19. آبان 1395 - 14:31   |   کد مطلب: 13483
ثروت و قدرت همواره زنان را از حضور تأثیرگذار دور کرده‌اند. ارزش‌های حاکم که حتی درون زنان نیز نهادینه شد، زمینه‌های ورود به سیاست را در آن‌ها کم کرده؛ لذا می‌بینیم زنان بیشتر تمایل به حضور اجتماعی دارند و این وضعیت خاص جامعه ما نیست.

به گزارش شبنم همدان به نقل از آرمان زنان : معاون رییس‌جمهور در امور زنان و خانواده گفت: به نظر می‌رسد به‌رغم تلاش‌ها و مبارزات طولانی، هنوز دیوارهای بلندی پیش روی زنان در عرصه سیاست خودنمایی می‌کند.

اولین نشست از سلسه‌نشست‌های حقوق زنان با عنوان چالش‌های حضور زنان در عرصه مدیریت عصر روز گذشته با سخنرانی شهیندخت مولاوردی، معاون رییس‌جمهور در امور زنان و خانواده در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.

مولاوردی با اشاره به کتابچه‌ای که در دوران مجلس هفتم با عنوان «زنان پیش به سوی قدرت» تألیف کرده بود، گفت: مطالب این کتاب هنوز قابل استفاده است. اگر مدیریت را به‌عنوان حق سیاسی در نظر بگیریم، این حق بر سایر عرصه‌های مشارکت زنان اثر می‌گذارد. به‌طورکلی در سطح جهانی برای محک و ارزیابی و وضعیت زنان در سایر ابعاد حقوقی، به این بعد نگاه می‌شود اما به نظر می‌رسد به‌رغم تلاش‌ها و مبارزات طولانی هنوز دیوارهای بلندی پیش روی زنان در عرصه سیاست خودنمایی می‌کند. وقتی به ریشه آن‌ها می‌نگریم، می‌بینیم تبعیضات جنسیتی مانع اصلی است و منجر به مشارکت زنان در بخش‌های دولتی می‌شود و همچنان به‌عنوان پدیده‌ای جهانی پابرجاست. ثروت و قدرت همواره زنان را از حضور تأثیرگذار دور کرده‌اند. ارزش‌های حاکم که حتی درون زنان نیز نهادینه شد، زمینه‌های ورود به سیاست را در آن‌ها کم کرده؛ لذا می‌بینیم زنان بیشتر تمایل به حضور اجتماعی دارند و این وضعیت خاص جامعه ما نیست.

بسیاری از زنان از دستیابی به مناصب انصراف می‌دهند
او با اشاره به سند پکن بیان کرد: مطالب این سند گویا برای همین امروز است. وقتی به موانع مشارکت سیاسی زنان یا حضور زنان در مناصب قدرت و تصمیم‌گیری می‌رسیم، اشاره شده فرآیند اجتماعی‌شدن زنان و کلیشه‌سازی، به این گرایش راه برده که تصمیم‌گیری سیاسی در قلمرو مردان باشد و مانع تأثیر زنان شده و زنان گرایش پیدا کرده‌اند تا توسط NGOها به قدرت برسند. ضمن آن‌که الگوهای سنتی بسیاری از احزاب و ساختارهای دولتی، مانعی برای مشارکت زنان در زندگی عمومی است و به دلیل نگرش‌های تبعیض‌آمیز و مسئولیت‌های خانه‌داری، بسیاری از زنان از دستیابی به مناصب انصراف می‌دهند. اگر به ریشه این وضعیت برگردیم، باید سری به خانواده بزنیم. مناسبات نابرابر در خانواده هم این وضعیت را تشدید می‌کند و توان بالقوه زنان را محدود می‌کند. پس از آن نیز شبکه‌های تصمیم‌گیری غیررسمی در سطح اجتماعی زنان مانع مشارکت برابر آن‌ها در زندگی سیاسی است.

نقش‌های جنسیتی که برای زنان به‌طور سنتی تعیین شده‌اند، مانع دستیابی زنان به قدرت است
مولاوردی به اجلاس پکن+۱ اشاره کرد و ادامه داد: این اجلاس وضعیت زنان را در جهان ارزیابی می‌کند. در آن اجلاس ۱۲ حوزه نگران‌کننده برای زندگی زنان تدوین شده بود که یکی از آن‌ها زنان در قدرت و تصمیم‌گیری است. در محورهای این سند به دستاوردهای زنان دنیا اشاره می‌کند. مثلاً روند رو به رشد در پذیرش اهمیت مشارکت کامل زنان در تصمیم‌گیری و قدرت در تمام سطوح و عرصه‌ها به‌وجود آمده است. اما در بخش موانع، همان موانع به قوت خود باقی و پررنگ‌تر است و به‌رغم پذیرش عمومی، همچنان شکاف بین تساوی واقعی و قانونی را داریم. از سوی دیگر می‌رسیم به نقش‌های جنسیتی که برای زنان به‌طور سنتی تعیین شده است و انتخاب‌های آن‌ها را محدود می‌کند و از طرفی ابتکارات و برنامه‌های مشارکت زنان به‌واسطه عواملی مانند فقدان منابع انسانی و مالی در کشورها با مانع مواجه می‌شود. مثلاً تسهیلات، اقدامات و امتیازاتی در دولت قبل و پیگیری‌های آن در این دولت در دستور کار بود که بتواند شرایط حضور زنان را در اجتماع مهیا کند اما به دلیل بار مالی، همواره با مانع مواجه بوده و به‌طور کامل به اجرا در نیامده و کماکان مورد مطالبه جدی است.

مسئولیت‌های خانه‌داری و مراقبت از فرزندان از موانع مشارکت تأثیرگذار سیاسی و اجتماعی زنان
معاون رییس‌جمهور در امور زنان و خانواده با بیان این‌که موانع و چالش‌هایی درهم‌تنیده‌ای برای مشارکت تأثیرگذار سیاسی و اجتماعی زنان در جهان را می‌توان در چند محور خلاصه کرد، افزود: علاوه بر نگرش‌ها و روش‌های تبعیض‌آمیز که به آن‌ها اشاره کردم، روابط نابرابر قدرت در خانواده، مسئولیت‌های خانه‌داری و مراقبت از فرزندان، بیرون بودن مسائل مورد علاقه زنان از حیطه دستور کار سیاسی، بی‌سوادی بیشتر زنان نسبت به مردان و بازماندن دختران از ادامه تحصیل، نداشتن تجربه در امور عمومی، نداشتن الگوهایی برای ایفای نقش و حمایت نشدن از جانب زنان صاحب قدرت، ترس از قرار گرفتن در معرض خشونت، آزار، انتقاد و طلاق، فقر، بالا بودن هزینه جست‌وجو و تصاحب مشاغل دولتی، تبعیض علیه زنان اقلیت از هر نوع، وجود فرهنگ رویارویی سیاسی و دو گروهی که بازنده و برنده را رقم می‌زند، ملقب کردن مردان به لقب سرپرست خانوار برای همه مقاصد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و نهایتاً پایین بودن اعتماد به نفس زنان این محورها هستند.

راه‌کارهای مقابله با موانع
مولاوردی با اشاره به راه‌کارهایی برای مقابله با موانع بالا اظهار کرد: به نظر می‌رسد می‌توانیم از طرق مختلف متناسب با این عوامل راه‌کارهایی را ارایه دهیم تا به این موانع غلبه کنیم. بحث فعالیت‌های آموزشی و اطلاع‌رسانی، برنامه‌های کارورزی، کمک‌های مالی برای زنانی که داوطلب و خواهان اشغال پست هستند و معمول‌ترین تدبیر هم که اعمال تبعیض مثبت یا تعیین اهداف و تبعیض و اقدامات ایجابی و سهمیه‌بندی جنسیتی است که فرصت مبسوطی را برای پرداختن به آن می‌طلبد و نهایتاً ایجاد توازن میان مسئولیت‌های خانوادگی و اجتماعی زنان بخشی از این راه‌کارهاست. برای این‌که بتوانیم این جایگاه مطلوب را در اختیار زنان قرار دهیم نیاز به مجموعه راه‌کارهای عملی واقع‌بینانه و کاربردی داریم که واقعیت‌های جامعه را در نظر بگیرد. این وضعیت را که بررسی می‌کنیم، می‌بینیم برخی کشورها ابتکاراتی داشتند که منجر به ارتقای این شاخص‌ در آن کشورها شده است.

زنان در منگنه رسیدگی به خانواده گرفتارند
او درباره گزارش اتحادیه بین‌المجالس تأکید کرد: این گزارش با وجود این‌که سال‌ها پیش منتشر شده است، همچنان می‌تواند با شرایط موجود منطبق باشد و به مهمترین موانع موجود در پیشرفت زنان در سیاست، قدرت و تصمیم‌گیری می‌پردازد که عبارت است از انواع کمبودها و کم‌داشت‌ها؛ از جمله کمبود وقت، کمبود کارآزمودگی، کمبود اطلاعات، کمبود اعتماد به نفس، کمبود پول، کمبود حمایت و کمبود انگیزه و مهم‌ترین آن کمبود همبستگی میان زنان است. همبستگی بسیار مهم است؛ زیرا تعداد محدود زنان در پست‌های مدیریتی باعث می‌شود این همبستگی را کمتر ببینیم. در این گزارش آمده است که در تمام فرهنگ‌ها مرگ تعصبات و اعتقادات کلیشه‌ای، به‌کندی اتفاق می‌افتد و رسانه‌ها اغلب تصاویر سنتی زنان را تقویت می‌کنند که هنوز این وضعیت ادامه دارد. موضوع مهم بعدی پشتیبانی مادی و معنوی ناچیز خانواده‌ها از زنان است که عاملی بازدارنده است. در کشورهای درحال‌توسعه زنان در منگنه رسیدگی به خانواده گرفتارند. عامل دیگر تعیین زمان جلسات احزاب است که عموماً در ساعاتی است که زنان امکان شرکت در آن را ندارند. این عوامل باعث می‌شود درهای سیاست، به‌طور کامل روی زنان باز نشود. از دیرباز نیز این فضا، به‌عنوان قلمروی مردانه شناخته می‌شد و نتیجه‌اش این می‌شود که مردان با قرن‌ها تجربه سیاسی و اجتماعی همواره قدرت را در دست می‌گیرند و زنان همواره از دایره شمول شایستگی‌ها کنار گذاشته می‌شوند و خلأ پیش‌نیازها و طی سلسله‌مراتب عملی و اجرایی، به‌عنوان توجیهی برای بیرون گذاشتن آن‌ها از دایره است. لذا متأثر از همین وضعیت، در تحلیل رفتار سیاسی زنان با کلیشه‌هایی مانند موجوداتی بی‌علاقه به سیاست، از نظر سیاسی محافظه‌کار و تحت‌تأثیر مردان خانواده و جامعه مواجه می‌شویم؛ در نتیجه سیاست بیشتر مردان را مورد توجه قرار می‌دهد و زنان را نادیده می‌گیرد.

شخصیت، تأثیرگذارترین عامل فردی در عدم‌دستیابی به سطوح مدیریتی
معاون رییس‌جمهور در امور زنان و خانواده با اشاره به تحقیقی که در مؤسسه رحمان با عنوان «گزارش وضعیت اجتماعی زنان در ایران» تصریح کرد: در این تحقیق به پژوهشی به نام «موانع ارتقای زنان در سطوح مدیریتی در سطح دانشگاه‌های تهران» پرداخته شده که سه عامل فردی، فرهنگی و محیطی را مورد توجه قرار داده است؛ در عوامل فردی بیشترین تأثیر را عوامل شخصیتی دارد. براساس مبانی نظری سه دسته تقسیم‌بندی می‌توانیم داشته باشیم؛ اولین دسته به رویکردهای ساختاری و کارکردی برمی‌گردد که با تبیین نقش‌های مشخص برای زنان مشارکت آنان برای مدیریت را دور از وظایف تبیینی دانسته‌اند که همان نظریه پارسونزی است. دومین دسته رویکرد قدرت است که کسب جایگاه مدیریتی را با توجه به ساختارهای پیشین جوامع با موانع زیادی همراه می‌‌داند. سومین رویکرد، رویکردهای شبه‌فمینیستی با نظریاتی مانند منطقه حائل و سقف شیشه‌ای است. در رویکرد اول دستیابی زنان به دلیل تقسیم‌بندی نقش‌ها یا نقش‌های کلیشه‌ای برهم‌زننده نظم اجتماعی کهن و موجود قلمداد می‌شود و با توجه به تعریف صورت‌گرفته از نقش زنان و مردان، باید در چارچوب این مهم کارکردها را تعریف کرد و نوعی تقسیم کار جنسیتی تعیین شود که مردان و زنان بتوانند از این طریق نقش‌های بسیار متفاوتی را برعهده بگیرند. در دیدگاه قدرت که از اندیشه فوکو ملهم شده است، معادلات برگرفته از ساختارهای تعریف‌شده بر مبنای قدرت که در لایه‌های گوناگون وجود دارند و کارکردی منطبق بر عملکردی ساختاری را به نمایش می‌گذارند، مانع اصلی دستیابی زنان به جایگاه مدیریت است. در دیدگاه‌های شبه‌فمینیستی، منطقه حائل را داریم به این معنا که تجمع زنان در کارهای ساده، منطقه حائل را ایجاد می‌کند که جلوی تحرک اجتماعی را می‌گیرد و نقش حائل در برابر تنزل مردان را بازی می‌کند. زنان با ایجاد فضای خالی، تحرک مورد نظر را برای بازیکنان اصلی ممکن می‌سازند و خودشان به‌عنوان بازیگر در سازمان‌ها معنادار نیستند و به‌عنوان همکار درجه دو در سازمان‌ها نقش تعدیل‌گر در عرصه‌های سازمانی را ایفا می‌کنند و اجازه صعود به مشاغل بالاتر را ندارند. سقف شیشه‌ای نیز یکی از موانع تصنعی و نامرئی در ارتقای مدیران است که از دهه ۱۹۷۰ ابداع شده است. بر این اساس موانعی که زنان را از رسیدن به مشاغل بازمی‌‌دارد، مجموعه باورهای نادرستی است که به‌طور ناخودآگاه اثر دارد. در کنار این، نظریه حصارهای شیشه‌ای را داریم که حصارهای نامرئی عمودی است که براساس تفکیک جنسیتی مشاغل شکل می‌گیرد.

نظام اجتماعی با ورود زنان به عرصه مدیریتی دچار اختلال می‌شود
او در ادامه صحبت‌هایش تأکید کرد: از مجموعه نظریات بالا به این می‌رسیم که نظام اجتماعی با ورود زنان به عرصه مدیریتی دچار اختلال می‌شود؛ بنابراین با تبیین نقش‌های اجتماعی، زنان را از این وضعیت دور نگه داشته است. این‌که این باور ناشی از یک الگوی ذهنی است یا فقط یک تجربه است، در ارایه راه‌کارها متفاوت می‌شود. اگر آن را بر مبنای یک الگوی ذهنی بدانیم، مشکلات متعددی برای غلبه بر این موانع سر راه ما قرار می‌گیرد که عبور از آن بسیار مشکل است زیرا تمام دلایل به نوعی برای به اثبات رسیدن این الگوی ذهنی تلاش می‌کند اما اگر این باور را ناشی از تجربه بدانیم، ما را در این گزاره درگیر علت و معلول می‌کند که به نهادینه شدن وضعیت دامن می‌زند.

نرخ حضور زنان در عرصه‌های مدیریتی کمتر از ۳ درصد است
مولاوردی در مورد وضعیت ایران اظهار کرد: به نظر می‌رسد وضعیت جهان تقریباً با ایران منطبق است. سال‌هاست نرخ حضور زنان در عرصه‌های مدیریتی عالی و میانی کمتر از ۳ درصد است که مؤید پیروی از نظریه سقف شیشه‌ای است. متأسفانه هنوز نتوانسته‌ایم به‌رغم رشد روزافزون دانش‌آموختگی و فارغ‌التحصیلی زنان، از آن استفاده کنیم. در گزارش شکاف جنسیتی ۲۰۱۶‌ مجمع جهانی اقتصاد که اخیراً منتشر شده است، کماکان شاهد پایین بودن رتبه ایران بودیم. در شاخص توانمندی سیاسی از ۱۴۴ کشور رتبه ۱۳۶ را داریم و در مجموع رتبه ۱۴۱ را کسب کردیم. به نظر می‌رسد این رتبه قابل تأمل است؛ البته دلایل عدیده‌ای مانند عدم ارایه آمار مبتنی بر جنسیت و ریزشاخصه‌ها دارد.

ضرورت بازنگری در توزیع نیروی کار زنان در مشاغل احساس می‌شود
معاون رییس‌جمهور در امور زنان و خانواده با بیان این‌که در سه بخش می‌توانیم موانع را جمع‌بندی کنیم و راه‌کارهایی ارایه دهیم، افزود: برمی‌گردم به وضعیت ایران که اصلاً متناسب نیست و بین ارتقای آموزش زنان، آگاهی‌های جنسیتی و در مقابل آن نرخ پایین مدیریت و مشارکت اقتصادی و توانمندی اقتصادی رابطه نامتوازنی را شاهد هستیم. حضور و تجمع زنان را در ایران در دو وزارتخانه آموزش‌و‌پرورش و بهداشت داریم که حاکی از فقدان تنوع مشاغل قابل دسترس برای زنان است که در این‌جا نظریه حصار شیشه‌ای مطرح می‌شود و ضرورت بازنگری در توزیع نیروی کار زنان در سایر مشاغل احساس می‌شود که از یک طرف به تغییر رویکرد فردی زنان و از طرفی تغییر نگاه برنامه‌ریزان برمی‌گردد. این وضعیت در حالی است که مستندات خوبی برای تغییر این وضعیت داریم؛ از جمله دیدگاه‌های بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران و تأکیدی که بر دخالت زنان در مقدرات اساسی مملکت داشتند. این‌که کلمات “دخالت”، “باید” و “مقدرات اساسی” را به کار بردند، همه این‌ها می‌توانسته پیام داشته باشد که متأسفانه چندان در برنامه‌ریزی‌ها مورد بهره‌برداری قرار نگرفته است. جایگاهی از زنان و نمونه‌های عینی در اسلام در این رابطه وجود دارد که حتماً می‌توانسته در این موضوع مورد توجه ما باشد.

 

انتهای پیام/ص

دیدگاه شما

آخرین اخبار