به گزارش شبنم ها،
به گزارش دانا، چندی پیش برخی ضابطان قانون در شهرستان ملایر از جمله گشت های یکی از حوزه های مقاومت این شهرستان بر اساس گزارش های مردمی، موفق به کشف و ضبط مواد مخدر و دستگیری عوامل فروش می شود که در کمال تعجب سیستم قضایی شهرستان به دلایل عجیبی مانند تاخیر در تکمیل صورت جلسه ها و روال اداری اقدام به صدور حکم علیه ضابطین قانون و گشتهای امنیتی می کند نه فروشندگان مواد مخدر!
نماینده شهرستان ملایر در مجلس در توییتی این اقدام را غیر قابل قبول و تضعیف عامدانه سپاه، نیروی انتظامی و سایر ضابطین قانون عنوان کرد.
بر این اساس باید پرسید با این دست از اقدامات آیا ضابط قانون در برخورد با سوداگران مواد مخدر محتاط نشده و ماجرای شهید علی اکبر رنجبر ها که سلاح در دست سربریده شدند تکرار نمی شود؟
مجموعه های مردمی و مسئولین استان همدان در حال پیگیری این موضوع از دستگاه قضایی برای برخورد با زیر مجموعه خاطی در شهرستان ملایر هستند.
به گزارش شبنم ها،
بیژن عبدی، اقتصاددان و تحلیلگر مسائل اقتصادی نوشت
تصور میکنم غیر از افزایش رشد نقدینگی، حداقل۱۰ عامل اساسی و مهم دیگر نیز وجود دارد که اگر این عوامل اصلاح نشود، رشد قیمتها تداوم خواهد داشت.
1 ساختار انحصاری «تولید» کالاهای اساسی وسرمایهای
2 شبکه انحصاری واردات کالاهای اساسی و سرمایهای و مواد واسطه
3 شبکه توزیع انحصاری کالاهای اساسی و سرمایهای
4 وصل بودن شبکه های انحصاری فوق به دولت و درآمد زا بودن تورم برای دولت
5 عدم شفافیت فعالیتهای اقتصادی، به ویژه «پنجره واحد تجارت» که شامل کلیه مراحل ثبت و سفارش کالا، تخصیص ارز توسط بانک مرکزی، مراحل مختلف خرید و واردات کالا، شناسایی، کنترل کیفیت ، نگهداری و خروج کالا از گمرکات کشور، انبارهای نگهداری کالا، شبکه حمل و نقل کالاهای وارداتی،..تا رسیدن به دست مصرف کننده نهایی، سبب شده تا هیچ کنترلی بر قیمت واقعی کالاهای وارداتی اعمال نشود و وارد کنندگان که با دولت نیز شریک هستند، برای سود بیشتر، هر قیمتی را که مایل باشند به مشتری تحمیل نمایند.
6 عدم وجود یک سیستم مالیاتی کارآمد، که به طور اتوماتیک مالیات کلان را از فعالیت های کلان اخذ کند و مانع فرار مالیاتی گسترده شود.
7 عدم همکاری شبکه بانکی با اداره مالیات تا درآمد های مشمول مالیات و چرخه فعالیت گردش پول را شناسایی کند و عدم تمایل دولت به انجام این پروسه(زیرا قدرت انحصاری شرکتهای دولتی و شبه دولتی را زیر نظر و کنترل می آورد)
8 عدم وجود قوانین بازدارنده موثر قضایی در کنار برخی آلودگی عوامل قضایی،
9 وصل بودن شبکه های انحصاری تولید و واردات و توزیع کالا، به مراجع قانون گذاری و نظارتی.
10 نظام بانکی ناکارآمد و خلق پول گسترده شبکه بانکی، بدون نظارت موثر بانک مرکزی، که نیازمند اصلاح اساسی ساختار نظام بانکی است و متاسفانه این چرخه نیز، در انحصار کامل دولت قرار دارد و به دلیل سود سرشار و عدم امکان نظارت موثر بر آن ، هیچ دولتی مایل به کنترل آن نیست، یا اگر مایل هم باشد، هیچ ابزار موثری برای کنترل آن وجود ندارد.
11 سرانجام، عدم باور و تمایل دولتمردان به دخالت و نظارت موثر بر بازار، و برداشت غلط از «تئوری بازار»، ( به طوریکه «بازار آزاد» را ،مترادف« بازار یله و رها و بدون نظارت و کنترل» قلمداد می کند)، در کنار منافع حزبی، جناحی، گروهی، فامیلی، خانوادگی و...همه و همه دست به دست هم داده و شرایط کنونی افزایش قیمتهای یله و رها را در همه کالاها شکل داده است!/نود اقتصادی
تصاویر از راهپیمایی 22 بهمن سال 1400
به گزارش شبنم ها،
جنایت تکان دهنده است . آن قدر که سنگ هم به نوبه خودش گریسته . نقل قول کرده اند وقتی ماموران کلانتری به همراه بازپرس سر صحنه جنایت رسیده اند تا ساعتها چشمهایشان خیس گریه بوده . نه میشود نوشت و نه میشود گفت . ظاهر خبر حکایت از قتل 5 انسان بی گناه دارد . که متاسفانه در این جنایت دو کودک نیز به طرز دلخراشی سلاخی شده اند . باطن خبر تا عمق جان آدمهای باوجدان را می آزارد و احساس آدمی را به شدت متلاطم می کند . مگر اینها گناهشان چه بوده ؟ نویسنده کتاب بیتا که نگاهی عمیق و قدم به قدم به شرح این واقعه دارد جنایت سیاه را به خوبی نقل کرده است . هر چند بر این باورم حمید مقیمی هم بارها سر همین داستان بغض کرده و در خلوت شبانه اش حسابی گریسته و خودش را تا توانسته خالی کرده است . شدت این جنایت آن قدر بالا بود که روز اعدام جانیان در آرامگاه بوعلی شهر همدان مردم جنازه قاتلان بیرحم را تا محل زادگاهشان با تف و لعنت و لگد های پی در پی همراهی کردند و دست آخر اجساد کثیفشان را سوزاندند . آخر سر هم در لعنت باد سپردند به خاک تا روز موعود که خداوند به حسابشان برسد . اما بی شک هنوز این واقعه بعد این همه سال کهنه نشده و گاهی لازم است برخی و بعضی از آدمها خصوصا مدیران ارشد کشوری و متولیان موسسات مالی این داستان را نه به طور عمیق اما سر سری مرور کنند . خصوصا انهایی که دم از بیت المال می زنند و دست اخر خودشان پول بیت المال را مثل آب خوردن بالا می کشند . راستی من بیسوادم . شما که باسوادید و می دانید معنی بیت المال چیست : بگویید ما چند نفر مثل عبدالرحمن نفیسی در ایران داریم ؟؟؟ چند نفر ؟؟؟
اسمش مهم نیست . نوع جنایتی که کرده مهم است . نقشه سرقت از بانک کشاورزی بوعلی همدان را با برادرش و خواهر زاده اش در میان گذاشت . شدند سه نفر . سه به پنج . زمانش را هم درست گذاشتند در نیمه شب ۲۱ بهمن ماه سال ۶۸ دور میدان آرامگاه بوعلی همدان . بانک کشاورزی . اما در این آوردگاه تلخ و شوم این پنج نفر مظلوم تر و بی دفاع تر از آن بودند که بتوانند در مقابل این سه جانی لجن تاب مقاومت داشته باشند . خصوصا این که یک زن و دو کودک نیز در میانشان بود . اما هر چه بود این سه کفتار قول داده بودند حتی به نیت قتل بیش از این ۵ نفر هم دست به خزانه برده و با کلی پول باد آورده بروند دنبال خوشیهایشان . حالا هر چه شد بشود ... !!!
کارمند اخراجی بانک کشاورزی طراح اصلی این سناریوی تلخ و تکان دهنده است . طبق نقشه هر سه نفر به سوي ميدان آرامگاه بوعلي در همدان روانه شدند، وقتي به جلوی بانك رسيدند"حسين" از در حياط بانك كه داخل كوچه بود بالا رفت و وارد محوطه بانك شد و پس از باز كردن در براي همدستانش وارد ساختمان بانك شده و به سراغ نگهبان كه در خواب بودند رفتند . نگهبان خواب آلوده را با تهدید و زور به زيرزمين بانك كه خزانه در آنجا بود كشانده و دست و پايش را بستند.
سپس به سمت طبقه دوم و محل سكونت "عبدالرحمان نفيسي" رئيس بانك و خانواده او رفتند و با استفاده از پيچ گوشتي لولاي در را از چهارچوب جدا كردند. در همين حال رحمان از خواب بيدار شد و از اتاق خواب بيرون آمده و با سه سارق نقاب دار مسلح مواجه گرديد. به دنبال نفيسي رییس بانک همسر و دو فرزند خردسالش نيز سراسيمه از اتاق بيرون آمدند . سارقين كه با تهديد علت حضور خود را سرقت موجودي بانك بيان کردند با مقاومت رحمان مواجه شدند . سه مرد نقاب دار با تهديد از نفيسي كليد خزانه را طلب کردند ، اما با مقاومت رحمان روبرو شدند . تا اينكه حسين و رضا از همكاري وي نااميد شده و شروع به جستجوي كمد و كشوها کردند .سرانجام ساعتی بعد حسين كليد خزانه را در لا به لاي يكي از لباس ها پيدا کرد و براي گرفتن رمز گاو صندوق به سراغ رحمان رفت . اما رحمان باز هم مقاومت کرد . این جا بود که سناریوی مرگ رحمن و خانواده اش یک به یک به مرحله اجرا گذاشته شد . در این بین اما فقط بیتا دختر ۱۶ ساله رحمن از مرگ نجات پیدا کرد تا داغدار این فاجعه بزرگ و سینه سوز باشد . او آن شب در خانه نبود . اگر بود به آمار شهدای بانک کشاورزی همدان باید یکی را هم اضافه می کردیم .
مقاومت رییس بانک موجب می شود رضا با چاقو به پهلوي راست و سينه رحمان ضربه ای وارد كند و او و همسر و فرزندانش را به زيرزمين و محل خزانه ببرد . صدای جیغ و فریاد خانواده بلند است . اما بیرون از بانک کسی این صدا را نمی شنود . سارقين بانک در زيرزمين"نفيسي" و پيمان فرزند 12 سالهاش را در خزانه، همسر و ايمان فرزند 4 سالهاش را در يك اتاق و نگهبان بانك را در اتاقي ديگر محبوس كرده اند.
رحمان اميدوار است و خدا خدا میکند سارقين نتوانند در گاو صندوق را باز كنند و همچنان براي گفتن رمز مقاومت ميکند . تا اينكه آنها با تهديد به آزار همسرش وي را مجبور به باز كردن گاو صندوق مي كند.زماني كه در گاوصندوق باز ميشود و سارقين در حال جمع آوري پولها هستند نفيسي در آن شرايط از جانيان شرور خواسته تا اموال او را به جاي بيت المال ببرند. سارقين پس از به دست آوردن رمز گاوصندوق در برابر ديدگان ايمان فرزند رئیس بانک با طناب رحمان را خفه کرده و پس ازآن با چاقو گردنش را میبرند تا از مرگش مطمئن شوند. پيمان پسر دیگر رحمان را هم به همان شکل از پای درمی آورند. راستی مگر این جا کشتارگاه است ؟؟؟
سارقين اسكناسهاي درشت خزانه كه بیش از 150 ميليون ريال است برداشته و"حسين شكري" نگهبان بانك راکه دست وپایش بسته بود را به قتل میرسانند.
در برابر نگاه هاي ملتمسانه ايمان فرزند 5 ساله همسر رییس بانک به طرز وحشتناكي خفه و با چاقو ضرباتي به پيكر نيمه جانش وارد مي شود و در نهايت آخرین صحنه سناریوی جنایت در بانک کشاورزی همدان به اجرا در می آید . قاتلان خون آشام به سراغ ایمان می روند و آخرین فرد زنده داخل بانک را نیز با بیرحمی تمام به قتل می رسانند . قتل که نه سر میبرند . حالا 5 نفر که شامل رحمان و اعضای خانواده اش هستند و هم چنین نگهبان بانک در خواب ابدی هستند .
آن شب تلخ به پایان رسیده است . روزی دیگر آغاز شده. روز تعطیل است و همزمان سالگرد پیروزی انقلاب . بیرون از بانک ملت در میدان آرامگاه بوعلی به شادمانه جشن انقلاب راهپیمایی می کنند . اما هیچ کسی نمی داند داخل بانک چه خبر است . ساعت 2 بعداز ظهر22 بهمن سال 1368 است . زمان تحویل شیفت نگهبانان . بوجاری نگهبان شیفت عصر واردبانک می شود . او صحنه را در تحقیقات این چنین توصیف کرده است . زماني كه به زيرزمين رفتم چشمم به جسم سفيدي خورد، فكر مي كردم گوني باشد كه با روپوش سفيدي رویش را پوشانده باشند . كمي که دقت كردم متوجه شدم آن جسد است . وحشتزده شدم . طبقه زيرزمين را به سمت بالا با عجله ترك کرده و درپاركينگ را باز كرده وارد خيابان شدم . سيگار فروش جلوي بانك را صدا زدم و پرسيدم شماره تلفن كلانتري را مي داني؟ او گفت نه نميدانم .اما گفت : آن چلوكبابي که کنار بانک بود تلفن کلانتری را دارد . به طرف چلوكبابي شروع به دويدن كردم. از داخل کبابی به کلانتری زنگ زدم . و آن چه دیده بودم به آنها گفتم .
بيتا نفیسی تنها بازمانده این خانواده که آن زمان 16 ساله بوده در شب حادثه در منزل يكي از اقوام بسر ميبرده . او با منزل تماس ميگيرد تا علت عدم حضور والدين را در ميهماني جويا شود، اما نميتواند با خانواده ارتباط برقرار كند.ساعت 3 بعدازظهر روز22 بهمن هنگام تعويض نگهبان توسط شيفت بعدي اين جنايت هولناك كشف مي شود . بلافاصله نيروهاي انتظامي در محل حاضر شده و تحقيقات دامنهداري را آغاز ميكنند. از سوي ديگر«حسن» به اتفاق همسر و فرزند خود از شهر متواري و به سوي برازجان نزد خواهرش روانه شده و «حسين» نيز در منزل برادر همسرش مخفي ميشود . «رضا» هم با استفاده از غيبت«حسن» و «حسين» اقدام به حمل اسكناسهاي مسروقه به منزل خود کرده كه پس از انتقال چندين نوبت از پولها كه توسط گوني انجام می شود ، از سوي شخصي مورد شك قرار ميگيرد. اين امر به عنوان سرنخي در اختيار مأمورين قرار گرفته و ظرف مدت 24 ساعت «رضا» و «حسين»دستگير ميشوند .
خیلی طول نمی کشد که در بازجوييهاي اوليه به عمل ننگين خود اعتراف و «حسن» را به عنوان شخص و جاني اصلی و طراح نقشه معرفي ميکنند . بلافاصله عكس «حسن»در تیراژ زیاد تكثير ميشود و با مشخصات مربوطه به ادارات آگاهي استانهايي كه احتمالا«حسن» در آنجا به سر ميبرده ارسال ميشود . ظرف مدت كوتاهي «حسن» نيز توسط مأموران آگاهي استان بوشهر دستگير شده و به تهران و سپس به همدان انتقال پيدا ميكند."اين حادثه به قدري تكان دهنده بود كه دل مسئولان قضايي را در همدان و هم چنین در کشور به درد آورد. به طوري كه به سرعت كار بازجويي دنبال می شود .
يكي از اقوام اين قاتلين كه خبر حادثه بر روی او و خانواده اش بدجور اثر منفی گذاشته بود با مراجعه به پلیس گفت كه من ميخواهم خبري را به اطلاع شما برسانم. حسن به من 300 هزار تومان پول داده و گفته اين پول را براي من امانت نگهدار . همین خبر و تحقيقاتي كه در اين خصوص شد پلیس متوجه شد كه رضا هم در اين مسأله دست داشته كه او هم بلافاصله دستگير و به مقامات قضايي دادسراي عمومي همدان تحويل داده شد.
کار دادگاه خیلی زود شروع و با بازجویی متهمان خاتمه می بیابد . احکام صادر شده است :
حسين ... 27 ساله كارمند اخراجي بانك كشاورزي همدان74 ضربه شلاق به علت شركت در سرقت 92 ضربه شلاق به علت شركت در فعل حرام، قطع گردن با شمشير عدل علي (ع).
حسن .... 28 ساله كارمند اخراجي شهرداري همدان 74ضربه شلاق به علت شركت در سرقت، 74 ضربه شلاق به علت شركت در فعل حرام، سه ضربه جرح، قطع گردن با شمشير عدل علي (ع).
رضا ... 23 ساله كارگر ميدانبار 74 ضربه شلاق به علت شركت در سرقت 50 ضربه شلاق به علت شركت در فعل حرام قطع يد به علت ضرب و شتم، اعدام به وسيله چوبه دار .
تنها 4 روز پس از این حادثه هولناک که بازتاب وسیعی در همدان و هم چنین در کشور داشت ، پس از حادثه همزمان با تشیع پیکر شهدای بانک ، حکم اعدام در ملا عام و در مقابل بانک کشاورزی میدان آرامگاه بوعلی به اجرا در آمد. زمان و مكان اجراي احكام، به طور رسمي از سوي هيچ يك از مسئولان ذيربط استان اعلام نشده بود، اما همه مردم به خوبي آگاه بودند كه صبح روز پنجشنبه بيست و ششم بهمنماه ابتدا قاتلين در ميدان آرامگاه قصاص خواهند شد و بعد از آن پيكرهاي پاك شهداي بانك كشاورزي تشييع خواهد شد .
به همين جهت از نخستين ساعات صبح روز پنجشنبه سيل جمعيت از همدان و شهركهاي حاشيه و روستاهاي همجوار آن و حتي از شهرهاي ديگر استان به سوي ميدان آرامگاه به حركت درآمد و هنوز ساعت 8 نشده بود كه ميدان مملو از جمعيت شد. جمعيت خشمگين بودند و منتظر اجراي احكام شرعي. مردمي كه در عين حال از سرعت عمل پرسنل سختكوش شهرباني استان به ويژه مأموران دايره آگاهي و همينطور پاسداران مخلص كميته انقلاب اسلامي و ضابطين دادگستري استان همدان رضايت كامل داشتند . سرانجام زمان اجراي احكام فرارسيد.
ابتدا امام جمعه همدان مطالبي را در مورد كيفيت به شهادت رسانيدن عبدالرحمان نفيسي 42 ساله كه سمت رياست بانك كشاورزي همدان را داشت، فاطمه طاهريان (35)ساله همسر وي، پيمان و ايمان نفيسي4 و 12 ساله و حسين شكري 22 ساله (نگهبان بانك) اظهار داشت و از هوشياري و سرعت عمل مأموران شهرباني، پاسداران كميته و پرسنل داگستري تشكر كرد.آنگاه سه تن از مرتكبين اصلي اين جنايت هولناك به محل اجراي احكام انتقال داده شدند. جرائم و احكام صادره توسط يكي از مسئولان دادگستري جهت آگاهي مردم قرائت شد.
احكام صادره كه قرائت شد اجراي احكام حسين و حسن كه هر يك به قطعه چوبي بسته شده بودند شروع شد. در آغاز توسط چند تن از مجريان حكم ضربات شلاق بر پشت آنها زده شد و همراه با شمار تعداد ضربات، مردم حاضر در ميدان آرامگاه نيز يكصدا به شمردن تعداد ضربهها پرداختند و بدين ترتيب نشان دادند كه از صميم قلب خود در اجراي احكام الهي دخيل هستند. محكومين و به خصوص حسين در زير ضربات شلاق فرياد ميزدند و گويي با همان ضربات اول دريافته بودند كه درد ضربات چاقويي كه بر تن شهداي بانك كشاورزي و به خصوص تن كودكان معصوم ـ پيمان و ايمان ـ وارد ميكردهاند چگونه بوده است بعد از آن بر پشت حسن كه به چوبهاي بسته شده بود و رضا كه آماده به دار كشيده شدن خود بود هر كدام سه ضربه خنجر زده شد و به دنبال آن در ميان تكبير انبوه مردم، نخست سر حسين با يك ضربه از تن جدا شد و بعد از آن با سه ضربه سر حسن نيز از تن بکثیفش قطع و به قسمت پايين سكوي محل اجراي حكم افتاد.
بدین ترتیب پرونده جنایت بانک کشاورزی همدان با قتل عام خانواده شهید نفیسی و اعدام سه جنایتکار در میدان آرامگاه بوعلی همدان برای همیشه بسته شد
اما یاد عبدالرحمن نفیسی و همسرش فاطمه و همین طور ایمان و پیمان کوچولو و در کنارش شکری نگهبان باوفای بانک هرگز از یاد نخواهد رفت .
داستان بیتا نوشته حمید مقیمی به طور دقیق ماجرای بانک کشاورزی همدان را به تصویر کشیده است . با تسلیت به بیتا نفیسی و قدردانی از زحمات حمید مقیمی در گرد آوری این داستان یاد شهدای بانک کشاورزی همدان را گرامی میداریم و بر روح پاکشان درودی صمیمانه می فرستیم ...
شاد و چاقو بدست، در کنار همسر جوان و جگر گوشه اش کیک تولد می برد. از بریدن این کیک تا بریدن سر غزل چقدر طول کشید؟ نمیدانم! این همان چاقوی خون آلود در دستان شوهر غزل است؟ نمیدانم!
اما روزی که خبر این جنایت منتشر شد به همسرم گفتم : به ظن تجربه میدانم که این جنایت یا ریشه در اینستاگرام دارد یا واتساپ و..
اکنون نطق مادر شوهر غزل و ایضا پدر غزل در خبرگزاری ها باز شده و گفته اند که عروس نوجوان سرش را برسر ارتباطات اینستاگرامی باخته است.
به گزارش شبنم ها،
دیکتاتوری رسانهای دشمن در فضای مجازی تحمل اسم شهید سلیمانی را ندارد/ هر کلمهای که معارض سیاستهای آنها باشد ممنوعالتصویر و ممنوعالانتشار است
فرمانده کل قوا صبح امروز در دیدار فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش:
قدرتهای غربی معروف که به ادعای خودشان با دیکتاتوریهای دنیا میخواهند مقابله کنند، خودشان دیکتاتورترینها در زمینهی سیاسی اقتصادی هستند و دیکتاتوری رسانهای هم بر این دیکتاتوریها افزودهاند. دیکتاتوری رسانهای؛ یعنی مثلا شما در فضای مجازی اسم شهید سلیمانی را نمیتوانید بیاورید، حذف میکنند. در فضای مجازی که کلیدش دست آنها است، تحمل اسم و عکس شهید سلیمانی را ندارند، امروز این جور است، قبلاً هم بود.
آن وقت ادعا میکنند که ما طرفدار آزادی بیان هستیم و هر چیزی که امروز، هر کلمهای که در ارتباط با سیاستهای غرب، معارض آن سیاستها باشد یا همراه او نباشد، ممنوعالتصویر، ممنوعالانتشار، اینها است. ۱۴۰۰/۱۱/۱۹
آیت الله رئیسی در تاریخ 25 اردیبهشت 1400 اظهار داشتند که " بانیان وضع موجود ، نمی توانند تغییر دهنده این وضع باشند " .
این سخنان ایشان ، نور امیدی در دل ملت ایران به وجود آورد که در صورت انتخاب ایشان به عنوان رئیس جمهور ، همه عوامل و منصوبین حسن روحانی که در طی هشت سال گذشته باعث نابسامانی های گوناگون اقتصادی ، فرهنگی ، سیاسی ، امنیتی و ... بوده اند ، تغییر خواهند کرد . اما متأسفانه پس از روی کار آمدن دولت جدید ، معلوم شد که اکثر مدیران غیر انقلابی دولت حسن روحانی ، همچنان در پست های خود حضور دارند .
به گزارش شبنم ها،
چرا انقلاب کردیم؟
از پدرم پرسیدم برای چی انقلاب کردید؟ گفت:
1. انقلاب کردیم اول برای #اسلام. برای اینکه پهلوی به هویت شیعی ما حمله ور شده بود، اول با زور و چکمه بعد با تبلیغات و رسانه به جان دین مان افتاده بودند. از حجاب تا روضه عاشورا. در عصری بودیم که بردن نام #حسین(ع) در این کشور قدغن بود. میخواستیم به عصری برسیم که میلیونها نفر در #اربعین به زیارت سمبل انسانیت و آزادگی بروند. میخواستیم به مقام انسانیت برسیم.
2. انقلاب کردیم برای #ایران. برای استقلال ایران. کشورمان زیر لگد انگلیسیها و امریکاییها له شده بود. 50 هزار مستشار امریکایی از ما کاپیتولاسیون و حق توحش میگرفتند و شاه مملکت بدون اجازه آنها آب نمیخورد!
3. انقلاب کردیم برای ایران. برای خاک ایران. شاه، سرزمین #بحرین و 32 جزیره زیبای آن را به انگلیسیها و وهابی ها بخشید و گفتند دخترمان بود شوهرش دادیم. انقلاب کردیم تا بقیه خاک وطن را شوهر ندهند.
4. انقلاب کردیم برای عزت و حیثیت مان. در عصری که بر سر در باشگاههای انگلیس در ایران در وطن خودمان مینوشتند: ورود سگ و ایرانی ممنوع.
5. انقلاب کردیم برای نجات #فرهنگ و فکرمان. در عصری که تعداد کاباره ها و قمارخانه ها و فاحشه خانه ها از تعداد کتابخانه ها و دانشگاهها بیشتر بود، انقلاب کردیم تا فکر و فرهنگ ایرانی لگدمال نشود. #شاه حقیری داشتیم که صریحا میگفت: شما #زنان هرگز میکل آنژ یا باخ نداشتید. شما حتی یک آشپز بزرگ نداشته اید.. شما هیچ چیز بزرگ و فوق العاده عرضه نکرده اید. هیچ چیز."
6. انقلاب کردیم برای حفظ #نجابت دختران و پسران مان. از چنگ حکومتی که دستاوردش برای زنان ایران «شهر نو» بود و 50 هزار #فاحشه رسمی. از شر حکومتی که از خود شاه تا برادران و خواهرش اشرف، مافیای بین المللی مواد مخدر بودند و درخت نحس اعتیاد را در ایران کاشتند.
7. انقلاب کردیم برای نجات از عقب ماندگی #علمی مان. از کشوری که 57 سال تحت سلطنت پهلوی بود و 68 درصد مردمش بیسواد نگه داشته بودند، در حالیکه آمریکا ناسا داشت، هند ماهواره به فضا فرستاده بود، ترکیه متروی 50 ساله داشت ولی ما هیچ نداشتیم. تا برسیم به کشوری که طی 40 سال 93 درصد مردمش باسواد شوند. و رتبه علمی 16 ام جهان باشیم.
8. انقلاب کردیم برای #رفاه. از عصری که نیمی از جمعیت ایران سوءتغذیه داشتند و بجای خانه، در یک "اتاق" زندگی میکردند. (فیلمفارسیها شاهد است)، از عصری که نیازهای اولیه زندگی (آب و برق و گاز و یخچال و کولر) یک آرزو بود. تنها 45 شهر ایران آب لوله کشی داشت، 96 درصد روستاها برق نداشت، تنها 9 شهر گاز لوله کشی داشت. از عصری که 46 درصد مردم ایران زیر خط فقر زندگی میکردند، مترو و سیستم فاضلاب و موشک و زیردریایی و.. رویا بود! تا برسیم به عصری که همه 1100 شهر ایران و 34 هزار روستا آب دارند، همه شهرها و تمام روستاهای بالای 40 خانوار برق دارند. 95 درصد جمعیت ایران گاز دارند. و برای رفع فقر، از کمیته امداد تا بهزیستی و صدها خیریه ساختیم.
9. انقلاب کردیم برای حتی #سلامتی و بهداشت مان. از عصری که مردم ما درگیر شپش بودند، حتی #فرح همسر شاه را پشه سالک گزید، و برایمان از هند و بنگلادش و پاکستان پزشک و پرستار می آوردند. از عصری که سن امید به زندگیمان فقط 54 سال بود! تا برسیم به عصری که سن امید به زندگی مان به بالای 75 سال رسیده. و جزء 10 کشور دارای بهترین سیستم پزشکی هستیم.
10. انقلاب کردیم برای #آزادی. تا از شر چنگال آهنین #ساواک نجات یابیم. یک سازمان تروریستی وحشی که به اذعان شخص شاه 3000 زندانی سیاسی داشت. از حکومت وحشت شاهنشاهی که فالاچی، خبرنگار آمریکایی متعجبانه به شاه میگوید: «مردم ایران با شنیدن اسم شاه در خیابانها #وحشت میکنند. میترسند کلمه ای بر زبان آورند.»
11. انقلاب کردیم برای اینکه #مردم باشیم، نه رعیت. برای نجات از 2500 سال شاهنشاهی که مردم در آمد و شد این شاه و آن شاه، هیچ کاره بودند تا حکومت در دست ما مردم باشد. برای اینکه شاه مان با کودتا و دستور اجنبی نیاید. برای اینکه از رئیس جمهور تا خبرگان از مجلس تا شورای شهر و شورای مدرسه کودکان مان، خودمان انتخاب کنیم.
12. انقلاب کردیم برای تشکیل حکومتی که ثمره 1400 سال صبر و خون دل خوردن #شیعه و مسلمانان راستین است. تا به جرم مسلمان بودن و شیعه بودن کشته نشویم. انقلاب کردیم تا نام خدا و پیامبر و امیرمومنان را بر ماذنه ها بشنویم. تا طعم حکومت عدل و مرحمت را بچشیم. تا با #ظالم در هر جای جهان بجنگیم و پناه مظلومان باشیم. تا کانون انسانیت و مهربانی و مبارزه با شیاطین بزرگ و کوچک باشیم.
(متن برگرفته از کتاب "شایعات رایج فضای مجازی"، نوشته دکتر الهه خانی)
#پهلوی_بدون_روتوش
#ایران_قوی
به گزارش شبنم ها،
دوره تقریبا ۵ دههای حاکمیت پهلوی پدر و پسر بر ایران از حیث واگذاری مرزهای کشور یک نقطه تمایز با همیشه تاریخ دارد و آن واگذاری نواحی مختلف از سرزمین ایران بدون هیچگونه درگیری است.
آرارات
براساس قرارداد سعدآباد در سال1316، آرارات کوچک که در خلال لشکرکشی ترکها بر ضد کردها به اشغال نظامیان ترک درآمده بود، به دولت ترکیه واگذار شد و در مقابل دولت ترکیه از ادعایش بر ناحیه قطور که اصولا براساس پروتکل ۱۹۱۳ به ایران واگذار شده بود، صرفنظر کرد.
تجزیه سیستان
رضاخان که تصمیم گرفته بود در توافق سعدآباد هزینه رویای ثبات و از بینرفتن مناقشات مرزی در منطقه را بهتنهایی و البته از جیب مردم ایران پرداخت کند، افغانستان را نیز از این بخشش کریمانه بینصیب نگذاشت. مطابق این توافق که درابتدا پنهانی بسته شد و در زمان پیمان سعدآباد آشکار شد، 160فرسخ از خاک ایران شامل مناطق (هشتادان، موسیآباد، شمتیغ و...) در شرق ایران به افغانستان واگذار شد و در مقابل قرار شد ایران و افغانستان بهطور مساوی از آب هیرمند استفاده کنند که این مورد با ساخت سدی روی هیرمند توسط افغانستان زیر پا گذاشته شد و ایران از حقابه خود محروم ماند.
اروندرود و مناطق نفتی بین قصرشیرین و خانقین
رضاخان طی معاهده سعدآباد در سال 1316 مناطق نفتی مورد مناقشه در قصرشیرین و خانقین را به عراق واگذار کرده و حق کشتیرانی در اروندرود بهجز ۵کیلومتر از آبهای مقابل آبادان تا خط تالوگ را نیز از ایران سلب میکند. درواقع مسیر اروند بهکلی به عراق واگذار شد و مرزهای ایران تا حد سواحل شرقی اروند عقب نشست.
اترک
مطابق پیمان آخال سرزمینهای شمالی اترک به روسیه واگذار شد؛ اما روسها با حملات پیاپی به ایران برخی سرزمینهای ایران شامل (سرخس کهنه، قصبه فیروزه، قریه حصار و حاشیه شیخحسینقلی) را اشغال کرده و مرز را 30کیلومتر به جنوب آورده و نهر موسیخانی را بهعنوان رود اترک قلمداد کردند. مطابق قرارداد 1921 دولت شوروی ریاکارانه پذیرفت مرزهای معاهده 1881 را به رسمیت شناخته و سرزمینهای اشغالی را به ایران واگذار کند؛ اما این اتفاق هیچوقت نیفتاد و رضاخان با سکوت مصلحتاندیشانه برای کسب قدرت به اشغال این مناطق رسمیت بخشید و مناطق جنوب اترک را به دولت شوروی هدیه داد.
ییلاق فیروزه
مطابق قرارداد آخال در دوره قاجار نیز قصبه فیروزه بهطور رسمی به روسیه واگذار نشده بود و این مناطق مدتها در اشغال دولت شوروی باقی مانده بود؛ اما در زمان پادشاهی قاجار دولت شوروی براساس قرارداد 1921 متعهد شده بود که مناطق اشغالی در دوره روسیه تزاری ازجمله قصبه فیروزه را به ایران بازگرداند، بااینحال این تعهد هیچوقت اجرایی نشد و رضاشاه که مدتی قبل از کودتا جایگاه رئیسالوزرایی ایران را برعهده گرفته بود این حق را مسکوت میگذارد تا بتواند رضایت شوروی را برای انتقال حکومت کسب کند.
مناطق مرز شمالغرب
در جریان اشغال ایران در جنگجهانی دوم ارتش شوروی با پیشروی در حدود مرزی آذربایجان مناطق (مغان، نمین، باغچهسرا، یدیاولر، دیمان، تازهکند و بهرامتپه) را مورد اشغال قرار داد که تا پایان دوره رضاشاه نیز هیچ تلاشی برای بازگرداندن این سرزمینها به ایران نشد و درنهایت در دوره زاهدی بخشی از این مناطق با قصبه فیروزه معاوضه شد و بخشی نیز برای همیشه از خاک ایران جدا شد.
بحرین
در ۱۴دی سال ۱۳۴۷ محمدرضا پهلوی در گفتوگویی با مجله بیلتز سیاست انگلیس برای جدایی بحرین از ایران را استعماری میخواند؛ اما در قبال استقلال این کشور بهراحتی کوتاه میآید.
#پهلوی_بدون_روتوش
به گزارش شبنم ها،
عکس تاریخی از آیتالله صافی
در جریان مراسم عمامهگذاری طلاب غیر ایرانی در قم، آیتالله صافی گلپایگانی پس از گذاشتن عمامه بر سر یکی از طلاب آفریقایی دست او را (به این نیت که خدمتگزار دین است) بوسید.
این حرکت در آن زمان فضای عجیبی در مراسم ایجاد کرد و بسیاری از خانوادههای طلاب غیرایرانی مبهوت این خضوع و خشوع عالمان دین در مقابل تشنگان راه حقیقت شدند و تا ساعتها نیز این واکنشها، ادامه داشت.
پس از آن این صحنه و عکس در بسیاری از شبکههای اینترنتی و ماهوارهای جهان منتشر شد.