18. مهر 1400 - 10:13   |   کد مطلب: 24899
«مقایسه» زندگی واقعی با آنچه که در صفحات اینستاگرام وجود دارد یکی از چالش‌های جدی میان زن و شوهرهای جوان است که متاسفانه موجب سردشدن روابط‌شان و در برخی موارد طلاق هم می‌شود!

به گزارش شبنم ها، «زندگی اسلایسی» اصطلاحیست که برخی از کارشناسان فضای مجازی درباره زندگی‌های خوش رنگ و لعاب اینستاگرامی به کار می‌برند تا نشان دهند عکس‌های اینستاگرامی از زندگی شخصی افراد تنها بخش کوچکی از زندگی‌شان است و شاید آنقدر کوچک در مقایسه با زندگی واقعی‌شان به نظر نرسد. اما انتشار این عکس‌ها در پلتفرم اینستاگرام زندگی‌شان را طور دیگری جا می‌زند!

در سالهای اخیر بلاگرهای لایف‌‌استایل یا همان سوئیت‌هوم‌های زیادی توانستند با انتشار عکس‌های زیبا از زندگی‌شان فالوئرهای زیادی جذب کنند و تبدیل به اینفلوئنسر‌هایی شدند که در دل مخاطبانشان نفوذ کردند و زندگی‌شان را تحت‌تاثیر قرار دادند به طوری که مخاطبانشان دوست دارند تا آنجا که می‌توانند همان سبک زندگی را در زندگی‌شان پیاده کنند و وقتی به دلایل مختلف نتوانند احساس شکست و حتی بدبختی در زندگی مشترک دارند.

«مریم لامعی» وکیل پایه یک دادگستری مواجهه‌های مختلفی با کسانی داشته که تحت‌تاثیر بلاگرنماهای اینستاگرامی و مقایسه زندگی‌واقعی‌شان با زندگی اسلایسی آنها احساس نارضایتی کردند و تصمیم گرفتند زندگی مشترکشان را به امید یک زندگی زیبای دیگر مشابه بلاگرها تمام کنند. و حالا در این گزارش از مواجهه خودش و مراجعانش با بلاگرها می‌گوید.

مدتها زندگی خودم را با سوئیت‌هوم‌ها مقایسه می‌کردم!

من اولین بار خودم این موضوع را درک کردم. من دی‌ماه 98 زایمان کردم و چند روز بعدش کرونا آمد و همه خانه‌نشین شدیم و با توجه به اینکه بچه کوچک هم داشتم، سر کار هم نمی‌رفتم و خانه بودم. زمان آزاد هم زیاد داشتم، بنابراین گوشی زیاد دستم می‌گرفتم و در اینستاگرام می‌چرخیدم.

در اکسپلور اینستاگرام با  صفحه خانمی آشنا شدم که از قضا بچه ایشان چند روز بزرگ‌تر از بچه من بود.هر روز با عطش عجیب و غریبی استوری‌هایش را می‌دیدم. همیشه آرایش‌کرده و با لباس‌های مرتب بود. هر روز غذا درست می‌کرد، شب همیشه با شوهرش چای و کیک می‌خوردند و صحبت می‌کردند که این مرا خیلی اذیت می‌کرد، استوری‌های خوش‌رنگ و لعابی که آدم از دیدنشان حظ می‌کرد.

بعد زندگی من طوری بود که اینقدر موهایم را شانه نمی‌کردم که مجبور شدم بروم و کوتاهشان کنم. زمانی بود که بچه‌ام کم‌کم راه افتاده بود یا به دندان درآوردن افتاده بود و اذیت می‌کرد و سرشلوغی‌های ما شروع شده بود. فرصت نمی‌شد غذا درست کنم، فرصت مرتب کردن خانه را نداشتم و خیلی کارهای مهم زندگی را نمی‌توانستم انجام دهم. مدام داشتم خودم را مقایسه می‌کردم و می‌گفتم خب من زن هستم، این هم زن است. چرا زندگی او آنقدر مرتب و برنامه‌ریزی شده است و زندگی من اینقدر نامنظم؟ هیچ‌وقت فالویش نکردم ولی خیلی استوری‌هایش را چک می‌کردم.

دیدم این مقایسه دارد زندگی‌ام را خراب می‌کند!

بعد دیدم نه! این مقایسه واقعاً دارد زندگیم را بهم می‌زند و من هم به مرز اعتیاد رسیده‌ام ! مثلاً آخر شب‌ها که می‌خواستم گوشی دستم بگیرم، حتماً می‌رفتم استوری‌هایش را چک می‌کردم.این مقایسه خیلی بد بود. مخصوصاً وقتی بچه من راه افتاده بود و خانه ما همیشه نامرتب بود. مجبور بودم مدام در کابینت‌ها و یخچال و... را ببندم، میز تلویزیون و دراور را رو به دیوار برگردانم و در کل زندگی‌ام کن‌فیکون شده بود و حالا داشتم کسی را می‌دیدم که شرایط مشابه خودم دارد ولی یک زندگی خیلی منظم دارد. این مقایسه حال مرا بد می‌کرد و من به تعبیری کمی با همسرم نیز به اختلاف برخورده بودم. می‌گفتم ببین زندگی این را! اصلاً چون خانه ما کوچک است این‌طوری است. ما چون برنامه نداریم این‌طوری است. تو اگر این کار را بکنی زندگی ما این‌طوری می‌شود. تو شب‌ها زمان نمی‌گذاری که بنشینیم و با هم صحبت کنیم. غرهای ریز ریز! یک زمانی به این نتیجه رسیدم که واقعاً پیگیری کردن این آدم نه تنها برای من منفعتی ندارد بلکه همه‌ش ضرر است.

تا آن موقع اگر کسی به من زنگ می‌زد و در رابطه با مشکلات خانوادگی که داشتند مشاوره می‌گرفت، من خیلی متوجه این داستان نمی‌شدم که این آدم از چه چیزی دارد رنج می‌برد؟ چه چیزی این حجم ذهنش را خراب کرده‌است؟ خودم وقتی درگیرش شدم، متوجه شدم و درک کردم و این درگیری را قطع کردم و کنار گذاشتم.

ولی از آن به بعد اگر کسی با من راجع به این موضوع صحبت می‌کرد، دیگر شاخک‌هایم تیز شده بود. حتی وقتی مستقیماً هم به من نمی‌گفتند اما می‌دانستم که این زندگی در مقایسه با بلاگرنماها و سوئیت‌هوم‌ها این‌طوری شده‌است که طرف اینقدر با زنش اختلاف دارد یا زن با شوهرش اختلاف دارد و اینقدر از چشم همدیگر افتاده‌اند و زندگی‌شان بهم ریخته‌است.

اتاق زایمانم باید عین اتاق زایمان آن بلاگر باشد!

یکی از مراجعان من که آقاست، همسرشان به‌شدت پیگیر دوتا بلاگر هستند. هرچند آقا خیلی خوب مدیریت کرده ولی خب این مقایسه زندگی‌شان با زندگی بلاگرها خیلی اذیتشان کرده‌است. از این جهت که آقا می‌گفت خانمم مدام می‌گوید که این بلاگر اینجا زایمان کرد، پس من هم باید بروم اینجا زایمان کنم، مگر من چیزی از فلانی کمتر دارم؟ هدیه فلان بلاگر برای زایمانش فلان چیز بوده، تازه شوهرش هم بی‌کار است. تو که خیر سرت شغل خوب داری و مدام کار می‌کنی، پس حتماً باید برای من آن هدیه را تهیه کنی. در بیمارستان، گل‌آرایی فلان بلاگر چنین بوده و تو هم باید برای من چنان کنی!

آقا می‌گفت پرسیدم الان این بادکنک‌آرایی و گل‌آرایی را برای چه می‌خواهی؟ الان که بیمارستان‌ها بخاطر کرونا اصلاً اجازه ملاقات و این‌ها نمی‌دهند. یعنی فقط خودت هستی و بعد به خانه می‌آییم. چه لزومی دارد اینقدر هزینه کنیم و اینقدر به نوعی با این خرج‌های غیرضروری اسراف کنیم؟ می‌گفت: خب می‌خواهیم عکس‌های خوشگل بگیریم! و شوهرش گفته بود: خب این عکس‌ها را چه کسی قرار است ببیند؟ پس تو دنبال آن حس خوبی که از این تزیینات می‌آید نیستی، دنبال آن عکس هستی! گفته بود: آره! من چه چیزی‌ام کمتر از آن بلاگر است؟ من هم می‌خواهم یک صفحه بزنم. چرا او اینقدر موفق است و من نیستم؟

اولاً اینکه چنین آدمی بعنوان یک الگو یا آدم موفق در جامعه مطرح می‌شود، این خودش خیلی عجیب و غریب است! چرا هیچکس در این زمینه کاری نمی‌کند که بگوید این اصلاً آدم موفقی نیست؟ این زندگی کاملاً برش خورده‌است و آن قسمت‌هایی که دلشان می‌خواهد را نمایش می‌دهند.

داستان این آقا همچنان ادامه دارد. یعنی بعد از اینکه حدود چند ماهی از بچه‌دار شدنشان می‌گذرد ولی باز هم این داستان را دارند که مثلاً فلان بلاگر به ویلایش رفت و ما جایی را نداریم برویم. پس تو داری در این زندگی چکار می‌کنی؟ ما هیچی نداریم. فلانی به مسافرت و مهمانی و رستوران و... می‌رود ولی ما هیچ کجا نمی‌رویم و...

می‌خواهم زنم را طلاق بدهم چون شبیه بلاگرها نیست!

خانم‌ها به نسبت آقایون بیشتر تحت‌تاثیر بلاگرها هستند و تقریباً همه ما می‌دانیم که این مقایسه و این داستان چی است و چطور پیش می‌آید؛ ولی اینکه مثلاً یک مردی بیاید و زندگی‌اش را با این خاله‌زنک‌ها مقایسه کند، این واقعاً جای تعجب دارد و بسیار چیز عجیب و غریبی بنظر می‌رسد. یک آقایی به من زنگ زد و گفت که می‌خواهم همسرم را طلاق بدهم. حق و حقوقش را چطوری باید بدهم و در کل چکار باید بکنم؟ لطفاً مرا راهنمایی کنید. خب من طبق وظیفه‌ای که دارم باید یک مشاوره حقوقی بدهم و بگویم این‌طوری کار شما انجام می‌شود. ولی معمولاً می‌پرسم که علتش چیست؟ اصولاً مردها وقتی می‌خواهند خانمشان را طلاق بدهند، از آن زندگی بریده‌اند چیزی که عنوان می‌شود معمولاً متأسفانه خیانت است! حالا خیانت تعاریف مختلفی دارد و الان هرکسی به یک چیزی می‌گوید خیانت. ولی به هرحال موارد این‌چنینی مطرح می‌شود که ما می‌گوییم نه دیگر، این آقا واقعاً از این زندگی بریده‌است و این زندگی دیگر درست نمی‌شود. ولی اینجا وقتی از این آقا پرسیدم که خب حالا مشکلتان چیست و چرا می‌خواهید خانمتان را طلاق بدهید؟ گفت خانمم بسیار غمگین، افسرده و بی‌انرژی است. خیلی low هست! گفتم یعنی چی که low است؟ گفت یعنی مثلاً من که به خانه می‌روم، اصلاً انرژی ندارد، اصلاً شاداب نیست، لباس‌های خوب نمی‌پوشد، در حالی‌که من برایش خیلی لباس‌های خوبی می‌خرم. هرچیزی که فلان بلاگر تبلیغ می‌کند، من همه را برای خانمم می‌خرم. ولی او اصلاً آن‌ها نمی‌پوشد، اصلاً هیچ زمانی برای من ندارد. من وقتی به خانه می‌آیم، خسته است و هیچ‌وقت ما غذای خوب نداریم. همیشه غذاهایمان تکراری است! هیچ‌وقت میز شاممان را تزیین نمی‌کند. تلاش نمی‌کند یک تنوعی، رنگ و لعابی به این زندگی بدهد. همه چیزمان تکراری شده است و من نمی‌توانم با یک آدم خسته زندگی کنم. شما خودتان خانم فلانی را ببینید که چه زندگی دارد! من اصلاً زندگی‌ام آن شکلی نیست و خیلی یکنواخت است. من هیچ چیز برای زنم کم نگذاشته‌ام و همه چیز برایش تهیه کرده‌ام.

خلاصه زنم به دل نمی‌نشیند و خسته است و هیچ‌وقت آرایش ندارد و مرتب نیست. انگار که زندگی‌اش را دوست نداشته باشد. اصلاً زنم حتی وقتی این لباس‌هایی که من برایش می‌خرم را می‌پوشد، انگاری که بهش نمی‌آید! اصلاً توی تنش قشنگ نیست.

گفتم خب ادامه بدهید ببینم. گفت آرزو به دلم مانده یک روز بروم خانه ببینم میز شام چیده شده باشد، یک کیکی درست کرده باشد، یک چایی آماده کرده باشد. الان ما ۱۰_۱۵ سال است ازدواج کرده‌ایم و همیشه داریم در ظروف تکراری غذا می‌خوریم. در حالی‌که خانمم حداقل سه دست ظرف و ظروف در جهیزیه‌اش دارد. ما از آن‌ها استفاده نمی‌کنیم و همیشه این ظروف تکراری هستند. یکنواخت دیگر! هیچ تنوعی، هیچی نیست. غذا هیچ‌وقت تزیین شده نیست. زنم پایه مهمانی و مسافرت و این طرف و آن طرف رفتن نیست. پایه اینکه داخل ماشین یک آهنگی پلی کنیم و با هم با آن آهنگ بخوانیم و این‌ها نیست!

پیشنهاد دادم بلاگر را مدتی آنفالو کن قبول نکرد!

وقتی داشت این‌ها را تعریف می‌کرد من می‌دانستم اشکال کار کجاست. همان اولش که گفت هر لباسی را که فلانی تبلیغ کند من برای خانمم می‌خرم و این‌ها، من متوجه اشکال کار شدم. اینکه می‌گفت هیچ‌وقت ما غذایمان تزیین‌شده نیست و میزمان آماده نیست و ما هیچ‌وقت چای و کیک با هم نمی‌خوریم و چیزهای ریز و جزیی که واقعاً خیلی از مردم اصلاً متوجهش نیستند. حداقل آقایانی که من اطرافم دیده‌ام خیلی تنوع ظرف و ظروف به چشمشان نمی‌آید. چرا این مرد باید به اینجا رسیده باشد که تنوع ظرف و ظروف هم حتی به چشمش بیاید! و بگوید چرا ما ۱۰سال است داریم در این ظروف غذا می‌خوریم، در حالیکه می‌توانیم در یک ظرف گل‌گلی‌تر غذایمان را سرو کنیم. یا چنین موضوعاتی که اصلاً برای خودم هم بسیار تعجب‌برانگیز بود.

خلاصه گفت ما سر این موضوعاتی که خانم من همیشه بی‌حوصله و خسته است، به اختلاف خورده‌ایم و چند باری هم با هم دعوایمان شده‌است و هنوز هم به نتیجه نرسیده‌ایم و همچنان مشکل داریم. حتی من یکی دو بار دست رویش بلند کرده‌ام.

آن نکته‌ای که خیلی جالب توجه بود این بود که وسط حرف‌هایش از یک جایی به بعد خیلی به این اشاره می‌کرد که خانم فلانی (یک بلاگر) را ببین، چقدر زن زندگی است و شاداب است. چقدر جذاب است. چقدر به فکر شوهرش است. حتی فلان اتفاق هم که در زندگی‌اش افتاد و در ماشینشان مار پیدا شد، باز هم چند دقیقه بعد خودش را جمع کرد، باز همان‌طوری به زندگی‌اش ادامه داد. حالا اگر کوچک‌ترین اتفاقی در زندگی من بیفتد، زن من غوغا می‌کند. تا یک ماه افسرده است. زن من اصلاً مثل آن خانم نیست، مثل او شاداب و پرانرژی نیست. فلانی قشنگ زن زندگی است ولی زن من نه! زن من بی‌انرژی و کم‌حوصله است. من چنین زنی را نمی‌خواهم.

یعنی شما در نظر بگیرید که داشت زن و زندگی خودش را با آن بلاگر مقایسه می‌کرد و به این نتیجه رسیده بود که همه آدم‌ها و خانم‌ها مثل آن بلاگر شاداب و جذاب و پرانرژی‌اند ولی زن خودش بی‌حوصله است و زندگی‌اش یکنواخت است.

من راهکارهای حقوقی‌ام را به او گفتم و سپس گفتم ببینید من زوج درمانگر که نیستم، مشاور خانواده نیستم ولی یک پیشنهادی همین‌طوری خواهرانه به شما می‌دهم. بیا و یک مدت این بلاگری که اینقدر فکر می‌کنی زن زندگی است و اینقدر کدبانو است را یک مدت آنفالو کن و ببین وضعیت زندگی‌ات چطور می‌شود؟ گفت نه! من نمی‌توانم که! من دارم از این پیج انرژی می‌گیرم و دارم یاد می‌گیرم!

طبعاً همسرش هم یک کوتاهی‌هایی کرده‌است، ولی نه آنقدری که آن مرد می‌گفت و شاید اصلاً ریشه آن کوتاهی‌ها و آن دلسردی‌ها و آن عبارت عجیب «خانمم low است و انرژی ندارد!»، به همین مقایسه‌ها برمی‌گردد.

هرچند که آن آقا اگر وکیل هم نمی‌گرفت یا هر وکیل دیگری هم می‌گرفت، کار چندان سختی نداشت. با یکی دو جلسه دادگاه رفتن به خواسته‌اش می‌رسید و خانمش را طلاق می‌داد. زیرا آقایان برای طلاق دادن نیازی به دلیل و توجیه و استدلال ندارند! می‌گویند نمی‌خواهم، دلم را زده، طلاقش می‌دهم. همین!

می‌خواهم طلاق بگیرم بلاگر شوم تا برایم لباس مجانی بفرستند!

خانمی به من مراجعه کرد و گفت: می‌خواهم از شوهرم جدا شوم. گفتم چرا؟ گفت: شوهرم انگار سرد است. گفتم: «سرد است» یعنی چه؟ گفت: ببینید، اصلاً پایه نیست برای من تولد بگیرد و سوپرایزم کند! نهایت تولد گرفتنش این است که یک شاخه گل و یک کیک بگیرد و بیاورد خانه و بگوید تولدت مبارک! من چنین چیزی را نمی‌خواهم. من سوپرایز می‌خواهم. شما فلانی را دیدی شوهرش چه تولدی برایش گرفته بود؟ توی رستوران بودند و یک دفعه دود بلند شد و فلان شد و این‌ها؟ منم چنین تولدی می‌خواهم. سالی یک‌بار است، مگر چه می‌شود برای من هم چنین تولدی بگیرد؟ سالگرد ازدواج فلانی را دیدی چه لباسی دوخته بود؟ من برای عروسی‌ام هم چنین لباسی نداشتم، چه برسد به سالگرد ازدواجم. شوهرم اصلاً این مراسم‌ها را قبول ندارد و حاضر نیست برایم سالگرد ازدواج و از این تولدها بگیرد. آخرین باری که ما رفتیم آتلیه، برای عروسیمان بوده! اصلاً حاضر نیست عکاس داشته باشیم و برویم در فضای باز عکس بگیریم. یا مراسمی حتی شده کوچک بگیریم ولی من بروم آرایشگاه، لباس خوب بپوشم، شوهرم هم لباس خوب بپوشد و با هم عکس بگیریم و این‌ها. سوپرایزم کند، سالگرد فلان و بهمان بگیرد. حالا من مثل بلاگرها نیستم...!

همین‌که می‌گوید مثل بلاگرها نیستم، متوجه می‌شوم که این مثل بلاگرها هست و آن‌طوری می‌خواهد باشد!

می‌گوید من مثل بلاگرها نیستم که سالگرد عقد هم می‌خواهند و سالگرد آشنایی و دوستی هم می‌خواهند، ولی دیگر تولد و سالگرد ازدواج را برایمان یک مراسمی بگذارد و این‌ها. ولی او. اصلاً اهل سوپرایز نیست!

چون خانم بود، راحت‌تر می‌توانستم با او صحبت کنم. گفتم: ببین، خودت هم می‌دانی این‌ها زندگی‌هایشان نمایشی است، بریده شده‌است. این بخاطر آن عکس‌هایی که می‌گیرد پول درمی‌آورد! من نمی‌دانم تو چرا باید بروی آدمی را فالو کنی و از دیدن عکس‌های سالگرد ازدواجش خوشحال شوی و لایکش کنی و زیر پستش کامنت بگذاری و به او تبریک بگویی! سالگرد ازدواج یک آدم غریبه به تو چه ربطی دارد؟ گفت: «نه من خیلی انرژی می‌گیرم. خیلی دوستش دارم و دوست دارم مثل این‌ها باشم. حالا نه مثل آن‌ها که همه مراسم‌ها را بخواهم ولی دیگر یکسری چیزها را می‌خواهم.» من هم یکسری توضیحات به او دادم و گفتم: «نه؛ تو این‌ها را نگاه کن. این‌ها حرف و عملشان یکی نیست. نگاه کن این یک روز در هفته این مدلی آرایش می‌کند و چندتا لباس عوض می‌کند و استوری می‌گیرد. بقیه هفته دارد کارهایش را انجام می‌دهد. او که بیست و چهار ساعته شما را در جریان زندگی‌اش نمی‌گذارد. ممکن است همان لحظه که دارد با شوهرش دعوا می‌کند، همان لحظه یک استوری عاشقانه بگذارد.»

خلاصه قبول نکرد و گفت: «من می‌خواهم جدا شوم که خودم هم بروم بلاگر شوم! می‌دانی چرا؟ چون شوهرم با من مخالف است. مگر من چه چیزم کمتر از بقیه هست؟ من هم می‌خواهم عکس بگیرم، بگذارم. تبلیغ بگیرم، درآمد داشته باشم. خب چرا من درآمد نداشته باشم وقتی این همه آدم از اینستا درآمد دارند؟»

هرچقدر گفتم راهکارهای بهتری حتی برای کسب درآمد از اینستاگرام هم هست، گوش به حرفم نداد و گفت: «من می‌خواهم مثل این‌ها بشوم و مدام برایم لباس بفرستند و لباس‌ها را بپوشم و عکس بگیرم و استوری بگذارم. هی بروم رستوران، چرا این‌ها این همه می‌روند رستوران ولی من و شوهرم اصلاً رستوران نمی‌رویم؟ چرا این‌ها این همه کافه می‌روند و کیک و شیرینی می‌خورند ولی ما نمی‌رویم؟ چرا این‌ها لباس ست می‌پوشند و ما نه؟»

در طلاق‌های بلاگری می‌گویند سهم مرا از صفحه‌ات بده!

نکته جالب این است که یکی از همکارانم تعریف می‌کرد دقیقا همان خانم بلاگر با شوهرش اختلاف خورده بود و به او مراجعه کرده بود.

این خانم وکیل برای ما تعریف می‌کرد که الان این‌ها به طلاق رضایت داده‌اند و مشکلی برای طلاق ندارند ولی مشکلشان سر پیجشان است! شوهرش می‌گوید من غیرتم را زیر پایم گذاشتم و تو با بچه‌های من عکس گرفتی، با من عکس گرفتی و در پیجت گذاشته‌ای که این پیج به اینجا رسیده و اینقدر فالوور جمع کرده‌ای، وگرنه با صرف عکس‌های خودت نمی‌توانستی به اینجا برسی. من غیرتم را زیر پا گذاشته‌ام، پس باید سهم من را از این پیج بدهی!

ما تا الان شنیده بودیم طرفین بگویند «سهم من از خانه، ماشین، مهریه و... را بده» ولی «سهم من را از صفحه بده» یک چیز جدیدی بود و نشنیده بودم.

همکارم می‌گفت اختلافشان سر صفحه بود و خلاصه ما این‌ها را راضی کردیم و قرار شد مرد هم صفحه بزند و خانمش رایگان آنقدر تبلیغش کند تا به نصف فالوورهای خانمش برسد تا شوهرش برای صفحه دست از سر خانمش بردارد.

طلاق گرفته بودند اما همچنان عکس عاشقانه می‌گذاشتند!

دو بلاگر از هم طلاق گرفتند اما اصلاً این موضوع را هیچ‌کدامشان در صفحه‌شان نگفتند. بعد همکارم می‌گفت من مدام می‌رفتم صفحه‌شان را چک می‌کردم، می‌دیدم این‌ها همچنان عکس‌های عاشقانه می‌گذارند. بنابراین رفته بود و به این بلاگر پیام داده بود که خانم فلانی مگه شما از هم جدا نشدید؟ من خودم کارهای طلاق شما را کردم. آن خانم هم گفته بود که چرا، ولی ماهی یکبار زنگ می‌زنم، شوهر سابقم به اینجا می‌آید و با همدیگر یک عالمه عکس و استوری می‌گیریم و می‌گذاریم که کسی متوجه نشود ما جدا شده‌ایم!

به همین راحتی مردم را فریب می‌دهند. و بعد نکته قابل توجهش این بود که یک مدت بعد خانم و آقا جشن تعیین جنسیت گرفته بودند! باز هم این همکار ما به این خانم پیام می‌دهد که تو مگر بارداری؟ تو که طلاق گرفته بودی. آن بلاگر هم می‌گوید: با توجه به اینکه کلی پیشنهاد تبلیغ برای بادکنک‌آرایی و کیک و چیزهای مربوط به جشن داشتم، گفتم می‌آیم یک جشن تعیین جنسیت می‌گیرم و این‌ها را تبلیغ می‌کنم و دو هفته بعد می‌گویم گربه دیدم، سوسک دیدم و بچه افتاد دیگر! کاری ندارد که! پول خوبی می‌دادند، نمی‌توانستم از این پول بگذرم.

مقایسه مهم‌ترین موضوع اختلافات در زندگی‌های تحت تاثیر بلاگرهاست!

داستان بلاگرنماهایی که این‌طوری دارند مردم را گول می‌زنند خیلی عجیب است و هرچقدر هم که ما بهشان می‌گوییم که این زندگی‌ها برش‌خورده است، نمایشی است، همه زندگی‌شان این نیست، این‌ها را یک روز می‌گیرند و در طول هفته منتشر می‌کنند؛ کسی باور نمی‌کند.

من نمی‌دانم چرا همین خانمی که به من زنگ زده بود،  اینقدر می‌گفت فلان بلاگر الگوی من است، فلان بلاگر خیلی خوب است. تاره ببین فلان بلاگر نماز هم می‌خواند. من هم از آن‌هایش نیستم که بلاگر شوم و نماز نخوانم! آن بلاگر در پیجش چله زیارت عاشورا می‌گذارد.

این چیزها را هم داریم. یکسری ظواهر دینی و مذهبی، بعضی‌ها را که تم مذهبی هم دارند گول می‌زند و این‌طوری با زندگی‌شان این کار را می‌کنند تا جدا شوند.

واقعاً این موارد یکی و دوتا نیست ولی نقطه مشترک همه‌شان همین مقایسه است. اینکه می‌گویند من هم می‌خواهم مثل او شوم، مثل او صفحه بزنم، مثل او درآمد داشته باشم و لباس و همه چیزم رایگان باشد، من هم مثل او توی خانه بنشینم و درآمد آنچنانی کسب کنم، من هم مثل او عکس و فیلم بگیرم و استوری بگذارم، مردم دوستم داشته باشند، با شوهرم ست کنیم، عاشق هم باشیم ولی الان عاشقم نیست و... هرچقدر هم می‌گویم او که این استوری عاشقانه را می‌گذارد، مطمئن باش خودش هم در خانه‌اش با شوهرش اختلاف دارد ولی برای شما رو نمی‌کند. متأسفانه بعضی‌ها گوش نمی‌دهند.

انتهای پیام/ص

6. مهر 1400 - 12:41   |   کد مطلب: 24888
رسانه های بیگانه برای ایجاد نا امیدی در جامعه از این شگرد زیاد استفاده می کنند، از یک مساله منفی به یک کلیت منفی می رسند و ترتیب ذهنی را تغییر می دهند و با این شیوه خود مخاطب نتیجه‌ گیری می کند.

به گزارش شبنم ها، گروه رسانه: در فرهنگ ما تخریب شخصیت افراد کار ناپسندی است ، حالا تخریب خود انسان باشد یا فرد دیگری. گاهی انسان ها یک موضوع را  مطرح می کنند که ظاهرا منطقی نیست و بهم ریخته است اما ذهن آن را منظم و دوباره تحلیل می کند ، به این تحلیل ذهنی در رسانه می گویند ” ترتیب معکوس “

رسانه های بیگانه برای ایجاد نا امیدی در جامعه از این شگرد زیاد استفاده می کنند، از یک مساله منفی به یک کلیت منفی می رسند و ترتیب ذهنی را تغییر می دهند و با این شیوه خود مخاطب نتیجه‌ گیری می کند. در این میان رسانه فقط پایه های استدلال را بصورت معکوس می چیند تا مخاطب خود با منظم کردن آن نتیجه دلخواه را بگیرد. این شیوه از تحلیل رسانه ها بسیار بی ‌رحمانه مخاطب را نا امید و از خود بیگانه می کند.

 

علیرضا داودی کارشناس‌ ارشد رسانه و علوم شناختی در گفت وگو با فارس، ضمن تشریح کارکرد رسانه‌ های فارسی زبان بیگانه درخصوص تکنیک ” ترتیب معکوس “ گفت: در این تکنیک، بسیاری از مواقع رسانه ها ترتیب معکوس را ایجاد می کنند که مخاطب وقتی آن را اصلاح می کند حس می کند یک چیزی به دست آورده است. 

داودی افزود: مثلا وقتی یک اسمی را از ما می پرسند  از فردی به نام سید علی موسوی نام می بریم، نمی توانیم موسوی علی سید بگویم ، این معکوس کردن اساسا  غلط است، این معکوس کردن معنا ندارد.

او گفت: رسانه ها بسیاری از مواقع این مدل ترتیب معکوس را ایجاد می کنند برای اینکه تخریب کنند، این مدل معکوس را انجام می دهند، که این کار غلط است.

داودی در مثالی دیگر گفت : چه بگوییم حسن کچل، چه کچل حسن، در صورتی که که کچل حسن معنا ندارد اما همه این مدل معکوس غلط را می پذیرند اما وقتی اول این معکوس می گوید کچل حسن ما در ذهن خودمان این حرف معکوس را درست می کنیم و می گوییم حسن کچل درست است.

کارشناس‌ ارشد رسانه و علوم شناختی افزود: در حقیقت همان سید علی موسوی اما وقتی می گویند  موسوی علی سید مخاطب در ذهن خود می گوید منظورش سید علی موسوی بود، این جابجایی اسم را از ابتدا رسانه طراحی می کند تا خودِ مخاطب درست آن را بگوید و این حس اصلاح کردن را به او منتقل کنند.

داودی ادامه داد: رسانه در جایی که می خواهد از خودبیگانگی را  در جامعه ایجاد کند می گوید ما می توانیم اما انجام نمی دهد ، عملا ناتوانی را که معکوسِ توانایی است تسریع می دهد، در واقع وقتی مدام بگویم می توانیم بعد انجام نمی دهیم ، عملا  ناتوان خواهیم بود.

داودی گفت: پس در تعریفِ ” ترتیب معکوس “ هدف رسیدن به قرینه است به اصل اما مفاهیم را معکوس بیان می کنند که مخاطب شروع کند به معکوس کردن آن معکوس شده اولیه، تا خودش به نتیجه دقیقی که آن رسانه می خواهد برسد و چون مخاطب خودش به این نتیجه رسیده لذا از لحاظ ذهنی مسئولیتش را می پذیرد و برای مخاطب قطعیت پیدا می کند. 

کارشناس‌ ارشد رسانه و علوم شناختی در ادامه تشریح این شگرد رسانه ای افزود: وقتی از شما می پرسند چند کیلو هستید؟ جواب می دهید مثلا 100 کیلو، یا قد شما چند سانت است؟ می گویید 150 سانت، حال می بینید قد و وزن شما متناسب نیست  چرا ؟ جواب می دهید چون نتوانستید تناسب را رعایت کنید، چرا نتوانستید؟ می گویید چون ناتوانم، بنابراین بنابراین کسی که ناتوان است، نمی تواند استاد دانشگاه خوبی باشد

وی اظهارداشت: اینجاست که رسانه های بیگانه ناتوانی را به مخاطبان خود القا می کنند، بنابراین مخاطب در مابقی موضوعات هم معلوم نیست توانمند باشد.

کارشناس‌ ارشد رسانه و علوم شناختی تاکید کرد: رسانه با این کار، فایلی را در ذهن مخاطب باز می کند که احساس پوچی ، ناتوانی و سرخوردگی ناشی از ناتوانی می کند.

شگردهای رسانه ‌های بیگانه برای تغییر ذهن مخاطب فارسی زبان هر روز بیشتر می ‌شود، شناختن و درک این جنگ شناختی قسمتی از سواد رسانه‌ای مورد نیاز امروز ایران‌مان است. بنابراین رسانه ‌ها تلاش می کنند مطابق اهدافی که دارند در این فرآیند دخالت کنند. ایجاد، تغییر یا تقویت باورها، از کارکردهای رسانه ها در همراه سازی مخاطبان است.

این کار یک اقدامی تصادفی نیست بلکه یک دانش است، دانش شناخت ذهن انسان‌ ها که کاربرد های مختلفی در زمینه ‌های گوناگون دارد و یکی از کاربرد های آن هم می‌ تواند همین شناخت ذهن مخاطبان رسانه ‌ها برای تاثیرگذاری بر ذهن افراد باشد.
علوم شناختی؛ مطالعه‌ علمی ذهن است ، دانشی که پیچیده ‌ترین سوالات بشر درباره شناخت و کارکرد را بررسی کرده و پاسخ می ‌دهد. به گفته کارشناسان ، علوم شناختی در پیشرفت و موفقیت رسانه ‌ها نیز می‌ تواند کاربرد های بسیاری داشته باشد.

در حوزه رسانه به نظر می ‌رسد بحث نحوه پردازش پیام ‌های رسانه ‌ای توسط مغز و مکانیسم به یادسپاری و یادآوری و پردازش پیام‌ ها در ذهن می ‌تواند موضوع محوری برای علوم شناختی باشد و این رشته از این منظر کاربرد های مختلفی دارد. می‌ توان پیام ‌هایی را طراحی کرد تا مغزهای مورد نظر را با توجه به اهدافی که آن پیام ‌ها دارد در واقع بررسی و پردازش کرد و می ‌توان با روش ‌های مختلفی که وجود دارد نحوه پردازش مخاطبان از پیام ها را بررسی کرد.

طبیعتا علوم شناختی یک حوزه جدید است و رسانه می ‌تواند در معرفی این حوزه به مدیران و مخاطبان و دست اندرکاران و مسؤلان کمک کند.

مجموعه برنامه کوتاه ”روایت رنگ‌ها“  روایتی از تکنیک ‌های جنگ شناختی است که در شبکه رادیوییِ رادیو گفت و گو تولید و پخش می شود.

تکنیک ‌های رسانه‌ ای در دنیای امروز وارد فضای علوم شناختی شده است از این رو رادیو گفت و گو مجموعه برنامه‌ای 90 قسمتی برای آشنایی مخاطبان با این تکنیک‌ ها را تدارک دیده است.

”روایت رنگ‌ها“ نام این مجموعه برنامه‌ی تخصصی در حوزه علوم شناختی با محوریت شگردهای رسانه‌ای در انحراف افکار عمومی است که ماموریت این شبکه، در جریان ‌سازی موثر بر نخبگان و کنشگران جامعه ایرانی را محقق کرده است.

این مجموعه برنامه که در قالب ساختارهای نوین طراحی و تولید شده، در هر قسمت و در گفت و گو با دکتر علیرضا داودی کارشناس مسائل رسانه و متخصص علوم شناختی، با رویکردی تخصصی و تحلیلی و با مصداق‌های عینی به افشای تکنیک‌ های رسانه‌ های بیگانه و معاند در جهت تخریب ذهن مرم ایران می پردازد.

روایت رنگ‌ها هر روز ساعت 11:55 دقیقه از رادیو گفت و گو موج اف ام ردیف 103.5 مگاهرتز تقدیم علاقه‌مندان می‌شود.

انتهای پیام/ص

6. مهر 1400 - 12:36   |   کد مطلب: 24887
نئونازیهای افراطی که قرار بود از فیسبوک منع شوند همچنان در این شبکه اجتماعی حضور دارند و به درآمدزایی برای تداوم فعالیت هایشان ادامه می دهند.

به گزارش شبنم ها، نئونازیهای افراطی که قرار بود از فیسبوک منع شوند همچنان در این شبکه اجتماعی و دیگر رسانه های اجتماعی همچون توئیتر، یوتیوب و اینستاگرام حضور دارند و به درآمدزایی برای تداوم فعالیت هایشان ادامه می دهند.

گروهی موسوم به گروه برتر هنرهای رزمی در اروپا برای افراط گرایان راست است. مقامات آلمانی دو بار مسابقات آنها را ممنوع کرده اند. اما «Kampf der Nibelungen» یا «نبرد نیبلانگها» هنوز در فیسبوک در حال رشد است، جایی که سازمان دهندگان آن، چندین صفحه را می گردانند، همچنین در اینستاگرام و یوتیوب فعال هستند و از آنها برای گسترش ایدئولوژی خود، جذب نیروها و کسب درآمد از طریق فروش بلیط و کالاهای مارکدار استفاده می کنند که هدف غایی آنها افراط گرایی شدید نژادی و اعمال خشونت و جنایت علیه نژادهای دیگر خصوصا مهاجرین در اروپا است.

«نبرد نیبلونگها» که بر یک حماسه قهرمانی کلاسیک که بسیار مورد علاقه نازی ها بود اشاره دارد، یکی از ده ها گروه راست افراطی است که علیرغم وعده های مکرر فیسبوک و سایر پلتفرم ها برای پاکسازی این گروههای افراطی، همچنان از سود رسانه های اصلی استفاده می کنند. 

طبق تحقیقات انجام شده در مرکز «پروژه شمارش گروههای افراط گرا» منتشره در آسوشیتدپرس، حداقل ۵۴ پروفایل فیسبوک متعلق به ۳۹ نهاد وجود دارد که دولت آلمان و گروه های جامعه مدنی آنها را «افراط گرا» معرفی کرده اند. برای مبارزه با افراط گرایی این گروه ها تنها در فیسبوک نزدیک به ۲۶۸،۰۰۰ مشترک و دوست دارند.

CEP«پروژه شمارش گروههای افراط گرا» همچنین ۳۹ پروفایل مربوط به افراط گرایان در اینستاگرام، ۱۶ نمایه توییتر و ۳۴ کانال یوتیوب را پیدا کرده که بیش از ۹.۵ میلیون بازدید داشته اند. تقریباً ۶۰ درصد از پروفایل ها به طور واضح با هدف کسب درآمد، نمایش پیوندهای برجسته به فروشگاه های آنلاین یا عکس هایی که کالا را تبلیغ می کنند، نشان می دهند.

بر روی دکمه آبی بزرگ «مشاهده فروشگاه» در صفحه فیسبوک با کلیک بر روی «Erik & Sons» می توانید یک تی شرت با نوشته «رنگ مورد علاقه من سفید است» به قیمت ۲۰ یورو (۲۳ دلار) خریداری کنید. برچسب های «Deutsches Warenhaus» با مبلغ ۲.۵۰ یورو (۳ دلار) و برچسب های «به پناهندگان روی خوش نشان ندهیم» از سوی گروه های افراطی ضد مهاجران را ارائه می دهد. فید فیسبوک OPOS Records موسیقی و کالاهای جدیدی از جمله تی شرت های True Aggressio ،Pride & Dignity و One Family را تبلیغ می کند. این نام تجاری که مخفف «One People One Struggle»(یک نفر یک مبارزه) است، همچنین از طریق توییتر و اینستاگرام به فروشگاه آنلاین خود پیوند می دهد.

افراد و سازمان های موجود در مجموعه داده های CEP(«پروژه شمارش گروههای افراط گرا») افرادی هستند که از موسیقی راست افراطی آلمان و صحنه های مبارزه با ورزش هستند. 

الکساندر ریتزمن، محقق ارشد این پروژه می گوید: آنها کسانی هستند که زیرساخت هایی را ایجاد می کنند که مردم با آنها آشنا می شوند، پول در می آورند، از موسیقی لذت می برند و به خدمت برای اهداف افراطی خود می پردازند. به احتمال زیاد آنهایی که من آنها را بدر اینجا ذکر کرده ام در ظاهر جنایت های خشونت آمیز مرتکب نمی شوند. آنها خیلی باهوش هستند و روایت ها را می سازند و فعالیتهای این محیط را تقویت می کنند و بعد جایی دیگر خشونت ظاهر می شود.

 

CEP («پروژه شمارش گروههای افراط گرا») می گوید که بر گروه هایی تمرکز دارد که نهادها و هنجارهای لیبرال دموکراتیک مانند آزادی مطبوعات، حمایت از اقلیت ها و کرامت انسانی جهانی را سرنگون کنند و معتقدند که نژاد سفید در محاصره است و باید در صورت لزوم با خشونت حفظ شود. CEP می گوید هیچ کدام ممنوع نشده اند، اما تقریباً همه آنها در گزارشات اطلاعاتی آلمان به عنوان افراطی توصیف شده اند.

در فیسبوک گروه ها بی ضرر به نظر می رسند. آنها از نقض آشکار قوانین پلتفرم، مانند استفاده از سخنان نفرت انگیز یا ارسال «صلیب شکسته آلمان نازی»، که به طور کلی در آلمان غیرقانونی است، اجتناب می کنند.

این معماران کلیدی راست افراطی آلمان با توجه به خط مقتضی، از قدرت رسانه های اجتماعی اصلی برای ترویج جشنواره ها، مارک های مد، برچسب های موسیقی و مسابقات هنرهای رزمی مختلط استفاده می کنند که می تواند میلیون ها دلار فروش داشته باشد و متفکران همفکر خود را در سراسر دنیابه هم متصل کند.

اما به سادگی قطع چنین گروه هایی می تواند عواقب ناخواسته و مخربی داشته باشد.

دیوید گرین، مدیر آزادی های مدنی در بنیاد مرزهای الکترونیکی در سان فرانسیسکو، گفت: ما نمی خواهیم راهی را طی کنیم که به سایت ها بگوییم آنها باید افراد را بر اساس شخصیت خود حذف کنند، اما نه بر اساس آنچه در سایت انجام می دهند.

وی افزود: اعطای بسترهای گسترده به سازمانهای تحریمی که نامطلوب تلقی می شوند، می تواند به دولتهای سرکوبگر اهرم فشار دهد تا منتقدان خود را حذف کنند. این کار می تواند نگرانی های جدی در مورد حقوق بشر به دنبال داشته باشد. سابقه تعدیل محتوا به ما نشان داده که تقریباً همیشه به ضرر افراد حاشیه نشین و ناتوان تمام خواهد شد.

مقامات آلمانی رویداد «نبرد نیبلونگها» را در سال ۲۰۱۹ ممنوع کردند، به این دلیل که در واقع مربوط به ورزش نبود، بلکه در عوض از مبارزان با مهارت های رزمی برای مبارزه سیاسی مراقبت می کرد!

در سال ۲۰۲۰، همزمان با شیوع ویروس کرونا، سازمان دهندگان برنامه ریزی کردند که رویداد را به صورت آنلاین پخش کنند از جمله اینستاگرام و بسترهای دیگر، برای تبلیغ وب سایت. به گفته رسانه های محلی، چند هفته قبل از رویداد برنامه ریزی شده، بیش از صد پلیس سیاهپوش در بالکلاوا تجمع را در یک باشگاه موتور سیکلت در ماگدبورگ، جایی که مبارزات رزمی برای پخش فیلمبرداری می شد،  را شکستند و رینگ بوکس را بیرون کشیدند.

بر اساس گزارشات اطلاعاتی دولت آلمان، «نبرد نیبلونگها» نقطه مرکزی تماس افراط گرایان راست گرا است. این سازمان صراحتا در مورد اهداف سیاسی خود یعنی مبارزه با نظم لیبرال دموکراتیک «پوسیده» صحبت کرده و طرفداران خود را از سراسر اروپا و ایالات متحده به خود جذب می کند.
اعضای یک باشگاه مبارزه خیابانی برترین سفیدپوستان کالیفرنیایی موسوم به «جنبش خیزش» و بنیانگذار آن، «روبرت رونو»، در مسابقات نیبلانگس شرکت کرده اند. در سال ۲۰۱۸ دست کم چهار عضو «جنبش خیزش»(Rise Above) به اتهام شورش به دلیل آموزش رزمی خود به خیابان ها در راهپیمایی «اتحاد راست ها» در شارلوتسویل، ویرجینیا دستگیر شدند. و حالا تعدادی از دانش آموختگان نبرد نیبلانگ در زندان به سر می برند و از جمله جنایات آنها می توان به قتل عمد، تجاوز و حمله به مهاجران اشاره کرد.

امروزه ناسیونال سوسیالیسم، که خود را «مجله ای از ناسیونالیستها برای ناسیونالیستها» توصیف می کند، نبرد نیبلانگها و دیگر گروهها را برای تقویت اراده برای مبارزه و ایجاد انگیزه در «فعالان برای ارتقای آمادگی خود برای مبارزه» ستایش می کند.

اما هیچ اشاره ای به خشونت های حرفه ای و ضد دولتی  این گروه در شبکه های اجتماعی ازجمله فیسبوک، اینستاگرام، توئیتر و یوتیوب نشده است. در عوض، این برند به عنوان یک سبک زندگی با آگاهی از سلامت شناخته می شود که در ظاهر امر لیوان های چای و کیف های شانه ای را به فروش می رساند.

«در طبیعت کاوش کن از خانه لذت ببر!» ” یکی از پست های فیسبوک را در بالای عکس یک مرد عضلانی در قله کوه که لباس ورزشی مارک «مقاومت» پوشیده، یکی از حامیان مسابقات نیبلانگ نشان می دهد. همه مردان عکس ها سفیدپوست هستند و از فعالیت های مفید مانند دویدن های طولانی و کوهنوردی در کوهستان لذت می برند.

«تورستن هایز» که به دلیل تحریک به نفرت پراکنی توسط دفتر حفاظت از قانون اساسی در ایالت تورینگن آلمان محکوم شده، و به عنوان «یکی از برجسته ترین نئونازیهای آلمانی» نامیده می شود همچنین چندین صفحه در فیسبوک و دیگر رسانه های اجتماعی دارد.

فرانک کریمر، که دولت آلمان او را «موزیسین افراطی راست» توصیف کرده، از صفحه فیسبوک خود برای هدایت مردم به وبلاگ خود و فروشگاه اینترنتی «Sonnenkreuz» استفاده می کند که کتاب های ملی سفیدپوست و توطئه کروناویروس و همچنین محصولات تغذیه ورزشی و ... تی شرت های دخترانه با شعار «واکسن شورشی» را به فروش می رساند.

گروه «نبرد نیبلانگ ها» هایز و کریمر از اظهارنظر در این خصوص خودداری کردند.

فیسبوک به آسوشیتدپرس گفت ۳۵۰ کارمند دارد که وظیفه اصلی آنها مقابله با تروریسم و ​​نفرت سازمان یافته است و در حال بررسی صفحات و حساب های علامت گذاری شده در این گزارش است.

سخنگوی این شرکت ادعا کرد: ما سازمان ها و افرادی را که مأموریت خشونت آمیز اعلام می کنند یا درگیر خشونت هستند، ممنوع می کنیم. فیسبوک بین آوریل و ژوئن بیش از 6 میلیون محتوای مرتبط با نفرت سازماندهی شده در سطح جهان را حذف کرده و در تلاش است تا حتی سریعتر در این مسیر حرکت کند.

گوگل گفت هیچ علاقه ای به نمایش محتوای نفرت انگیز در یوتیوب ندارد و در حال بررسی حساب های نشان گذاری شده در این گزارش است. این شرکت اعلام کرد که با ده ها متخصص در زمینه به روز رسانی سیاست های خود در مورد محتوای برتری گرایانه در سال ۲۰۱۹ همکاری کرده که منجر به افزایش پنج برابری تعداد کانال ها و فیلم های حذف شده است.

توییتر می گوید متعهد است اطمینان حاصل کند که مکالمات عمومی در بستر خود «ایمن و سالم» است و گروه های تندرو خشونت آمیز را تحمل نمی کند. سخنگوی فیسبوک به آسوشیتدپرس گفت: تهدید یا ترویج افراط گرایی خشونت آمیز خلاف قوانین ما است.

رابرت کلاوس، که کتابی در زمینه هنرهای رزمی راست افراطی نوشته، می گوید که مارک های ورزشی موجود در مجموعه داده های CEP («پروژه شمارش گروههای افراط گرا»)  همه ریشه در گروههای نئونازی راست افراطی در آلمان و اروپا دارند. به عنوان مثال، یکی از بنیانگذاران نبرد نیبلانگها، بخشی از شبکه خشونت آمیز چکش است و یکی دیگر از حامیان اولیه، دنیس کاپوستین نئونازی روسی، معروف به دنیس نیکیتین، به مدت ده سال از ورود به اتحادیه اروپا منع شده است.

کلاوس اظهار داشت: ممنوعیت چنین گروه هایی در فیسبوک و سایر پلتفرم های مهم، دسترسی آنها را به مخاطبان جدید محدود می کند، اما همچنین می تواند آنها را به زیر زمین ببرد و نظارت بر فعالیت های آنها را دشوارتر کند.

او گفت: این اقدام خطرناک است زیرا آنها می توانند افراد را به خدمت بگیرند. ممنوعیت این حساب ها ارتباط آنها را با مخاطبان قطع می کند، اما چهره های کلیدی و ایدئولوژی آنها از بین نمی رود.

«تورستن هنریش»، متخصص در عرصه موسیقی راست افراطی آلمان که در دانشگاه یوهانس گوتنبرگ ماینتس تدریس می کند، گفت خطری که وجود دارد این است که مهره های اصلی سنگین راست موسیقی آلمان در فیسبوک و توییتر به ظاهر بی ضرر هستند، که بیشتر از آنها برای تبلیغ موسیقی خود استفاده می کنند، اما در واقع خطر اصلی برای افراط گرایی هستند و مساله مهم این است که برند و برند سازی می تواند به عادی سازی تصویر افراط گرایان کمک کنند.

وی تخمین زد که کنسرت های راست افراطی در آلمان قبل از همه گیری ویروس کرونا بدون در نظر گرفتن فروش سی دی و کالاهای مارک دار، سالانه حدود ۲ میلیون یورو (۲.۳ میلیون دلار) درآمد کسب می کردند. به گفته او، اخراج گروه های موسیقی افراطی از فیسبوک بعید است که بر درآمد آنها زیادی داشته باشد، زیرا پلتفرم های دیگری وجود دارد که می توانند مانند تلگرام و گب به دنبال آنها بروند. افراطیون راست احمق نیستند و همیشه راهی برای تبلیغ مطالب خود پیدا خواهند کرد.

به ظاهر، هیچ یک از فعالیتهای این گروهها در پلتفرمهای اصلی غیرقانونی نیست، اگرچه ممکن است دستورالعملهای فیسبوک را نقض کند که «افراد و سازمانهای خطرناک» را که از خشونت بصورت آنلاین یا آفلاین حمایت می کنند، منع می کند. فیسبوک می گوید اجازه نمی دهد که از نازیسم، برتری سفیدپوستان، ناسیونالیسم سفید یا جدایی طلبی سفیدها حمایت شود و افراد و گروه هایی را که به چنین «ایدئولوژی های نفرت پراکن» پایبند هستند، ممنوع می کند.

هفته گذشته، فیسبوک نزدیک به ۱۵۰ حساب و صفحه مرتبط با جنبش ضد قرنطینه آلمانی «Querdenken» از گروه هایی که اطلاعات نادرست منتشر می کردند یا تحریک خشونت می کردند اما در گروه های بد این پلتفرم قرار نمی گرفت، را تحت سیاست جدید «آسیب اجتماعی» حذف کرد.

اما نحوه اعمال این قوانین در حال توسعه مبهم و مورد اختلاف است.

دنیل هولزناگل قاضی دادگاه برلین در این خصوص می گوید: اگر در پلتفرم کار اشتباهی انجام گیرد، توجیه تعلیق حساب برای یک پلتفرم آسان تر است تا اینکه کسی را فقط به دلیل ایدئولوژی اش حذف شود. با توجه به حقوق بشر، این کار دشوارتر خواهد بود. این اساس جامعه غربی و حقوق بشر است که رژیم های قانونی ما هیچ ایده، ایدئولوژی یا اندیشه ای را تحریم نمی کنند.

نکته ویراستار: این داستان بخشی از همکاری بین آسوشیتدپرس و شبکه «پی بی اس» است که چالش های اندیشکده ها و نهادهای مدعی دموکراسی سنتی ایالات متحده و اروپایی را بررسی می کند.

انتهای پیام/ص

6. مهر 1400 - 12:00   |   کد مطلب: 24886
دست‌کم گرفتن خود، توانایی‌ها و موفقیت‌هایی که فرد کسب می‌کند، همیشه یک ضعف روانشناختی محسوب شده است.حالا اما این ویژگی از محدوده یک ویژگی فردی خارج شده و در حال تبدیل شدن به یک اپیدمی اجتماعی است.

به گزارش شبنم ها، امروز در ایران کمتر کسی است که کاربر شبکه های اجتماعی نباشد و همچنین کمتر کسی است که تاثیر این شبکه ها بر زندگی مردم را منکر شود.

تعداد زیاد استفاده‌کنندگان از فضای مجازی و شبکه‌‌‌ های اجتماعی در ایران، در حالی است که هنوز کاربران این شبکه ها با آزمون و خطا و تجربه کردن، راه و رسم حضور در آنها را یاد می گیرند و در اصطلاح علمی تر، «سواد رسانه ای» را می آموزند. 

هر چند که مدتی است آموزش هایی عمومی برای فرهنگ سازی سواد رسانه ای از سوی برخی نهادهای فرهنگی مسوول در جامعه آغاز شده است، اما چنین اقداماتی به مرور نتیجه خواهد بود و منطقی است که انتظار اثر یکباره را از آنها نداریم.

در این مطلب به یک پدیده اجتماعی مهم در جامعه پرداخته ایم. موضوعی که در فضای واقعی وجود دارد و اتفاقا در فضای مجازی هم خبر ساز شده است. تلاش داریم که به بررسی پدیده «خودتحقیری» از ابعاد مختلف ورود کنیم.

چندی پیش هشتگ #خودتحقیری در فضای مجازی داغ شد و نسبت به عواقب این پدیده به مخاطبان هشدار می داد

منظور از تصور خودتحقیری در فضای مجازی چیست؟

با توجه به تجربه های متعدد کاربران در فضای مجازی، حدس درباره منظور از خودتحقیری در فضای مجازی از دیدگاه شخصی سخت نیست. اما این پدیده علاوه بر جنبه شخصی، دارای بعدی اجتماعی هم است.

بعد از انتشار اخبار ملی و مهم برخی از کاربران به جای ابراز احساس خوشحالی و خرسندی، با حالتی ناباورانه، خبر را به سخره می گیرند

محمدرضا محبوب‌ فر، آسیب‌ شناس اجتماعی به خودتحقیری در فضای مجازی بعد از انتشار خبرهای ملی اشاره می کند. عده‌‌ ای از کاربران فضای مجازی پس از اعلام اخبار مربوط به رویدادهای مهم ملی، با ناباوری با این اخبار برخورد می کنند و به نوعی حس خودتحقیری را در میان افکار عمومی در فضای مجازی ترویج می دهند. این موضوع از جنبه سواد رسانه ای هم قابل بررسی است.

برای بررسی پدیده خودتحقیری در جامعه واقعی و مجازی ایران باید از نظر روانشناسان یا کارشناسان جامعه شناسی بهره ببریم. اگرچه برای بررسی بحث خودتحقیری از نگاه کلان در جامعه باید به سراغ جامعه شناسان برویم اما ابتدا باید بدانیم که از نظر روان شناسی در روان افراد چه جریانی رخ می دهد که فرد دچار خود تحقیری می شود و علم روان شناسی در این باره چه پاسخ هایی دارد؟

خودتحقیری دارای ریشه‌های روانی در افراد است

چه عللی باعث بروز خودتحقیری در افراد می شود؟

برای پی بردن به ریشه‌های روانی خودتحقیری در انسان که باعث بروز این احساس در افراد می شود، به سراغ مجید صفاری نیا، رئیس انجمن روانشناسی اجتماعی ایران، ریٔیس کمیسیون روان‌ شناسی اجتماعی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران و مدیر کل دفتر سلامت روان وزارت علوم، تحقیقات و فناوری رفته ایم.

او رواندرمانگر و مشاور خانواده و استاد تمام روانشناسی دانشگاه پیام نور است.

صفاری نیا در پاسخ به این سوال که چه ریشه های روانی در افراد، می تواند به بروز احساس خودتحقیری منجر شود، توضیح داد: خودتحقیری واژه ای است که با مفهوم عزت نفس و احساس حقارت ارتباط مستقیم دارد. 

وی گفت: برخی از روانشناسان روی 2 مفهوم عزت نفس و احساس حقارت کار کرده اند. از جمله آلفرد آدلر که می‌گوید همه انسان ها با یک مشکل حقارت عضوی به دنیا می آیند که برای مثال یک نفر چهره خوبی ندارد و یک نفر قد بلندی ندارد و به هر نوعی مشکل را در خود احساس می کند. این حقارت عضوی باعث می شود که افراد احساس حقارت کنند. 

به گفته وی، همچنین در نظریات دیگری صحبت از عزت نفس می شود. یعنی افرادی که عزت نفس کمی دارند، بسیار سرزنش یا تحقیر می شوند یا در مقابل خیلی به آنها توجه می شود و خواسته های آنها برآورده می شود، ممکن است توانایی ها و استعداد های خود را نادیده بگیرند و خود را تحقیر کنند.

صفاری نیا افزود: عامل دیگر خود تحقیری، می تواند برخی از اختلالات روانشناختی باشد. در واقع این عامل به نقش بیماری های روانی بر خودتحقیری و عزت نفس اشاره دارد. برای مثال افرادی که مبتلا به اختلال افسردگی یا اضطراب هستند ممکن است خود را قبول نداشته باشند، خود را کوچک بشمارند و نتوانند خود را ابراز کنند.بنابراین کسانی که مبتلا به افسردگی یا اضطراب هستند ممکن است با فقدان عزت نفس و خود تحقیری روبرو شوند.

چه افرادی در جامعه بیشتر مستعد خودتحقیری هستند؟

در شبکه‌ های اجتماعی افراد تصویر واقعی از خود را نشان نمی‌ دهند. گاهی افرادی که دچار احساس حقارت هستند با دیدن این تصویر ها احساسات منفی پیدا می کنند

وی در پاسخ به این سوال که آیا روند موجود در فضای مجازی، می تواند در افرادی که زمینه های خودتحقیری را دارند، سبب افزایش خودتحقیری شود؟ گفت: بله؛ به دلیل اینکه در شبکه‌ های اجتماعی افراد تصویر واقعی از خود را نشان نمی‌ دهند و تصویری ایده آل و کمال طلبانه از خود و زندگی خود را به نمایش می‌ گذارند، گاهی افرادی که دچار احساس حقارت هستند با دیدن این تصویر ها نسبت به خود و شرایط زندگی شان احساسات منفی پیدا می کنند.

رئیس انجمن روانشناسی اجتماعی ایران تصریح کرد: واژه مخالف خودتحقیری، خودشیفتگی است. در واقع خودتحقیری در برابر خودشیفتگی قرار می گیرد. همچنان که کسی که احساس حقارت می کند ممکن است احساس انزوا کرده، تعاملات اجتماعی برقرار نکند و از جمع دور شود، خودشیفتگی هم مطلوب و پسندیده نیست و مشکلات خاصی به همراه خود دارد. 

فضای مجازی باعث افزایش خودتحقیری می شود؟

وی در پاسخ به این سوال که بنابراین این گفته که رویه موجود در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی باعث افزایش خود تحقیری در جامعه می شود، نمی تواند یک قاعده کلی باشد؟ اظهارداشت: نمی‌توانیم این طور بگوییم که فضای مجازی و شبکه های اجتماعی باعث افزایش خود تحقیری در جامعه می شوند. زیرا درباره بسیاری از افراد شبکه‌ های اجتماعی هیچ تأثیری روی آنها ندارد. ممکن است فردی دارای شرایط اقتصادی پایینی باشد اما از عزت نفس مطلوبی برخوردار باشد و بنابراین برای او تصاویر شبکه های اجتماعی اصلاً مهم نیست.

صفاری نیا ادامه داد: در عین حال ممکن است فردی جز افرادی باشد که درگیر اختلالات روان شناختی مثل افسردگی هستند و این افراد در هر شرایطی احساس حقارت را تصور می کنند. یعنی برای آنها فضای مجازی و فضای واقعی تفاوتی ندارد.

کسی که احساس حقارت می کند در هر فضایی احساس حقارت می کند و فضای مجازی یکی از این فضاها است

وی توضیح داد: این طور نیست که فضای مجازی بتواند اثر بیشتری روی این افراد بگذارد. این افراد در فضای واقعی زندگی هم ممکن است با این احساس مواجه شوند. برای مثال اگر این فرد به یک سوپرمارکت برود و چیزی بخرد و صاحب مغازه باقی پول او را به کندی پرداخت کند، او تصور می کند که چون وضع پایینی داشته ام پولم را به کندی پرداخت کرده است.

صفاری نیا افزود: بنابراین کسی که احساس حقارت می کند در هر فضایی احساس حقارت می کند و فضای مجازی یکی از این فضاها است. این طور نیست که فکر کنیم حتماً فضای مجازی ایجاد احساس حقارت را در این افراد افزایش می دهد یا این طور نیست که بتوانیم بگوییم فضای مجازی باعث احساس حقارت در افراد شده است.

انتهای پیام/ص

4. مهر 1400 - 11:35   |   کد مطلب: 24885
به عنوان والدینی که در عصری زندگی می‌کنیم که به جز آموزش مجازی بسیاری دیگر از شئون زندگی هم به وسائل ارتباط جمعی الکترونیک و اینترنت گره خورده است، لازم است درباره نحوه استفاده درست از این وسائل و نرم‌افزارها اطلاعات لازم را کسب کنیم.

به گزارش شبنم ها، مدرسه و کرونا: امسال هم برای دومین سال متوالی و البته تا اطلاع ثانوی، دانش‌آموزان به صورت مجازی درس خواهند خواند. تجربه سال گذشته به کمک والدین و دانش‌آموزان می‌آید تا در دومین سالی که به خاطر کرونا درس خواندن در مدرسه از شکل حضوری خود دور شده است، مسائل و مشکلات سال قبل برای خانواده ها و محصلین تکرار نشود.

در این گزارش مهارت هایی برای مدیریت حضور دانش اموز در خانه و شرکت در کلاسهای مجازی جمع آوری شده است. با به کارگیری این مهارت‌ها دانش‌آموزان و والدین سال تحصیلی پربارتر و کم استرس‌تری را سپری می‌کنند.

کنج تحصیلی بسازیم

مهم است که دانش‌آموز جای ثابتی برای شرکت در کلاس درس مجازی خود داشته باشد. برای این کار لازم است قسمتی از خانه که ویژگی‌های خاصی دارد را برای کنج تحصیلی دانش‌آموز در نظر بگیریم. دشستن یک جای ثابت یا کنج، به افزایش تمرکز و تنش کمتر دانش‌آموز حین گوش دادن و ارائه درس کمک بسیاری می‌کند.

بهتر است پشت سر دانش‌آموز یک دیوار سفید یا مکانی ساده باشد که کسی از جلوی آن رد نمی‌شود. در این صورت لازم نیست حواس دانش‌آموز به پشت سرش باشد و تماس‌های تصویری و فیلم‌های ارائه درسی او هم با کیفیت‌تر و بدون حضور حواشی غیرلازم برای معلم ارسال خواهد شد. از طرف دیگر حواس دیگر همکلاسی‌ها نیز به حواشی پشت سر دانش‌آموزان دیگر پرت نخواهد شد.

اینترنت مناسب تهیه کنید

این مکان از خانه باید دارای نور مناسب باشد. البته این نور نباید مستقیما به وسیله ارتباط مجازی دانش‌آموز بتابد و مانع دید خوب او بشود. بلکه نور باید غیرمستقیم دید مناسب دانش‌آموز را فراهم کند. داشتن اینترنت خوب در این قسمت از خانه و یا همان کنج تحصیلی دانش‌آموز هم شرط مهمی است. در این سال تحصیلی مودم خانه و وضعیت اینترنت را طوری تنظیم کنید که کنج تحصیلی دانش‌آموز از کیفیت و سرعت مناسب اینترنت برخوردار باشد.

کنج تحصیلی بدون حواس پرتی

مهم است که مکان تحصیل مجازی دانش‌آموز ار سروصداهایی همچون تلویزیون، صدای کار و فعالیت در آشپزخانه یا صدای فرزندان دیگر در خانه دور باشد. اگر فرزندان بزرگ دیگری در خانه دارید، آنها را توجیه کنید که خواهر یا برادرشان در کلاس درس حضور دارد و آنها باید دوروبر او را خلوت بگذارند. اگر فرزندان دیگر خانه کوچک هستند، وظیفه والدین یا مراقبین آنهاست که آنها را از دانش‌آموزدور نگه دارند.

تجهیزات لازم را تهیه کنید

کنج تحصیلی دانش‌آموز باید دارای تجهیزات لازم برقراری ارتباط مجازی باشد. به جز اینترنت مناسب، کنج تحصیلی را نزدیک پریزهای برق خانه و یا با امکان قرار دادن چندراهی‌های برق، بسازید. باتری برای وسائلی مثل موس، شارژر موبایل، هندزفری و هدفون، و وسائل لازم دیگر مثل فلش، هارد و... در این کنج تحصیلی در دسترس دانش‌آموز باشد تا در میانه درس مجبور به جستجو برای آنها و بلند شدن از پای کلاس درس نباشد.

کلاس مجازی هم قانون دارد

دانش‌آموز همیشه می‌دانست که حتی با کوچکترین تاخیر صبحگاهی یا از سرویس مدرسه جا خواهد ماند یا مجبور است برای تاخیر خود به مسئولین مدرسه توضیح بدهد. اما این مسئولیت‌پذیری و آماده شدن برای حضور در کلاس درس، در تحصیل مجازی تا حد زیادی کمرنگ شد.

لزوم این مسئولیت‌پذیری و حضور به موقع در کلاس را با جدی گرفتن قوانین کلاس مجازی در خانه برای دانش‌آموز احیا کنید. دانش‌آموز را در ساعت کافی و لازم قبل از شروع درس از خواب بیدار کنید تا وعده صبحانه را صرف کند. صبحانه و تغذیه قبل از کلاس را مثل زمان حضور فیزیکی در مدرسه، جدی بگیرید.

متاسفانه برخی والدین در سال گذشته برای آنچه راحتی فرزند خود بیان می‌کردند در کلاس درس مجازی او حضوری می‌زدند و یا تکالیف را به جای فرزندان برای معلم انجام داده و ارسال می‌کردند تا فرزندشان زمان بیشتری را بخوابد. شاید معلمی متوجه این کار والدین و اطرافیان دانش‌آموز نشود اما باید بدانیم که هدف از مدرسه رفتن، چه حضوری و چه مجازی فقط درس خواندن نیست. حضور در سر کلاس و احترام به قوانین و معلم، نوعی تمرین اجتماعی شدن و مسئولیت‌پذیری است که این دست والدین فرصت فراگیری آن را از فرزند خود می‌گیرند.

به روز باشیم

سال گذشته ویدئوها و صوت‌های زیادی از کلاسهای مجازی پخش شد که محتوای نامناسبی برای ارائه در کلاس داشتند. اکثر این ویدئوها که متاسفانه در قالب طنز در فضای مجازی دست به دست می‌شد به خاطر ناآگاهی والدین از نحوه استفاده از پیام‌رسان‌ها و نرم‌افزارهای ارتباطی بود.

 به عنوان والدینی که در عصری زندگی می‌کنیم که به جز آموزش مجازی بسیاری دیگر از شئون زندگی هم به وسائل ارتباط جمعی الکترونیک و اینترنت گره خورده است، لازم است درباره نحوه استفاده درست از این وسائل و نرم‌افزارها اطلاعات لازم را کسب کنیم. در این صورت همکاران آموزشی بهتری هم در خانه برای معلمان خواهیم بود و فرزندمان نیز ار تسلط ما به این امور بهره بیشتری خواهد برد.

انتهای پیام/ص

4. مهر 1400 - 11:15   |   کد مطلب: 24884
قبل از خواب باید ذهنتان را آرام کنید، نه اینکه همچون طول روز آن را به انبوهی از اطلاعات و دیدنی‌ها و شنیدنی‌های زودگذر بسپارید.

به گزارش شبنم ها، هر فردی اگر حتی یک شب بی‌خوابی و اختلال را در خواب را تجربه کرده باشد، می‌داند که این وضعیت یکی از کلافه‌کننده‌ترین و آزاردهنده‌ترین وضعیت‌هایی است که هرکس می‌تواند به آن دچار بشود.

بعضی برای رهایی از شر کم‌خوابی و بدخوابی به قرص‌های خواب پناه می‌برند. اگرچه برای برخی تجویز این قرصها با تشخیص پزشک است اما کم‌خوابی و بدخوابی در مراحل و اولیه و غیرحاد، با رعایت چند توصیه ساده قابل درمان است.

اگر دوست دارید شبها خواب راحتی را تجربه کنید و از مزایای این خواب در طول روز و همچنین در بلندمدت در جهت بهبود وضعیت جسمی و روحی بهره‌مند بشوید، توصیه‌های این مطلب را بخوانید.

ورود موبایل به رختخواب ممنوع

این اولین و البته سخت‌ترین توصیه است. وسائل الکترونیکی مثل موبایل این روزها زیاده از حد با زندگی ما عجین شده است و خیلی از افراد از موبایل به عنوان وسیله‌ای برای خستگی قبل از خواب استفاده می‌کنند. درحالی که معایب این روش بی‌شمار است.

شما قبل از خواب باید ذهنتان را آرام کنید، نه اینکه همچون طول روز آن را به انبوهی از اطلاعات و دیدنی‌ها و شنیدنی‌های زودگذر بسپارید. این کار ذهن شما را بیدار نگه می‌دارد و به مرور میزان و کیفیت خوابتان را کم می‌کند.

بهتر است تا یک الی دو ساعت قبل از خواب، همه کارهای لازم با گوشی موبایل خود را انجام داده و آن را کنار بگذارید.

خواب شبانه با ورزش روزانه

ساده‌ترین و در دسترس‌ترین روزش، یعنی پیاده‌روی حتی به مدت نیم‌ساعت در شبانه‌روز خواب با کیفیت‌تری را در شب برایتان رقم می‌زند. اگر ورزش‌هایی با سوخت‌وساز و میزان درگیی بدنی بیشتری را انتخاب کنید، باز هم خواب بهتری در شب خواهید داشت. البته میزان ورزش همیشه باید با قوای بدنی و وضعیت جسمی شما همخوانی داشته باشد.

ورزش کردن در عین اینکه اعصاب را آرام می‌کند، عضلات را هم برای خواب آسوده می‌کند. برخی پزشکان معتقدند نباید شب و مخصوصا ساعات پایانی آن را برای ورزش انتخاب کرد. اما برخی دیگر این کار را برای خواب مفید موثر می‌دانند. بهتر است راجع به زمان مناسب ورزش کردن با توجه به وضعیت جسمی خود با پزشکتان مشورت کنید.

محیط خانه را آماده خواب کنید

ساعاتی قبل از رفتن به رختخواب باید در خانه نمود داشته باشد. این کار مخصوصا اگر فرزند کوچکی در خانه دارید برای آماده شدن او و به رختخواب رفتنش بسیار مفید است.

دست‌کم یکساعت قبل از خواب، وسائل الکترونیکی مثل تلویزیون را خاموش و چراغهای خانه را کم کنید. اگر دوست دارید قبل از خواب مطالعه کنید، برای این ساعت از شبانه‌روز، کتابهای که نیاز به تجریه و تحلیل و فعالیت زیاد ذهنی ندارند را انتخاب کنید.

قبل از خواب محیط خانه را ساکت کنید و موبایل و دیگر وسائلی که ممکن است آلودگی صوت ایجاد کنند را به حالت بی‌صدا یا خاموش دربیاورید.

رختخواب استاندارد داشته باشید

داشتن یک رختخواب یا تخت استاندارد در کیفیت خواب موثر است. منظور از این کار هزینه کردن زیاد برای داشتن تشک با بالشی خاص نیست. بلکه یک رفوی ساده رختخواب و یا تعمیر تخت هم آن را استاندارد می‌کند.

اگر تختتان راحت نیست و مرتب صدا می‌دهد آن را تعمیر کنید. بالش‌ها و تشک‌های گودافتاده را استفاده نکنید و الیاف موجود در آنها را نو کنید. برای روتختی و روکش رختخواب‌ها نیز ار پارچه‌های زبر و خشن و یا آنهایی که ایجاد حساسیت و گرما و تعریق می‌کنند، استفاده نکنید.

خوردنی‌های قبل از خواب

در زمان آماده شدن برای خواب نوشیدنی‌های محرک و کافئین‌دار مصرف نکنید. در وعده شام نیز از غذاهای سنگین، چرب و پرنمک استفاده نکنید. به جای اینها نوشیدن یک فنجان پای بابونه کمک موثری برای خواب است. سیب نیز آرامشبخش است و خوردن آن قبل از خواب توصیه شده است.

مصرف ویتامین‌های گروه بی، خواب را عمیق می‌کند. ویتامین بی در جوانه گندم، موز و مغز تخمه آفتابگردان موجود است. همچنین غذاهای حاوی کلسیم و پروتئین هم در بهبود خواب موثر هستند.

انتهای پیام/ص

29. شهريور 1400 - 12:33   |   کد مطلب: 24879
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات با بیان اینکه از موبایل ایرانی استفاده می‌کنم، گفت: گوشی‌های همراه داخلی توان رقابت با همتایان خارجی خود را دارند.

به گزارش شبنم ها، عیسی زارع‌پور وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات درباره برنامه وزارتخانه متبوعش برای تولید موبایل ایرانی، گفت: در حال حاضر سالانه حدود 10 تا 15 میلیون گوشی همراه وارد ایران می‌شود که این واردات حدود 3 تا 5 میلیارد دلار ارزبری دارد.

وی تصریح کرد: گوشی که هم اکنون از آن استفاده می‌کنم ایرانی است و ظرفیت‌های مناسبی نیز دارد.

وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات ادامه داد: ظرفیت‌های خوبی برای تولید موبایل در کشور وجود دارد اما باید بازار آن در کشور شکل گیرد و مردم به این موبایل‌ها اطمینان کنند، البته ممکن است نواقصی وجود داشته باشد اما باید به این نکته توجه کرد که موبایل ایرانی تولید داخل بوده، در ساخت آن از ظرفیت جوانان استفاده می‌شود، موجب اشتغالزایی خواهد شد، در مردم و جامعه خودباوری ایجاد می‌کند و نسبت به گوشی‌های خارجی ارزانتر است.

وی با تاکید بر اینکه تولید گوشی‌های همراه متنوع به برنامه‌ریزی منجسم، عزم عمومی و باور ملی نیاز دارد، ادامه داد: ما در تلاش هستیم تا بخش قابل توجهی از نیاز کشور به گوشی همراه از طریق تولید بومی تامین شود اما مردم نیز باید همراهی کنند زیرا حتی اگر محصولات باکیفیت نیز تولید شود اما مردم همراهی نکنند، اتفاق مثبتی در این زمینه نمی‌افتد.

عضو کابینه دوازدهم در گفت‌وگو با خبرگزاری خانه ملت در پاسخ به این سوال که آیا گوشی‌های همراه داخلی توان رقابت با همتایان خارجی خود را دارند؟ توضیح داد: بله؛ حتی سرمایه‌گذارانی ایرانی که اکنون در عرصه تولید در سایر کشورها فعال هستند، آمادگی دارند که ظرفیت خود را برای تولید گوشی همراه در ایران به کار بگیرند.

وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات با اشاره به اینکه تولید انواع گوشی‌های همراه با کیفیت، شدنی است اما باید باور ملی شکل گیرد و مردم نیز صبر کنند، تصریح کرد: گاهی ممکن است برخی گوشی‌ها یکی از توانایی‌های گوشی‌های خارجی را نداشته باشد، طبیعی است ابتدای کار تولید است باید مردم همراهی کنند، تا روزی که بتوان صادرکننده گوشی همراه بود. 

انتهای پیام/ ص

16. شهريور 1400 - 11:39   |   کد مطلب: 24871
نخستین جشنواره بازی‌های ویدئویی واقعیت مجازی و افزوده (AR/VR) ایران با همکاری مشترک مرکز تحقیق و توسعه همراه اول و بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای برای تمامی بازی‌های ویدئویی که در این زمینه‌ http://newsroom3.farsnews.ir/Story/New#توسعه داده شده‌اند، برگزار می‌شود.

به گزارش شبنم ها، سید محمدعلی سیدحسینی معاون حمایت بنیاد ملی بازی های رایانه ای با اشاره به‌ اینکه این جشنواره به‌ دنبال امضاء تفاهم‌نامه همکاری میان این دو مجموعه و با همکاری خانه‌ جهش همراه‌ اول برگزار می‌شود، گفت: تمام بازی‌سازانی‌ که بازی‌هایی در این حوزه تولید کرده و توسعه داده‌اند، بدون در نظر گرفتن سال انتشار بازی می‌توانند در این جشنواره شرکت کنند.
سیدحسینی با تاکید بر اینکه هر تیم باید حداقل 2 عضو و یک بازی AR یا VR داشته باشند، افزود: بازی‌سازان برای شرکت در این رویداد باید لینک بازی خود را از طریق تکمیل فرم ثبت نام برای دبیرخانه ارسال کنند. در صورتی که بازی مورد نظر هنوز در هیچ کدام از مارکت‌ها منتشر نشده و اما شرکت‌ها یا استودیوهای بازی‌سازی قصد ارسال آن برای حضور در این رویداد را دارند، می‌توانند نسخه‌ای از بازی را آپلود کرده و لینک دسترسی را حین ثبت‌نام در سایت رویداد (arvrgame.ir)، ارسال کنند.

معاون حمایت بنیاد گفت: در صورتی‌که حجم بازی ویدئویی این امکان را نمی‌دهد که به صورت دیجیتالی آن را آپلود کنید، می‌توانید نسخه بازی ویدئویی را به صورت فیزیکی برای دبیرخانه به نشانی بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای طبقه سوم واحد حمایت ارسال کنید.

طبق فراخوان این جشنواره، علاقه‌مندان می‌توانند از 15 تا 26 شهریورماه 1400 آثار خود را برای دبیرخانه ارسال کنند و پس از پایان فرآیند داوری و ارزیابی تمام آثار ارسال شده به رویداد، از 3 بازی ویدئویی برتر واقعیت مجازی یا افزوده که بیشترین امتیاز را از بخش داوری دریافت کرده‌اند با اهدای جوایز نقدی تقدیر می‌شود.
براین اساس جایزه اول این رویداد برای بازی نخست مبلغ 70 میلیون تومان، جایزه بازی دوم 50 میلیون تومان و جایزه بازی سوم 30 میلیون تومان است. ضمن اینکه 5 جایزه 6 میلیون تومانی نیز برای رتبه‌های 4 تا 8 در نظر گرفته شده است.

برای هماهنگی جهت ارسال اثر می‌توانید از طریق پست الکترونیک hemayat@ircg.ir اقدام کنید. ضمن اینکه شماره تماس 02188310222 داخلی 344 نیز پاسخگوی سوالات شما در این زمینه است. برای ثبت‌نام در این جشنواره نیز اینجا کلیک کنید.

انتهای پیام/ص

10. شهريور 1400 - 11:13   |   کد مطلب: 24864
رئیس جمهور چین برای جلوگیری از اعتیاد افراد، آن‌ها را ملزم کرده تا در روز‌های تعطیل فقط ۱ ساعت از گوشی استفاده کنند.

به گزارش شبنم ها، به نقل از رویترز؛ رئیس جمهور چین" شی جین پینگ" برای  جلوگیری از اعتیاد کودکان به گوشی‌های هوشمند قوانین جدیدی را وضع کرده است. این قوانین، بازی و استفاده از گوشی‌های هوشمند را برای کودکان به 3 ساعت در هفته محدود می‌کند. قوانین جدید ضربه سخت مالی به غول‌های بازی گوشی همراه زده و باعث نارضایتی مدیران شرکت‌های بازی‌سازی  شده است.

براساس گزارش‌ها، قوانین جدید رئیس جمهور چین افراد زیر ۱۸ سال را وادار می‌کند تا فقط یک ساعت وقت بازی در روز‌های جمعه، شنبه و یکشنبه و همچنین در روز‌های تعطیل استفاده کنند. قانون قبلی به آن‌ها اجازه می‌داد در هر روز یک ساعت و نیم و در روز‌های تعطیل سه ساعت بازی کنند.

[جلوگیری از اعتیاد به گوشی]

اقدامات لازم دولت چین برای جلوگیری از اعتیاد کودکان به گوشی همراه

بر اساس آمار‌های که رسانه‌های دولتی در ماه ژوئن به آن‌ها اشاره کردند، برآورد شده است که ۸۱ درصد از دانش آموزان دبیرستانی کوته بین هستند. به همین علت  شی، و ارتش این کشور نگران هستند. دولت در حال حاضر تدریس خصوصی را ممنوع کرده است و تلاش می‌کند بار‌های مشق شب را کاهش دهد. برای جلوگیری از اعتیاد کودکان، بازی‌های آنلاین را در شب محدود کرده‌اند. مقامات همچنین در تلاش هستند دانش‌آموزان را ملزم کنند آمادگی جسمانی و ورزش‌ها را انجام داده و جایگزین بازی‌های رایانه‌ای کنند.

اداره ملی مطبوعات و انتشارات چین در ۳۰ آگوست قوانین جدیدی را منتشر کرد که به افراد زیر ۱۸ سال اجازه می‌دهد تا حداکثر یک ساعت در روز، بین ساعت ۸ شب تا ۹ شب، جمعه‌ها، شنبه‌ها و یکشنبه ها بازی‌های ویدئویی انجام دهند.  آن‌ها همچنین می‌توانند یک ساعت، همزمان، در روز‌های تعطیل رسمی بازی کنند. این اداره بر این باور است قوانین جدید در دراز مدت برای خانواده‌ها مفید خواهد بود.

انتهای پیام/ص

9. شهريور 1400 - 12:38   |   کد مطلب: 24863
«ترس از لولو»، «ترس از حشرات و حیوانات»، «دزد»، «بابا»، «دستشویی و حمام» و ... مواردی هستند که هیچگاه نباید بچه ها را با آنها بترسانید.

به گزارش شبنم ها، «ترس» یکی از واکنش های هیجانی است که کودکان به مرور زمان می‌اموزند برخی از این ترس ها طبیعی و برخی حالت فوبیا پیدا می کنند و ممکن است امنیت زندگی افراد را در بزرگسالی به خطر بیاندازند.

واقعیت این است که همه مردم از یک سری مسائل طبیعی مثل زلزله، صدای مهیب یا ارتفاع می ترسند و این کاملا طبیعی است اما برخی دیگر ترس ها مثل پارس سگ از فاصله دور یا دیدن سوسک و حشرات دیگر غیر طبیعی و افراطی است که از نظر بقیه  مردم غیرطبیعی و غیر منطقی است.

با هر نوع ترسی یک سری مکانیزم های فیزیکی در بدن به راه می افتد که واکنش جنگ و گریز را برای افراد فراهم می کند این مکانیزم ها مثل تپش شدید قلب، افزایش فشار خون و تعریق و در نهایت فرار است. برخی بزرگسالان تصور می کنند که اگر در دوران کودکی برای ساکت کردن بچه ها یا انجام دادن برخی کارها بچه ها را از یک سری چیزها یا مکان ها بترسانند، اتفاقی برای آنها در بزرگسالی نمی افتد در حالیکه خیلی از این ترس ها فوبیا شده  و در وجود بچه ها نهادینه می شود و تأثیر منفی روی رشد آنها می گذارد.

برخی موقعیت ها و موارد هستند که باعث تبدیل یک ترس طبیعی به غیر منطقی و فوبیا می شوند. به برخی از این موارد اشاره می کنیم:

۱- ترس از لولو

ترساندن کودک از موجودات خیالی که اصلاً وجود ندارند باعث تعمیم ترس شان به اژدها، دایناسور، روح و.....می شود.

۲-حشرات و حیوانات

وقتی کودکت را از حشرات و یا حیوانات خاصی مثل مورچه، مگس و یا زنبور می ترسانی کم کم کودکت از سایر حشرات و یا حیوانات هم خواهد ترسید.

۳-دزد

کودکان به اندازه کافی بعد از ۲/۵ سالگی دچار ترس هایی می شوند، شما لطفاً ترس هایی را وارد گنجینه ترس هایشان نکنید. وقتی کودکتان را با دزد می ترسانید و می گویید اگه نخوری آقا دزده میاد می خور،ه کودک همیشه ترس از گم شدن و دزدیده شدن خود را پیشاپیش خواهد داشت.

۴-بابا

«اگر حرفم و گوش نکنی میگم بابا حالتو جا بیاره»، بابای بیچاره از هیچ جا خبر نداره و فرزند کم کم به خاطر ترسی که با تهدید همراه شده ازش فاصله میگیرد.

۵- آقا پلیس

«اگر نخوابی آقا پلیس میاد و تو رو می بره ها». ترس از پلیس را توی وجود فرزندت راه نده ، بعد ها چه جوری میخوای بهش یاد بدی که اگر گم شدی برو پیش آقا پلیس!

۶- آقای دکتر

 وقتی به هر دلیلی بچه ات را از دکتر می ترسونی به خاطر غذا خوردن و یا سرویس بهداشتی رفتن و.....، بعدها وقتی کودک مریض باشه و یا نیاز به دندانپزشکی داشته باشه مقاومت بیشتری می کنه.

۷- دستشویی و یا حمام

اگر برای اینکه کودک خود را مطیع کنید هی بهش می گید می ندازمت حموم و یا دستشویی .....، باعث می شید کودک تو دستشویی رفتن و یا حمام کردن دچار ترس بشه، مقاومت کنه و از محیط اونجا هم بترسد.

والدین بیشترین نقش را در ماندگاری ترس در ضمیر کودکان دارند ، والدینی که به خاطر ترس شخصی خود از یک چیز این ترس را در کودک خود به جا می گذارند، یا اینکه از تهدیدهایی برای تربیت فرزند یا آرام کردنش استفاده می کنند مثل «ما می ریم آمپول بزنیم، تو نیا»، «غذا بخور وگرنه گرگه میاد»، «می دم نون خشکی ببرتت اگر شیطونی کنی» یا «اگر نمره 20 نیاری تنبیه می شی» بچه ها را مستعد ترس و مشکلات روانی می کنند.

یکی از ترس های طبیعی بچه ها در سن دو سالگی ترس از جدایی از والدین است ، این ترس با بزرگ شدن ممکن است شدت بگیرد این ترس گاهی با علائمی مثل سردرد یا معده درد همراه می شود.   دیگر ترس بچه ها در گروه سنی دو تا پنج ترس از تنهایی است که می بایست توسط والدین درک و مدیریت شود تا سلامت عاطفی کودک تامین شود.

اگر احساس کردید کودکتان دچار ترس موقع خواب ، بیداری یا جدا شدن از شما است، با او صحبت کنید و به او بفمانید که او تنها کسی نیست که می ترسد و او را تشویق به کارهای پرهیجان کنید.  یکی از بهترین راهکارها کتابخوانی برای بچه ها با شخصیت هایی است که به کودک کمک می کند ترس هایش را بشناسد و با آن کنار بیاید.

انتهای پیام/ص

صفحه‌ها

اشتراک در شبنم ها RSS