هیچ کس نمیداند نخستین کسی که اندیشه نگارش در ذهنش نقش بست دقیقا کیست و قدمت آن دقیقا به چه زمانی بر میگردد. اما در قدمت و اعتبار آن ، همین بس که کلام وحی بر آن قسم خورده است. آری ، سوگند به قلم و آنچه می نویسد. در آن زمان که نه خبری از تکنولوژی بود و نه لحظه لحظه های تاریخ توسط تجهیزات مدرن ثبت می شد ، آنچه جهان را فرمان می داد ، قلم بود. نوشتن در ابتدا وسیله ی ارتباط نوع بشر بود اما بعدها سرنوشت جهانیان را به دست گرفت.
از آنجا که بشر در طول زندگی پر فراز و نشیب خود ، ناملایمات بسیاری را چشیده است ، شاید از یک سو ، برای ثبت کلام و اعتبار آن دست به نوشتن و نگاه داشتن زد و شاید این را تنها راه اعتبار بخشیدن به کلام و اندیشه و مفاهیم انتزاعی می دانست. در طول تاریخ همواره بوده اند کسانی که به غیر از منافع فردی، برای منافع اجتماعی و رفاه و آرامش و آسایش دیگر انسانها ، ارزش و اهمیت والایی قائل بوده اند. کسانی که مشقت ها ، سختی ها ، فشارها و ناملایمات بسیاری را به جان و دل می خرند تا سهمی به فراخور توان خود در اعتلای جوامع بشری داشته باشند. این افراد از هر قشری و با هر تخصصی اعم از معلمان ، محققان ، دانشمندان ، صنعتگران ، هنرمندان ، فیلسوفان و شاعران، در این حرکت عظیم و خروشان که برای آسایش بیشتر در زندگی به راه افتاده است نقش به سزایی دارند. در این میان سعی دارند که دیدگاهها و نظریات خود را به صورتی ماندگار و قابل دسترس ارائه دهند. گروهی که خود به چند شاخه تقسیم می شوند. عده ای از آنها ، دانسته های خود را به طور مستقیم در اختیار دیگران قرار می دهند. برخی از آنها پس از سالها تحقیق و پژوهش، گذشته انسان را به شکل تاریخ در می آورند. تا افراد جامعه از تجربیات گذشتگان خود عبرت بگیرند. و عداه ای دیگر ، دغدغه های فردی و اجتماعی ، احساسات درونی ، و عوالم بشر دوستانه ی خود را گاه در قالب نقل ماجراهای ملموس و گاه به طور رمزگونه با دیگران در میان می گذارند. این گروه شاخه های دیگری هم دارد و گستره ی آن اگر از سایر علوم ، بیشتر نباشد ، کمتر نیست. آری ، این گروه ، همان نویسندگان هستند.
از سویی دیگر نوشتن برای بشر اعتبار آورده است. از کتب آسمانی و مبانی اخلاقی و انسانی گرفته تا بروکراسی اداری و دادگستری و مسائل عاشقانه ، همه و همه با نگارش ماندگار شده اند.
سخن فرّار است و نوشته مانا. سخن ، لحن دارد و کهنه می شود اما نوشتن آینه ایست که در ادوار تاریخ می توان از آن بهره برد. قلم نقش اسلحه ای را بازی می کند که صدای آن را خفه کرده باشند. به راستی که تیغ قلم ، بُرّنده تر از تیغ خنجر است. نوشتن اعجاز می کند. قلم زندگی بشر را سمت و سو میدهد. قلم تمدن میسازد. قلم عشق می ورزد. قلم ظلم می کند. قلم با روح انسانها بازی می کند. قلم با جان انسانها معامله می کند. قلم بشر را جاودانه می کند. قلم آینده را روشن می سازد. قلم ، بشر را معنویت می بخشد. قلم جهان را آگاهی می دهد. قلم بشر را آخرت اعطا می کند. قلم زبان دوم انسانهاست. چه بسیار آثار ارباب قلم كه به فرهنگها و كتابها و كتابخانه ها و تمدنها تبدیل شده است.
قلم همان گونه که مقدس و تمدن ساز است می تواند همانقدر خطر ناک و نابود کننده باشد. اگر درست نچرخد، اگر در مسیر درست ننویسد خطرش از شمشیر بیشتر است زیرا شمشیر یک عده و یک نسل را نابود می کند اما وقتی قلم به ناحق چرخید و ناحق نوشت و آن را ترویج داد آنگاه نسل های زیادی را می سوزاند و به ورطۀ نابوری می کشاند. از این رو هم فرهنگ ساز است و هم فرهنگ سوز. به همین جهت نویسندگان در هر جامعه ای مهم ترین پرچمداران فرهنگ جامعه هستند و باید مورد توجه ویژه قرار گیرند. اگر نویسندگان فرهنگ ساز ارج نهاده نشوند و از نوشتن دلسرد شوند، آنگاه تفکر جامعه مسدود و صدای فرهنگ جامعه خاموش می شود و اگر نویسندگان فرهنگ سوز عرصه را باز ببیند و با قدرت ظاهر شوند لهیب قلم ویران گرشان نسل جوان جامعه را خواهد سوزاند. از این رو توجه خاص مسئولین به فرهنگ و آثار فرهنگی و نویسندگان در نجات جامعه و پیشبرد آن به سر منزل مقصود بسیار مؤثر است. امید که این سلاح بُرّان در راستای نهادینه ساختن انسانیت ، معنویت و اعتلای روح آسمانی بشر گام بردارد.
یادداشتی از سمیه نوش آبادی
انتهای پیام
دیدگاه شما