تاج روي موهايش بسيار ظريف بود و با يك تور ساده كه بلنداي آن به كمرش مي رسيد، به موهاي مشكي رول شده تا روي شانه هايش متصل شده بود، آرايش ملايمش آن قدر ملايم كه به چشم نمي آمد همراه لبخندي زيبا، زينت بخش صورتش بود.
لباس سفيد رنگش با يقهاي بسته و آستينهايي بلند و دامني با يك پف نه چندان افراطي، متصل به دنبالهاي در حدود 3تا4 متر پارچه بر اندام كاملا پوشيده شدهاش مي درخشيد. سرويس طلا و انگشتري به همراه نداشت و حلقه عروسي اش بسیار باريك بود.
گفته مي شود اين رينگ، بخش كوچكي از تنها طلاي بسيار اندك يافت شده در كشورشان مي باشد كه در اختيار خانواده سلطنتي قرار دارد و براي عروسهاي اين خاندان از آن، حلقهاي ظريف تهيه مي نمايند. داماد هم لباس فرم نظامي قرمز رنگي برتن داشت.
جالب است بدانيد داماد حلقه اي به دست نداشت. حتما خبر عروسيشان را شنيده ايد و عكسهايي را از اين عروسي شاهانه ديده ايد.(پرنس چارلز، وارث آينده تاج و تخت انگلستان و كاترين ميلتون) را مي گويم، يادتان هست تقريبا چند سال پيش بود. سادگي اين جشن مرا فقط به ياد يك جشن عروسي ديگري انداخت كه او هم شهزادهاي بود كه در عين سادگي مي زيست...
اخبار زيادي در رابطه با اين جشن پخش شد؛ از هزينه هنگفت برنامه كه توسط مالياتهاي گرفته شده بود تا وضعيت بد اقتصادي انگلستان و نارضايتي عدهاي از حكومت سلطنتي و مسائل ديگر؛ اما در اين بين يك چيز را نمي توان ناديده گرفت و آن هم ظاهر آراسته، سنگين و بسيار ساده عروس و داماد بود.
ساعت 9صبح بود. انواع رنگهاي مختلف به چشم مي خورد؛ صورتي، زرد، آبي، ياسي، كرم و رنگهاي شاد، دوست داشتني و آرامش بخش؛ قد لباسها كوتاه است، خيلي كوتاه، به خاطر جنس لطيف و نازك پارچه هاو بي توجهي كساني كه اين لباسها را پوشيده اند، پشت آنها چروك خورده، به شكل بدمنظري به سمت بالا جمع شده است.
نميدانم از چه ساعتي بيدار شده اند كه توانسته اند موها و صورت خود را به اين غلظت بيارايند! مدل ناخنها واقعا تماشايي بود و اويز ناخنها و رنگ لاكها چشمها را مسخ مي كرد.مدل كفشها و صندلها هم مي توانست ساعتها هر ذهن كنجكاو و تنوع طلبي را به خود مشغول كند.
مردها هم دست كمي از خانم ها ندارند؛ بلوزهاي قالب بدن و چسبان به همراه شلوارهاي جين فاق كوتاه كه گاهي لباسهاي زيرشان به خوبي هويداست؛ البته ناگفته نماند برخي از اين لباسها و يا لباسهاي زير ، ماركدار و آن قدر گرانند كه مي توان با هزينه يك دست از آنها كت و شلوار تهيه كرد! موهاي تافت زده با مدلهاي فشن .
اگر كسي اهل دنياي مد مدگرايي باشد مي تواند انواع ژورنالهاي لباس و كفش و آرايش و مو را از همين جمع تهيه كند. راستي فراموش كردم بگويم اينجا انگلستان و ادامه عروسي پرنس چارلز نيست؛ اينجا ايران است... تهران.. نمايشگاه كتاب... ارديبهشت ماه حدود سه هفته پس از عروسي پرنس چارلز!!!! اين داستان هر ساله با وضع بدتري ادامه دارد...اگر همين امسال سري به نمايشگاه مي زديد پي به عمق ماجرا مي برديد.
واقعا حجاب چيست؟؟؟ به چه چيزي ميگوييم عفاف؟ به راستي چه عاملي باعث مي شود دختري در قلب اروپا در روز عروسياش و در مقابل هزاران هزار چشم و دوربين و خبرنگار ، لباسي چنين ساده و سنگين بپوشد و آنقدر موقر و متين در انظار عمومي ظاهر شود و اينجا در قلب كشور اسلامي، دختران و پسران براي رفتن به يك مكان عمومي و عادي آن هم براي خريد كتاب چنين افراطي خود را آرايش و پيرايش كنند؟؟؟ چه بر سر فرزندان مسلمان ايران زمين آمده است؟! مگر ما از نسل همان هخامنشیان نيستيم كه زنانشان فقط دو دست خود را بيرون مي گذارند و نپوشاندن هر يك از قسمت هاي ديگر بدن در ميان آنان، خلاف ادب محسوب ميشد!!!؟ مگر ما پيرو بزرگ بانوي دوعالم نيستيم كه هميشه حتي در حالت سخنراني خود را از مردان پوشانيد...كسي كه حتي در مقابل نابينايي پوشانيد .
قرار نيست دختران و پسران امروز ما به تقليد از نياكان خود لباسهاي گشاد و چيندار چند لايه بپوشند و يا زنان و دختران صورت خود را در پشت پردههاي كجاوه پنهان كنند؛ اما خوب است آنان كه سرشان را بالا مي گيرند و خود را از نسل هخامنش مي دانند از آداب و سنن و نوع برخود بانوان آن دوره هم توشهاي هرچند سبك با خود به همراه داشته باشند...هماني كه با وجوداينكه ملتها و فرهنگهاي گوناگون را تحت سلطه خود درآورد ولي نه تنها نگذاشت ملت خود در برابر آنان فرهنگ خود را ببازند و برده فرهنگ آنان شوند بلكه فرهنگ خود را كه نسبت به همه عقايد آن دوران برتر بود به ديگران هم آموخت. و همچون كساني كه خود را مسلمان مي خوانند(هر چند شناسنامه اي)آيا تاريخ نفوذ فرهنگ اسلام بر شرق و غرب عالم را خواندهاند كه چگونه تمامي ملتها و تمدنهاي بزرگ( از جمله امپراتوري بزرگ روم و ايران) را رام خود كرد. و چون خورشيد حقيقت برآيد همه در مقابل آن زانو بر زمين ميكوبند...اما امروز ...معضل برهنگي به ويژه برهنگي زنان به يكي دو قرن اخير مربوط مي شود. پس از جنگ جهاني دوم تشديد پيدا كرد و در غرب و اروپا برهنگي تحت عنوان يك ارزش مطرح شد و به همه سرايت كرد و بدليل سلطه نظامي و اقتصادي غرب بر جهان كه سلطه فرهنگي را طبيعتا بدنبال خواهد داشت ، به همه جاي دنيا از جمله ايران منتقل شد .
یاداشت از خبر نگار افتخاری شبنم ها :آذین
دیدگاه شما