به گزارش شبنم همدان به به نقل از آرمان زنان : شرایط زندگی افراد با ازدواج تغییر میکند و از جمله این شرایط، نقشهای فرد در زندگی جدید است.
فرد علاوه بر نقشهایی که در خانواده خود داشته از جمله فرزند، خواهر یا برادر بعد از ازدواج نیز نقش همسر، عروس یا داماد را بر عهده دارد و این نقشهای جدید وظایفی را به همراه میگیرد که فرد با مدیریت مناسب میتواند از بروز اختلاف جلوگیری کند.
بعد از ازدواج و تشکیل خانواده برقرار کردن تعادل و تعامل مناسب میان والدین و همسر یکی از مهمترین تکالیف زوجین است. از طرفی نیز سوء تفاهم و اختلاف با خانواده همسر برای زوجین امری اجتناب ناپذیر است.
یکی از مشکلات شایع زن و شوهرها وابستگی زن یا شوهر به خانوادهاش است که تاثیرش را به صورت دخالتهای خانوادهها در زندگی نشان میدهد.
* بعضی اوقات زوج ها نیاز به حمایت دارند
نسترن براهینی، مشاوره خانواده در این زمینه گفت: خانواده ها توجه کنند نظرهایی که ارایه می دهند مثبت و سازنده باشد و روش افراط و تفریط را در پیش نگیرند.
وی افزود: گاهی اوقات والدین می خواهند که برای کوچک ترین رفتارهای زوجین جوان نظر بدهند و خرده بگیرند؛ بیشتر مواقعی که این نظرهای افراطی را انجام می دهیم آسیب زا است، نکته دیگر اینکه بعضی اوقات واقعا زوج ها نیاز به کمک و حمایت دارند و نباید پشت شان را خالی کنیم.
وی با بیان اینکه ممکن است که والدین قبل از ازدواج مخالفت بسیار شدیدی در انتخاب فرزندشان داشته اند و بعد از ازدواج هم حمایت و راهنمایی صورت نمی گیرد، افزود: مواقعی نظر والدین در زندگی فرزندان کمک کننده است، اما گاهی اوقات زیاد والدین و اطرافیان در جنبه های زندگی و وارد شدن در نکات ریز نوعی توهین به فرزند است.
این مشاور خانواده اضافه کرد: زمانی عکس این قضیه هم اتفاق می افتد؛ زوجین رفتارهای نامناسبی دارند، حمایت نشدن فرزندان از سوی کانون خانواده آنها را دچار آسیب می کند و باید در این زمینه اعتدال را رعایت کنیم؛ زمانی خانواده ها، پدر و مادر، خواهرها و برادرها و دوستان و… در امور زندگی فرزندان دخالت می کنند، گاهی اوقات خود فرزندان به آنها اجازه دخالت کردن را می دهند و این امر دو مقوله متفاوت است.
وی تشریح کرد: هنگامی که این رفتارها را انجام می دهیم باید انتظار رفتار منصفانه را نداشته باشیم؛ ابتدا به رفتار اولیه ما خرده می گیرند و از سویی زمانی که والدین درگیر روابط احساسی و عاطفی شوند، راهکارهایی هم ارایه می دهند که برای فرزندان خوشایند نیست و احتمال دارد که دعوا و اختلاف خانوادگی شدت پیدا کند.
* وابستگی مالی و عدم استقلال فرزندان موجب دخالت والدین می شود
وی در توصیه به خانواده ها تاکید کرد: لازم است به این موضوع توجه کنیم که خانواده چطور دخالت می کنند، دخالت در هنگام ازدواج فرزندان است و به خانواده ها توصیه می شود چنانچه در انتخاب رشته، انتخاب همسر، انتخاب شغل فرزند مخالفت شدیدی دارند باید از نظر متخصص و مشاور کمک بگیرند.
وی افزود: اکنون خانواده های بسیاری هستند که معتقدند افکارشان با افکار فرزندشان یکی است و به روز هستند، اما هنوز در این خانواده ها شاهد اجبار به ازدواج فرزندان هستیم.
نسترن براهینی تاکید کرد: لازم است والدین بدانند که ازدواجی که بر اساس احساس و علاقه نباشد، سردی، کناره گیری، کم محلی و خوب ظاهر نشدن در اجتماع را ایجاد می کند.
وی بیان کرد: در پژوهش ها دخالت خانواده ها در زندگی فرزندان را یکی از پنج علت اولیه طلاق قید می کنند؛ هنگامی که شخص برخوردار از استقلال مالی، فکری و عاطفی نیست نظرات دیگران بر روی او اثر می گذارد؛ وابستگی مالی و عدم استقلال فرزندان موجب دخالت والدین می شود و از همه هزینه های فرزندان مطلع می شوند؛ بنابراین لازم است که والدین ابتدا فرزندان را به بلوغ مالی برسانند و بعد از آن اقدام به تشکیل خانواده و ازدواج آنها بکنند.
این روانشناس و مشاور خانواده یادآور شد: بسیاری از اوقات عدم استقلال عاطفی و بلوغ عاطفی فرزندان موجب می شود هنگامی که خانواده ها دخالت می کنند، فرزندان به شدت تحت تاثیر قرار بگیرند.
وی خاطر نشان کرد: مهم است که زوجین در اوایل زندگی از من به ما برسند و هنگامی که این اتفاق در زندگی زوجین رخ ندهد دخالت های بقیه در زندگی شان بیشتر می شود.
وی اذعان کرد: یکی از علت هایی که موجب می شود تا از دخالت ها اطرافیان پیشگیری کنیم این است که از من به ما رسیده در تصمیمات تردید نداشته و انسان با ثباتی باشیم؛ البته لازم به یادآوری است، بسیاری از اوقات راهنمایی های والدین در زندگی فرزندان مؤثر است؛ نکته دیگر اینکه والدین در حمایت از فرزندان افراط و تفریط نداشته باشند و در بحران های مالی، مقطعی و شغلی و… به فرزندان کمک کنند.
انتهای پیام/ص
به گزارش شبنم همدان به نقل از خبرگزاری تسنیم : یافته های محققان دانشگاه «براون» آمریکا نشان میدهد که مصرف شکلات برای سلامتی انسان مفید است.
بر اساس گزارش میلآنلاین، نتایج این مطالعات که با مشارکت 1139 داوطلب انجام شد، به روزترین نتیجه در رابطه با تاثیر مصرف شکلات بر سلامت انسان، تا به امروز است.
تجزیه و تحلیل این محققان حاکی از آن است که مصرف روزانه شکلات (در حد تعادل) برای سلامت قلب و عروق بسیار مفید است.
طی سالهای گذشته دانشمندان بارها این موضوع را پیشنهاد کردهاند شیرینی درمانی تاثیر خوبی روی سیستم قلب و عروقی دارد.
اما تحقیقات جدید دانشمندان در دانشگاه براون، دربردارنده قویترین شواهدی است که تا به امروز درباره مصرف روزانه شیرینی و شکلات ارائه شده است.
در متاآنالیزی که از 19 مقاله تحقیقاتی دانشگاه براون انجام شده، محققان دریافتند که چگونه «فلاوانول»(Flavanols) موجود در گیاه کاکائو التهاب رگها را کاهش میدهد.
آنها دریافتند مصرف 600 میلیگرم در روز از کاکائو با «فلاوانول(Flavanols)» - مانند کاکائو داغ خالص و یا شکلات تیره طبیعی - به طور چشمگیری خطر ابتلا به بیماریهای قلبی و عروقی را کاهش میدهد.
«فلاوانول»(Flavanols) آنتیاکسیدانی است که به طور طبیعی در کاکائو و همچنین برخی از میوهها، سبزیجات و چای موجود است.
«فلاوانول»(Flavanols) موجود در کاکائو یک ترکیب منحصر به فرد از مواد مغذی گیاهی است که فقط در کاکائو یافت میشود.
با مصرف شکلات، «فلاوانول»(Flavanols)، جریان سالمی از اکسیژن در خون و مواد مغذی به سایر اندامهای بدن میرسد.
«سیمین لیو»(Simin Liu) که یکی از همکاران این پروژه تحقیقاتی است در این رابطه میگوید:"یافتههای این تحقیقات میتواند به تکنیکهای پیشگیری مفیدی در زمینه دیابت و بیماری قلبی بیانجامد که داشتههای علمی در این زمینه را متحول کند.
انتهای پیام/ص
به گزارش شبنم همدان به نقل از آرمان زنان : جعفر بوالهری، استاد روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران نسبت به افزایش خیانت به همسر ابراز نگرانی جدی کرد و افزود: سریال های ماهواره ای یکسره و با برنامه ریزی دقیق مشغول ترویج، تبلیغ و آموزش خیانت به همسر هستند اما در کشور و از طرف مسئولان هیچ تلاشی برای مقابله با این تهدید مهم انجام نمی شود.
وی گفت: واقعیت این است که بسیاری از ما روش وفاداری به همسر را بلد نیستیم و هیچ مشاوره ای نیز در این زمینه وجود ندارد، هیچ سازمان و نهادی نیز متولی این مسئله نیست و با صراحت بگویم با وجود این تهدید جدی در کشور هیچ کس کاری نمی کند.
بوالهری افزود: اما از آن طرف در ماهواره ها برای ترویج خیانت متولی وجود دارد و با برنامه ریزی دقیق ارتباط باز و آزاد را در خانواده های ایرانی تشویق می کنند به حدی که برخی فکر می کنند که اگر به همسرشان وفادار بمانند، به خودشان خیانت کرده اند.
استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران در پاسخ به این پرسش که اگر خیانت به همسر افزایش یافته است میزان آن چقدر است، گفت: هیچ تحقیق آماری دقیقی در این زمینه انجام نشده است و فقط در حد چند پایان نامه تحقیقات کوچکی انجام شده است بنابراین آمار و ارقامی در این زمینه نداریم.
به گزارش شبنم همدان به نقل از جام جم : این گروه بزرگ و خانوادهشان یکی دو دهه بعد مشکلات بزرگی خواهند داشت به نام سندرم تکفرزندی. در ادامه با مشکلات و تبعات این سندرم بیشتر آشنا میشویم.
همه چیز برای تو
سیما فرزند یک خانواده هفت نفره است و نادر فرزند یک خانواده چهار نفره آنان اکنون یک فرزند دارند که آبشاری از امکانات را به روی او گشودهاند. سیما میگوید: میخواهم مثل من و همسرم محرومیت نکشد.
وقتی پول داریم چرا فرزندم نباید مثل همکلاسیهای خود تبلت و موبایل داشته باشد. فرزند هفت ساله او در مدرسهای پر هزینه درس میخواند که شهریهای سنگین دارد. به این امید که از بهترین آموزشها بهرهمند شود، غافل از این که ممکن است هیچ یک از این کارها آن انسان کاملی را که به دنبالش هستند به جامعه تحویل ندهد.دکتر بدرالسادات بهرامی سندرم تکفرزندی را معضلی تربیتی میخواند که یک خانواده را دنبال میکند. این روانشناس اعتقاد دارد مشکلات عدیده این سبک زندگی همه خانواده را تحت تاثیر قرار میدهد.
وی با تکیه بر پژوهشها و تحقیقات بسیاری که در این زمینه صورت گرفته است میگوید: این کودکان رفتارهایی را باید بیاموزند که از همسالان رقیب خانواده یعنی خواهر و برادر آموخته میشود. قلمرو، حق تقدم و تاخر، تقسیم وسایل، اسباببازیها و وظایف، و تقسیم و اشتراک محب و توجه والدین و کنار آمدن با همه اینها در صلح و آشتی که مشق اجتماعی شدن است، چیزهایی است که تنها فرزند ما از آن محروم است. این روانشناس برای چنین کودکانی دورانی از سرخوردگی را پیشبینی میکند که وقتی با ورود به جامعه آبشار امکانات بیدریغ قطع شود درانتظار آنهاست.
نتیجه این سرخوردگی توجه طلبی مثبت و امتیاز دادن و خرج کردن برای دیگران برای رسیدن به توجه است یا در نقطه مقابل پرخاشگری و رفتارهای ضداجتماعی برای گرفتن توجه منفی.
وابستگی مطلق
عکس فرزندش را به دست گرفته بود و از هوش رفته بود. آنچنان عکس را به سینهاش چسبانده بود که حتی بعد از این که غش کرده بود هم نمیشد آن را از او جدا کرد. مریم مادر 56 سالهای بود که تنها فرزندش را در تصادف خودرو از دست داده بود و اکنون دیگر تمام ثمره زندگیاش بر باد رفته بود. به یک باره و با یک طوفان سهمگین.
صمیمی، مشاور خانواده میگوید: بدترین افسردگیها به مادرانی مربوط است که پس از سن یائسگی تنها فرزند خود را از دست میدهند زمانی که دیگر هیچ فرصتی برای جبران یا تلاش دوباره نیست. آنها گاهی با این اتفاق همسر خود را هم از دست میدهند آن هم در سالهایی که بیشترین نیاز را به حمایت و پشتیبانی دارند. زیرا مرد که باروری خود را از دست نداده است و رنجش نداشتن تنها فرزندش برایش بسیار سهمگین است گاه روی به ازدواج دوم یا ازدواج موقت میآورد به امید این که فرزند دیگری داشته باشد که میراث یک عمر تلاش را به او واگذارد و زندگیاش را امتداد دهد.
خیلی وقتها نیز زن و شوهر هر دو افسرده میشوند. در این سنین فرزند خوانده قبول کردن نیز روند مشکلی دارد وبه خاطر سن بالای متقاضی اغلب با چنین خواستهای موافقت نمیشود.
دکتر بهرامی به عنوان مشاور خانواده ریسک تکفرزندی را برای والدین بسیار بزرگ توصیف میکند و میگوید: وقتی خانواده تمام سرمایه خود را برای تنها یک فرزند هزینه کرده است و این فرزند چنان که توقع میرود بار نمیآید، والدین لطمه زیادی میخورند و اصولا هزینه عاطفی بیشتر با توقع بیشتر در والدین همراه است که سبب ناکامی میشود.
رقبای دوستداشتنی من
این روزها بازیهای المپیک در جریان است. هیچ فکر کردهاید اگر هیچ رقیبی برای ورزشکاران نبود، المپیک چه شکلی میشد؟ دنیایی شبیه خانه تکفرزندها. بله خلأ بزرگی در این وضعیت احساس میشود و فضا بشدت غیرطبیعی است.
رقبای دوستداشتنی ما، خواهرها و برادرهایمان، آنها که بر سر شیر مادر، غذا، اسباببازی و توجه مادر و پدر با آنها در چالش بودهایم، همانها هستند که دنیای واقعی را به ما میآموزند و ما را آماده چالش بزرگتری به نام رقابت در جامعه میکنند.
اما این روزها بچههای بیرقیب خانواده شبکههای اجتماعی و بازیهای کامپیوتری و ویدئویی را جایگزین این رقبا میکنند که فایده چندانی هم به حالشان ندارد.
دکتر بهرامی روانشناس تکفرزندها را کمالطلب میداند زیرا والدین آنها فکر میکنند هر چقدر فرزند کمتر باشد همان یک فرزند به کمال نزدیکتر است، اما بهترین گزینه برای تربیت این فرزندان آوردن یک خواهر یا برادر است و حتی فرزند خوانده نیز جای آن را نمیگیرد زیرا والدین رفتار یکسانی با این دو نخواهند داشت.
دکتر بهرامی میگوید: این کودکان برای جلب حمایت خواهر و برادر خود ساخته به کودکان باج میدهند و سعی میکنند محبت آنها را بخرند، اما در نهایت این کودکان خواهر و برادر خود را ترجیح میدهند. اتفاقی که بین خواهر و برادر میافتد مثل حمایتها و توجهات هم خونی غیر از والدین تجربیات منحصر به فردی است که بعد از بزرگ شدن فرزندان و تبدیل این کودکان به عمو و خاله و دایی و عمه و ایجاد شبکه فامیلی مفهوم گستردهتری مییابد.
طرحی که تاریخ مصرفش گذشته
گرچه در کشور ما و بسیاری از کشورهای دنیا این سیاست با انفجار جمعیت و مشکلات ناشی از آن بهترین گزینه پیش رو برای دولت بود، اما اکنون با برون رفت از مشکل جمعیتی و پدیدار شدن مشکل دیگری به نام سالمندی جمعیت، سیاستهای حمایتی و تشویقی برای خانوادهها میتواند وضعیت را به حالت عادی برگرداند و جلوی ازدیاد نسل تنها و گسترش سندرم تکفرزندی را بگیرد.
حال و روزم را نپرس
نگرانی از روز اولین جدایی شروع میشود و تازمانی که هستیم ادامه پیدا میکند. اضطراب از خدشهدار شدن بزرگترین گنج زندگی فرزند.
طاهره صمیمی روانشناس و مشاور خانواده اعتقاد دارد والدین تکفرزند بیش از دیگر والدین نگرانی را تجربه میکنند. زیرا فرزند دیگری نیست که توجه و مراقبت را با او تقسیم کنند.وی میافزاید: فرزند سالاری در این خانوادهها بیشتر است و یکی از والدین وقتی فرزند را برای تحصیل راهی شهر یا دیاری غریب میکنند اغلب با او میروند و خانواده دچار گسستگی میشود. بچه دراین خانوادهها بیش از دیگران در اولویت قرار دارد و والدین و روابطشان در مرحله بعدی قرار میگیرد که اغلب به روابط زناشویی لطمه میزند.
این والدین حتی نگران تنها ماندن بعد از رفتن فرزند خود هستند که گاه از این نظر او را میآزارند و به او احساس گناه میدهند.
تمام این موارد بخشی از مشکلات فراوانی است که تکفرزندی میتواند برای فرد، جامعه و خانواده به همراه بیاورد و به نظر میرسد اگر مشکلات اقتصادی رفع شود، والدین راضی نشوند با این همه مشکل، فرزندانی تربیت کنند که بندرت با زندگی موفقیتآمیز مواجه میشوند.
انتهای پیام/ص
به گزارش شبنم همدان سهیلا آقاجانی در یادداشتی نوشت:
به گزارش شبنم ها، به نقل از تسنیم
4 دهه از عمر انقلابی صداوسیما میگذرد و فعالیتهای قابل توجهی در رسانهملی اتفاق افتاده اما هنوز برای رسیدن به تریبون واقعی انقلاب اسلامی راه بسیار دارد و باید گامهای جدی در این عرصه برای تحقق منویات "انقلاب" و دانشگاه شدن صداوسیما برداشته شود. چقدرِ این مسیر در سال 1398 پیموده شد با نگاهی به نقدها و اتفاقات امسال میتوان به این نکته رسید که مشکلات جدیدی هم بر مشکلات سالهای قبل باید اضافه کرد؛ اما از حق نگذریم تلویزیون در مواجهه با بحرانهای مختلف از جمله سیل و زلزله، تشییع پیکر سپهبد شهید قاسم سلیمانی و اتفاقات دیگر که نهایتاً به بحران جهانی "کرونا" رسید؛ خوش درخشید.
واقعاً صداوسیما با گذشت چهل ساله شدن انقلاب و فعالیت انقلابی این نهاد، به چه جایگاه و موقعیتهای دست پیدا کرده است؟ رسانهای که پیش از انقلاب، هیچگونه الگوی بومی و ملی برای اداره رادیو و تلویزیون وجود نداشت و رادیو و تلویزیون آن زمان، مقلد محض رویکردها و شیوههای رسانهای آمریکا بود تا جایی که از دو شبکه تلویزیونی یکی از آنها شبکه آمریکا نامیده میشد که بسیاری از برنامههای آن به زبان انگلیسی پخش میشد. اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره) با طرح نظریه رادیو و تلویزیون دانشگاه عمومی است انقلاب بزرگی در عرصه نظریهپردازی و الگودهی رادیو و تلویزیون در دنیا ایجاد کرد.
پیش از انقلاب اسلامی رادیو و تلویزیون صرفاً به عنوان ابزار تفریح و سرگرمی و انتشار اخبار مطرح بوده اما انقلاب اسلامی توقع جدیدی از رسانه را به کار ویژههای رسانه اضافه کرد و آن تعالی اخلاقی و علمی جامعه است. پیش از انقلاب اسلامی به جهت بیگانگی تلویزیون با فرهنگ ملی و مذهبی مردم ایران، اکثریت مردم با تلویزیون قهر بودند ارتباط عموم مردم با تلویزیون از زمان پخش مستقیم صحنه ورود امام(ره) به ایران در دوازدهم بهمن سال 57 آغاز شد و ظرف مدت کوتاه تعداد تلویزیونهای مردم از 500 دستگاه به میلیونها دستگاه رسید.
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی 93 درصد برنامههای تلویزیون غیرتولیدی و وارداتی بوده است و بعد از انقلاب بیش از 80 درصد تولیدی است. رادیو و تلویزیون قبل از انقلاب مطلقاً اجازه نقد، انتشار نظرات انتقادی مسائل نظام بینالمللی و مشکلات حاکمیتی داخلی را نداشت. رادیو و تلویزیون قبل از انقلاب به شدت تهرانزده، پایتختگرا و مرکز گرا بود و تصویری از مسائل و مشکلات اقتصادی نقاط کشور در تلویزیون به اصطلاح ملی به نمایش گذاشته میشد.
تلاش اصلی رادیو و تلویزیون در گذشته تسلیم کردن مردم در برابر سلطه غرب و دور کردن آنها از فرهنگ ملی و مذهبی با ارائه تصاویر جذاب و شیک، مخاطبپسند از دنیای غرب و تصاویر سیاه و کسلکننده از حوزههای ملی بود. بسیاری از پدیدههای آئینی، مذهبی و سنتهای ملی تودههای مردم قبل از انقلاب هیچ بازیابی در رادیو و تلویزیون ملی ایران نداشت. در تلویزیون قبل از انقلاب معرفی دانشمندان و شخصیتهای برجسته علمی و دینی به دلیل تمرکز دربار و خانواده شاه وجود نداشته است.
قبل از انقلاب مردم اعتمادی به اخبار و گزارههای القائی رادیو و تلویزیون نداشتند، اما در حال حاضر بیش از 70 درصد مردم، رادیو و تلویزیون را به عنوان منبع خبر قبول دارند. با ظهور انقلاب اسلامی رادیو و تلویزیون از یک رسانه مقلد، دنبالهرو به یک رسانه پیشتاز تبدیل شد. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، رسانههای ایران محدود و بخشی از جامعه ایرانی بودند ولی امروز رادیو و تلویزیون ایران مرجعیت جهانی دارد. کارکرد تلویزیون قبل از انقلاب اسلامی القاء خودباختگی، عقبماندگی، غربشیفتگی، ترویج کالاهای خارجی و تحقیر تولید ملی بود ولی بعد از انقلاب اسلامی روحیه خودباوری و پیشرفت بر رویکردهای رادیو تلویزیون، حاکم شد.
دستاوردهای حوزه سیما
پیش از انقلاب تلویزیون هر هفته حدود 30 ساعت فیلم پخش میکرد که 90 درصد آن خارجی بود ولی در عصر امروز در هفته بیش از 1000 ساعت فیلم و سریال ایرانی پخش میشود. رویکرد صداوسیما قبل از انقلاب اسلامی به سبک زندگی غربی و تضعیف جایگاه زن، خانواده و گسترش فحشاء پیش میرفت؛ ولی در حال حاضر با تولید بیش از 11000 برنامه خانوادهمحور در سال، تلاش میشود نقش و جایگاه ویژه خانواده در فرهنگ اسلامی- ایرانی معرفی شود.
قبل از انقلاب اسلامی موضوع سلامت در دستور کار رادیو و تلویزیون نبود ولی هماکنون با تولید بیش از 10500 برنامه سلامتمحور در سال صداوسیما نقش مهمی در ارتقاء سلامت ایفا کرده است. توسعه جهشی ورزش و فراگیرشدن بسیاری از رشتههای ورزشی بعد از انقلاب مدیون نقش موثر رادیو و تلویزیون در امر ورزش و تولید سالانه بیش از 10000 برنامه ورزشی و راهاندازی شبکه تخصصی 24 ساعته ورزش میباشد.
قابلیت تلویزیون ایران به ساخت تولیدات داستانی و مستند فاخر در ابعاد جهانی مدیون پیروزی انقلاب و حاکمیت اسلامی است که آن را میشود در ساخت 600 مستند بلند و دهها سریال فاخر تاریخی اثبات کرد. پیش از انقلاب اسلامی، تلویزیون در رده سنی کودک و نوجوان تولیدی نداشت و مصرفکننده برنامههای خارجی بود اما اینک با تولید سالانه بیش از 11000 ساعت برنامه کودک و نوجوان و بیش از 1000 ساعت پویانمایی و راهاندازی شبکه پویا غنیترین برنامههای سالم و رشددهنده کودکان را عرضه کند.
تعطیلشدن پایتخت بیشتر کشورهای اسلامی در زمان پخش سریالهای دینی تلویزیون و کسب سالانه بیش از 20 جایزه جهانی در این عرصه نشاندهنده کیفیت تولیدات در این حوزه است. نقشآفرینی بینظیر رادیو و تلویزیون در ایجاد آرامش، آگاهیبخشی همگانی بههنگام، مدیریت افکار عمومی و حفظ وحدتملی در بحرانها و فتنههای پیچیده مانند فتنه 78 و 88 بیانگر کارآمدی و اعتماد عمیق مردم به رسانهملی است.
صداوسیما با تولیدات تلویزیونی وزین و اخلاقی و تربیت نیروهای انسانی متعهد، جمع بین هنر روزآمد و دینمداری که قبل از انقلاب هیچ تصوری از آن نبود عینیت بخشید. صداوسیما زمینه طرح محتواهای عمیق فلسفی، فکری و انتقال معارف حوزوی و دانشگاهی به تودههای مردم فراهم کرده و منبرهایی با مخاطب میلیونی در جهت پاسخ به سوالات و شبهات در تدارک دیده است.
دستاوردهای حوزه صدا
تعداد شبکههای رادیویی قبل از انقلاب بسیار محدود بوده ولی هماکنون 71 شبکه رادیویی به صورت آنالوگ و دیجیتال بیش از 520 ساعت برنامه در روز با موضوعات و زبانهای مختلف برای مخاطبان داخلی و خارجی تولید و پخش میکند. غلبه فرهنگ غرب در رادیو موسیقی مبتذل را در بالاترین جایگاه برنامههای آن قرار داده بود امروز نه تنها اکثر این برنامههای بیارزش حذف شده بلکه تولید 50 هزار قطعه موسیقی با موضوعات ملیمذهبی و محلی توانسته است فرهنگ اصیل اسلامی- ایرانی را در قالب هنر موسیقی برای مخاطبین ایرانی و خارجی ارائه دهد.
پرداخت جدی همزمان رادیو به شعر و ادبیات فارسی و به لهجهها و گویشهای محلی اصالت فرهنگ ایرانی را در امواج بیسابقه تهاجم فرهنگی غرب حفظ کرده است. تولیدات رادیویی مبتنی بر روانشناسی مخاطبین و با نگاه تخصصی تفاوت برنامههای صبحگاهی، ظهرگاهی، شامگاهی موجب شده که با وجود تنوع زیاد رسانهای جذاب روزآمد رادیو کماکان مخاطبان خود را داشته باشد.
دستاوردهای شبکههای استانی
با پیروزی انقلاب اسلامی 15 مرکز رادیویی و تلویزیونی استانی که صرفاً انتشار تولیدات تهران را برعهده داشتند به 34 شبکه رادیویی و 34 شبکه تلویزیونی با هویت مستقل با قابلیت تولید و نشر متناسب با نیازهای محلی توسعه یافتهاند. استقلال صداوسیمای استانها و تولید برنامههای محلی با بهرهگیری از فرهنگ بومی هر منطقه نقش زیادی در حفظ زیباییها و جذابیتها فرهنگ متنوع قومی و مجلی داشته و از تاراج رفتن ثروت فرهنگی ملت و فراموش شدن سنتها، گویشها و نواهای محلی و بومی جلوگیری کرده است.
قبل از انقلاب تولیدات تلویزیونی داخلی فقط در مرکز کشور و در تهران صورت میپذیرفت و استانها نقشی در تولیدات داخلی نداشتند ولی هماکنون با بسترسازی مناسب از ظرفیتها و استعدادهای ارزشمند استانها نه تنها در تولید برنامههای محلی خودکفا هستند بلکه بسیاری از تولیدات استانی قابلیت پخش در شبکههای ملی را دارند.
دستاوردهای فنی و زیرساخت
با وجود شدیدترین تحریمهای علمی و فنی علیه صداوسیما نه تنها در طول 40 سال حتی یک دقیقه با اختلال مواجه نبوده بلکه در تولیدات تمام تجهیزات فنی عمده مورد نیاز صداوسیما به خودکفایی رسیدهایم و کیفیترین محصولات فنی با قابلیت صادرات را تولید میکنیم. سیستم تولید و پخش صداوسیما به پیشرفتهترین روش فناوری موجود در جهان(MPEG4) ارتقاء یافته است و از لحاظ فناوری دیجیتال جزو پیشرفتهترین کشورهای منطقه هستیم. آخرین فناوری انتشار(IPTV) با همت متخصصان داخلی راهاندازی شده و با سرعت در حال تأمین نیازهای رسانهای کشور در این زمینه است.
پوشش دریافت صوت و تصویر شبکه صداوسیما در مناطق مسکونی کشور از 30 درصد در سال 1357 در حال حاضر به حدود 100 درصد افزایش یافته است. پوشش 100 درصدی سامانه فرستندههای تلویزیونی دیجیتال صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در منطقه بینظیر است. راهاندازی و مدیریت و نگهداری و تعمیرات بیش از 530 پایگاه انتشار صوت و تصویر با توان داخلی در صعبالعبورترین نقاط ارتفاعی کشور یک توانایی بینظیر فنی در سراسر منطقه است. صداوسیما با توجه به فناوری و کیفیت تصویری از بهترین تجهیزات با کیفیتهای بالا و بهترین استودیوها برای ضبط برنامههای زنده و آرشیوی بهره میبرد که اکثر این تجهیزات تولید بومی بوده است.
دستاوردهای شبکههای برونمرزی
تأسیس 12 شبکه تلویزیونی و 8 شبکه رادیویی برونمرزی و جذب قریب به 500 میلیون مخاطب از شاهکارهای رسانهای بعد از انقلاب است. تولید سالانه قریب به 70 هزار ساعت برنامه با زبانهای مختلف رایج جهان و جذب صدها میلیون مخاطب در بازار داغ رقابت رسانهای دنیا از افتخارات صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران است. وحشت نظام رسانهای صهیونیسم بینالملل و عکسالعملهای خشن و ضدجریان آزاد اطلاعات از سوی آنها و حذف مکرر تلویزیونهای جمهوری اسلامی از ماهوارههای "هاتبرد" و "یاهست" نشاندهنده تأثیرگذاری و عمق نفوذ این رسانهها در افکار عمومی جهان است.
پیش از انقلاب، خبرنگاران صداوسیما هیچ حضوری در صحنه حوادث مهم جهانی نداشتند و ناچار به استفاده از منابع غربی بودند ولی امروزه صداوسیما با 310 خبرنگار قابلیت پوشش مستقل مهمترین خبرهای روز دنیا را دارد. صداوسیما قبل از انقلاب در کشورهای دیگر دفتری نداشته ولی در حال حاضر با استفاده از ظرفیت 38 دفتر در خارج از ایران اسلامی، برنامههای پرمحتوایی قابل رقابت با پرآوازهترین رسانههای دنیا و با ساختارهای متفاوت، تولید و پخش میکند.
صفآرایی جبهه بزرگ رسانههای انقلابی جهان اسلام که امپراطوری رسانهای صهیونیسم را به چالش و استیصال کشیده و قطب رسانهای جدیدی را به جهان معرفی کرده محصول الگوسازی موفق صداوسیمای جمهوری اسلامی است. ایجاد نزدیک به 300 شبکه رسانهای فارسیزبان و گویشهای ایرانی علیه انقلاب اسلامی برای خنثیسازی صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران که علیه هیچ کشور دیگری سابقه ندارد بیانگر تأثیرگذاری جدی رسانهملی در ترویج فرهنگ انقلاب است.
با اینکه قبل از انقلاب تولیدات صداوسیما برای مخاطبین خارج از ایران وجود نداشته؛ ولی هماکنون به کوشش گروههای تخصصی حجم انبوهی از فیلمها و سریالهای ایرانی پرمخاطب داخلی را با ترجمه، دوبله و آمادهسازی برای سایر ملتها در کشورهای مختلف ساماندهی و پخش میشود. صداوسیما با پشتیبانی و آموزش شبکههای مستقل و کشورهای اسلامی توانسته است جبههای در مقابل فعالیت رسانهای نظام سلطه ایجاد کند.
افزایش ضریب نفوذ صداوسیما در منطقه و فرامنطقهای باعث شده است گفتمان انقلاب اسلامی در تمام قارهها دیده و شنیده شود. با توجه به هجمه بینظیر فرهنگی، رسانهای و ماهوارهای بر روی یک کشور، صداوسیما توانسته است در یک نبرد نابرابر سختافزاری و نرمافزاری رسانهای، بخش قابل توجهی از آنان را خنثی کند.
این مطالب و گزارشهای آماری بالا، صرفاً به فعالیتهایی که صداوسیما بعد از انقلاب اسلامی داشته و یک مقایسهای با پیش از انقلاب، میپردازد که پیشرفتهای کمّی و کیفی به واسطه تولد انقلاب اسلامی در ایران بوجود آمد. اما این که رسانه ملی تا چه میزان با تاسی از نگاه اندیشمندانه حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری در مسیر رسانهای در تراز انقلاب اسلامی حرکت میکند، نکته قابل تاملی است که مسئولان این رسانه باید به آن توجه کنند و گامهای جدیتری در این عرصه برداشته شود تا به این نقطه عطف دست یابد.
بعد از مرور بر تأثیر انقلاب و البته توقع انقلاب از سازمان صداوسیما به مشکلات و نقدها و فقدانهای رسانهملی میرسیم:
مشکل برنامهسازی و سریالسازی
مشکل برنامهسازی و سریالسازی امروز تلویزیون جدی است چون پژوهش و تحقیق فراموش شده و کارها دقایق آخر به تصویب میرسند. سوژهها و پرداختها کلیشهای و تکراری شدهاند؛ بزرگترین مشکل برنامهسازی و سریالسازی فقدان توجه به چرایی المانهای برنامهسازی و سریالسازی است. در حوزه ساختار و تکنیک کاملاً مقلدانه و بدون توجه به پژوهش در فیلمنامهنویسی درست در رویه برنامهسازی و سریالسازی پیش میرود و در این میدان کسی به فکر خلاقیت و نوآوری نیست. هرچند وقت یک بار مثل مُدِ لباس، یک نوع برنامهسازی و یا سریالسازی اصطلاحاً روی بورس میآید؛ یک زمانی برنامههای گفتگومحور یا همان تاکشو، یک مقطعی رئالیتیشو و الان هم چند صباحی است ساخت استعدادیابی طرفدار زیادی دارد. از طرفی دیگر زمانی اپیزودیک و اصطلاحاً مجموعههای 90 قسمتی و تلهفیلمها و حالا سریالهای کوتاه 10 تا 15 قسمتی، به سبک اصلی فیلمسازی و سریالسازی تبدیل شده است.
یک اتفاقی که در برنامهسازیهای مناسبتی میافتد شاهد نوعی شتابزدگیایم که بدون تحقیق و پشتوانه اندیشهای لازم روی آنتن میروند. همان اتفاقی که در مناسبتهای اخیر خصوصاً عید نوروز امسال شاهد بودیم؛ تحویل سالهایی که بدون سرمنزل و تنوع و هدفهای خاصی فقط آنتن را پُر کردند؛ شاید فقط یکی دو اتفاق معدود کمی مخاطب را سر ذوق آورد. در حالیکه جُنگهای دهه 60 و 70 مخاطبان را سر کِیف میآورد. آن موقع خبری از سلبریتی و مهمانهای حاشیهای نبود؛ آن چیزی که تلویزیون را به سیمایی مؤثر و مفید تبدیل میکرد مضامین و محتوا بود.
در صورتی که برای ساخت برنامههای مناسبتی باید مدتها قبل برنامهریزی کرد مثلاً از الان میتوان برای ماه رمضان طراحی برنامه را آغاز کرد. کاری که البته چند شبکهای برای ساخت سریالهای مناسبتی در دستور کار قرار دادهاند؛ مثلاً میدانیم در شبکه 1، سری دوم "نون.خ"، احتمالاً "شاهرگ" برای شبکه 2 و "میجان" برای شبکه 3 روی آنتن خواهند رفت. در خصوص برنامهسازی، همیشه روزهای آخر خبر میرسد؛ مجریان که ساعتهای پایانی مشخص میشوند. این رویه اشتباه در صداوسیما جا افتاده که به مهمانیهای بدون سرمنزل تبدیل شده و فقط هزینه بر دوش سازمان صداوسیما میاندازند.
مشکلات و ضعف برنامهسازی این روزهای صداوسیما
در توصیف وضعیت موجود برنامهسازی تلویزیون میتوان به احساس ناخوشایند سه ضلع مهم برنامهسازی اشاره کرد؛ نارضایتی گریبان کارشناسهای رسانه، سیاستگذاران رسانه و مخاطبین را گرفته است. زیرا تلویزیون از فقدان تحقیق و پژوهش لازم در مقوله برنامهسازی رنج میبرد؛ برنامههایی که هیچ بینندهای ندارند و یا بیننده از تماشایشان لذت نمیبرند نه عالمانه و نه محققانه ساخته نمیشوند. به تعبیر برنامهساز و کارشناسی همچون مریم جلالی باید دستاندرکاران مربوطه علت و معلول این اتفاق و احساس را پیدا کنند، چرا همچنین برنامههایی وجود دارند؟ چون برنامهسازان با حضور تکنولوژی، تعدد کانالها و فضای مجازی خودشان را با این تغییر رویکردها وفق ندادند. هنوز با آن روشهای قدیمی و سنتی برنامهسازی اتفاق میافتد انگار متوجه این تغییر رویه نشدهاند. باید این تغییر کارکرد و رویکرد برنامهسازی خصوصاً در مناسبتها اتفاق بیفتد. در واقع باید مدیریت فرهنگی خلاقانهای حاکم شود و نه از روی ذوق صرف کاری انجام ندهیم. همان لحظهای که ایده به نظر میرسد روی آنتن اجرایی نشود! زیرا ایده باید از ذهن بگذرد، کنکاش و تحقیق بر روی آن اندیشه صورت بگیرد و پس از خردورزی به مرحله اجرا درآید.
قاعدتاً بزرگترین مشکل برنامهسازی همان فقدان توجه به چرایی المانهای برنامهسازی است؛ برنامهساز قدیمی تلویزیون اعتقاد دارد که بیشتر از توجه به چرایی باید به چگونگی توجه کرد. برنامهساز با خود بگوید چرا این مهمان را دعوت کردم، این دکور را استفاده میکنم و با این هدف و موضوع به سراغ ساخت این برنامه میروم. برخلاف این رویه من اعتقاد دارم به چرایی در برنامهسازی توجه شود چگونگی پیدا میشود. اگر ذوقزده، مقلّدانه، بدون زیرساخت معنادار، معنایی و فلسفی برنامهای تولید شود یا در واقع آن برنامهسازی از فقدان توجه به چرایی رنج ببرد، برنامه هیچ حسّ تأثیرگذاری به مخاطب القاء نخواهد کرد. چون غفلت از چرایی، راه چگونگی را هموار میکند؛ مثلاً مهمان را دعوت کردم درگیر چگونگی میشوم و هدف رسانهای آن برنامه محقق نمیشود.
زمانیکه برنامهساز بداند چرا این مهمان را دعوت کرده آنگاه میداند نحوه گفتگو و پرسش و پاسخ از مهمان و هدف رسانهای برنامه چگونه باید پیش برود. متأسفانه امروز در حوزه ساختار و تکنیک کاملاً برنامهسازان مقلد شدهاند و هیچ رویکرد خلاقانهای نسبت به این مقوله ندارند. مثل مُدهای لباس، یک دورهای برنامههای گفتگومحور، رئالیتیشو و استعدادیابی مُد میشود. در صورتیکه بایستی براساس چراییهایمان به ساختار و اعتقاد در برنامهسازی برسیم. اینکه برنامهساز ما بداند کارمندی نباید رفتار کند و حتماً دغدغهمند تحقق اهداف برنامه باشد. متأسفانه امروز برنامهها شبیه به هم ساخته میشوند و درگیر یک نوع گزاره قطعیاند؛ مثلاً میگویند ستارهها نه، مجری بازیگر نه و یا از خواننده و بازیگر استفاده نشود. این انتخابها وقتی در خدمت برنامه باشد و هیچگونه ذوقزدگی در کار نباشد همهچیز براساس مبنا و هدف جلو میرود.
به گفته کارشناس برنامهسازی تلویزیون امروز برنامهسازی از عدم هدفمندی رنج میبرد، چون طرح و برنامه لاغر شده است. وقتی از طرح و برنامه صحبت میکنیم یعنی خط و مشی و نقشه راه برنامه! غفلت از رفتار هدفمند، برندسازی و برنامهسازی شاخص را نیز دچار چالش کرده است. همه تحتتأثیر محیط نزدیکیم و هیچ پیوست رسانهای برای برنامههای پخش شده در سیمای جمهوری اسلامی ایران اتفاق نمیافتد. این تحت تأثیر محیط نزدیک شدن باعث میشود یک برنامه سحر علیرغم ایدهآل بودن دیده نشود. همه درگیر قلهها هستیم و یک برنامه در هنگامه افطار آنقدر نجیب و صمیمی است که هیچکس آن را نمیبیند. برای اینکه درگیر زرق و برق رسانهای و تبرج و هیاهوی رسانهای شدیم و به آن عمق و تعمق رسانهای توجه نداریم.
مردم ما نیازمند دید تازه در برنامهسازیاند؛ حتماً روانشناسی و جامعهشناسی را باید در برنامهسازی مدنظر قرار دهیم. نگاه خلاقانه اهمیت دارد؛ چه کارهایی کردیم که نباید بکنیم و ضعفهایی که وجود دارد را رفع کنیم. کار نوآورانه انجام شود که مردم نیازمند دید تازهاند؛ مناسبتها تکرار نشدنیاند و باید میان برنامههای رمضانی یا نوروزی سال 97 تا 98 و حتی 99 وجه تمایزهایی وجود داشته باشد. این اتفاق در حالی میافتد که زاویه نگاه تازه، عمق معنا و رویکرد تازه معنایی با بهرهمندی از آدمهای تازه و ساختارهای نو به منصه ظهور میرسد. اگر قرار باشد همان مدل قبلی با اشکالات موجود روی آنتن برود در واقع تکرار مکررات کردهایم. مثلاً اگر در همه برنامههای رمضانی یا نوروزی، خواننده دعوت کنند یا همراه با شادی باشد هیچ ثمرهای برای مخاطب ندارد.
یکی از نکاتی که برنامهسازان قدیمی تلویزیون خصوصاً "مریم جلالی" اعتقاد دارد تماشاگر تلویزیون به دنبال تفاوت در برنامهسازی است. به نظر می سد رفتار رسانهای تلویزیون دچار افراط و تفریط شده و تعادل میان پژوهش، تحقیق و محتوا بایستی رعایت شود چرا که این گزاره قطعی نیست.شاید یکی از دلایل فاصله گرفتن برنامهسازی تلویزیون از روزهای اوج خودش این نکته باشد که همه اسیر فضای مجازی شدهاند؛ این گرفتاری امروز برنامهسازان و مجریان در ویژههای تحویل سال امسال هم به چشم خورد. وقتی مجری برنامهای طوری رفتار میکرد که فیلم و صحبتهایش را در صفحات مجازی ببینند. برنامهسازی از یک معضل سطحینگری رنج میبرد؛ متأسفانه این سطحینگری به برنامهسازی، مدیریت برنامهها و نظارت بر برنامهها سرایت کرده است. گهگاهی موضعگیریهای غیرحرفهای، واکنشهای احساسیِ بدون سواد رسانهای و توجه بیش از حد مجری به هیاهوی رسانهای و حضور پررنگ در فضای مجازی!! دوست دارند جنجال و چالش ایجاد کنند تا به تیتر اصلی فضای مجازی تبدیل شوند.
فرصتسوزی سیما یا دعوای شبکهها/ ماراتن یا بیبرنامگی
برخی اعتقاد دارند رقابت و ماراتن سریالی و برنامهای این بار به برنامهریزی پخش برنامهها هم سرایت کرده؛ نوعی فرصتسوزی در سیما رخ داده است. برنامهها و سریالهای پربینندهای که روی آنتن نوروزیاند اما مخاطب سردرگم است که کدام شبکه را ببیند؛ اگر به شبکه 1 سر بزنیم دنبال سریال "پایتخت"ایم؛ در شبکه 3 "عصر جدید" و آن سوی دیگر "دورهمی" شبکه نسیم و حتی در پخش فیلمهای سینمایی هم این نقیصه وجود دارد. همان مشکلی که در برنامههای مناسبتی دیدهایم همه تلویزیون میخواهند برنامه یلدایی یا نوروزی داشته باشند. برنامهسازیهای عجلهای و بدون اندیشه و تفکر است که نه تنها صدای بیننده را درآورده که تلاش و زحمات این روزهای رسانهملی را هم زیر سؤال میبرد. به قولِ تهیهکنندهای، پخش همزمان سریالها و برنامههایی همچون "عصر جدید" و "دورهمی" یا "پایتخت"، "دوپینگ"، "میانبر" و "کامیون" یک نوع فرصتسوزی است؛ در صورتیکه به جای رقابت و چشم و همچشمی شبکهای میتوانستند تصمیم بهتری برای سیما بگیرند و مردم بهتر بتوانند کانال و شبکه مورد علاقهاش را انتخاب کنند. طبیعتاً برنامهریزی کنداکتوری بهتری، اتفاقات مناسبتری را برای آنتن تلویزیون ایجاد میکند.
معضل اساسی تلویزیون؛ نظارت فراموششده
در طول سال 98 و پخش برنامهها، گافهای پیشآمده و مشکلاتی که اتفاق افتاد به این نتیجه رسیدیم که واقعاً نظارت در تلویزیون فراموش شده و هیچ جایگاهی ندارد؟ چرا که بسیاری را اجازه دادند روی آنتن بیایند، وابستگیهای به سلبریتیها که تمامی ندارد، آگهیهای بازرگانی که هنوز بیمحابا و این بار با استفاده از بازیگران کارش را جلو میبرد؛ حتی به آیتمهای میانبرنامهای هم راه پیدا کردهاند. آنقدر نظارت به حلقه مفقودهای در تلویزیون تبدیل شده که سریالها و برنامههایی ساخته شدند در زمان پخش با انتقاد شدید، قسمتهایش کمتر شد و اینجا هم به سرمایه رسانهملی ضربه خورد و دوباره به همان تهیهکنندگان، چند سریال دیگر واگذار کردند و روی آنتن بودند. نویسندگانی در تلویزیون کار کردند که مشکلاتی داشتند و به آنها توجهی نشد؛ فقط رسیدن سریال و فیلم به آنتن برای دستاندکاران مهم بوده و هست. به قولِ برخی دلسوزان، هرچه بگوییم فرقی ندارد؛ تلویزیون راه خودش را میرود. البته که این دست تهیهکنندگان و نویسندگان هنوز هم برای تلویزیون برنامه و سریال میسازند و فیلمنامهها و طرحهایشان را مینویسند.
خداحافظی با بختآزمایی در تلویزیون
مسابقههایی که راه را غلط میرفتند و تلویزیون را به سمت بختآزمایی برده بودند؛ مرز هم نداشت در همه شبکهها، اسپانسرها با پدیده پولساز اپلیکیشنها، برنامه میساختند و با کپیبرداری، دنبال کسب درآمد بودند. چالشِ اپلیکیشنها و سایه سنگینش روی مسابقات تلویزیونی، همهچیز را تحتالشعاع قرار داده بود. اصولاً چرا باید چنین جایزههایی بدهند که راه کارکردن و کارآفرینی را به واسطه آن بسته میشود. مردم هم انتقاد داشتند که در این موقعیت سخت و شرایط اقتصادی، فقرا پای گیرندههای تلویزیون مینشینند و چنین فضاهایی را میبینند که اصلاً زیبنده نیست. چرا که فلسفه برنامهسازی و اجرای مسابقه، سرگرمی است و با بختآزمایی تفاوت دارد.
البته پیش از این رهبر انقلاب - سال 83- یک مصاحبهای دارند و در آن مصاحبه اعلام میکنند مسابقههایی از این جنس را تأیید نمیکنند و این گفتار معظمله در همهجا وجود دارد و در عیان توضیح دادند و پیگیری کردند"؛ ایشان بهصراحت فرمودند: «شخصی تماس میگیرد و بهخاطر هیچی، به او جایزه میدهند. یک روز من دیدم در یک برنامه تلویزیونی پنج میلیون تومان به یک نفر جایزه دادند؛ برای اینکه به چند سؤال جواب داد! این سرگرمىِ خیلی جالبی نیست. پنج میلیون تومان، تقریباً حقوق دو سه سال یک کارمند متوسط است (سخنان مربوط به سال 1383 است).
رهبر انقلاب در آغاز هفته کار و گارگر در دیدار هزاران نفر از کارگران صنایع مختلف، کار جهادی و بیوقفه را از شرایط مهم رونق تولید و تحقق راهبرد عزتآفرین اقتصادی مقاومتی دانستند. معظمله همچنین در بخشی از سخنان خودشان به موضوع روشهایی شبیه به «بختآزمایی» هم اشاره کردند. مقام معظم رهبری تأکید کردند: "تواناییهای ملت ایران و جوانان پرتلاش و خوش استعداد میهن را بسیار فراتر از وضع فعلی است. باید فرهنگ کار و تولید و تلاش را ترویج دهیم و روحیه انتظار برای ثروت بادآورده را از بین ببریم و روشهایی شبیه بخت آزمایی را ترویج نکنیم که دستگاههای مختلف از جمله صدا و سیما باید متوجه این معنا باشند."
رئیس صداوسیما یک روز بعد از این فرمایشات دستور تجدیدنظر فعالیت اسپانسرها و برنامههای مشارکتی رسانهملی را صادر کردند؛ علی عسکری رییس سازمان صدا وسیما درپی بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر جلوگیری از ترویج روشهایی که فرهنگ کار و تلاش را تضعیف میکنند در دستوری به اداره کل بازرگانی سازمان صدا و سیما خواستار تجدید نظر در ظهور و بروز رسانهای اسپانسرهایی شد که مانع ترویج فرهنگ کار و تلاشاند.
بعد از این اتفاقات، مسابقات رویکرد و رویه دیگری گرفت و دیگر خبری از هزینه مردمی برای خریدن سؤال و پولهای آنچنانی نبود؛ اما این پایان حضورِ اسپانسرهای منفعتطلب نبوده و نیست.
محمد صالحعلا درباره حضور پررنگ اسپانسرها در برنامههای تلویزیون گفت: هر پدیده شباهتی با سازندهاش دارد، در گذشته رادیو و تلویزیون با پول مردم اداره میشد. پولی که از مالیات مردم تحصیل شده بود، بنابراین برنامههای تلویزیونی شبیه خود مردم بودند امروز تلویزیون با درآمد تبلیغات و پول اسپانسرها اداره میشود گمان نمیکنم اسپانسرها با انگیزه اعتلای فرهنگی و یا پاسداشت زبان فارسی، پولهایشان را خرج کنند. آنها گاهی بین واردات کالا و تولید برنامههای تلویزیونی، دومی را انتخاب میکنند. بعید است دغدغه اسپانسرها اعتلای فرهنگی، حفظ ارزشها و سنتها یا پاسداشت زبان و ادبیات فارسی باشد. اسپانسر اگر دغدغه زبان فارسی را داشت، کار را از عنوان خود آغاز میکرد و میگفت به من نگویید اسپانسر، عنوان من سرمایهگذار است. پس طبیعی است برنامههای تلویزیونی شبیه انگیزههای اسپانسرها بشوند. غیر از ایشان، توانش، زایش و خلاقیت مدیران شبکه و مدیران گروهها هم بسیار سرنوشتساز است.
تذکر رهبر انقلاب به صداوسیما/ چقدر در سال 99، ادبیات فارسی را در تلویزیون میبینیم؟
رهبر معظم انقلاب همیشه به صداوسیما تذکراتی دادهاند و این بار در دیدار با شاعران، تذکری برای جدی گرفتن ادبیات فارسی و ترویج آن در رسانهملی دادند. بعد از آن دستورالعملها و موضعگیریهایی صورت گرفت که به یک امر جدی در شبکههای سیما، رادیو و جای جای صداوسیما تبدیل شود. علاوه بر رؤسای شبکههای تلویزیون و دیگر مسئولین صداوسیما به سراغ غلامعلی حداد عادل به عنوان رئیس فرهنگستان ادب و زبان فارسی رفتیم و با او گفتوگویی داشتیم. او گفت: امیدوارم صداوسیما تذکر رهبر انقلاب را جدی گرفته باشد و آمادگی داریم برای مجریانِ صداوسیما دوره آموزشی بگذاریم.
محمد صالحعلا نیزدر گفتگویی به فقدان یک شبکه مستقل برای اعتلای زبان و ادبیات فارسی در رادیو و تلویزیون اشاره کرد و گفت: پاسداری از زبان وظیفه ذاتی رادیو و تلویزیون است و این غبن است که زبان و ادبیات فارسی یک شبکه مستقل تلویزیونی ندارد ضمناً در انواع نحلههای ادبی، نوشتن نمایشنامه، داستانهای دنبالهدار برای تولید مجموعههای نمایشی، دشوارتر است. کاری است سخت و زمانبر، نخبگان این شیوه ادبیات داستانی اندکاند.
در همان روزها عبدالعلی علیعسکری رئیس سازمان صداوسیما هم دستور داد از زبان فارسی اصیل صیانت شود. او در این دستور به ابلاغیه چند ماه پیش خود برای ارزیابی روزانه مجریان و برنامههای تلویزیونی از منظر رعایت زبان فارسی اشاره کرد.
رئیس رسانهملی در این ابلاغیه افزوده است: شورای تخصصی مجریان باید بر مبنای این گزارش نظام تشویقی و تنبیهی دقیقی برای مجریان در این زمینه طراحی و بهفوریت آن را اجرا کند.
او در این ابلاغیه دستوری برای دفتر موسیقی و سرود هم داشت: بهرغم اینکه پیش از این اشعار ارائهشده برای تولید موسیقی پایانی مجموعههای تلویزیونی در آن دفتر بررسی میشده است اما با توجه به بیانات اخیر رهبر انقلاب ضروری است با بازمهندسی نظام بررسی این اشعار، شورای جدیدی تشکیل دهید و با نظارتی ویژه شعر و ادب فارسی را پاس بدارید.
اما چه اتفاقاتی برای زبانِ فارسی تلویزیون افتاده از ممنوعیت استفاده از واژگان پرتکرار غیرفارسی توسط حمید شاهآبادی معاون صدا و جریمه مدیر شبکه کودک برای مجریان این شبکه و برنامهسازیهای دیگر هنوز آن اتفاقِ فراگیر و همبستگی برای پاسداشت زبان فارسی، رقم نخورده است.
البته دیگر مطالبه رهبر انقلاب در زمینه تبلیغاتِ کالای ایرانی و حمایت از تولید ملی هنوز آن کارکرد پربار و تأثیرگذار را نداشته و با حمایتِ صداوسیما از طریق آنتنِ شبکه ایران کالا آن اتفاقِ فراگیر رقم نمیخورد.
دغدغه اسپانسرها فرهنگ و هنر است؟
سؤال ما این است که آیا این اسپانسرها میخواهند با تولید برنامههای تلویزیونی آرام آرام از ما مردم بهتری بسازند یا اینکه این همه پول خرج می کنند چون دغدغهمندند و جامعهشان را دوست دارند؟ واقعاً نمیدانیم اسپانسرها چرا این همه پول خرج میکنند؟ به قولِ یکی از مجریان تلویزیون، "من از هدفشان مطلع نیستم. فقط این را میدانم از قدیم گفتهاند پنیرِ مُفت فقط در تله موش است! البته این را هم میدانم اسپانسرها رغبتی برای تولید برنامههای فرهنگی و با ارزش زیباییشناختی پایدار ندارند. چرا که دیدم یک برنامه آشپزی تحت نظر و سرمایهگذاری اسپانسرها، چنان جذابیت کاذبی ایجاد میشود که مخاطب انبوه را به پای تماشای برنامهاش میکشاند."
ورود اسپانسرها، سرمایهها و سلیقههای متفاوت به صداوسیما روند تولید، پخش و حتی اداره و نظارت بر تولیدات تلویزیونی در چند سال اخیر دچار دگرگونی شده است، بهگونهای که دیگر از تولیدات خوب و فاخر هنرمندان وطنی در حوزههای برنامهسازی و ساخت فیلم و سریال خبری نیست.
از زمان حضور و فعالیت سرمایه و سلیقه اسپانسرها دو مسیر راه اصلی تلویزیون را به بیراهه کشاندند؛ نخست تولید برنامههایی با شرط حضور بعضی از عوامل سینما و تلویزیون که اغلب فاقد پیشینه، دانش و تجربه مجریگریاند. این نوع برنامهها با هزینههای هنگفت و بهدور از هرگونه سنخیت با فرهنگ جامعه و سلیقه مخاطب ایرانی تولید میشوند و چون سرمایه، رفاقت و سلیقه پشت آنهاست با وجود عدم استقبال مردم به تولید خود ادامه میدهند.
مجریان تلویزیون؛ از سفارشبازی تا اسیر فضای مجازی
همانطور که از پسرخالهها و دخترخالههایی که بعد از چندین بار برداشت نمیتوانند جلوی دوربین دیالوگ بگویند از مجریانی که مدام گاف میدهند اما سفارش و توصیه شدهاند هم مجری درنمیآید. مثل اینکه بگوییم یک شبه کمالالملک و یا ویلیام شکسپیر میشویم؛ در واقع تحصیل در دانشگاه کافی نیست و با سفارش این مدیر و آن مدیر هم کسی مجری و گویندهای همچون مرحوم "حسین آهی" نمیشود که ماندگارند. این نوع آدمها بیایند هم گذری است و میآیند و میروند.
مثل اینکه بگوییم امسال لیسانس ادبیات بگیرم ویلیام شکسپیر میشوم؛ فوق لیسانس سینما بگیرم کمالالملک میشوم پس همیشه از دانشگاه هنرمند در نمیآید، دانشگاه موثر است من در دانشگاه درس خواندهام و هم تدریس کردهام با این وجود عقیده دارم تحصیل در دانشگاه کافی نیست. از دانشگاه حسین آهی درنمیآید، با توصیه و سفارش هم نمیتوان مجری درست کرد.
اینجا نقش نظارت بسیار اهمیت دارد که چرا به تهیهکنندگان، اسپانسرها و مجریان تأکید نمیکند "اتاق فکرها را فعال کنید! سؤالات سنجیده بپرسید و نگذارید مهمان هرکاری میخواهد روی آنتن بکند"؛ اینها همان هزینههای برنامهسازی غیرتأثیرگذار و مجریان و تهیهکنندگان کارنابلد است که انگار کُرکُری درون شبکهای دارند؛ آیا میخواهیم مخاطب تلویزیونی ما، برنامه را دنبال کند یا بهفکر پخششدنش در فضای مجازیایم؟!
امروز وقتِ خلاقیت و نوآوری است نه گفتوگومحوری بدون هدف و سرمنزل! مقطعی رئالیتیشو بسازند یا تاکشو؛ یا چندصباحی بهسراغ استعدادیابیهای متظاهر و خودنما بروند.
کنار بیتوجهی به برنامهسازان و تهیهکنندگان وطنی، سیما مجریان کاربلدی هم دارد که قربانی سرمایهسالاری و سلیقهمداری اسپانسرها شدهاند؛ تعداد زیادی از این مجریان با سلطه کپیبرداری برنامههای ماهوارهای عملاً بیکارند.
با این حال جدا از چند مجری فعال برخی برنامهها که متأسفانه چند نفر از آنها بهدلیل تکرار و کلیشه برنامهها و نبود نوآوری و تکرار در کار خود دیگر جوابگوی نیاز مخاطب نیستند و برنامههایشان مشتری ندارد اما مجریان توانمندی هم در تلویزیون هستند که افزون بر توانایی اجرا، کارشان با دانش اجتماعی، اطلاعات تاریخی و دانستههای عمومی و توجه به نیاز و سلیقه مخاطب همراه است.
آگهی بازرگانی؛ تجملات، ترویج زندگیهای خاص و اغواگری در تبلیغات
ماجرا از جایی شروع میشود که دولت بودجه لازم تریبون اصلی و رسانه فراگیر جمهوری اسلامی ایران را اختصاص نمیدهد. صداوسیما مضطرانه و از روی اجبار به سمت پخش آگهیهای بازرگانی میرود. حامیانمالی یا همان اسپانسرها هم از راه میرسند و همه برای معرفی کالاها و خدماتشان جعبه جادو را افقِ پیشرفت در رسیدن به اهداف شخصیشان قلمداد میکنند.
حالا در این راستا پخش آگهیهایی هم بیش از حد موردنظر قرار میگیرد و مخاطب را هم خسته میکند. منتظرِ سریال یا برنامه خودشان از شبکههای مختلف رادیویی و تلویزیونیاند به یک باره زنگِ معرفی کالا یا خدمات تبلیغی در فضای غیرواقعی یا به قولِ معروف اغواگرایانهای به رخِ مخاطب کشیده میشود. بارها به اغواگری تبلیغات تلویزیون اشاره کردیم و لازم است تلویزیون دقیقتر و موشکافانهتر به سراغ تبلیغ کالاها و خدمات برود، چون مردم بیش از هر رسانه و فضایی به شبکههای تلویزیونی و رادیویی اعتماد دارند. نباید به این اعتماد با نمایش تبلیغی غیرواقع، خدشه وارد شود.
نباید مخاطب تلویزیون چنین استنباطی پیدا کند که این میز، میز صبحانه نیست و یا یخچالی که نشان داده میشود اصلاً با وضعیت اقتصادی عمده خانوادههای ایرانی همخوانی ندارد. اینجاست که اعتمادهای مردمی سلب میشود و صداوسیمای ما به تقویت و استحکام این اعتمادها نیاز دارد. صداوسیما بلندگوی اصلی نظام است و با این رویکردهای تبلیغی اشتباه نباید آن را زیرسوال برد.
به قول یکی از اعضای شورای نظارت بر صداوسیما، تبلیغات باید جلوهای واقعگرایانه در آن وجود داشته باشد. هر نوع افراطگری در پخش برخی آگهیها و نوع پیامی که در آن آگهی گنجانده میشود. در برخی از بخشها و فضاها اغواگرایانه است و در بلندمدت اثر سوء دارد. این رویه حتماً اعتماد مردم را نسبت به تلویزیون زیر سوال میبرد. به لحاظ کارشناسی تبلیغات باید جنبهای از بیان آن واقعیت موجود باشد و خیلی باورمند و باورپذیر درباره مسائل صحبت کند. اتفاقاً به تبلیغ موثرتر آن موضوع، کالا یا خدمات بیشتر کمک میکند. تلاش گسترده برای پخش تکراری تبلیغ برخی از کارهای بازرگانی در صداوسیما علاوه بر اثر وضعی منفی، اعتماد عمومی را با آگهیهای بازرگانی از بین ببرد. چون این پیامها عمدتا در دام عدم واقعگری تبلیغی گرفتار شدهاند.
در این مدت بارها به سراغ مدیران مربوطه در بازرگانی صداوسیما رفتیم اما پاسخ چندانی را برای شفافیتها، اغواگریها، تبرج و خودنمایی و هم استفاده از بازیگران در آگهیها، نشنیدیم. اما از رئیس صداوسیما گرفته تا اعضای شورای نظارت بر صداوسیما بارها به مدیران بازرگانی تذکر دادند. همان طور که قاضیزاده هاشمی با ما گفتوگو کرد و گفت: به مدیران مربوطه در تبلیغات و بازرگانی سازمان صداوسیما تذکر دادیم حتماً با راستیآزمایی و دقت بیشتری آنتن در اختیار صاحبان کالا و خدمات قرار گیرد.
در این میان پای قرارداد درصد از فروش هم به تلویزیون باز شد؛ چرا که با پخش برخی از تبلیغات خاص پیگیر شدیم به این نکته رسیدیم که نوع جدید قراردادهای صداوسیما، درصد از فروش است که با برخی از صاحبان کالا این اتفاق افتاده است؛ قاضیزاده هاشمی به ما گفت که همواره به این دوستان اعلام کردهایم که خواهان شفافیت در میزان درآمد تبلیغی سازمان صداوسیماییم.
اما چرا آنقدر لاکچری و تجملاتی؟! زندگیهای متعارف ایرانی عمدتاً آنطوری نیست که در برخی صحنههای مربوط به تبلیغات تلویزیون میبینیم. نباید آگهیها به نوعی نشاندهنده تجملات، رفتارها و اتفاقات لاکچری، تبعیض و بیعدالتی در فرهنگ مصرفگرایی و مروج زندگیهای خاص باشد. این نکات حتماً مدنظر مسئولان و مدیران مربوطه در تولید و پخش پیامهای تبلیغاتی تلویزیون قرار بگیرد.
در مسیرِ پیگیری مشکلات و معضلات موجودِ آگهیهای بازرگانی صداوسیما بارها از مسئولان مربوطه در رسانهملی درخواست کردهایم تا توضیحاتی را ارائه دهند اما هنوز مسئولان مربوطه پاسخ رسانهها را نمیدهند. منتظر هستیم تا صداوسیما درباره مسئله تبلیغات و آگهیهای بازرگانی تصمیم بگیرد همه مسائل مربوط به این اتفاق مهم را شفافسازی کند.
افسارگسیختگی در رفتار آگهیهای بازرگانی به جایی رسید که در شرایط کرونایی مردم را به خرید از فروشگاه دعوت میکرد؛ با نقد این رفتار، رئیس صداوسیما دستور کاهش تبلیغات فروشگاهی را در تلویزیون صادر کردند. "ماجرا از جایی شروع شد که میانبرنامهای در شبکه سوم سیما پخش میشدکه مربوط به تبلیغ یکی از فروشگاههای زنجیرهای بود و مدام از تمدید تخفیفات طلایی میگفت و مردم را برای خرید بیشتر به فروشگاهها ترغیب میکرد. مدیرکل روابط عمومی صداوسیما در توئیتی به دستور جدید رئیس رسانهملی اشاره کرد و نوشت: "برخی از مردم با 162 تماس گرفتند و پرسیدند که چرا میگید در خانه بمانید و از طرفی تبلیغ حراج فروشگاهی رو زیاد پخش میکنید، گرچه نمیشود و نباید کشور رو در این شرایط تعطیل کرد، به ویژه درباره تأمین مایحتاج مردم، اما حرف درستی است که میزان تبلیغ در این زمینه باید متناسب باشه.
* لازم است بنابر شعار سال که مقام معظم رهبری بر "جهش تولید" تأکید کردند تلویزیون علاوه بر شبکه ایران کالا در شبکههای سراسری خود بسته تبلیغاتی ویژهای برای کارگاههای صنعتی کوچک که همچون برخی از برندها و کالاها نمیتوانند پولهای آنچنانی بپردازند، درنظر بگیرد.
حاشیهساز شدن تلویزیون با مهمانانِ اشتباه
یکی از اتفاقاتی که این روزها گریبان تلویزیون را گرفته و بارها برای رسانهملی حاشیه درست کرده و هنوز هم تلویزیون برای حضور مهمانان و اینکه چه پشت پردههایی وجود دارد برخی روی آنتن میآیند؛ سلبریتیهایی که چندین میلیون از تلویزیون میگیرند و مهمان لحظاتی از برنامهای میشوند. آخرینِ آن برمیگردد به صحبتهای جواد خیابانی مجری و گزارشگر تلویزیون در برنامه "بهتوان ما" که واقعاً قابل تأمل بود؛ وقتی میگفت "30 میلیون طلب میکنند تا میهمان برنامه شوند"! واقعاً کدامیک از بازیگران برای شرکت در تلویزیون 30 میلیون میگیرند؟ منظور خیابانی کدام بازیگران است که درخواست چندمیلیونی برای شرکت در تلویزیون دارند، وقتی خیابانی میگفت که "کمتر کسی مثل علیرضا حیدری قهرمان کشتی و میهمان برنامهاش، پیدا میشود که بدون طی کردن دستمزد، دعوت ما را قبول کند."؟!
میهمانانی کماکان برای پولِ تلویزیون به تلویزیون میآیند و مقابل دیدگان مردم مینشینند و حرف از مشکلات میزنند؛ اما تا قبل از اینکه پولی به حسابشان نیامده دعوتِ تلویزیون را نمیپذیرند. البته که تلویزیون هم هنوز برای ضابطهمند کردن میهمانان تلویزیونی و جلوگیری از دلالی و واسطهگری، کاری نکرده است. در این میان برخی از برنامهسازان ناآگاه و نیمهحرفهای و کارنابلد، برای خودی نشان دادن، در ماراتن دعوت میهمان بههرقیمتی شرکت میکنند، اعداد و ارقام واسطهها بالا میرود و بهیکباره میبینیم برای چند دقیقه گفتوگوی تکراری و غیرتأثیرگذار چندین میلیون ردوبدل میشود.
نکتهای که وجود دارد حضور بازیگران و خوانندگان در برنامههای مناسبتی خصوصاً ایامی مثل نوروز و رمضان و حتی شب یلدا است؛ متأسفانه اعتبار برنامه و برنامهساز برایشان اهمیتی ندارد و فقط گرفتن آن پول مهم است که قبل از رفتن به برنامه باید به حسابشان واریز شود؛ هرچه میهمان معروف و مشهورتر، دستمزد، نجومیتر!
برای دعوت میهمان برخی اوقات آنقدر سردرگم میشوند که فقط بهدلیل پیشبرد برنامهسازیشان، آن میهمان را به برنامهشان میآورند و مقصر این رویکرد را اسپانسرهایی میدانند که از هنر برنامهسازی هیچ سررشتهای ندارند صرفاً برای کسب درآمد به تلویزیون آمدند و این رویه رفتار تجاری را آنها شکل دادند. ماجرای نرخ تعیین کردن میهمانان برای تلویزیون و برخی اوقات گرفتن دستمزدهای نجومی و ارقام عجیب و غریب برای چند دقیقه حضور در یک برنامه از این رویه اشتباهِ اسپانسرها نشأت میگیرد.
تلویزیون هرچه زودتر باید برای این رویه اشتباه، ضابطهای را در نظر بگیرد؛ اینکه برخی از برنامهها بهسمت دعوت از چهرههای مردمی رفتهاند و ایده و خلاقیت برنامهسازی را بهکار گرفتهاند ستودنی است اما مخاطب به شنیدن حرفهای تازه برخی از هنرمندان هم علاقه دارد و قرار نیست برای این علاقه، تلویزیون آنقدر پول پرداخت کند که بهیکباره میبینیم در این مناسبتها خصوصاً دو شب ویژه سال تحویل و ایام نوروز، میلیاردها پول جابهجا میشود و صرف همین میهمانانی میشود که بسیاریشان خودشان را مردمی میدانند اما تا پول به حسابشان واریز نشود میهمان آن برنامه خاص نمیشوند. در شرایطی که خیلی از پروژههای تلویزیونی از جمله سریالهای در دست تولید بهدلیل دیرکرد پرداختها در آستانه تعطیلیاند یا تعطیل موقت شدهاند.
رقابت عجیب و غریب برنامههای ویژه مناسبتی برای دعوت از میهمانان و رفتار اشتباه اسپانسرها باعث شده است دستمزدهای بازیگران، فوتبالیستها و خوانندهها برای حضور در برنامههای تلویزیونی به بازاری تجاری تبدیل شود که هرکدام نرخی برای حضورشان اعلام کنند؛ اتفاقی ناخوشایند که گریبان برنامهسازان را گرفته است و در ادامه هم به بلایی خانمانسوز در تلویزیون مبدل خواهد شد.
در حالی این اتفاقات میافتد و ارقام عجیب و غریب برای آمدن به تلویزیون جابهجا میشود که حتماً قاب تلویزیون به چهرهتر شدن آن چهره کمک بیشتری میکند؛ واقعاً چه لزومی دارد برای یک برنامه مناسبتی، جُنگ و حتی تاکشو یک بازیگر، فوتبالیست و یا کارشناس دعوت شود و دستمزد 10 تا 20 میلیون تومانی دریافت کند. میتوان به حضور فوتبالیها، خوانندهها و خانم یا آقای بازیگری اشاره کرد که به برنامههای مناسبتی تلویزیون میروند و خودشان را همراه با مردم معرفی میکنند و به مسئولان میتازند اما برای چند دقیقه حضور یا خوانندگی آن هم پلیبک (لبخوانی)، و حتی ترجیح برنامهای برای حضور خوانندهای در شیراز با رقم بالا، مربی خارجی با مترجم و حضور خانوادگی چهرهها، برای تلویزیون هزینههای دومنظورهای را رقم میزنند.
این رویه اشتباه دعوت از میهمان به جایی رسیده است که امروز بهمحض تماس تلفنی با واسطه یا اصطلاحاً مدیر برنامه آن بازیگر، فوتبالیست یا خواننده، رقمهای بالایی را برای چند دقیقه میهمانی تلویزیونی پیشنهاد میدهند. تهیهکنندگان و اسپانسرها هم برای مطرحکردن برنامه، تبلیغ یا آگهی خودشان حتماً نیازمند حضور این چهرههایند، برای همین سادهترین و پیشپاافتادهترین جنگهای شبانه تلویزیونی هم در صورتی میتوانند این چهرهها را برای برنامههای خودشان داشته باشند که اسپانسری حمایتشان کند.
البته گاهی هم به مثالِ برنامه "فرمول یک" در تحویل سال و حضور امیرحسین رستمی به جاهای دیگر کشیده شود؛ موضعگیریها و نوعی اطلاعات غلط به مخاطب که از زبان او به سمع و نظر مخاطب برسد. آنقدر گفتوگوها و موضعگیریها غیرتخصصی مطرح میشود که بازیگران نه تنها درباره بازیگری و سینما و تئاتر و تلویزیون صحبت نمیکنند بلکه به سراغ اتفاقاتی میروند که اصلاً در جریانش نیستند. مجری میگفت اینجا تلویزیون است بهتعبیر امام(ره) یک دانشگاه سراسری و ملی! رسانهای که امروز فرزندان و خانوادههای ما پای تماشای آن، بزرگ میشوند و از برنامهها و سریالهایش درسهای مختلفی میگیرند. مهمتر از هرچیز رفتار مجری در وجود، فکر و اندیشه مخاطبین این رسانه تأثیر میگذارد. اساساً مجریهای تلویزیون در خط مقدم جبهه انقلاب ایستادهاند؛ تلویزیونی که مقابل جنگ رسانهای دنیا و تهاجم فرهنگی که سالها شکل گرفته ایستاده است و در برابر آتشهای رسانهایاش مقاومت میکند؛ مجری ما باید مراقب رفتارهای اجتماعی، سیاسی، دینی و حتی تفریحی خودش باشد؛ چون مجری این رسانه مهم است."
یا موسیقیدانی به برنامهای میرود و میخواند: "انگار نفرین کردهاند این خاک را اجداد ما"... این اتفاق در "شب موسیقی" افتاد که کاملاً زنده و مستقیم هم روی آنتن رفت. مدیران شبکه 4 سیما بعد از این اتفاق و انتقادها، عذرخواهی کردند؛ اما آیا پایانِ این اشتباهات است؟ تلویزیون وقتی در زمانه بحران، کنداکتورش را تغییر به شادی و سرگرمی میدهد به برنامهها و میهمانان و اشعار و موسیقی هم که روی آنتن میرود توجه کند که مضامین یأس و ناامیدی نباشند.
سریالهای بیرمق و معمولیِ تلویزیون/ رادیویی که پیشتاز است
تلویزیون مجموعههای بزرگ و ماندگاری تولید کرده مثل مجموعه «هزاردستان« مرجوم حاتمی، «قصههای مجید»، «سلطان و شبان»، «سربداران»، «روزی روزگاری»، «روزگار قریب» و... خیلی سریالهای موجه و دوست داشتنی داشتیم اما در سالهای اخیر، سریالسازی به سمت تکرار حرکت کرده است. اگر صدا و سیما را سوپرمارکت فرهنگی درنظر بگیریم در این میان برنامههای متنوع رادیویی به دلیل جذابیتهای پیشین و نوآوریها همچنان توانسته مخاطبان خود را حفظ کند اما تلویزیون درست برخلاف آن در بسیاری از اوقات، قادر به حفظ قشرهای معدود بیننده خود نیست؛ زیرا هرچهقدر دستاندرکاران رادیو در ارائه برنامههای مورد پسندِ مردم تلاش میکنند در تلویزیون از تلاش و کوشش هدفمند فرهنگی اجتماعی و مردمی خبری نیست.
رادیو در سال 1398 هم توانست در حوزههای مختلف همچنان همراه مردم به سوی بالندگی و پویایی حرکت کند؛ نمونههای موفق برنامههای رادیو را میتوان در شبکههای رادیویی فرهتگ، رادیو نمایش، ورزش و گفتوگو مشاهده کرد. تهیه و تولید نمایشنامههای ایرانی و ترجمه با گرایش مسلط آثار ایرانی از جلوههای موفق رادیو بود. همچنین رادیو با استفاده بهینه از هنرمندان طناز خود برنامه قدیمی "صبح جمعه با شما" را با کیفیت مطلوب در سالی که بدرقه کردیم روی آنتن داشت که تمام این امتیازها نشاندهنده آن است که رادیو در مقایسه با تلوزیون به رغم برخی از کاستیهای آن موفقتر عمل کرده است اما قفسههای سوپرمارکتِ تلویزیون از آثار یا کالاهای فاخر، شایسته و مناسب فرهنگی و اجتماعی و هنری همچنان در سال 98 خالی بود.
بخشی از قفسههای این مغازه در اختیار برنامههای کپی شده از روی آثار ماهوارهای و تلویزیون خارجی و بخشی دیگر از قفسهها، برنامههای ضعیف و متوسط به خود اختصاص داده و در قفسههای دیگر فیلمها و سریالهای نازل خارجی جا خودش کرده و همچنان قفسه خوب و استاندارد از سریالها و فیلمها و برنامههای شاخص و برجسته خالی است.
در سال 1398 تلویزیون در عرصه سریالسازی به جز یکی دو اثر، مجموعههای متوسط و زیرمتوسط روی آنتن بردند که در هر حال به رغم تلاشهای چند گروه سریالساز، بقیه سریالها کم و بیش زیر متوسط بودند و نتوانستند از تلویزیون آبروداری کنن. صداوسیما برای ایجاد ارتباط درست و پیوستته و عمیق با مخاطب، باید کارشناسانه و اندیشمندانه وارد عرصه برنامهسازی و سریالسازی شود. از هنرمندان و عوامل حرفهای و کاربلد بهره بگیرد. اصالت را به تلویزیون برگردانند و به سفارشها و توصیهها گوش نکنند؛ استعدادهایی وجود دارند که با کمک تجارب اساتید فرهنگ و هنر میتوان اتفاقات خوبی را برای رادیو و تلویزیون پدید آورد.
اطلاعرسانی و خبر در تلویزیون؛ عقبتر از مخاطب
تلویزیون حتی در حیطه اطلاعرسانی همچنان از مردم عقبتر بود؛ بسیاری از رویدادها پیش از اطلاعرسانی تلویزیون، گوش مردم میرسید و در کنار این نقص، یکجانبه بودن تحلیلها و استفاده از کارشناسان ضعیف، بر ایرادات این بخش افزود. تلویزیون باید در این عرصه هم به سراغ کاربلدها برود از اتاقهای فکر بهره ببرند و به فکر تغییرات ساختاری حوزه خبری و تحلیلی سازمان صداوسیما هم باشند.
نتیجه آنکه صداوسیما در سال 1398، کارنامه درخشانی نداشت و امتیاز ارزندهای را به خود اختصاص نمیدهد؛ اما این روزها در کنار مردم است و سعی دارد ناراحتیها و آزردگیهایش از بحران "کرونا" را از بین ببرند؛ از همان روزهای نخست وارد عمل شدند و برنامهها و سریالهای طنز و سرگرمکنندهای را درنظر گرفتند. اما لازم است که مدیران تلویزیون باید هرچه زودتر به آن رویه گذشتهشان برگردند و کار را به متخصصها واگذار کنند نه نیمهحرفهایها؛ نگذارند آنقدر سلبریتیها در تلویزیون جولان بدهند. آنها سرمنزلشان فضای مجازی و گرفتن تبلیغ و آگهی است. پول و شهرت برایشان از نان شب هم واجبتر است؛ بارها نشان دادهاند که سواد و تخصص لازم را ندارند اما باز به آنها بها داده میشود؛ امیدواریم که در سال 1399 صداوسیما بر مدارِ اصول حرکت کند و اتفاقات قابل توجهی در حوزه برنامهسازی و سریالسازی را شاهد باشیم.
انتهای پیام/
به گزارش شبنم ها،
زندگی حضرت اباعبدالله الحسین (ع) از زمان تولد تا شهادت، همراه با رمز و رازها و اتفاقات حیرت انگیز بود. سالروز میلاد سید الشهدا (ع) بهترین بهانه برای نزدیک شدن هر چه بیشتر به ایشان و بهره بردن از جایگاه والای معنوی امام سوم شیعیان است.
[امام حسین و رحمت واسعه]
امام حسین (ع) از ابتدا منحصر به فرد بودند
حجت الاسلام و المسلمین سید جلال موسویان کارشناس مذهبی و پژوهشگر دینی درباره امام سوم شیعیان به خبرنگار ما گفت: اباعبدالله الحسین (ع) خصایص منحصر به فردی دارند که این خصوصیات در ولادت ایشان هم نمود داشته است. اندیشهها در تمام تاریخ از دیدن این خصوصیات عجیب و خاص امام حسین (ع) متحیر است. از جمله این ویژگی ها، وجود شفاعت در تربت امام است. در زیارت ناحیه مقدسه، حضرت امام زمان (عج) خطاب به جد بزرگوارشان این عبارت را میگویند أَلسَّلامُ عَلى مَنْ جَعَلَ اللهُ الشّـِفآءَ فی تُرْبَتِهِ کسی که خدا شفا را در تربت ایشان قرار داد. خاک نجف اشرف، بقیع در مدینه و هیچ یک از قبور مطهر ائمه اطهار (ع)، حرمها و ضریحهای معصومان، خوردنی نیست. خوردن هیچ خاکی به جز تربت کربلای سید الشهدا (ع) جایز نیست.
اشکهای پیامبر (ص) هنگام متولد شدن امام حسین (ع)
وی افزود: وقتی امام حسین (ع) به دنیا آمدند، خاتم انبیاء (ص) خیلی گریه کردند و به حضرت زهرا (س) فرمودند که شافع امت من امام حسین (ع) است. در متن شریف حدیث کساء به امام حسین (ع) عرضه میداریم یا شافِعَ اُمَّتی,ای کسی که شفیع امت هستید. این شفاعت از باب رحمت است و به همین دلیل رحمت امام حسین (ع)، رحمت خاص است.
استجابت دعا زیر گنبد آسمانی بزرگ
این کارشناس مذهبی درباره استجابت دعا زیر قبه امام حسین (ع) بیان کرد: دیگر خصیصه خاص امام حسین (ع) این است که زیر قبه حرم مطهر ایشان دعا مستجاب می شود. خداوند تبارک و تعالی این استجابت را استجابت خاص قرار داده است. علی بن بلال یکی از یاران امام هادی (ع) است. امام هادی (ع) از وی مطالبه کرد که به نیابت از ایشان، به کربلا مشرف شود. علی بن بلال، وقتی از خانه امام هادی (ع) بیرون آمد، پیش خود گفت نمیتوانم به نیابت از امام معصوم زیارت کنم. من کجا و زیارت امام حسین (ع) به نیابت از امام هادی (ع) کجا. وقتی این شخص مجدد به منزل امام هادی (ع) وارد شد، امام هادی (ع) فرمودند زیر قبه جدم سید الشهدا (ع) دعای انسان مستجاب است.
بیشتر بخوانید: آیا هر دعایی زیر قبه امام حسین (ع) مستجاب میشود؟
زیارتی که گناهان کبیره را از بین میبرد
حجت الاسلام و المسلمین موسویان در ادامه بیان کرد: امام صادق (ع) درباره زیارت سید الشهدا (ع) میفرمایند، گناهان زائر جدمان امام حسین (ع)،بخشیده میشود، حتی اگر اهل گناهان کبیره باشد. البته برای تحقق این موضوع در زیارت سید الشهدا (ع) و معصومان، شرط معرفت نیز ذکر کردند. این روزها زیارت اربعین امام حسین (ع) به عنوان یک شعار و مسئله جهانی مطرح است. در زیارت اربعین، ما با امام حسین (ع) پیمان میبندیم و در محضر ایشان اغراق میکنیم، اگر در کربلا نبودیم که جان و مالمان را فدای شما کنیم، الان قلب، فکر و تمام وجودمان با شماست. به همین دلیل ما در معیت زیارت امام حسین (ع) در اربعین قرار میگیریم.
کشتی که همه را در خود جای میدهد و به مقصد میرساند
این کارشناس مذهبی در پایان اضافه کرد: کُلُّنا سَفنُ النِّجاة وَ لٰکِن سَفینةُ جَدِیَّ الحُسَیْن أَوسَع اهل بیت (ع) کشتی نجات هستند و میگویند، همه ما کشتی نجات و هدایتگر هستیم، اما کشتی امام حسین (ع) سرعت و گنجایشش بیشتر است. نقل شده است که وقتی جناب فطرسِ ملک، خودش را به قنداقه سید الشهدا (ع) مالید، خدا به او بال و پرش را بازگرداند. بال و پری که به دلیل ترک اولی از این ملک گرفته شده بود. فطرس وقتی بال و پرش را مجدد به دست آورد، به امام حسین (ع) وعده داد که هرکسی در هر جایی از دنیا به ایشان سلام دهد، سلامشان را به سید الشهدا (ع) میرساند.
انتهای پیام/
به گزارش شبنم ها،
روزهای بسیار حساس مقابله با ویروس منحوس کرونا، دقت نظر مردم را برای خرید اقلام مورد نیاز بیشتر کرده است، اقلامی که قوت قالب خانوارها را در برگرفته و نیاز اصلی اقشار جامعه است.
فرآورده های دامی نیز به علت اینکه در سبد اصلی غذایی خانواده ها قرار دارد از نظرات بهداشتی و شرعی بسیار مهم هستند، نوع ذبح و همچنین نحوه انتقال و نگهداری این فرآورده ها از طرف مردم مورد بررسی قرار می گیرد. این روزها وسواس خرید گوشت قرمز و سایر فرآورده های دامی طیوری منجر شده تا سوالات بسیار زیادی مبنی بر اینکه آیا ویروس کرونا از گوشت هم منتقل می شود از رسانه های پرسیده شود.
فرآورده های خام دامی در یک پروسه دامی از تولید،کشتار،بسته بندی تا توزیع در مراکز عرضه توسط دامپزشکان نظارت می شوند.
نحوه ضد عفونی کردن گوشت قرمز از هر ویروسی
علیرضا رفیعی پور رییس سازمان دامپزشکی کشور در گفتوگو با خبرنگار صنعت،تجارت و کشاورزی گروه اقتصادی باشگاه خبرنگاران جوان، گفت: با توجه به اینکه بسیاری از بیماری های مشترک بین انسان و دام از راه فرآورده های خام دام به انسان منتقل می شود، نظارت های دامپزشکان از مرحله کشتارگاه ،نگهداری ودر نهایت عرضه به مراکز توزیع به طور مستمر انجام می گیرد.
وی افزود: در دامداری ها به صورت منظم عملیات واکسیناسیون روی دامها انجام می شود تا به بیماری مبتلا نشوند و راه ورود بیماری از دام به انسان مسدود شود.
وی با بیان اینکه در کشتارگاهها ۱۲ بازرسی و نظارت از اجزای مختلف دام توسط دامپزشکان صورت میگیرد، ادامه داد: سلامت دام قبل از ورود به کشتارگاه بررسی میشود و این نظارتها در مورد دامها در داخل و خارج از کشور انجام میشود تا علائم بالینی دام رصد شده و بر اساس مشاهدات دامپزشکان، مجاز بودن مصرف گوشت دام تشخیص داده خواهد شد.
رفیعی پور با اشاره به اینکه مهمترین بخش در مراحل نظارتهای دامپزشکان مرحله پیش سرد است، تصریح کرد: وقتی لاشه دام و طیور شست و شو شد حدود ۲۴ ساعت در دمای صفر تا ۴ درجه در پیش سرد میماند و در این مرحله تمام عوامل میکروبی، انگلی، قارچی، باکتری و ویروسی از بین خواهند رفت.
[آیا گوشت قرمز به ویروس کرونا آلوده میشود؟ / مشخصات فرآوردههای دامی سالم را بشناسید]
رییس سازمان دامپزشکی گفت: هر چند منشا تکثیر کرونا ویروسها حیوانات وحشی هستند و زمانی که از حیوان به انسان منتقل میشوند علائم خفیف سرماخوردگی میدهند، اما با جهش این ویروس در دهههای اخیر اپیدمیها و بیماریهای خطرناک را در انسان به وجود آورده اند.
وی افزود: ویروس کویید ۱۹ از دام اهلی به انسان منتقل نمیشود و دامهای اهلی و گوشت آنها آلوده به ویروس کرونا نیستند، اما تماس انسان آلوده به این ویروس، وسایل حمل و نقل گوشت و مرغ، دست فروشندهها و... میتوانند ویروس را به فرآوردههای خام دامی منتقل کنند.
وی ادامه داد: رعایت موازین بهداشتی و استفاده از دستکش و مواد ضد عفونی کننده در مکانهای حمل و نقل، نگهداری، عرضه و توزیع مواد خام دامی الزامی است.
این مقام مسئول در پایان اظهار کرد: مردم در سراسر کشور بازوان توانمند سازمان دامپزشکی هستند و در صورت گزارش موارد تخلف به شماره ۱۵۱۲ این سازمان با مراکزی که فرآوردههای خام دامی را در زنجیره غیر مجاز دامپزشکی عرضه میکنند، برخورد قانونی خواهد کرد.
ممنوعیت قطعه کردن گوشت و مرغ درمغازهها و قصابیها
سامد برومند فر مدیر کل دفتر نظارت بر بهداشت عمومی و مواد غذایی سازمان دامپزشکی کشور در گفتوگو با خبرنگار صنعت،تجارت و کشاورزی گروه اقتصادی باشگاه خبرنگاران جوان، گفت: مردم نگران انتقال ویروس کرونا به فرآوردههای خام دامی مانند گوشت، مرغ و تخم مرغ نباشند. هر چند امکان انتقال آلودگی ثانویه در واحدهای تولیدی و عرضه واحدهای صنفی، فروشگاهها، قصابیها و مرغ فروشیها وجود دارد، ولی رعایت نکات بهداشتی توسط تمامی این واحدها خطر آلودگی را کاهش میدهد.
وی افزود: مردم فرآوردههای خام دامی را از مراکز مجاز تحت نظارت سازمان دامپزشکی خریداری کنند.
این مقام مسئول با اشاره به اینکه واحدهای صنفی و عرضه گوشت ملزم به رعایت بهداشت فردی و محیطی هستند، تصریح کرد: طبق ابلاغیه جدید سازمان دامپزشکی قطعه بندی و خرد کردن گوشت و مرغ در مراکز عرضه این مواد ممنوع اعلام شد.
[آیا گوشت قرمز به ویروس کرونا آلوده میشود؟ / مشخصات فرآوردههای دامی سالم را بشناسید]
برومند فر ادامه داد: فروشگاهها و سایر مراکز عرضه گوشت، مرغ و ماهی موظفند این محصولات را به صورت بسته بندی و کاملا بهداشتی به مصرف کنندگان ارائه کنند.
مدیر کل دفتر نظارت بر بهداشت عمومی و مواد غذایی سازمان دامپزشکی در پایان گفت: شیوه سنتی خرید مواد پروتئینی اعم از گوشت مرغ و ماهی یکی از عوامل مهم انتقال بیماریها به منازل است؛ بنابراین با خرید این محصولات به صورت بسته بندی از فروشگاههای مجاز و رعایت بهداشت فردی از ورود انواع ویروسها و باکتریها به داخل خانه جلوگیری خواهد شد.
تخلفات توزیع و عرضه مواد خام دامی رهگیری میشوند
سعیدی دامپزشک سازمان دامپزشکی کشور در گفتوگو با خبرنگار صنعت،تجارت و کشاورزی گروه اقتصادی باشگاه خبرنگاران جوان، گفت: فرآوردههای خام دامی به دستور و با نظارت سازمان دامپزشکی کشور با رعایت زنجیره سرد به مراکز عرضه گوشت و مرغ میآیند.
وی افزود: مواد پروتئینی مانند گوشت مرغ و ماهی با ماشینهای مخصوص حمل و نقل ویژه این مواد که دارای سردخانه هستند و در دمای یخچال از کشتارگاه به مراکز عرضه منتقل میشوند.
وی ادامه داد: این ماشینها دارای کد رهگیری هستند و در یک سامانهای در سازمان دامپزشکی رصد میشوند و اگر تخلفی در این خصوص گزارش شود با این کد رهگیری قابل رد یابی است.
سعیدی تصریح کرد: گوشت و مرغ استحصال شده تحت نظر دامپزشکانی که شبانه روز در کشتارگاه مستقر هستند گواهی حمل دریافت میکنند و با ماشینهای ویژه حمل گوشت و مرغ راهی مراکز عرضه میشوند.
زنجیره تامین تا توزیع مواد غذایی این روزها بیش از روزهای گذشته رصد و پایش می شوند اما قطعا هستند افرادی که در این میان از نظارت ها سازمان بهداشتی، فراری هستند و یا از عدم نظارت ها سو استفاده می کنند، بهتر است مخاطبان باشگاه خبرنگاران جوان در ارائه و معرفی اماکنی که در رعایت بهداشت کوتاهی کرده و یا گران فروشی در این روزها را پیش روی کار خود قرار داده اند به بهبود وضعیت سلامت کشور کمک کنند.
انتهای پیام/
به گزارش شبنم ها،
امسال نهمین سال حضور سریال پایتخت در قاب تلویزیون مردم ایران است. این سریال که نخستین بار در سال ۱۳۹۰ از شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد اکنون به فصل ششم خود رسیده است. این سریال طی این سال ها به سریالی محبوب در بین بینندگان تلویزیونی تبدیل شده و بدون اغراق میتوان آن را از محبوبترین و پربینندهترین سریالهای تلویزیونی کشورمان دانست.
یکی از بازیگران این سریال، هومن حاجی عبداللهی مجری و بازیگر کشورمان است. عبداللهی در این سریال نقش رحمت را ایفا می کند که نقشی محبوب در میان بینندگان تلویزیونی است. او در این فصل از سریال پایتخت قرار بود با همسر بهبود ازدواج کند که پس از محرز شدن زنده بودن بهبود و بازگشت او از آفریقا مراسم ازدواجش لغو شد. حاح عبداللهی با اشاره به این اتفاق پستی در اینستاگرام خود منتشر کرد. او در این پست طنز با انتشار عکسی از خود نوشت: « کیس مناسب برای ازدواج با جهیزیه کامل. فکر کنم امشب همه دلشان برای رحمت سوخت اما منتظر ماجراهای خوب باشید.»