. برای این که نقش مستقیمی در ساختن این تاریخ عظیم داشته باشند، اما با قافله سالاری زینب، بدون آن که از مدار خودشان خارج شوند، از عصر عاشورا زینب(س) تجلی میکند و از آن به بعد سکاندار این قیام محسوب می شود.»
اما اصلیترین وظیفه حضرت زینب(س)، بعد از ظهر عاشورا، ظاهر میشود. اگر این بانو و معلم بزرگ نبود نه تنها انقلاب امام حسین(علیهالسلام) دست خوش تحریف میشد، بلکه اسلام نیز در معرض خطری جدی قرار میگرفت، سرپرستی قافله اسرا، پرستاری از امام سجاد(علیهالسلام)، نگهداری از زنان و کودکان، و... همه و همه از مسئولیتهای مهمی بود که بر عهده ایشان قرار گرفت.
حضرت زینب(س) با سخنرانی پرشور خود اسلام را مجدد احیا کرد و چهره زشت بنی امیه و جنایتها و دسیسه هایشان را برای مردم به تصویر کشید.
شیخ مفید در ارشاد می نویسد: «هنگامی که زینب به مجلس ابن زیاد آمد، پست ترین جامه را پوشیده بود و به طور ناشناس وارد شد». اما به هر صورت ابن زیاد متوجه شد و پرسید: «این زن ناشناس کیست»؟ کسی پاسخ او را نداد، برای بار دوم و سوم سؤال کرد، در این وقت یکی از کنیزان پاسخ داد: «این زن زینب دختر فاطمه دختر رسول خدا است».
ابن زیاد با کمال بی شرمی گفت: «سپاس خدای را که شما را رسوا کرد». اما زینب (س) برای خنثی کردن تمام نقشه های عوام فریبانه او فرمود: «ستایش خدای را سزاست که ما را به وسیله پیغمبرش گرامی داشته و از پلیدی به خوبی پاک گرانید، آن کسی که رسوا شود بی شک و تردید فاسق است و آن کس که دروغ می گوید، فاجر و تبهکار است و چنین کسی ما نیستیم و دیگران هستند و الحمدلله».
پسر زیاد که انتظار نداشت، با چنین زنی دانشمند و با شهامتی روبه رو شود، سخن خود را این گونه تغییر داد و گفت: «رفتار خدا را با برادر و خاندانت چگونه دیدی؟» حضرت زینب با لحنی افتخار آمیز فرمود: «من جز نیکی ندیدم، آنان مردمانی بودند که خداوند کشته شدن را برای آن ها مقدر فرموده بود و آنان نیز با کمال افتخار به آرامگاه خود شتافتند. ولی بدان که به زودی خدا میان تو و ایشان جمع خواهد کرد و تو را مورد بازخواست و احتجاج قرار خواهد داد پس نگران باش که در آن روز پیروز چه کسی خواهد بود؟
اگر چه زینب (س) پس از واقعه کربلا چندان زندگی نکرد، ولی در همین مدت کوتاه، پیام عاشورای امام حسین (ع) را تا ابد ماندگار کرد.
زن عاشورایی نماد زنی شجاع، مدبّر و شایسته که به ظاهر اسیر ولی در واقع آزادهای شجاع و مدبر است. بی شک از چنین زنانی بایستی برای کشف افق های دور الگو گرفت.
امروزه زنان میتوانند با با تأسی از زن عاشورایی به گونه ای عمل کنند که با بحرانهایی چون؛ بحران های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی با دانش و مدیریت روز روبرو شده و آنها را حل کنند.
زنان امروز می توانند با الگو پذیری از زنان عاشورایی در جهت حفظ و کیان خانواده تلاش کنند و بستری مناسب برای تربیت فرزندانی مومن و متعهد فراهم کنند..
* خورشید نجفی جویباری - کارشناس ارشد علوم سیاسی
منابع:
1 - مرتضی مطهری، حماسه حسینی، ج 1
2 – شیخ مفید، الارشاد، باب سوم
3 - فاطمه رجبی، زن در حماسه کربلا.
4 - محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ج 7
5- پایگاه اطلاع رسانی حوزه
انتهای پیام/
به گزارش شبنم ها به نقل از تسنیم : علیاکبر روزگاری در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا» درباره چرایی «روند سعودی افزایش میزان ابتلا به سرطان در کشور» که مسئولان مربوطه در وزارت بهداشت نیز بر آن صحه گذاشتهاند، اظهار داشت: درباره شیوع و افزایش بیماری سرطان، علل مختلفی وجود دارد که یکی از مهمترین علل آن «وضعیت تغذیه» در کشور است؛ مصرف غذاهای مصنوعی مانند فستفودها به جای غذهای طبیعی و سنتی، یکی از علل افزایش سرطان در کشور است.
وی افزود: استفاده از مواد نگهدارنده فراوان در مواد غذایی مانند کنسروها، شیرها و آن دسته از مواد غذایی که با گذشت زمان امکان خرابی در آنها وجود دارد، به شدت رواج پیدا کرده است که بر طبق تحقیقاتی که در دنیا بر روی این مواد نگهدارنده صورت گرفته، به طور علمی ثابت شده که این مواد نگهدارنده "سرطانزا" هستند.
این محقق و پژوهشگر طب سنتی تصریح کرد: همچنین تحقیقات علمی که اخیراً بر روی مواد آرایشی صورت گرفته است، نشان میدهد که بسیاری از این مواد آرایشی بخصوص آن دسته که بهصورت قاچاق وارد کشور میشوند، سرطانزا هستند.
روزگاری در ادامه بررسی دلایل علل افزایش سرطان در کشور با اشاره به واردات مواد غذاهایی که در آنها دستکاری ژنتیکی صورت گرفته است، متذکر شد: متأسفانه مصرف مواد غذایی که اصطلاحاً به آنها تراریخته گفته میشود، در کشور به شدت افزایش پیدا کرده است؛ بر طبق تحقیقات وسیعی که توسط دانشمندان صاحب نظر و مراکز علمی معتبر در حوزه زیست فناوری صورت گرفته است، این مواد غذایی به شدت خطرناک بوده و میتوانند تأثیرات بسیار خطرناکی چون بیماری سرطان برای انسان داشته باشند بهویژه که در حال حاضر تقریبا تمام این محصولات دستکاری شده ژنتیکی که در کشورمان مصرف میشود، وارداتی هستند و اطلاعات چندانی درباره کموکیف دستکاریهای ژنتیکی صورت گرفته بر روی آنها در دست نداریم.
وی درباره اظهارات اخیر رئیس اداره سرطان وزارت بهداشت که علل اصلی رشد چشمگیر سرطان در کشور را صرفا منحصر در دلایلی مانند جهش سنی، چاقی و عدم استفاده از میوه و سبزیجات دانسته بود، متذکر شد: درباره مسائلی که با سلامتی مردم در ارتباط است نباید سادهانگارنه اندیشید و این موج افزایش چشمگیر سرطان که به وضوح در جامعه قابل لمس است را نباید به چند علت ساده محدود کرد؛ همواره باید به خاطر داشته باشیم که دشمنان ما در هیچ زمانی برای ضربه زدن و دشمنی کردن با کشورمان، کوتاهی نکرده و نمیکنند و هر زمانی که احساس کنند ما در یک حوزه خاص غفلت کردهایم، از همان حوزه نفوذ کرده و ضربه میزنند؛ زمانی برای ضربه زدن از روش ترور فیزیکی استفاده میکنند، زمانی نیز برای ضربه زدن از ترور بیولوژیکی بهره میبرند و یک زمانی هم با مواد غذایی آلوده به عموم مردم کشور، آسیب خود را وارد میکنند.
این محقق و پژوهشگر طب سنتی تصریح کرد: یکی از حوزههایی که متأسفانه در کشورمان از آن غفلت شده، کنترل مبادی ورودی کشور برای بررسی و آزمایش واردات مواد غذایی و دارویی بهویژه محصولات غذایی دستکاری شده ژنتیکی است.
روزگاری ادامه داد: فرض کنید یک ماده غذایی مثل میوه که آغشته به مواد بیماریزا توسط دشمنان این مردم و کشور وارد کشور و به طبع آن وارد سبد غذایی مردم شود؛ این میوه از لحاظ ظاهری هیچ مشکلی ندارد و سالم و بیعیب به نظر میرسد اما آغشته به مواد بیماریزا است؛ به علت عدم وجود آزمایشگاههای مناسب در مبادی ورودی کشور برای بررسی میزان سلامتی این مواد غذایی، این میوه در داخل کشور توسط عموم مردم کشورمان استفاده میشود که متأسفانه در نهایت منجر به ایجاد بیماری در مصرفکنندگان میشود.
این پزشک و پژوهشگر طب سنتی همچنین با اشاره به ورود داروهای قاچاق به کشور یادآور شد: بسیاری از داروهایی که به طور قاچاق وارد کشور میشوند، در ابتدا موجب بهبود بیماری میشوند اما با گذشت زمان عوارض خود را بروز میدهند که گاهی ممکن است ناسالم بودن این داروها به بیماریهایی چون سرطان نیز منجر شود.
روزگاری افزود: سیاست بسیاری از شرکتهای دارویی در خارج از کشور این است که بیماران را با مبتلا کردن به عوارض دارویی، به صورت یک مشتری همیشگی تحت کنترل خود قرار دهند و از آنها بهرههای مالی فراوان و دائمی کسب کنند.
وی همچنین درباره بخش دیگری از اظهارات اخیر رئیس اداره سرطان وزارت بهداشت مبنی بر ساخت 180 مرکز درمانی جدید سرطان با توجه به رشد سریع سرطان در کشور گفت: در خصوص درمان سرطان باید به چند نکته توجه داشت؛ نخست اینکه بسیاری از سرطانها درمان ندارند و آن دسته از سرطانهایی که درمان دارند، درمان آنها نسبی است؛ دوم اینکه بسیاری از سرطانها، زمانی قابل تشخیص هستند که دیگر به اصطلاح کار از کار گذشته است و نمیتوان آنها را درمان کرد؛ حال باید از مسئولان مربوطه پرسید که آیا بهتر نیست به جای اینکه منتظر باشیم تا مردم کشورمان مبتلا به سرطان شوند و در مراکز درمانی جدید سرطان، تحت درمان قرار گیرند که مشخص نیست که آیا درمان شوند یا خیر، به دنبال پیشگیری از ابتلا به سرطان و یافتن دلایل رشد سرطان در کشور باشیم.
این پژوهشگر و محقق طب سنتی تصریح کرد: مسئولان کشور بخصوص مسئولان وزارت بهداشت باید به طور جِد بهدنبال کشف علل افزایش سرطان در کشور و پیشگیری از آن باشند که این امر خود مستلزم انجام تحقیقات وسیع علمی است.
وی در پایان متذکر شد: یکی از علل افزایش بیماریهایی چون سرطان، نازایی و ناتوانیهای جنسی که اخیراً به طور چشمگیر در کشور رایج شده است، اقدامات دشمنان در از بین بردن سلامتی مردم بوده است و مسئولان کشور باید به این امر مهم، توجه ویژهای داشته باشند.
انتهای پیام/ص
به گزارش شبنم ها به نقل از مهر خانه،
حجتالاسلام حمید احمدیجلفایی ، درخصوص خانواده حضرت مسلم علیهالسلام گفت: یکی از معروفترین خانوادههایی که به صورت خانوادگی و با تعداد زیادی در کربلا حاضر بودند، خانواده حضرت عقیل علیهالسلام است و حضرت مسلم علیهالسلام، برادران و برادرزاده او در کربلا نقش مهمی داشتند؛ بهطوریکه امام حسین علیهالسلام و یا بعد از آن، امام سجاد علیهالسلام، از حضور این خاندان در کربلا به صورت ویژه قدردانی کردند. در رأس این خاندان کسی که نزد امام حسین علیهالسلام از همه مقربتر و پیک امام به کوفه نیز بود، حضرت مسلمبنعقیل علیهالسلام است که مظلومانه در کوفه به شهادت رسید.
حداقل چهار پسر حضرت عقیل علیهالسلام در کربلا حاضر بودند
او با بیان اینکه بنابر گزارشهای تاریخی، حداقل چهار پسر حضرت عقیل، برادر امام علی علیهالسلام، در کربلا حاضر بودند، خاطرنشان کرد: علاوه بر حضرت مسلم علیهالسلام، سه برادر ایشان نیز حضور داشتند؛ به نامهای جعفربن عقیل، عبدالله بن عقیل که به او عبدالله اکبر میگویند؛ چراکه یکی از پسران حضرت مسلم که در کربلا حاضر بود نیز به همین نام بود؛ دیگری عبدالرحمن بن عقیل؛ که شهادت یا عدم شهادت هر یک از آنها دقیق مشخص نیست. همچنین یک پسر برادر ایشان به نام محمد بن ابی سعید نیز در کربلا حاضر بود.
اولین کسانی که در برابر رفع امان امام حسین (ع) جملات تکاندهندهای به زبان آوردند، خاندان عقیل بودند
این پژوهشگر تاریخ ادامه داد: گزارشها نشان میدهند که این خاندان، ادب و احترام ویژهای برای خاندان امامت و اهل بیت علیهمالسلام قایل بودند؛ بهطوریکه زمانی که خبر شهادت حضرت مسلم علیهالسلام رسید و امام حسین علیهالسلام بیعت خود را برداشتند، اولین کسانی که در برابر رفع امان امام علیهالسلام لب به اعتراض گشودند و با غیرت تمام ایشان را تنها نگذاشتند و جملات تکاندهندهای را به زبان آوردند، برادران و فرزندان حضرت مسلم علیهالسلام بودند.
رقیه؛ خواهر امام حسین (ع)؛ همسر مسلم (ع)
احمدیجلفایی با تأکید بر اینکه در این میان نقش حضرت مسلم علیهالسلام بیشتر و پررنگتر از سایرین بوده است، افزود: از طرفی رقیه، خواهر امام حسین علیهاسلام و دختر امام علی علیهالسلام، همسر مسلم علیهالسلام بود. امام حسین علیهاسلام نیز در جواب نامه کوفیان، مسلم را به عنوان مطمئنترین شخص از اهل خود معرفی میکند و عبارت «ثقتی» را در مورد او به کار میبرد.
اتفاقی که در مورد کمتر شهیدی در واقعه عاشورا رخ داده است
او با بیان اینکه امام حسین علیهالسلام، علاقه شدیدی به مسلم داشتند، اظهار داشت: وقتی خبر شهادت او به امام حسین علیهاسلام رسید، ایشان اشک ریختند و چندین بار انا لله و إنا الیه راجعون گفتند؛ اتفاقی که در مورد کمتر شهیدی در واقعه عاشورا رخ داده است، و سپس فرمودند: "خدا مسلم را رحمت کند، او به سوی خدا و بهشت و رضوان او رفت و وظیفهاش را درست انجام داد و وظیفه ما هنوز برجا مانده است." این نشان میدهد که مسلم در امتحان خود به نحو اتم و اکمل، سربلند بیرون آمده است.
کل خانواده حضرت مسلم (ع)، همراه امام حسین (ع) در کربلا حاضر بودند
این استاد حوزه درخصوص خانواده حضرت مسلم علیهالسلام و همسر و فرزندان او گفت: از قراین تاریخی اینطور به دست میآید که کل خانواده حضرت مسلم علیهالسلام در کربلا و همراه امام حسین علیهالسلام حاضر بودند. شاید بتوان از همسر او، رقیه، دختر امام علی علیهالسلام، به عنوان یکی از زنانی که در کربلا نقشآفرینی کردند، نام برد؛ اگرچه در منابع تاریخی به طور مستقیم از ایشان نام برده نشده است، اما چندین مورد قرینه صریح وجود دارد که نشان میدهد رقیه در کربلا حاضر بود. حتی بنابر برخی نقلها از افرادی که در گذشته قبر را دیدند و سنگ قبر را مشاهده کردهاند، قبری که امروزه منتسب به حضرت رقیه بنت الحسین علیهالسلام در شام است، متعلق به رقیه دختر امام علی علیهالسلام است.
قراین تاریخی موجود بر حضور رقیه؛ همسر مسلم (ع) در واقعه عاشورا
او در ادامه به قراین موجود اشاره کرد و ادامه داد: در امالی شیخ صدوق آمده است: دو نوجوان از اسرای کربلا بودند که اسیر ابنزیاد شده و از زندان میگریزند و باز هم دستگیر شده و به طرز فجیعی در کنار آب به طرز مظلومانه سربریده شده و به شهادت میرسند. این قضیه مشهوری است و شاید همه منابع به صورت جسته و گریخته به آن اشاره کردهاند، اما در برخی منابع مثل امالی صدوق، این دو نوجوان را فرزندان مسلم میدانند، ولی طبری و بیشتر مورخین این دو نوجوان را فرزندان عبدالله بن جعفر میدانند. نکته این است که اگر ما نقل صدوق را بپذیریم، بعید است که مادر این دو نوجوان، حضرت رقیه، همراه ایشان نباشد؛ زیرا معمولاً نوجوانانی که در کربلا بودند، مادرشان همراهشان بوده است.
هیچیک از خواهران امام حسین (ع) ایشان را در کربلا تنها نگذاشتند
احمدیجلفایی با اشاره به قرینه دوم گفت: هیچیک از خواهران امام حسین علیهالسلام، ایشان را در کربلا تنها نگذاشتند. حتی حضرت زینب سلاماللهعلیها نیز که به دلایلی همسرشان با ایشان همراه نبود، امام حسین علیهالسلام را تنها نگذاشتند؛ لذا بعید است که همه خواهران امام حسین علیهالسلام در کنار ایشان باشند و حضرت رقیه علیهاالسلام در کنارشان نبوده باشد.
چهار زنی که امام حسین (ع) از آنها برای ساماندهی خیمهها و اطفال استمداد طلبیدند
این پژوهشگر تاریح با بیان اینکه سومین قرینه واقعهای است که خوارزمی در کتاب مناقب ذکر میکند، ادامه داد: در این کتاب آمده است که در شبی که به شب امان معروف است و امام و بیعت خود را از اصحاب برداشتند، شروع به ساماندهی سپاه کردند و در این بین از چهارشخص برای ساماندهی خیمهها و اطفال و... استمداد طلبیدند. خوارزمی و لهوف و برخی منابع دیگر، این اشخاص را "یا زینب"، "یا امکلثوم"، "یا فاطمه"، "یا رباب" ذکر کردهاند؛ ایشان زنانی بودند که در کربلا کمک امام حسین علیهاسلام بودند.
او افزود: در یکی از نسخههای لهوف به این چهار شخص، اسم "یا رقیه" هم افزوده شده است؛ این رقیه به احتمال قوی، خواهر امام حسین علیهاسلام بود؛ زیرا همه افرادی که از ایشان یاری طلبیده شده است، افراد بزرگسال بودند و یاریطلبیدن از رقیهای که دختر خردسال امام حسین علیهاسلام باشد، بسیار بعید به نظر میرسد.
احمدیجلفایی به قرینه چهارم اشاره کرد و گفت: قرینه دیگر آنست که در برخی از منابع دیگر تاریخی اولین شهیدی که در کربلا به شهادت رسیده است را عبدالله بن مسلم ذکر کردهاند؛ البته برخی نیز عبدالله را فرزند امام دوم دانستهاند که بعد از حضرت علی اکبر علیهالسلام به شهادت رسیده است، اما منابعی که از عبدالله نام بردهاند، مادر او را رقیهای دانستهاند که در کربلا حاضر بوده است؛ بعضی به صراحت بر دختر امام علی علیهالسلام بودن او اشاره دارند و برخی مانند منبع نسب قریش، صفحه 5، اسم مادر عبدالله فرزند مسلم را رقیهالکبری نامیدهاند، شاید این عنوان برای اشتباهنشدن او با دختر امام حسین علیهالسلام بوده و یا شاید امام علی علیهالسلام دختران دیگری با نام رقیه داشتند که برای تمایز قایلشدن میان آنها، او را با این نام میخواندند.
این استاد حوزه با بیان اینکه در برخی منابع، نام همسر مسلم را رقیه بنت محمد بن سعید بن عقیل ذکر کردهاند که این گفته به طور قطع اشتباه است، اظهار داشت: اگر این طور باشد، همسر حضرت مسلم باید دختر برادر خودش باشد و این امکان ندارد و نشاندهنده آن است که در این ثبت، اشتباهی رخ داده است. همچنین قرینه آخر همان مطلبی است که در مورد قبر منتسب به حضرت رقیه دختر امام حسین علیهالسلام گفته شد؛ عدهای که سنگ قبر را دیدهاند گفتهاند آن قبر، قبر رقیه دختر امام علی علیهالسلام است. از جمله در کتاب نور الابصار که در قرن 13 نوشته شده است، تصریح بر این نکته شده است که این قبر رقیه همسر جناب مسلم است.
نقش رقیه؛ همسر مسلم (ع) در کربلا
او با بیان اینکه به نقش رقیه در کربلا مانند سایر زنان حاضر، خیلی پرداخته نشده است، اما خواننده متدبر با تفکر در احوال و از قراین قضیه و شواهد موجود باید به نقش زنان در این قضیه پی ببرد، اظهار داشت: مهمترین نقشی که حضرت رقیه سلاماللهعلیها در کربلا داشتند این بود که فرزندان رشیدی را تربیت کردند که همگی در کربلا حضور داشتند و امام حسین علیهاسلام را تنها نگذاشتند. در کتاب کاملالزیارات ذکر شده است که امام سجاد علیهالسلام همیشه به فرزندان مسلم و نوادگان او توجه ویژه داشتند. وقتی که پرسیده شد چرا نسبت به سایرین این توجه را ندارند، فرمودند: من حضور آنها را در کنار امام حسین علیهالسلام به یاد میآورم و دلم میسوزد که چه مظلومانه در کنار ایشان به شهادت رسیدند.
"السلام علی قتیل ابن القتیل عبدالله به مسلم بن عقیل"/ شهادت جانسوز پسر مسلم
نویسنده کتاب صحیفه فاطمیه درخصوص فرزندان حضرت مسلم علیهالسلام گفت: از فرزندان حضرت مسلم علیهالسلام تنها کسی که نامش در زیارت ناحیه مقدسه و زیارت رجبیه آمده است، عبدالله بن مسلم است: "السلام علی قتیل ابن القتیل عبدالله به مسلم بن عقیل". بعضی منابع، او را اولین شهید کربلا دانستهاند و برخی نیز گفتهاند بعد از علی اکبر علیهالسلام، دومین شهید بوده است. حتی زمانی که امام حسین علیهاسلام بیعت خود را از یارانشان برداشتند، یکی از کسانی که به حرف آمد و سخنانی ایراد کرد همه را تکان داد، او بود که گفت: "من جانم را فدای تو میکنم، ای حسین!، خونام را به پای تو میریزم، ولی از غیرت و حمیت خود دست برنمیدارم!" این جوان در 26 سالگی شهید شد و شهادت جانسوزی نیز داشت؛ زمانی که دستش را بر پیشانی گذاشته بود، تیری آمد و دست او را به پیشانی دوخت و تیر دوم هم به قلب او فرود آمد.
شهادت هر 7 فرزند مسلم (ع) در رکاب امام حسین (ع)
احمدیجلفایی ادامه داد: فرزندان دیگر حضرت مسلم علیهاسلام، ابراهیم، محمد، عبدالرحمن، عبیدالله، ابوعبدالله و علی بودند. ازآنجاییکه تمام کسانی که در رکاب امام حسین علیهالسلام بودند تا پای جان ایستادند و دفاع کردند و به شهادت رسیدند، به نظر میرسد که هر 7 فرزند مسلم نیز در کربلا به شهادت رسیده باشند.
او درخصوص دو طفلان مسلم اذعان داشت: در مورد ماجرای دو طفلان حضرت مسلم اختلاف شدیدی وجود دارد و تنها نقلی که به این ماجرا اشاره دارد، نقل ضعیفی از امالی شیخ صدوق است و در سایر منابع، این دو طفل را فرزندان عبدالله بن جعفر دانستهاند.
این ماجرا با ماجرای دلجویی پیامبر از دختران جعفر تداخل یافته است
این پژوهشگر تاریخ در ادامه درخصوص نقل شهادت حضرت مسلم علیه السلام و رفتار امام حسین علیهاسلام با دختر او گفت: برخی از وقایع نقلشده در روضهها در خصوص حادثه عاشورا، نه تنها سند ضعیف، که حتی سند ندارند و بیشتر در کتابهایی که منتسب به 150- 100 سال گذشته است، وجود دارد و یا در سرودههای شاعران به صورت زبان حال بیان شده و در میان مردم گسترش یافته است. از جمله این وقایع، جریان مربوط به دختران حضرت مسلم است؛ اینکه امام حسین علیهاسلام بعد از شهادت مسلم علیهاسلام، دختران او را صدا کردند و تسلی دادند و مراسم سوگی برگزارشد؛ این قضیه سندی ندارد.
احمدیجلفایی افزود: برخی منابع متأخر مانند مرحوم آشتیانی و سایرین، بدون سند این ماجرا را ذکر کردهاند، ولی قبل از صد سال گذشته این قضیه سابقهای نداشته است. به احتمال قوی این قضیه با قضیه ملاطفت پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم و دلجویی ایشان از دختران حضرت جعفر تداخل یافته و شاید اولین گویندگان این مطلب دچار سهو و خطا شدهاند.
طوعه؛ زنی که در ماجرای حضرت مسلم (ع) سنگ تمام گذاشت
او با اشاره به شخصیتی تاریخی و مهم در جریان زندگی حضرت مسلم علیهالسلام، اظهار داشت: نکته مهم دیگر در ماجرای حضرت مسلم علیهالسلام که تاریخ کمتر به آن پرداخته است، حضور زنی با ایمان و فداکار به نام طوعه است؛ زنی که گفته شده است در ابتدا کنیز اشعث بن قیس بوده، ولی چون از او فرزنددار شد، اشعث او را آزاد کرد. طوعه در ماجرای حضرت مسلم علیهالسلام سنگ تمام گذاشت و تنها کسی که از حضرت دلجویی کرد و در شرایطی که همه شهر بر علیه مسلم بود، او را به خانه خود دعوت کرد و پناه داد، طوعه بود.
انتهای پیام /
به گزارش شبنم ها،
یا من اسمه دوا و ذکره شفا حسین
لحظه لحظه عمر من فقط گذشته با حسین
چونکه بر لبم نبوده غیر ذکر یا حسین
دست من به دامن تو بوده هر کجا حسین
چون محل نداده جز تو هیچ کس مرا حسین
وقت بی کسی فقط تو را زدم صدا حسین
یا من اسمه دوا و ذکره شفا حسین
حاجت مرا همیشه کرده ای روا حسین
پس برای درد من فقط تویی دوا حسین
در نماز صبح و ظهر و مغرب و عشا حسین
نام نامی تو از لبم نشد جدا حسین
ذکر هر قنوت من به جای ربنا ، حسین
یا من اسمه دوا و ذکره شفا حسین
ای تجسم تمام رحمت خدا حسین
لطف تو همیشه بوده شامل گدا حسین
هر دقیقه می کنی نظر به حال ما حسین
ما گدای بی وفا ، تو شاه باوفا حسین
پس سراغ غیر تو چرا روم ، چرا؟ حسین
یا من اسمه دوا و ذکره شفا حسین
برتر از گهر شده ست خاک کربلا حسین
چون که با نگاه تو شده است کیمیا حسین
شد مس وجود من به لطف تو طلا حسین
گریه بر تو دلپذیر اگرچه با ریا حسین
زندگی خلاصه گشته از حسین تا حسین
یا من اسمه دوا و ذکره شفا حسین
هست اشک روضه ی تو چشمه ی بقا حسین
آمدم به هرکجا که روضه شد به پا حسین
گریه و شبی نشد قضا حسین
گرچه حق روضه های تو نشد ادا حسین
عمر من بدون گریه می شود فنا حسین
یا من اسمه دوا و ذکره شفا حسین
ای به کشتی نجات خلق ناخدا حسین
گریه بر تو علت نجات انبیا حسین
گرچه خورده ای تو سنگ و نیزه و عصا حسین
کشته های عشق را خداست خون بها حسین
پس به غیر از این دعا ، نمیکنم دعا حسین
یا من اسمه دوا و ذکره شفا حسین
جای تو مگر نبوده دوش مصطفی حسین؟
روی خاک کربلا چرا شدی رها حسین؟
روی سینه ات نشسته شمر بی حیا حسین
کربلا کفن نبوده غیر بوریا حسین؟
مادرت رسیده با دم حسین وا حسین
یا من اسمه دوا و ذکره شفا حسین
مادرم گذاشت بر لبم از ابتدا حسین
ریخت بین شیر من از اشک روضه ها حسین
گردنم گذاشت شال مشکی عزا حسین
گفته ام از ابتدا به شوق انتها حسین
پس به وقت مردنم به دیدنم بیا حسین
یا من اسمه دوا و ذکره شفا حسین
مجتبی_خرسندی
انتهای پیام /